(به بهانه لوی جرگه مشورتی)
ناهنجاری‌های عریان و تمام‌عیاری که از طرف شخص رییس‌جمهور تجویز و تطبیق می‌گردد، اکنون نظم و کار آیی دولت را به‌صورت تام و تمام مختل ساخته است. همه‌چیز، آشفته و نابسامان است. نهادها و دستگاه‌هایی که باید به «داد» مردم می‌رسیدند، اکنون به‌صورت سیستماتیک بیداد تولید می‌کنند. «سهمیه‌بندی کانکور» بارزترین نمونه آن است. اکنون همه‌چیز در معرض یغما و تهاجم بی‌سابقه است. جان مردم در امان نیست. عِرض مردم در امان نیست. مال مردم در امان نیست و حقوق سیاسی و مدنی مردم، باگذشت هرروز به‌صورت بی‌شرمانه‌تری زیر پا می‌شود. شکاف و بی‌اعتمادی میان نخبگان سیاسی در اوج است. تصمیم‌های سرنوشت‌ساز، اکنون به دست یک نفر، و در بعضی موارد به دست دو نفر رقم می‌خورد؛ «آقای اول و بانوی اول».

معاون سخنگوی رییس‌جمهور که در کش‌وقوس‌های سیاسی همواره فراتر از وظیفه کار می‌کند، گاهی از سر طعنه، احزاب را خانوادگی می‌خواند. این در حالی است که احزاب در نظام‌های دموکراتیک، وسیله‌ای برای رقابت در بازار سیاست است. اگر احیاناً کسی و یا کسانی در آشفته‌بازار سیاست حزب خود را خانوادگی بسازد، لاجرم زیان آن را خودشان تحمل خواهند کرد. به دلیل اینکه مردم، از آن حزب رو بر خواهند تافت و درنتیجه در رقابت‌های سیاسی بازنده میدان خواهند شد. کل نتیجه خانوادگی کردن احزاب همین است. سخنگویان دولت اما می‌توانند توضیح بدهند که نتیجه خانوادگی کردن دولت چیست؟

احزاب به‌موجب قانون حق‌دارند که فعالیت سیاسی کنند؛ اما وظیفه ندارند. روشن است که اگر از حق خویش، برابر قانون استفاده هوشیارانه و مؤثر کردند و از دایره خانواده بیرون بردند، میوه آن را نیز می‌چینند؛ اما درصورتی‌که چنین نکنند؛ آب بر آسیاب رقیبان می‌اندازند. دولت اما چنین نیست. ماهیت کار و مسئولیت دولت با احزاب فرق می‌کند. دولت به نمایندگی از یک ملت، وظیفه‌مند است تا به‌صورت عادلانه، قانونی و فراگیر برای مردم کار کند. ازاین‌جهت اگر دولت خانوادگی شد، فاجعه خلق می‌شود. مردم افغانستان اکنون با دولت خانوادگی مواجه است. آقای اول و بانوی اول، هردو بیت‌المال را ملک طلق شان می‌دانند و هردو به شکستن قانون شغل مدام دارند؛ هرچند که در بعضی موارد آقای اول، یک‌تنه به تعدی بر حقوق اساسی مردم دست می‌یازد. مانند سهمیه‌بندی کانکور و ایستادن در برابر حق مشارکت در ادارات دولتی.

گفته می‌شود در تازه‌ترین مورد، آقای اول به بهانه جرگه مشورتی؛ چیزی در حدود ده میلیون دالر از خزانه دولت برداشت کرده است، تا امور کمپاین را به سامان کند. چندی پیش، بانوی اول چنین کرده بود. تنها یک‌قلم برداشت بانوی اول از خزانه ملت یک‌صد و پنجاه میلیون افغانی بود. به‌راستی بانوی اول، در کجای قانون و سنت سیاسی افغانستان جای دارد؟ اینجا نه انگلستان است که «ملکه» با جایگاه رفیع و صلاحیت‌های تعریف‌شده و دیرین خود، از دل تاریخ و قانون و سنت سیاسی یک ملت برآمده باشد و نه آمریکا است که بانوی اول به‌حکم سنت دیرینه سیاسی، در قصر سفید، نقش معینی به عهده بگیرد. اینجا افغانستان است. آیا سزا است که در کشوری مانند افغانستان، یک زن و شوهر، بر فراز قانون و اخلاق و مروت بنشینند و با شعار: «یک کلید خزانه پیش تو! یک کلید خزانه پیش من»؛ با عرض و مال و جان و حق و حیثیت مردم چنین کنند؟ آیا به‌راستی وجدان در ارگ ریاست جمهوری مرده است؟

