ساختار ایدولوژیک، تشکیلاتی و روابط بین المللی طالبان چنان است که آنها جز با دیکتاتوری مطلقه نمی توانند ضرورت وجودی شان را حفظ کنند. لذا آنها به کمتر از دیکتاتوری مطلقه نمی توانند راضی شوند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۸ ۱۳۹۸/۲/۲۱ | کد خبر: 158613 | منبع: | پرینت |
در هر کشور چهارحوزه اساسی و قدرتمند وجود دارد (حوزه سیاست، حوزه اقتصاد، حوزه جامعه و حوزه فرهنگ).
دیکتاتوری های سیاسی حوزه سیاست را در انحصار خود حفظ میکنند و حوزه های اقتصاد، جامعه و فرهنگ را به عنوان منفذهای خروجی فشار جامعه بصورت قانونی برای مردم باز می گذارند تا مردم را راضی و مشغول نگهدارند. ممکن است افراد وابسته به حاکمیت به عنوان افراد در این سه حوزه فعال باشند اما نه به عنوان نماینده حکومت.
در حوزه اقتصاد، حکومت نه در تولید مداخله میکند و نه در بازار. ممکن است که حکومت برای رشد تولید و رونق بازار حتی بسترسازی نیز کنند.
دیکتاتوری سیاسی، حوزه جامعه را نیز به خود جامعه وا می گذارد تا مردم برای خود اتحادیه های صنفی، نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، شوراهای محلی، شوراهای انکشافی و اتحادیه های گوناگون ایجاد کنند. در صورتیکه مفهوم براندازی نداشته باشد مردم می توانند حتی تجمعات اعتراضی مثل اعتصابات و تظاهرات را نیز راه اندازی کنند.
در حوزه فرهنگی، نشریات بدون سانسور پخش می شود، رسانه های تصویری و رادیوها به سلیقه برنامه سازان نشرات خود را پخش میکند، کتابها بدون سانسور چاپ و نشرمی شوند و کسی بخاطر نداشتن ریش و لنگی مجازات نمی شوند، عبادت را کار فردی می داند، تفتیش عقاید وجود ندارد، کسی بخاطر داشتن مذهب خاص و دین خاص توهین و تحقیر نمی شود، مراسم مذهبی تمام مذاهب آزاد است، افراد جامعه می توانند به سلیقه خود پوشش خود را انتخاب کنند، هیچ مذهب به مذهب دیگر مزاحم شده نمی تواند.
حکومت درسه حوزه اقتصاد، جامعه و فرهنگ فقط حق نظارتی دارد تا کسی برحقوق شخص دیگر تجاوز نکند و یک فرد مزاحم فرد دیگر نشود یا یک جمع بر جمع دیگر زور گوی و تعرض نکند.
در حکومت های دیکتاتوری سیاسی حکومت خصلت ایدیولوژیک ندارد بلکه خصلت سیاسی دارد. در رژیم های دیکتاتوری سیاسی، دیکتاتور سیاست را در مشت خود محکم می گیرد، قدرت سیاسی را باکسی شریک نمی سازد.
دیکتاتور در حوزه قدرت سیاسی خود هیچ مخالف را تحمل کرده نمی تواند، ساختار قدرت چون (ارتش، پولیس و امنیت) را با افراد وفادار و گوش به فرمان خود مهره چینی میکند، شعار دیکتاتور این است، هرکسیکه وفادارتر و گوش به فرمان تر باشد به منبع قدرت نزدیک تر است. در وزارت خانه ها و ریاست ها، دیکتاتور افراد مطیع و گوش به فرمان خود را مقرر می کند، مهم نیست که افراد مقرر شده در چه سطحی سواد و دانش اداری، تخصص و تجارب کاری باشد. مهم درجه وفاداری و میزان اطاعت افراد از دیکتاتور است.
دیکتاتور مردم را به دید رعیت تابع و مجری اوامر خود نگاه میکند.
اشرف غنی یک دیکتاتور سیاسی است که تلاش میکند قدرت سیاسی را به هرقیمت در دست خود حفظ کند اما در حوزه اقتصاد، جامعه و فرهنگ دست مردم را باز گذاشته است.
در صورتیکه طالبان وارد حوزه قدرت سیاسی افغانستان شوند آنها به چیزی جز، دیکتاتوری مطلقه راضی نمی شوند. آنها هر چهار حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ را در انحصار خود قرار می دهند، آنها در حوزه حکومت جز مجریان شریعت کسی دیگر را تحمل کرده نمی توانند، در حوزه اجتماعی از پوشش مردم تا آرایش سر و ریش مردم، گشت و گذار مردم، روابط مردم، حتی عروسی و مهمانی هاو دعوت های مردم را شدیدا نظارت خواهند کرد.
