طالبان، برنده بازی جرگه پرهزینه اشرف‌غنی؟
قطعنامه پایانی جرگه، ضعیف تر از آن بود که بتواند به انزوای سیاسی غنی پایان دهد و حکومت او را بر روند صلح، مسلط کند. راه تحقق این موارد مهم، ترک اقتدارگرایی و خودکامگی و بازگشت به یک روند سازنده و فراگیر ملی است 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۷    ۱۳۹۸/۲/۱۴ کد خبر: 158521 منبع: پرینت

قطعنامه ۲۳ ماده‌ای لوی جرگه مشورتی صلح مواضع و دیدگاه‌های دولت افغانستان را در روند مذاکره با طالبان مورد تایید قرار داد.
در این قطعنامه بر آتش‌بس، حفظ "دستاوردهای ۱۸ سال گذشته"، حفظ نظام جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی، اجماع داخلی و منطقه‌ای، اصلاح شورای عالی صلح و تعیین هیات جدید مذاکره‌کننده تاکید شده است.

اشرف غنی گفت این قطعنامه نقشه راه و برنامه عمل دولت افغانستان است و خطاب به طالبان نیز گفت: "انتخاب با شما است که خوشحالی را به مردم می‌دهید یا به غم مردم باز هم ادامه می دهید... بیایید بشنوید که مردم چه می‌خواهند."
در قطعنامه جرگه ایجاد یک تیم مذاکره کننده حدود ۵۰ نفره درخواست شده و رییس جمهوری نیز گفت به خواست لوی جرگه مشورتی "من تیم مذاکره را تعیین می‌کنم نه لشکر مذاکره را."

در قطعنامه پایانی از طالبان درخواست شده که از اول ماه رمضان، آتش‌بس کند؛ اما گروه طالبان آتش‌بس را رد کرده و گفته حاضر نیست با دولت اشرف غنی مذاکره کند.
درخواست های ارایه شده در قطعنامه پایان جرگه مشورتی اشرف غنی تا حدود زیادی قابل پیش بینی بود؛ زیرا آنچه در این قطعنامه آمده، پیش از این نیز به دفعات، در دیگر روندهای مرتبط با صلح، مطرح شده و مورد بحث واقع شده است. بنابراین، جرگه تبلیغاتی آقای غنی، پیشنهاد بکر و بدیعی ارایه نکرده که برپایه آن، بتوان فلسفه برگزاری و هزینه های هنگفت میلیونی آن را توجیه کرد.

اگرچه برای دولت آقای غنی که خود مرهون رأی و مدیون انتخاب مردم نمی داند، اهمیت چندانی ندارد؛ اما عوارض و هزینه های سنگین این جرگه تبلیغاتی و نمایشی، تنها به میلیون ها دالری که برای برگزاری و تطمیع اعضای شرکت کننده آن به منظور حرکت در مسیر تعیین شده از سوی ارگ، خرج شد، محدود نمی شود؛ بلکه این جرگه و تعطیلی های یک هفته ای آن، میلیون ها دالر دیگر به اقتصاد ضعیف و نابسامان افغانستان، کاروبار بخش خصوصی و بازارهای افغانستان، ضربه وارد کرد. ضمن آنکه ساکنان پایتخت هم طی این مدت، با مختل شدن زندگی عادی شان به واسطه محدودیت های سنگین امنیتی، منع آمد و شد، انسداد راه ها و تعطیلی ادارات دولتی و مراجع رسمی، تاوان بزرگی پرداختند که در برخی موارد، به قیمت جان بیماران، زنان و کودکان انجامید.

این در حالی است که به باور تحلیلگران، برایند کلی قطعنامه پایانی جرگه مصلحتی اشرف غنی، پیش از آنکه کمکی به تقویت روند صلح افغانستان کرده باشد، با واگذاری امتیازهای یکجانبه ای مانند آزادی زندانیان، ایجاد دفتر و پذیرش درخواست های «معقول» طالبان، به کام آن گروه تمام شد و این طالبان هستند که در نهایت، برنده این بازی پرخرج شدند.

از جانب دیگر، گروه طالبان با پاسخی که به درخواست های این جرگه دادند و از قبل هم قابل پیش بینی بود، بار دیگر حکومت آقای غنی و جرگه تبلیغاتی و پرهزینه او را تحقیر کرد و با برخورد از موضع غرور و اقتدار، پیشنهادهای یکجانبه این جرگه را مورد بی اعتنایی آشکار قرار داد.

در چنین شرایطی، اگرچه آقای غنی اعلام کرده که درخواست های این جرگه را به سیاست های رسمی دولت در زمینه صلح تبدیل می کند و در نخستین گام، برای نشان دادن «حسن نیت» اعلام کرده که ده ها زندانی طالبان را آزاد می کند؛ اما بسیار بعید به نظر می رسد که این اقدامات بتواند تغییری در موضع سختگیرانه و تحقیرآمیز طالبان در قبال ارگ ریاست جمهوری ایجاد کند.