شمه‌ای از وضعیت اکنون کشوری تحت مدیریت رئیس‌جمهور می‌تواند چنین باشد. پنجاه هزار نیروی امنیتی -به روایت خودشان- شهید. صدها هزار دیگر مجروح و معلول. پروژه‌های انکشافی تعطیل. اعتراض مدنی حرام. داعش دم دست و آماده برای حمله بر هر اعتراض خیابانی. مساجد و آموزش‌گاه‌ها در تیررس تروریست. فرصت‌های آموزشی و تحصیلی بر جویندگان دانش و دانایی باگذشت هرروز تنگ و تنگ‌تر. ادارات دولتی از وجود مردم مشارکت‌طلب با گذشت هر روز، خالی و خالی‌تر. جنرالان جنگجو و وطن‌پرست در کنج خانه. سربازان وطن به‌جای جنگ با دشمن، مأمور بستن جاده به روی شهروندان. قلم‌های به اجاره گرفته‌شده، آماده جاری کردن خون نفاق بر سینه کاغذ. کارمندان دولت برای شکستن حرمت دیگران در فضای مجازی مأمور؛ و حالا هم ده روز تمام، با شعار عوام‌فریبانه مشوره با مردم، نبض زندگی در قلب وطن خاموش. مکتب خالی. کوچه خالی. جاده خالی. اداره خالی. دانشگاه خالی و دکان خالی. در عوض اما به بهانه مشورت و جرگه، شکم تعدادی از کلاه‌برداران حرفه‌ای مرتبط با ارگ و کمپاینران ریاست جمهوری از ثروت بیت‌المال پُر و در حال کفیدن.

فاسدان بزرگ در ارگ صدرنشین و مدال‌های افتخار آویخته بر سینه. بی‌گناهانی مانند «عبدالرزاق وحیدی»، خفته در سلول‌های نمناک کشنده در پل چرخی. مداحان با شکم‌های بزرگ مشغول نمک پاشیدن به زخم‌های دیرین مردم. نقادان با شکم‌های چسپیده به پشت، مورد خشم و عتاب. بست‌های مأمورین خدمات ملکی، برخلاف مصونیت قانونی به حراج کمپاین. پست‌های عالی دولتی به‌مثابه رشوت سیاسی، در خدمت حلقات معامله‌گر. و سرانجام جارچی‌های چندی مشغول جار زدن هفتادمین سفر کمپاین پیش از وقت رئیس‌جمهور در ولایات. سفرهایی که هرکدام، شهری را و ولایتی را در زیر پای تفنگداران شخصی رئیس‌جمهور برای مردم تبدیل به جهنم و زندگی عادی‌شان را به تعطیل می‌کشاند. سفرهایی که هرکدامشان تقیریبا نیم میلیون دالر هزینه می‌گیرد و با یک حساب سر انگشتی مصرف مجموعی‌شان حداقل سی میلیون دالر می‌شود؛ اما دست آوردشان صفر است.

مردم اما خشمگین‌اند. به‌اندازه‌ای که از شدت خشم لب به سخن نمی‌گشایند. سکوت‌شان نشانه خشم مضاعف‌شان است. بسانِ آرامش قبل از طوفان. جاده را از آنان گرفته‌اند؛ اما شکی وجود ندارد که سرانجام فرصتی برای فوران این خشم به میان خواهد آمد. دیری نخواهد پایید که آب‌ها از آسیاب فرو بیافتد و مغزهای تبعیض اندیش مستقر در ارگ، در میان سندان و چکش محکمه افکار عمومی از فکر کردن در مورد دوام قدرت بازبماند.

