ضرب المثل مشهوری داریم : " ناخورده شکر نکنید...!!
دیده میشود که خوشحالی وسیله ای از تبریکی گفتن ها به یک دیگر بخاطر سمت رییس شورای ملی آقای میر رحمان رحمانی تا آنجایی رسیده است که صفحات مجازی کاملا پر گردیده است؛ در حالیکه ممکن است بسیاری از این هموطنان ما هنوز ندانند که آقایی رحمانی چه کسی است و حتی ممکن است برای اولین مراتبه اسم ایشان را شنیده باشند، اگر اینطور است پس در اینصورت معلوم نیست این همه گلو پاره کردنها برای چی؟ در حالیکه هنوز هیچ کدام ما از عملکرد درست و یا نادرست ایشان اصلا معلوماتی دردست نداریم. البته این بیوگرافی کوتاه کل مساله نیست و مشکل ما را حل نمیکند. اگر این تبریکات دربرگیرنده احساسات.... بوده باشد من مشکلی در آن نمی بینم.

آنطرف مساله هم خط و مشی آقای اصولی معلوم است بقول معروف "از چله گله نیست..." و از هیچ کسی هم پنهان نیست و اصلا زیر زبانی مثل سایرین حرف نمیزند صاف و پوست کنده پابند برنامه «کتاب مقدس دویمه سقاوی» بودند و هستند و خواهند بودند. بنا من از ایشان گله نداشتم و نخواهم داشت، ولی آنچه ما را رنج میدهد و به مشکل جدی و تباه کننده روبرو هستیم این همانا دسته تبر خودی است که ریشه ما را نابود میکند بقول حافظ بزرگوار:
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

من مطمین نیستم که آقای رحمانی چنین صراحت لهجه را داشته باشند که بتواند بی پرده و بدون حرف های زیر زبانی در این شرایط ایستادگی نماید. امیدوار هستم تحلیل من در زمینه نادرست بوده باشد و این خوشحالی هموطنان به یاس تبدیل نشود، اما بدبختانه این جامعه در وضعیتی قرار دارد که همه چیز در این شرایط ممکن است، با اینکه اگرها و مگرهای دیگری در اینمورد موجود است... که من نمیخواهم در اینمورد بحث نمایم.

صادقانه باید بگویم شخصآ من هرگز با آقای رحمانی کدام آشنایی و یا شناختی ندارم، ولی این معما را هنوز بجایش بگذاریم که چگونه یکباره نام این هموطن ما ورد زبانها شد...!!!، مشکل اساسی این است کاش با یک گل بهار میشد یقینا که نمیشود، زیرا این زخم های عمیق در جامعه به حدی ویروسی شده که علاج صحت یابی آن با ترزیق یک "امپول پیچکاری" ضد میگروب که هنوز امتحان نشده است و آنهم در یک قسمت کوچک این زخم های کهنه غیر ممکن است و علاج اش نخواهد شد.

بنآ با آنهم بهتر است یک چند صباحی منتظر بمانید و بقول معروف از پرده غیب چه بیرون میشود... بعد از نتیجه آنوقت اگر پایکوبی هم کنید ارزش اش را دارد.
من فکر میکنم عملکرد ایشان بیرون از چوکات تنظیم شده رییس مجلس اسبق یعنی آقای ابراهیمی نخواهد بود.

عطا صفوی

>>>   باید باز همه مسایل را من برایتان تشریح کنم.
این ها همه از قبل پلان شده بودند.
رییس مجلس سنا پشتون بود و اگر رییس مجلس نمایندگان نیز پشتون میبود و اشرف غنی نیز رییس جمهور از قوم پشتون شود،در آنصورت تمام اقوام دیگر خود را در حاشیه میدیدند و مورد قبول مردم و جامعه جهانی نبود.
این که رییس مجلس نمایندگان از ولایت پروان انتخاب شده است،بخاطری است که داکتر عبدالله رقیب اصلی اشرف غنی در انتخابات است و در صورت موفقعیت داکتر عبدالله،تمام پشتون ها بشمول گلبدین تبصره خواهند کرد که از یک ولایت که پنجشیر را نیز منحیث یک ولسوالی پروان میشناسند،هم رییس جمهور و هم رییس مجلس نمایندگان و هم معاون مجلس سنا،باعث تبصره مردم میشود.
این که ناصری از خوست و از قوم احمد زی است و با گرفتن پنجاه رای غالمعال دارد که من رییس پارلمان هستم،این هم ساختگی است.معلومدار که نتیجه نمیدهد.
بنأ در انتخابات ریاست جمهوری که شاید به دور دوم میان اشرف غنی و داکتر عبدالله صورت میگیرد،در اثر تقلب رای کمتر به داکتر عبدالله میرسد و داکتر عبدالله نیز غالمغال خواهد کرد که تقلب شده است و اشرف غنی خواهد گفت که داکتر صاحب هم مثل رحمانی نتیجه انتخابات را نمی پذیرد و بعداً با یک چیغ بلند صدا میزند:
مردم ما همانطوری که غالمغال بیجای رحمانی را در انتخابات پارلمانی قبول نکردند، همانطور غالمغال بیجای داکتر صاحب عبدالله را در انتخابات ریاست جمهوری قبول ندارند و مردم رای خود را داده اند و رییس جمهور خود را انتخاب کرده اند و باز یک چیغ بلند:
هیچ قدرتی نه در داخل و نه در خارج کشور حق این را دارد و توان این را دارد که در مقابل اراده نیک مردم که من را بار دیگر منحیث خدمت گزار خود انتخاب کردند،ایستاده گی کند.
در مورد رحمانی که از تاجران ولایت پروان است و چگونه در ارتباط با نیرو های آسیاف در بگرام و قرارداد های خارجی به پول و سرمایه رسید و چگونه عضویت سی،آی،ای امریکا را بدست آورد و در ارتباط نزدیک با سفارت امریکا است،حاجت به تبصره من نیست و مردم پروان خودشان او را خوبتر میشناسند.