همانگونه که در اعلامیه طالبان درباره جرگه هم آمده است، عدم شرکت نیمی از حکومت و تقریبا همه منتقدان و مخالفان سیاسی سرشناس دولت در این جرگه، ضربه بزرگی به مشروعیت آن وارد آورد که یکی از نمودهای آن، در پاسخ صریح و قاطع طالبان، قابل دید است.

از این پس، شاید اشرف غنی، آنچه در قطعنامه پایانی جرگه آمده است را به عنوان اصول غیرقابل عدول در روند صلح با طالبان، مطرح کند؛ اما هم با توجه به واکنش طالبان و جریان ها و شخصیت های سیاسی داخلی و هم با درنظرداشت تجارب پیشین در این زمینه، او اگر می خواهد از انزوای حقارت آمیز کنونی اش رهایی پیدا کند، چاره ای جز گوش دادن به صدای واقعی مردم افغانستان و پذیرش خواست های جریان ها و رهبران سیاسی بیرون از قدرت به عنوان بخشی از واقعیت روند صلح با طالبان ندارد.

به بیان دیگر، قطعنامه پایانی جرگه و در مجموع آنچه از دل آن بیرون آمد، ضعیف تر از آن بود که بتواند به انزوای سیاسی آقای غنی پایان دهد و حکومت او را بر روند صلح، مسلط کند. راه تحقق این موارد مهم، ترک اقتدارگرایی و خودکامگی و بازگشت به یک روند سازنده و فراگیر ملی است.

علی موسوی - جمهور


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
صلح
نظرات بینندگان:

>>>   تصور من این است که آدم اگر محتاج نان و آب نباشد، نباید تن به گردن‌خمی پیش آدم دیگری بدهد؛ مخصوصا که آن آدم، موجود مشمئزکننده‌ای مثل اشرف غنی باشد. من مطمئن هستم که سرور دانش، امرالله صالح، وحید عمر، سمیع حامد و خیلی‌های دیگر محتاج آب و نان نیستند. این‌ها به حدی سرمایه و امکانات دارند که خودشان و خانواده‌شان بتوانند یک زندگی آرام در هر گوشه دنیا داشته باشند. با این وجود برخلاف حرف‌ها و شعارهای دیروزشان به متملقان دربار اشرف غنی تبدیل شدند. این طور زندگی کردن دلیل بر دون‌طینتی و حقارت شخصیتی این آدم‌ها است. دو‌ روز زندگی است، با گردن‌فرازی زندگی کن. تویی که ضرورت نداری چرا به انتخاب خود غلام‌بچه‌گی را انتخاب می‌کنی؟
من شیخ حسن سلیمی را کاملا حق‌به‌جانب می‌دانم. این آدم برای رفع مایحتاج زندگی‌اش تن به کارهای شاقه حیثیتی می‌دهد. ملامت نیست. اما امرالله صالح چه توجیهی دارد؟ یا سمیع حامد؟ یا داکتر رسول طالب؟

>>>   Allahyar
جرگه را که از هر طرف بخوانی
حاکمیت فاشیزم تمامیت خواهان دوام قتل جرم جنایت برادر کشی فساد ترور خشونت هست
معنی دیگرش
مزدور گرفتن و غلام شدن یک تعداد رهبر چه ها هست که بخاطر قدرت نمایشی و‌ثروت از عزت خود ‌مردم خود میگذرند هویت آزادی سربلندی و وقار خود و‌مردم خود را در برابر متا به صاحبان جرگه میفروشند تا در دربار راه داشته باشند و‌ در لست غلامان وفادار به بادار در تاریخ نام شان ثبت شود که در گذشته ها هم چنین شده هست
فاشیزم ‌‌جرگه پرستان در هر گوشه ‌و کنار مزدور و غلامی داشتند
که وظیفه این غلامان چی بوده و چی ها کرده اند باید تاریخ چند صد سال گذشته را خواند

>>>   امین بیگزاد
کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
آزادی زندانیان طالب از وعده های اشرف غنی به طالبان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود، در آن زمان طالبان نیز برای داکتر غنی تقلب کردند او حالا این تعهد را با برگزاری جرگه مشروعیت داد درحالی که هدف داکتر غنی بدست آوردن حمایت طالبان در انتخابات پیشرو است‌.

>>>   خراسانیان! چپ باشید طوریکه تمام عمر چپ بودید!

>>>   طالبان برخاسته از دوران جهل و سانسور و خفقان دیکتاتوری دوران چپیهای حفیظ و ببرک کارمل دیکتاتور بوده که راه روند رشد سیاسی آزاد جامعه را سد کرده و مردم را در بی اطلاعی و نا آگاهی تمام چشم و گوش بسته بدامن طالبان و متحجرین دینی و اسلامی طالبان انداختند/ در یک جامعه آزاد، انجا که آزادی و دموکراسی و مدرنیته و فعالیت احزاب سیاسی آزاد حاکم باشد افکار و اندیشه و اعمال طالبان توان رشد و نمو و ظهور را ندارد.