اسدالله سعادتی

>>>   Najib Salam
در جرگه ی غنی تا هنوز صدای چند نفر با مشت و لگد شنیده شده است !

>>>   دزد ترین رییس جمهور و سوپر دزدترين بانوی اول با 3 پاسپورت و 3 دین

>>>   akemi
درکابل جرگه صلح برگزار می‌کنند، اما دربغلان با مردم می جنگند.
اعتراض مردمی بغلان وارد چهارمین روز خود شد وشاهراه عمومی هنوز مسدود است.

>>>   باز افغانه اين مردکه در سر خزانه
بازى داد حيوانک خود اين زنک خارجه
کليد خزانه خود اش د ل آور و دالر کلان
کليد خزانه حيوانک زنکه اش کوچک ارزش و افغان
افغانک در خرک استاده بى حوصله در اين زمان
کشيد پيسه و پول کلان از کيسه مردمان
براى پلو و چلو خورى رهزنان و ريش درازان
در "جر" و "گر" آن جنگيز کلان
که گرفت نيم کاسه آن بزرگ خان
غنيگک که کردنش مجله امريکه مردکه نفر دوم درصد مردان
خنديدن پشتون و پټان و روهيله در ملتان
زادگاه پدرى "بابا شاه" دروان خراسان
اکنون زن غريبه اش مى کند براى نفس غنى افغان
تا رود بلند و بلندتر در نردبان آسمان
پت باد خزانه زير چادر بى بى
زود شو سرنگون دولت خود اش و بى بى اش
که هردو کليد خانه شود در دست مردم

>>>   كليم الله همسخن
-یک مرد و یک زن به جرم سوال کردن با ضرب و شتم از جرگه اخراج شدند!
-گویا از طریق جرگه می‌خواهند صدای مردم را بشنوند

>>>   پس این ملت و آن هم دولت!
ملت فاسد است که در رگ و ریهء دولت کرویات فساد می چرخند و دولتمداران با خیانت عجین شده اند.

>>>   Salam
واقعیت این است که غنی می داند که امریکای ها کارش را ختم شده اعلان کرده اند و عنقریب حکومت موقت را خواهند ساخت ، غنی با سازمان دادن جرگه های فرمایشی تنها می کوشد به امریکای پیام دهد که او رهبر ی بخشی از پشتون ها است و باید جدی گرفته شود . اما تمام شواهد نشان می دهد که غنی رانده شده است .

>>>   کـــــــد 91 ازتو کـد 92 از من !

>>>   تشکر از آقای سعادتی.
در کشوری که پس مانده ای دیموکراسی صادر شده از آمریکا را نشخوار میکنند توقع بیش ازاین نتوان داشت که اعتراض کنندگان را از تالار با زور بیرون کنند و چندین میلیون کابلی را از رفتن به شفاخانه هاو مداوای مریضان شان و خرید وفروش وغیره محروم نمودند برای اوردن صلح .کدام صلح ، همان صلحی که در غیاب نماینده های مردم و حکومت مزدور وبه دلخواه امریکا وروسیه وچین که بخاطر منافع خودشان چانه زنی میکنند و هر کدام میخواهند درین مرحله به چیزی دست یابند .لاشخوران بین المللی و طعمه ای بسیار لذیذ.

>>>   عرض سلام و ادب به جناب سعادتی صاحب بزرگوار :
از تحلیل کارشناسانه ، علمی و مستند شما خیلی کیف کردم و برایتان از خدای بی نیاز عمر دراز ، صحت کامل و موفقیت های بیشتر آرزو مینمایم
قلم تان رسا و دشمنان تان سر نگون باد
افتخار ما هستید
کوکچه

>>>   روز اول جرگه ای از اساس ساختگی وتقلبی که سیاف را رئیس جمهور خودش رئیس جرگه انتخاب میکند .ودو نفر به باور اینکه در کشور آزادی بیان وجود دارد زبان به اعتراض باز نمودند با لت و کوب که شعار مردم شده از مجلس بیرون میگردد. امر خیل با آن سوابق تقلب و خیانت اش در زمان انتخابات غنی و خانم زهره یوسف نماینده بی بی گل غنی در طلوع نیوز ازین جرگه بدفاع پرداختند.

