سقوط حكومت داكتر نجيب، از اقدام قومگرايانه و تعصب آلودى آغاز شد كه بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آنكه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.

حالا نيز اشرف غنى احمدزى، سلاله نجيب احمدزى، يكى ديگر از هم قبيله هايش را بنام جنرال ولى احمدزى قوماندان قول اردوى ٢٠٩ شاهين در شمال تؤظيف نموده تا زهر چشمى باشد به سه محور قدرت محلى يعنى جنرال عبدالرشيد دوستم، استاد عطا محمد نور و حاجى محمد محقق كه هر يكى از نفوذ گسترده ى در شمال برخوردارند.

بى ترديد اينگونه اقدامات قومگرايانه، آنهم در آستانه خروج احتمالى سربازان خارجى و ورود احتمالى طالبان در ساختار قدرت كه امكان بروز مجدد تقابل هاى قومى و استخوان شكنى هاى دهه نود را بعيد نمى نماياند، نه تنها به ضرر حاكميت نيمبند و فاقد مشروعيت ارگ است بلكه هرگز با منافع و مصالح كل افغانستان مطابقت ندارد.

شايد غنى چنين محاسبه نموده باشد كه جنرال دوستم مهره ى منزوى صحنه سياسى افغانستان است كه ديگر توان مانور هاى قبلى را ندارد و خطرى از ناحيه وى متصور نيست. اما تاريخ نشان داده كه بزرگترين بحرانات سياسى و اجتماعى از جرقه ى حوادث كوچكى مشتعل گرديده.

همانطور كه زوال حكومت كمونيستى از اختلاف درون حزبى و سركشى و بغاوت جنرال مومن اندرابى كه خود عضو حزب وطن بود، آغاز و دامنه ى آن با مخالفت هاى ديگران وسعت پيدا كرد تا منجر به دو پارچگى رهبرى حزب و دولت و فروپاشى كامل آن شد.

نميدانم چرا سياستمردان بى درايت و بى كفايت افغانستان هيچگاهى از گذر زمان و وقايع تلخ آن نمى آموزند و عبرت نمى گيرند.

محمد عارف منصوری

>>>   گذشته میزند آـش بجانم
که میسوزد تمام استخوانم

>>>   توقع هبرت گیری از غنی بیهوده است
وقتی در سایه اش نشست آنگاه عبرت میگیرد.

>>>   عارف جان منصور !!!!
اولتر از همه رژیم یا نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان هیچگاه بخود نام کمونیستی را نگذاشته بود این اتهام را شما میبندید.. ثانیا اینکه بدون شک دکتور نجیب الله در گزینش کادر ها دچار اشتباهات شده است اما مقایسه ای او با اشرف غنی مقایسه ای معقول به نظر نمیرسد.
سر کشی جنرال مومن در کتاب آقای و کیل بخوبی مورد بحث قرار گرفته است. زمان عدم صحت موضع گیری او و جنرال دوستم را نشان داد. وحدت نا متناسب جنرال دوستم با احمد شاه مسعود و هزاره ها ثابت کرد که او اشتباه کرد. و به همین ترتیب تا به امروز موصوف هر روز یک اشتباه سیاسی می‌کند زیرا او مشاور درست نداشته و ندارد.
جناب شما عرض کرده اید که چرا حکومات فعلی از گذشته درس عبرت فرا نمیگیرند .. جناب !!رژیم فعلی یک رژیم تمام عیار مستبد دگم ، ملیت پرست و تفرقه انداز و از همه بد تر معاش خور امریکا است ، و هیچ نوع بنیاد عمیق طبقاتی به معنی دفاع از حقوق طبقات محروم ندارد.شکست نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان و حزب دموکراتیک افغانستان می‌تواند تجربه ای ارزش مند برای احزاب ضد استعماری و ضد استثمار انسان از انسان می باشد یعنی احزاب برادر نه برای رژیم های ضد مردمی چون نظام فعلی در افغانستان.احزاب مردمی و ضد استعماری و صهیونیستی جهان یقینا از پیروزی تا شکست حزب دموکراتیک افغانستان را مورد ارزیابی قرار داده و درس‌های لازم تاریخی را از آن فرا میگیرند.
آقای منصوری ، فرید مزدک ، عبدالوکیل و دگر اطرافیان دکتور نجیب کسانی نیستند که به حرفهای آنها اعتماد کرد. اینها کسانی اند که در مقطع خاص زمانی جانب رهبر صادق و وطنپرست شانرا رها و برای ارتقا به مقام والا تر به کودتای درون حزبی دست زدند و در نتیجه حزب و نظام را تباه کردند.
نظام فعلی فغانستان دوره ای حکومات محلی سدورایی ها را تمثیل می‌کند که هر کس دست به گلوی دگری برده است و امریکا هم خواستار یک چنین حکومت غیر متعهد و غیر متحد و متفرق میباشد، تا بتواند از این فضای نا مطلوب برای شان حد اعظم استفاده را برای نمایند و بخاطر داشته باشید که امریکا به آسانی میدان را رها نمیکند و به حضورش به بهانه های مختلف در افغانستان ادامه خواهد داد. بنا بر این توجه ما با ید چنین باشد که با به راه انداختن تظاهرات گسترده ای ضد دولتی کمر نظام را بشکنیم چنانچه در سودان رخ داد
فخر اهنگر