مذاهب را برحق و باطل تقسیم کرده به پیروان مذاهب غیر قرائت خودشان به شدت و خشونت برخورد کرده پیروان سایر مذاهب را مثل دوره حکومت قبلی شان شدیدا اذیت و آزار خواهند کرد.
در حوزه سیاسی، طالبان هرگونه اعتراض علیه حکومت خود را نافرمانی در مقابل دین و خداوند (ج) دانسته، ثواب گفته بصورت بی رحمانه با خشونت سرکوب خواهند کرد. تصورکنید که بر سر مکاتب و دانشگاه ها چه بلاهای نازل خواهد شد. خود با شناختی که از طالب دارید تصور کنید که در حوزه فرهنگی چه اتفاق خواهد افتاد.
نتیجه گیری:
ساختار ایدولوژیک، تشکیلاتی و روابط بین المللی طالبان چنان است که آنها جز با دیکتاتوری مطلقه نمی توانند ضرورت وجودی شان را حفظ کنند. لذا آنها به کمتر از دیکتاتوری مطلقه نمی توانند راضی شوند. در صورت به قدرت رسیدن طالبان آنها به تصفیه های خونین دست زده کشور را به سرزمین ارواح بدل خواهند کرد.
حکومت اشرف غنی در بد ترین شکلش از بهترین شکل حکومت ایدیولوژیک طالبان به مراتب بهتر است.
مردم افغانستان صلح میخواهند اما امارت اسلامی قرائت نوع طالبانی را هرگز. چون مردم نیک میدانند که پیامد امارت طالبان چه خواهد شد. بخاطری که در امارت طالبان سیاست تقدس پیدا میکند، ظلم مقدس میشود، دست بریدن، چشم کشیدن، سنگسار کردن، توهین و تحقیر مردم جزو مقدسات پنداشته میشود. در امارت طالبان شکنجه کردن، کشتن، اذیت و آزار انسان ثواب دانسته میشود. کودکان، زنان، مردان پیر و جوان اقلیت های قومی و مذهبی با ترس، خوف و نگرانی زندگی شان را سپری خواهند کرد. دیکتاتوری مطلقه طالبانی که مرکب از خشونت قومی و تعصبات مذهبی است برای هیچ انسان پذیرفتنی نیست و مردن در جبهات جنگ به مراتب شریفانه تر و پذیرفتنی تراز زندگی تحت حاکمیت طالبان است.
شاهد روشنگر
>>> هیچ انسانی از هر قوم وقبیله ای درافغانستان ذاتا این خاصیت را نخواهد داشتند که حتما ازهر طریقی بالای ملیت های دیگر جبر وظلم نماید وحق دیگران را بازور و ظلم بخورند اما حکومت های غیر مردمی واستبدادی درگذشته ها بوده اند که زمینه چنین وضعیت استبدادی ،دیکتاتوری وستم ملی را به شکلی از اشکال درافغانستان آماده کرده بودندد تا ازیکطرف زمینه خورد و برد پولی آماده گردد واز طرف دیگر نفاق افگنی وشرایط استبدادی را برای بقای حکومت شان به هرطریقی آماده گردد.حکومت های استبدادی ودیکتاتوری هیچ وقت درجهت عدالت اجتماعی ومساوات درجامعه حرکت نکرده و نمیکند بلکه بالعکس زمینه ماجراجویی ،نفاق افگنی واستبداد رادر کشورشان آماده میکنند.وحدت ملی وعدالت اجتماعی دو زمینه بسیار مهم و اصل است که ملت را برای رسیدن به جامعه بدون خوف ، تعصب، ستم ملی و همزیستی مسالمت آمیز تمامی اقوام برابر افغانستان کومک موثر مینمایند.اگر در تواریخ حکومات گذشته افغانستان نظر بیاندازیم مییابیم که بعضی ملیت های افغانستان ازخیلی سالها ازاکثر نعمات مادی ،تعلیمی وفرهنگی جامعه به شکلی ازاشکال عمدا”وبا پلان منظم دولت های استبدادی دور نگهداشته شده اند واثرات آن مظالم را تاحال هم بعضی ملیت ها درجان وجسم خودها احساس مینمایند.با تحول جدید مثبت ومرحله دموکراسی نوین که با کومک جامعه جهانی درچند سال های آخر درافغانستان صورت گرفته است بحمدالله افغانستان به طرف آزادی های مدنی ،آزادی مطبوعات،پیشرفت تعلیم وتربیه ذکور واناث،صلح عادلانه پایدار وامنیت داییمی دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروند وانشالله ایام صلح عادلانه وامنیت پایدار درافغانستان جنگزده آمدنی است.آنانیکه با جنگ و زور میخواهند قدرت وسلطه فاشیستی رابدست بیاورند به گفته بعضی دانشمندان این افکار خودخواهانه آنها خواب است وخیال است وجنون.