>>>   غنی برای وقت دادن به آمریکا جرگه تشکیل داده .کسی که حق تشناب رفتن خودرا از بادارش بگیرد او را چه کار که به اختیار خود دست به این کار بزند پروژه برای افغانستان و حکومت آینده کابل از قبل پیش بینی شده ولی برای تطبیق آن باید با دو قدرت دیگر روسیه وچین صحبت شود. چونکه تا بحال به توافق نرسیده اند غنی مجبورا وقت کشی میکند امر امری بادار است.

>>>   آقای سعادتی
اگر جنابعالی جای اشرف غنی ميبودي چیکار می کردی. ازاین مهمان ها چطوری پذیرایی می نمودی فکر کردی زمانی نادرشاه و. ظاهر شاه است .نمایندگان مردم که از ولایات به کابل میآمدند شب میرفتن پشت بام های سرای عبدالرحمن خان میخوابیدن .چون خاندان آل یحی.فقط به خودشان می اندیشیدن حتی به همان نمایندگان مردم هم احترام قائل نبودن. قبول داریم که ریس جمهور دوره کاری اش روبه اهتمام است .اما تا اینکه نفر بعدی با انتخاب مردم تعیین نشود. ریس جمهور قبلی به کار اش یعنی کنترول و اداره مملکت را که وظیفه شرعی و دینی.وی است باید ادامه بدهد.البته کشور عقب مانده ما بادیگر کشور ها فرق میکند. در دیگر کشورها اگر مشکلی برای ریس دولت پیش.میآید ارتش ویا یک ارگان نظامی دیگر اداره مملکت را بعهده میگیرهد.مثلی کشور مصر.اما افغانستان ما چنین اقدامی غيري ممکين است.باز هم خدا را صد بار شکر بکش.که با آن که مردمان عجیب و غریب که داریم.بازهم فضای خداوند داریم زندگی می کنیم

>>>   اشرف غنی کمچی ....متعصب ترین و فاشیست ترین ریس جمهور در قرن 21 در دنیا شناخته شده است

تظاهرات و قیام‌های خیابانی برای مردم افغانستان جدید نیستند. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، دانشجویان دانشگاه کابل قیام کرده و پادشاه را سرنگون نمودند. آن‌ها به بیش از دو قرن حکومت سلطنتی پایان دادند. در دهه‌ی ۱۹۸۰، شورش خشونت‌آمیز مجاهدین منجر به سقوط دولت تحت حمایت شوروی شد که یک جنگ خونین داخلی را در دهه‌ی ۱۹۹۰ در کابل به‌دنبال داشت.

اشرف غنی کوچی .....متعصب ترین و فاشیست ترین ریس جمهور در قرن 21 در دنیا شناخته شده است
تیم فاشیست و جنایت کار اشرف غنی کو چی با پلان و برنامه سرکوب گرنه مردم بومی وطن توسط انفجارو انتحار آزادی خواهان و عدالت خواهان جامعه به پیش میروند .

کوچی ها نژ اد غنی کوچی در سال 1930 در تبانی با انگیس و امروز در تبانی با طالبان ،حزب اسلامی، خلقی های سابق با پشتیبانی دوستان خارجی شان زمینه های تسلط یک حکومت تک قومی فاشیستی قبیله را برای اسکان کو چی ها ی پاکستان مهیا ساخته اند. خاموشی ملت غیور ما در برابر این حکومت فاسد وخون آشام غنی کوچی اصل تاسف بار است.

ای مردم بومی سرزمین خورشید از خواب گران طولانی در این عصر 21 فناوری بیدار شوید تا به تدریج سربازان دلیر و شجا ع تان که شهود 45000 تن به قتل رسید وحود تان با فامیل های تان نیز قتل عام از طرف گروپ فاشیستی اشرف غنی کوچی متعب روانی عاشق پشتونستان می شو ید و آزادی خود را از حکومت قبیله جعل کار و نابکار بی برنامه هرچه زودتر بگیرید.