>>>   کاملا بجا درود برشما

>>>   دیروز جاروجنجال این وطن پرستان از طریق تلویزون مشایده کردم واقعآ وکلای این دوره وطنپرست و. همه با ایمان اند وبخاطر وکیل بودن و وکیل شدن و ریسس مجلس بودن ابرو وعزت همه مردم افغانستان را ریختاندندو. مانند حیوانات وحشی بالای یکدیکر حمله میکردند ،این ها نماینده ملت نیستند بلکه جنگ دارند تا باشد قدرت زیادتر داشته باشند و افغانستان را تاراج کنند ،خداوند این نماینده های بیسواد را هدایت نیکی و فراست اخلاقی و احساس وطن دوستی نصیب گرداند
عبدالله ریحان

>>>   صفوي!
چای ناخورده جنګ نمیشه! اول چالیته بخور باز ګپ بزن!
هوتکي

>>>   عمر راوی
تاجیکهای ما با وصف اینکه در میدان نبرد، درمیدان رقابت و در میدانهای زیاد دیگر پیروز میشوند و دشمن را به زانو درمیآورند، اما بدبختانه اختیار کار و عنان حرکت شان به دست آدمهای معامله گر و ترسو و منفعت جو می افتد که در بازارهای بی هویتی، مردم را میفروشند.همین واقعه ایکه در پارلمان اتفاق افتاد یک مثال است. رایگیری شد. رحمانی اکثریت رای ها را بُرد. رییس مجلس اعلانش کردند. فردایش مقابله صورت گرفت، زلمی نوری شهامت کرد و فاشیستها را بیخی موش ساخت. هم به حساب رایگیری تاجیکها بردند، هم به حساب زور. در هر دو زمینه برنده شدند. هرکس دیگر،هر قوم دیگری که میبود، به هیچصورت به مذاکره و مصالحه و جستجوی «راه حل» حاضر نمیشد.اما متاسفانه، تاجیکهای ما،به آسانی برای گفتگو و مصالحه حاضرشده اند و شایدهم به مشوره رهبران تسلیم طلب و بزدل، تن به یک سازش ننگین بسپارند و بالای آتش شور و شعف مردم، باز آب سرد بریزند.

>>>   Soraya Baha
رولاغنی زرنگتر و خاین تراز شوهرش !
بسیار دردآوراست که خانم رولا غنی با دزدی ملیونها دالر زنان فعال و هنرمند را با پول، تطمیع ودادن مقام خریداری و استفاده ابزاری می کند به نفع ادامۀحکومت فاشیستی غنی.
....ه غنی که از زنان استفاده ابزاری می کند و شرم باد به زنانی که زیر باراستفاده ابزاری می روند.

>>>   ا صفوی
این حقیقت تلخ را باید بدانیید:
وقتی امروز متوجه شدم که قبایل جنوب باردیگر به غارت وچور چپاول دست زردند ودروازه های پارلمان را شکستند ؛ معلوم میگردد که میخواهند تاریخ ننگین نادری راحین اشغال ارگ را که توسط ملیشایی مومندی ، شینواری... گردیده بود تازه کنند .
این قبیله بی فرهنگ باتفکر عصرحجر نه دیروز ،نه امروز ونه هم فردا هویت ، تاریخ و حق شهروندی من وتور را به رسمیت نخواهد شناخت ، عاشق یک طرفه بودن نتیجه اش بیماری مزمن و عاقبت اش جز نابودی چیز دیگری نخواهد بود .
بارها تاکید کرده اییم وباز یکبار دیگر تاکید میکنم که این گروه سالهاست برای نابودی من وتو از هر وسیله ممکن کمر بسته اند وتصمیم خود را گرفته اند ، حالا نوبت تو است که چه تصمیمی میگیرید.؟
شما دوگزینه اضافی ندارید :
1- یا پیوسته به گزشته خودرا فریب میدهید ، تاریخ وفرهنک این سرزمین را قربانی به ظاهر برادری ، مسلمانی مینمایید.
2- یا هم تصمیم برای موجودیت خود و آینده تاریخ سرزمین خویش میگرید.
البته هدف من مقابله مسلحانه باکسی نبوده ونیست ، فقط اکنون برای که وچه بودن ( خودشناسی ) خود تصمیم بگیرید. زیرا مسولیت درمقابل تاریخ ونسل امروز و فردا دارید
باور داشته باشید که این طرز تفکر من هرگز برگرفته نه از دید تعصب قومی است و نه هم برخورد احساساتی است. فقط حقایق تلخ و حکم زمان چنین است وبس.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است