تواریخ جنگ های درجهان نشان میدهند که نتیجه همه جنگ های کوچک وکلان داخلی وبین المللی سرانجام بامذاکره وصلح خاتمه یافته اند درقرآن کریم خم الله تعالی فرموده است الصلح خیر یعنی صلح عمل خیر ونیکو است .پس همه باهم برای تحقق هرچه سریعتر صلح عادلانه پایدار وامنیت همیشگی تلاش نماییم ونگذاریم که جنگ طلبان بی خرد وماجراجو بیشتر ازین موجب کشتار، آزار واذیت مردم مومن افغانستان گردند وبالعکس انشالله روزی تمامی ملیت های برابر ساکن درافغانستان شاهد یک افغانستان متحد،آرام ،مرفه، مترقی، انکشاف یافته درتمامی زمینه ها باشیم.ومن الله التوفیق
انجنیرعبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> خوشبختانه تحولات سیاسی و دموکراسى نوین که درنتیجه کومک جامعه جهانی درافغانستان بوجود آمده است رشد ،ترقی ،پیشرفت تعليم وتربيه ذکور واناث وآزادى بيان ومطبوعات وشراکت احزاب سیاسی قدیم وجدید درساختار نظام پیشرفته ووسیع البنیاد وقانون آساسی موجوده افغانستان صوت گرفته اند وانشالله به همین منوال افغانستان به طرف آزادی های مدنی بیشتر دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروندوتمامی اقوام برابر ومتحد افغانستان ازصلح عادلانه وآشتی ملی درافغانستان قلبا حمایت مینمایند.اما متاسفانه یک عده تحلیل گران ساده لوح، افکار مردم جامعه را با تحلیل و تجزیه ای ماجراجويانه وپروپاگند های خطرناک شان مشوش ومکدرمیسازند واین تحولات مثبت ومهم را تجاوز میدانند درحالیکه تجاوز قوای شوروی سابق به قومانده مستقیم برژنف ملعون با تحولات سال های آخر کومک جامعه جهانی وقوای ناتو صورت گرفته کاملا تفاوت دارند.دولت وقت شوروی فقط احزاب خلق وپرچم را به حیث احزاب رهبری کننده سیاسی افغانستان به رسمیت میشناختند وباقی احزاب وگروه های سیاسی در افغانستان هیچ نقش نداشتند واعضا وطرفداران احزاب دیگر اندیشان دست گیر وسر به نیست گردیدند که لیست پنج هزارنفری شهدای مظلوم زمان حکومت جنایتکار خلق وپرچم آخیرا افشا شده اند روح همه شان باشند.فعلا بیشتر از پنجاه حزب سابق وجدید باهرافکار سیاسی درحکومت فعلی افغانستان به رسمیت شناخته شده اندوثبت وراجستر گردیده اند ودر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش مستقیم وموثردارند. صلح عادلانه ای دایمی وآشتی ملی خواست وآرزوهای دیرینه ای مردم مومن وزجر کشیده افغانستان بوده وهستند خداوند متعال درقرآن کریم فرموده الصلح خیر یعنی صلح عمل خیر ونیکو است واضح است که سرانجام هرجنگ داخلی وخارجی با صلح خاتمه میباید .متاسفانه جنگ وخانه جنگی برای گرفتن قدرت سیاسی گروه های مختلف واحزاب سياسى درمدت چهل سال است افغانستان رابه ویرانه وقتلگاه انسان ها تبدیل کرده اند وهزاران عالم دینی، استادان پوهنتون ودانشگاه ها ،محصلین ،معلمین، متعلمين,کسبه کاران،تجاران، دهاقین ،زمین داران وافراد عادی رابه اشکال مختلف تحت نام های مختلف به کشتارگاه ها فرستاده اند ،زیر بنای اقتصادی ،روابط اجتماعی وتعلیمی ونیروهای امنیتی اردو وپولیس افغانستان درطول سال های جنگ داخلی به شدت صدمه دیده ونابود گرديده اند.بدتر ازهمه خصومت های قومی ،مذهبی، منطقوی وزبانی درین مدت به اثر تبلیغات شوم بیگانگان به اوج خودرسیده اند دراثر جنگ های خانمانسوز داخلی وشکستن مرزها وسرحدات افغانستان افراد غیر مسئول وبیگانه تحت نام ها وشعارهای مختلف وفریبنده داخل افغانستان گردیدند وباتبلیغات زهرآگین و ماجراجویانه شان به وحدت ملی وهمزیستی مسالمت آمیز طولانی المدت جامعه افغانستان به شدت آسیب رسانیده اند.