تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ ۱۳۹۸/۲/۹ | کد خبر: 158415 | منبع: | پرینت |
هفتم ثور و هشتم ثور دو رویداد متقابل در تاریخ افغانستان است. هر دو روز قربانیان بیشماری از مردم گرفت و از نقطه نظر پیامد ها تفاوتی با هم ندارند.
با کودتای ثور و به قدرت رسیدن ح د خ ا ، خانواده های بسیاری در سوگ نشستند و تعدادی تا هنوز سوگوارند .انسانهای بیگناه به کام مرگ فرستاده شدند و خانواده های شان تا امروز تابوت را به دوش میکشند و مرده های شانرا دفن نکرده اند. قریهجات بیرحمانه بمبارد میشد و سری که بلند بود بریده شد... با جنایاتی که صورت گرفت ، طبیعی است که مردم به پیروزی مجاهدین علاقمند شده و دست به دعا بودند.
هشت ثور رسید و رویای مردم تحقق یافت ، اما تنها دو روزی ازین شادی و سرور گذشته بود که همین مردم زخمی با حقیقت تلخ تری روبرو گشتند.تنظیم های جهادی به دولت اسلامی خود ساخته شان بیعت نمیکردند . هر چندی شاهد ائتلافات تازه و چهره جدیدی از جنگ بودیم. جنگ از قریه ها به شهر ها کشانیده شد. کوچه ها بوی خون میداد و دیده ها تاریک وبیمناک از هراس فردا بود. دسته دسته مردم ازینسوی شهر به آنسوی شهر مهاجر میشدند. دیگر نه مدرسهای باز بود و نه دانشگاهی. یکبار دگر از مردم قربانی میگرفتند. اینکه به جرم کدام گناه نکرده قیمت میپرداختند، پرسشیست که هرگز بدان پاسخ نخواهیم یافت.هشت ثور مولود هفت ثور بود ؛ و ما ملت ناچار بودیم فرزندان خشمگین آن پدر نامهربان و ظالم را تحمل کنیم. شب وروز زیرزمینی های نمور پناهگاه ما بود و ترس خوراک شبانه روزی ما.
در آن تکاپو برای زنده ماندن... در آن شفق سرخ آسمان خسته از جنگ... در بین خون و آتش و دود و باروت و خاکستر... آنچه مردم برای همیشه از دست داد، اعتبار و امید به کسانی بود که خود را پاسداران دین و آیین میدانستند. بیشماری مردند و آنانی که زنده ماندند ،آیه یأس خواندند و دگر به هیچ کسی امید نبستند. در تموز نبرد های کوچه به کوچه آنی که سوخت و خاکستر شد، مردم بود. خانهای نبود که سینه اشرا خمپاره نشکافته باشد. دیواری نبود که فرو نریخته باشد... و قلبی نبود که از هجوم این حادثه ها نلرزیده باشد. ما « طوفان زدهی آن دشت جنونایم» که تمام وعده های دروغینی را که به خورد ما داده اید، بالا آورده ایم.
امروز مردم واقعی آن سرزمین سوخته به هیچ کسی باور ندارند؛ و با تاسف که به خود هم بیباور شده اند. ورنه اتحاد مردم همه کاخ های استبداد را میتواند فرو ریزد!
مریم جدیر
>>> در کشوریکه در آن قانون اساسی و پارلمان و مجلس ثنا و محکمه عالی وجود داشته باشد چه ضرورت به جمع شدن اکثریت چند نصوار پک بیسواد و قبایلی ایکه معلوم نیست از افعانستان اند و یا از پاکستان.
نمیدانم این کسانی که در قدرت اند ازین شمله دار ها چه دیده اند و این جرگه هایی قومی در همین عمر ما چه نتیجه مثبت داده؟
داود خان بیاد میآیید که این جرگه را بخاطر منازعات با پاکستان دایر کرد ولی نتیجه اش چه بود؟؟
باز داکتر نجیب فریب همین لر و بر را خورد و چند باز لوی جرگه قومی و قبایلی را دایر کرد که ما از دانشگاه جلال آباد برای دو ماه مرخص شدیم و وقتی واپس رفتیم همه جا نصوار و تشناب هایی لیلیه ما از کلوخ پر بود و مسدود و نتیجه اش صفر
بعدا کرزی و حالا مغز متفکر این جرگه را با مصرف میلیون ها دالر دایر میکند ولی چه ضرکرت؟ چرا به قانون اساسی و تصمیم پارلمان و مجلس ثنا گوش نمی دهد .
>>> قسمی که چند سال قبل گفتم
نه هورا
نه الله اکبر
یک طرح جدید
هر کس به اساس استعدادش
حکومت میانه رو
دین جدا از سیاست
ملا در مسجد
معلم در مکتب
داکتر در شفاخانه
سیاست مدار در سیاست
اما همه عادل در وظیفه
جز این راه جل نداریم
اطفال به شمول دختر و پسر مکلف به رفتن به مکتب
روز تان خوش 🌷
>>> Anwary
حالا از بیچاره گی ارگ بگوئیم یا از قانون شکنی اش؟
ارگ بعد از تحریم جرگه نمایشی از سوی احزاب و سیاسیون، چنان بیچاره و در مانده شده که حتی فیسبوک چلوونکی های مثل قاری عیسی را از جرمنی دعوت کرده تا تالار از چک چکی ها خالی نباشد.