>>>   مزدک همان روس اور است که گو اش تا حال مانده!
نجیب اسک را فرستاد تا فاحشه خانه عامه را که خراسانیان وجنرالان زنچو با فرهنگ در مزار ایجاد کرده بود ببندد! اماخارشتکیهای دیار مولاناارام ننشستند و سبب این روز شد!
چند روز بعد از فرستادن اسک بازار فحاشی ترکمن اباد مزار که اکثر انها از بقایای نادر افشار یعنی قزلباش بودند به جمن ببرک کابل امدند وبه فحاشی ّرداخت اما یک هفته بعد نجیب انرا ازانجا گم کرد! حال بگویید که نجیب مرد بود یا نامرد؟ ای نامردان!

>>>   آنها که در چمن ببرک بودند یا در مزار یا هرات قزلباش نبودند بلکه چلو بودند.
چلو ها همین پیشه شان است .
از دین و آیین و تبارشان چیزی نمیدانم.

نجیب خودش ملیشه ها را ساخت.
ریاست 5 وظیفه اش ملیشه سازی بود
دوستم را نجیب از یک کارگر عادی به جنرالی رساند
اما وقتی خواست که مهارش کند دیگر دیر شده بود

>>>   علت اصلی قضیه تشنج های مردمی علیه استبداد خودکامگی وآوردن نیروهای کمکی خارجی که فعلا اسم آن را گذاشتن اشغال.فقط بخاطر دیکتاتوری ها و خودخواهی ها و گروه های خودکامه بود.اگر حفیظ آله امین به شیوه سنتی مردمی عمل می کرد و یا گروهی طالب که رسم و عنعنات وفرهنگ مردم را به20 سال عقب تر کشانده بود وبا زور و فشار میخواستن هداف پلید و شوم خود را به عنوان روایات اسلام عملی بکنند.که هیچ وقت موفق نشدند و فقط نفرت و انزجار مردم را علیه خودشان بیشترنموده بودند .فقط بخاطر بد رفتاری این دو گروهی جانی بود که .دوبار عساکر خارجی به کشور ما آمدن.مطمئن باشید که اگر دوباره باز هم تکرار شود دوباره نیروهای خارجی میآید.ما فعلا در دنیای مدرن زندگی میکنیم.و کشور های ابر قدرت هیچ وقت اجازه نمی دهند که یک گروهی تبهکار درهر گوشه دنیا قدرت را در دست بگیرد وهر چه دلش بخواهد همان کار را بکند
( ملک

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است