انواع عوامل ماجرا جویی ونفاق افگنی ,جامعه عقب مانده افغانستان را بازهم سال های سال به طرف عقب ونابودی کشانیدند. الحمدالله درچند سال آخر که با کومک جامعه جهانی زمینه رشد وترقی ،تعلیم وتربیه ذکور واناث ،آزادی بیان وجراید وآزادی مطبوعات درافغانستان مساعد گردیده اند وبرای مردم زجر کشیده افغانستان امید واری های زندگی بهتر ،سعادتمند وآرام ترپیدا شده اند.اما بدبختانه بازهم یک عده گروپ های مسلح که تاحال افکار ماجرا جویی وتسلط گرایی خطرناک درذهن رهبران شان هستند به جنگ داخلی وآدم کشی درافغانستان ادامه میدهند وباعث تشویش ملت مومن وزجر کشیده افغانستان گردیده اند این گروپ های ماجراجو راه های عبور ومرور مسافرین را درنقاط مختلف افغانستان میگیرند مسافرین بی دفاع را به شکلی از اشکال اذیت وآزار میدهند ودربعضی حالات مسافرین عم ازذکور واناث را می ربایند وبه قتل میرسانند وهم تحت نام های مختلف پول ازمسافرین بى دفاع میگیرند ووحدت ملى جامعه را ضعيف تر ونابود ميسازند.این ماجراجویان ودشمنان صلح وامنیت بدانند که تاریخ به عقب برنمیگردد و انشاالله ایام صلح عادلانه وامنیت سرتا سری درافغانستان جنگ زده وویران شده حتما آمدنى است واین اعمال شوم وماجراجویی خایینانه منافقین ظالم به عنوان لکه ننگین شان ثبت تاریخ آینده افغانستان خواهد شد.ازچند مدت به این طرف فعالیت ها وجلسات صلح ازطرف جامعه بین المللی ،کشورهای همسایه وکشورهای دور ونزدیک موثر واحزاب سیاسی افغانستان واشخاص دینی،ملی و وطندوست و جامعه مدنی افغانستان عم ازذکور واناث درداخل وخارج ادامه دارند و به یاری خداوند متعال به طرف موفقیت وصلح عادلانه دایمی دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروند ودر ضمن وظيفه شرعى وحب الوطنى اقشار مختلف ملت مومن افغانستان هستند که درپروسه وتشویق عملی صلح عادلانه آشتی ملی وتحقق دیموکراسی درافغانستان به هر شکلی سهم بیگیرند ونگذارند که ماجراجویان وعقب گرایان فاسد وجاهل درداخل وخارج افغانستان باعث نفاق افگنی وبدبختی بیشتر مردم زجرکشيده وافغانستان ویران شده گردند.به یاری خدای بزرگ به پیش به سوی صلح عادلانه دایمی ،رشد ،ترقی، وآشتی ملی وهمزیستی مسالمت آمیز تمامى اقوام برابر افغانستان، محو ونابودباد گروه های ماجراجو ،نفاق افگن ،عظمت طلبان جاهل ودشمنان صلح، ترقی وآشتی ملی درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
انجنیرعبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> غني صد در صد ديكتاتور است مانند حفيظ اله أمين .
>>> شنیده میشود که بعد از اول جوزا در افغانستان حکومت شاهی سرکار میشود
>>> با سلام و خسته نباشید، خواهشا امکان پرینت مقالات را فعال کنید تا سخنان گهر بار آقای عبدالرشید ناصری از استرالیا را پرینت و ضبط و توزیع کنیم و به اطلاع و دید و قضاوت دیگر هموطنانی که امکان دسترسی به اینتر نت را ندارند در جریان و اطلاع بگذاریم. با تشکر از شما و اقای عبدالرشید ناصری از استرالیا
>>> نه صلح امکان دارد و نه هم اوغان انسان شدنی است و نه از تقلب، عوامفریبی، و تمامیتخواهی دست بردار است۰ یگانه راه نجات فقط تجزیه کشور بدو حصه بین اوغان ها و اتحاد قوم های غیر اوغان میباشد و بس۰ در غیر آن قوم های غیر اوغان برای همیشه در آتش جهالت اوغان خواهند سوخت۰
بگذارید این اوغان بین خودشان هرچه میخورند بخورند۰ قوم های غیر اوغان تمام مشکلات کوچک بین تان را کنار بگذارید و یکسره حساب تان را از این تمامیت خواهان متقلب انتحاری انفجاری فاشیست جدا کنید و ملک خود را و آینده فرزندان خود را بسازید۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است