>>>   صفرمحمد مظفری
توزیع پول در جرگه مشورتی صلح
شرکت کنندگان جرگه مشورتی صلح بعضا اظهار کرده اند که، عوض مشارکت شان در این جرگه مبلغ سی هزار افغانی از جانب برگزار کنندگان این جرگه دریافت کرده اند. روشن است که برگزار کنندگان این جرگه رییس جمهوری و تیم انتحاباتی وی بود، و این پول های که به شرکت کنندگان داده شده است از بودجه دولت مصرف شده است.
وقتی هر فرد عادی شرکت کننده در این جرگه سی هزار افغانی گرفته است، معلوم است که افراد شاخص دست کم سی هزار دالر دریافت کرده اند. حالا سوال این است که اگر این جرگه کمپاینی و انتخاباتی نبوده، چگونه برگزار کنندگان این همه پول را به مشارکت کنندگان توزیع کرده اند؟
آیا رییس جمهوری و دار و دسته انتخاباتی وی حق دارند که این همه پول را از بودجه دولت دریک برنامه کمپاینی و شخصی مصرف کنند و کیسه دولت و مردم را بیشتر از پیش خالی نمایند؟
دولت و شخص رییس جمهوری باید به این سوال های شهروندان کشور جواب بدهند، و روشن کنند که این همه پول را از کجا و از چه منبعی به دست آورده اند؟ سرمایه ملی که نباید در اینگونه برنامه ها این همه حاتم بخشی شود.

>>>   سوال من از انسان های با وجدان ؟
ازانسان های بی وجدان و چک چکی هایی دالر بیگیر چون سعیدی ، استاد جلال ، جنبش رستاخیز معامله گر که جرگه ای قومی و قبیلوی نمایشی اشرف را توصیف و تمجید میکنند که اصلن جای سوال نیست،
سوال من از انسان های با وجدانی که در این جرگه کثیف طالبانی اشتراک داشتند اینست که زمانی که اشرف غنی روانی دیوانه ۱۷۵ زندانی طالب را رها کرد با کدام وجدان چک چک کردید ؟ و چرا این خواست وحشیانه را رد یا به باد انتقاد نگرفتید ؟ آیا ازین روانی سوال کردید که با گرفتاری هریک ازین آدم خوران چند تن از فرزندان و سربازان این وطن قربانی شده اند تا موفق به دستگیری حد اقل یک قلاده طالب شده ؟
برعکس چند تا معامله گرودالربگیر میاید و بما طعنه ای تحریم این جرگه ای نمایشی را میدهد و برعکس تحریم کنندگان را ملامت میکنند که چرا شما جرگه ای به این خوبی را تحریم کردید ؟ ازین چک چکی ها میپرسم که اگر زره ای وجدان در وجود تان زنده است برای یک ثانیه نزد همان وجدان تان مراجعه کنید جواب خوبی نصیب تان میگردد که تا ابد خجالت خواهید بود،
ای کاش به جای سربازان چند تن از خانواده ها و فرزندان شما کشته میشد آنوقت شاید جواب تان چیزی دیگری میبود
فریده فروغ

>>>   صلح با طالبان با سیاست چماق و هویج
تنها سخن گفتن از صلح و مذاکره با طالبان، این گروه را مغرورتر، متکبرتر، و بهتر است بگویم آدم خوارتر می کند. در پهلوی گفتگو و موازی با آن، جنگ باید در دستور کار دولت باشد.
تضعیف موضع نظامی طالبان بهترین ابزار برای پیشبرد مذاکره با این گروه است. شکست طالبان در میدان جنگ ربط مستقیم با چانه زنی و دیپلماسی این گروه با دولت و آمریکا دارد. طالبان اگر سرکوب نظامی شوند، راحت تر تن به گفتگو و مذاکره می دهند و در سر میز مذاکره پیش شرط ها و پس شرط های کمتر مطرح می کنند.
این نظر که میگوید: سرکوب نظامی طالبان راه حل نیست بصورت مطلق درست نیست گرچه بهره ای از حقیقت دارد.
صفرمحمد مظفری

>>>   نه صلح امکان دارد و نه هم اوغان .....شدنی است و نه از تقلب، عوامفریبی، و تمامیتخواهی دست بردار است۰ یگانه راه نجات فقط تجزیه کشور بدو حصه بین اوغان ها و اتحاد قوم های غیر اوغان میباشد و بس۰ در غیر آن قوم های غیر اوغان برای همیشه در آتش جهالت اوغان خواهند سوخت۰
بگذارید این اوغان بین خودشان هرچه میخورند بخورند۰ قوم های غیر اوغان تمام مشکلات کوچک بین تان را کنار بگذارید و یکسره حساب تان را از این تمامیت خواهان متقلب انتحاری انفجاری فاشیست جدا کنید و ملک خود را و آینده فرزندان خود را بسازید۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است