بخاطریکه هر وز ده سربازان و افسران شجاع سرزمین ما به همکاری تروریستان داخل نظام غنی فاشیست توسط دشمنان مزدور پاکستان و انگلیس و بشریت اسیر و به شهادت می رسند. بنا برین یک قیام سراسری برعلیه غنی کوچی غنی عاشق پشتونستان که منجر به ختم حاکمیت قبیله فاشیست و طنفروش خاین اشدی لازم وضروری است .

حکومت نا مشرو ع غنی کوچی « یعنی حکومت حفظ الله امین ادم کش است » مقصر همه بدبختی درکشور همین غنی کوچی روانی و متعصب و گذافه گوبی برنامه اسایش و رفاه است .
در بین قبیله کوچی ناقل یک آدم هم روشنفکرد یده نمی شود و هم ندارد ولی میلیون تن فاشیست وطن فروش خاین دارد که امروز نسل کشی می کند، حکومت قبیله با طالب وحشی هم دست است جوانان پولیس و ارتش مربوط به یک قوم خاص غیر افغان را اشرف غنی هر روز دسته دسته می کشد و یا به دست طالب می سپارد.

غنی هیچ درک فهم از بدامنی ، بیچاره گی ، بیکاری ناداری، گرسنگی و بی دفاعی مردم عام کشور مانند حفظ الله امین خون خوار خون اشام و حتی هیچ درک انسانی ندارد و تنها درک حیوانی مانند کفتار دارد . سیاست و رفتار کردارغنیکوچی در مقابل جان بی دفاع سربازان ما مردم شجاغ وطن ما مانند افکار حفظ الله امین خون ریز است به آگاهی همه جامعه مدنی و سران احزاب سیاسی چه در داخل و خارج از کشور به عرض می رسانم که بودن غنی خون خوار در قدرت باعث بحران کلان در کشور است حتی کشور را بسوی تجزیه می برد و در این پنچ سال حکومت نابکار بی برنامه غنی فقد آغوشته تعصب قومی بین مردم غیر افغان آغوشته به فساد ، رشوت ، را ه گیری نا امنی بوده است .

از اینکه هر روز تابوت عزیزان مان را با اجسادشان به زیر خاک دفن کرده خسته شدیم، هیچ بی وجدان و بی غیرت تاجیک نیست که تمام جوانان ما را از جنوبی جمع کرده بیاورد تا هر قوم امنیت ولایت و خانه و محل زندگی خود را بگیرد، ما هر روز از جنوبی محافظت می کنیم، با تاسف در بدل محافظت از خانه و منزل این بزرگواران نا سپاس تابوت جوانانمان را هدیه می گیریم. مظاهره چیان زن چند روز پیش در ولایت جوزجان گفته اند که غنی مسلمان نیست و آنها به صفت ریس جهمور کشور مشور نمی شانس ؛ بخاطریکه طلبان به کمک غنی در نواحی شما کشور ظلم و بیدا می کنند .

مبارز دلسوز به بوطن مرم در داخل و خارج کشور همه خواهان برکناری غنی متغصب و خون ریز و دیگر رهبران بی کفایت دولت نا و حدت ملی هستند و محاکمه ای علنی آنها میخواهند.

اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی تخییر نام افغانستان است. زیرا افغان ، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، وهم در اروپا این نام از نظر مواد مخدربنام سورته افغان« جرس سیاه افغان » ! از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.

افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله (الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.