از لحاظ قانونی هیچ کس جز نماینده های انتخاب شده مردم حق اشتراک در جرگه را ندارند. از ارگ بپرسید که این قاری عیسی از کدام ولسوالی آمده؟ توسط کدام مردم انتخاب شده؟ کی به او رای داده؟
باور کنید توهین و تمسخر به ملت از این بیشتر نمی شود. ما چگونه این جرگه را نمایشی و چک چکی نگوییم؟
اینکه تا یک هفته راه ها مسدود است و امروز نیز یک طفل جان داده و میلیون ها دالر از بیت المال مصرف شده سر جایش. لطفا واژه قشنگ صلح را به تمسخر نگیرید.
>>> Chopan
این افغانستان آرمانی اشرف غنی، و حواریون او است. افغانستان، آرمانی اسماعیل یون، طاقت و کسانی که از یکسو صحبت از وحدت ملی و افغانیت می کنند، ولی از آنسو در افغانستان رویایی آنها جز " افغان " که همان " پشتون " است، جا ندارد. در افغانستان رویایی اشرف غنی، طالب جنایتکاری مثل عباس ستانکزی، قابل قدر و حرمت است و از صدر نشینان اما محمد سرور دانش، بعنوان معاون دوم اشرف غنی، و نماینده یک قوم بزرگ بومی این کشور، حتی در عکس و در نمایه هم نمی گنجد!
در افغانستان آرمانی پشتونیست ها کرزی، که دیگر هیچ سمت رسمی در دولت وحکومت ندارد، بعنوان ملی مشر به زور برمردم تحمیل می شود، اما معاون اول اشرف غنی، جنرال دوستم که نماینده یک ملیت بزرگ و بومی این سرزمین است حتی در عکس های تبلیغاتی و تشریفاتی هم جا ندارد!
این عکس از تلویزیون مسما به تلویزیون ملی است؛ تلویزیونی که اصولا باید آیینه تمام نمای همه مردم افغانستان فارغ از تعلق تباری و مذهبی و سمتی و زبانی آنها باشد، ولی این رسانه مهم بجای اینکه صدای رسای همه مردم افغانستان باشد، در گنداب تفکر قبیلوی غرق شده و به پخش افکار غیرملی مشغول است.
جایگاه زنان را در اندیشه قبیلوی که همانا زادگاه و پرورشگاه اندیشه طالبانی است نگاه کنید. زن در لباس سیاه و زندان آبی رنگی که او را به دلیل جنیست از بقیه جامعه جدا میسازد و زن را مبدل به نماد اطاعت و پیروی از اسلام سیاسی - قبیلوی میکند.
اینست افغانستان آرمانی اشرف غنی، و پشتونیستها در دو سر طیف افراطی قبیله که همه تلاش شان به هدف بهم وصل کردن همین دو سر طیف افراطی است، تا حلال شکسته پشتونیسم دو باره بصورت ماه کامل در آسمان سیاه سرنوشت مردمان غیرافغان، نمایان شود و حاکمیت استبدادی قومی احیا شود .
اینست افغانستان آرمانی اشرف غنی....
>>> Salam
واقعیت این است که غنی می داند که امریکای ها کارش را ختم شده اعلان کرده اند و عنقریب حکومت موقت را خواهند ساخت ، غنی با سازمان دادن جرگه های فرمایشی تنها می کوشد به امریکای پیام دهد که او رهبر ی بخشی از پشتون ها است و باید جدی گرفته شود . اما تمام شواهد نشان می دهد که غنی رانده شده است .
>>> Qasimzadah
شرم هم چیزی خوبی است.
انگار تمام دار و نداری این سرزمین همین زی ها است، یا "کرزی" است یا "استانکزی" است و یا احمدزی. حالا حتما چند تا کور باطن این کار آقای غنی را نیز ملی خواهند گفت.
مرد میدانم آرزوست تا دمار از روزگار قومگرایان، برتری طلبان و قبیله پرستان برآورد.
تاریخ کشور پر از ریدن های همین زی ها است. خدا هرچه قومپرست و برتری طلب را نابود کناد.
یادداشت: وقتی بین دو زی جنگ است، پس چرا این همه آدم های دگر باید کشته شوند؟ هم خود را توته توته کردند و هم دگران را... مات و حیرانم خدایا.
>>> چون همه دروغ گو و خاين هستند
>>> خواهر محترم مريم جدير السلام عليکم و رحمته الله
چيزيکه از دست داديم نبايد خيلی مأيوس وغمگين شويم و به آنچه کی در دست داريم نبايد مفخر و مغرور شويم .
همهٔ آفتها از جانب کفار غاصب بود و هست ، با گريز امريکای وحشی و با بر افراشته شدن بيرق سفيد مزين به کليمهٔ وحدانيت و رسالت ، با برادری و برابری ، پاک از تبعيض و خصومت و تقسيم کار به تقوی و اهليت صاحب يک زندگی با وقار و عزت خواهيم شد که درآنجا نه فساد باشد ، نه چور، نه دزدی ، نه حقارت ،.... اينروز فتح و کاميابی آمدنی است اِن شاءالله چی کفار ، منافقين و دوستان آنها را نا خوش آيد ..
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است