>>>   خداوند ج میفرماید <واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوافیها فحق علیها القول فدمرنا ها تدمیرا>وقتی اراده ای هلاکت قومی مختوم شود اراده مینمایم تا دران مردم بزرگانی عرض اندام نمایند و ان مترفین وبزرگنما ها فسق بورزند وزمینه ای عذاب خداوندی مهیا کردد وبعد ان قوم را هلاک میسازیم
در دنیای امروزی دواراده حکم میراند یکی اراده ای خداوند واحد ولا شریک است که بدون شک اراده ای او فوق همه اراده هاست واراده ای دیگر هم خاکم به دهن از یک قدرت مجازی ولی کاملا پر قدرت ومکار و کاملابا انرژی ودر عالم اسباب قوی وان امپریالیزم جهانی است وهرچه خداوند منان بنده های خودرا خلق نموده وبرایش کتاب نازل کرده وپیامیر فرستاده وبعد اورا مختار گذاشته فمن شاء فالیومن ومن شاء فالیکفر دموکراسی واقعی وانتخاب رای ازاد بدون تقلب ودخالت امرخیل وهر خیل دیگر ولی ان دیگرش مارا ازاد نمیگذارد خواه ناخواه خواست وبرنامه وپلانهای خودش را بالای ما وجهان تطبیق مینماید

بیایم به اصل موضوع اگر این جرگه ای بزرگ به خواست ودرخواست ونیت واراده ای این دومی نمیبود من واشرف عنی وسیاف کجا و دایر نمودن جرگه ای عنعنوی کجا در دنیای مجازی وامروزی عین وغین وکرزی وسیاف بجای خودش بسیار سردمداران ظاهرا پر قدرت الا ما شا ءالله هم بدون اجازه وفرمان ایشان نمیتوانند قدم بگذارند وازادانه سیر وتجول نمایند وچنین جرگه ای طویل وعریض را تشکیل دهند ونماینده ای خاص الخاص شان رولا غنی در تلویزیون یک کشورمجاهد وازادیخواه ومستقل چنین بدرخشد ویکی از تند رو ترین رهبران جهادش به اوخضوع وانحنا نماید در حالیکه خود قران میخواند ومحدث است ودر عالم اسباب با یک ابر قدرت جهانی مبارزه نموده وبقول خودش اورا شکست هم داده!! ولی در مقابل یک خانم مسیحی مارونی وکمونیست وچپی لب ببندد وادای احترام کند!!!

ازین هم که بگذریم جمع کردن سه هزار به اصطلاح مشران وبزرگان وسران قوم بدون چراغ سبز ارباب های نان ده ودان ده وفرمان ده چطور میتواند صورت بگیرد گرچه میشود صاحب منصب های اردو وامنیت ملی را لباس های ملی ووطنی پوشانید ودر تلویزیون اورد واسمش را جرکه ای ملی گذاشت ولی همه ای انها نیز ازین قماش نخواهند بود عجب تحریم!!!والی صاحب سابق بلخ جلسه را تحریم مینمایند ولی علم خان ازادی وریس شورای ولایتی اقای حدیدکه بسیار بسیار از نزدیکان ابشان اند در انظار عامه ودر جرگه نمایان میشوندودیگران همچنان پس نتیجه این که عده ای را در قطر مصروف نگاه داشته اند وبرای اقای خلیل زاد هم یک مصروفیت وتا اندازه ای عوایدوبودیجه تهیه می بینند وسنگرهای جنگ وخون ریزی را هم فوق العاده گرم نگاهداشته اند ودرانجا جلسه ودرین جا جرگه همه مسخره نمودن یک ملت وخندیدن به عقل جهان وجهانیان است وبس

معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم سانچارک

>>>   نه صلح امکان دارد و نه هم اوغان انسان شدنی است و نه از تقلب، عوامفریبی، و تمامیتخواهی دست بردار است۰ یگانه راه نجات فقط تجزیه کشور بدو حصه بین اوغان ها و اتحاد قوم های غیر اوغان میباشد و بس۰ در غیر آن قوم های غیر اوغان برای همیشه در آتش جهالت اوغان خواهند سوخت۰
بگذارید این اوغان بین خودشان هرچه میخورند بخورند۰ قوم های غیر اوغان تمام مشکلات کوچک بین تان را کنار بگذارید و یکسره حساب تان را از این تمامیت خواهان متقلب انتحاری انفجاری فاشیست جدا کنید و ملک خود را و آینده فرزندان خود را بسازید۰

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است