از بزرگان شنیده بودم که اگر ماری را زخمی نمودید؛ بهتر است مراقبش باشید زیرا خطر ناکتر از هروقت دیگر میگردد و هرآن لحظه امکان نیش و دندان زدنش میرود.
قبل از همه باید یاد آور شوم که من خوش نیستم و علاقمند این نیستم که حتی حیوانات با چنین روش تحقیر گردند و عذاب بکشند چه رسد به یک آدم؛ آی وای کاش این هیولا رفتارش به آدمی نزدیک بود چه رسد به رفتار انسانی که قرضدارش هم است.

از دیدگاه من کار معقولی که عطامحمد نور در طول زندگی اش انجام داده است اتفاقا بریدن گوش این درنده است که یقینا ممکن است توسط افراد عطامحمد نور صورت گرفته باشد و هیچگاهی هم فراموش نخواهد شد و حالا این درنده زخمی شده است به هرطرف دندان میزند. (ممکن است کس دیگری این کار را کرده باشد ولی بقول معروف خسته به پایی عطامحمد نور شکست).

صادقانه باید بگویم که من در هیچ نگاهی و در هیچ عرصه ای بجز هم نام بودن (عطامحمد) قطعآ وجهه مشترکی با آقایی نور نداشته و ندارم و حتی بارها ایشان را نظر به بعضی عملکرد های نادرست شان به باد انتقاد گرفته ام؛ البته این انتقادات و دلسردی هایی من زمانی به آدرس ایشان آغاز گردید که وی اولین اشتباهی تاریخی و نابخشودنی را زیرنام وحدت ملی جعلی و آنهم یک طرفه عاشق بودن بود که منار یک جانی تاریخ ویک سیه دل قرن را (محمد گل مومند) را همچون شمشیر برقلب مولانا در دیار بلخ زادگاه مولانا فرو برد بدون اینکه از جنایات این وحشی عصر اطلاعی داشته باشند به نظر میرسد که ازکیسه خلیفه بخشیدند.

من فکر میکنم که عطامحمد نور بعدها متوجه این اشتباهات تاریخی خویش شده باشند مطمینا دست به اقدام بقول معروف "صدقه ردبلا ویاهم به اصطلاح تصیح اشتباه برآمدند و مجبور شدند جز گزینه" بریدن گوش "نواسه مومند" (یک درنده مادر زاد) چیز دیگری نداشتند، ممکن است عملکرد آقای نور در زمینه در جمله حسنات و صدقات شان حساب شود که در حقیقت خطایی خویش را با کفاره لازم جبران نمودند....

از همه جالب اینکه دیده میشود با اینکه این ناقل پاکستانی با چنین حال دچار شده است بازهم نه شرمی را میشناسد و نه هم حیایی را، تصور من براین است که اگر بینی این شرفباخته هم بریده شود بازهم آن خصلت درندگی اش که توهین به مردم این سرزمین است قطعا از ادامه کارش و از فرمان استادان مشهور خویش چون یون و گلب الدین، قدرت سرپیچی نخواهد نمود و حکایت سایه چنار.... را غنیمت میشمارند...

عطا صفوی

>>>   از اعمال خرابکارانه اعضای ریاست امنیت ناملی ( کمپنی خصوصی پنشیر وردک )اینها موازی با اشرار حرکت وعمل میکنند
ازگذارش نامه :
سال گذشته یک شهروند فرانسه ای از سوی طالبان ربوده شد و بعداً ظاهراً در اثر کارهای اپراتیفی امنیت ملی با دادن پول به اختطافچیان آزاد شد. ولی اطلاعی که به تازه گی از سوی بخش های دیگر امنیت ملی درین باره به دست آمده نشان می دهد که تبعه فرانسه ای دراصل از سوی عبدالصبور قانع معاون اول برحال در وزارت داخله و شفیع اختطاف شده بود. در آن زمان شفیع به حیث رئیس امنیت در بخش وزارت داخله ایفای وظیفه می کرد. اخیرالذکر از نزدیکان محمد حنیف اتمر است و به تازه گی به رتبه دگرجنرالی مفتخر گشت؛ اما درپی برکناری اتمر از شورای امنیت از وظیفه اش زده شده است.

عبدالصبور قانع و شفیع به طالبان اطلاع داده بودند که تا اطلاع ثانی از رهایی فرد فرانسه ای خودداری کنند تا پول سفارش شده به مقامات فرانسه ای به دست آید.
مقامات سفارت فرانسه سرانجام برای رهایی فرد ربوده شده، به شفیع و صبورخان سه میلیون دالر پرداخت کرد. نکته جالب قضیه این است که حکومت فرانسه به پاس خدمات آن ها که گویا در رهایی فرد زندانی جانفشانی ها کرده بودند؛ به خانواده های شان حق تابعیت دادند. صبور خان و شفیع از جمع سه میلیون دالر مبلغ بیست هزار دالر به اجنت خود دادند تا نفر را آزاد کند؛ متباقی پول بین خود شان مساویانه تقسیم شد. رئیس امنیت ملی معصوم استانکزی ازین ماجرا و موارد متعدد دیگر مشابه به این مسایل آگاه است.

>>>   یک نفر را گاو نام گذاشته بودند بعداً فهمید که نام خوبی نیست به ملک قریه رفت و برایش تقاضا نمود که نام اش را تغییر دهد و ملک برایش گفت که نظر بدهد بعد نامش را تغییر می‌دهد نظر داد و نام اش را گوساله گذاشت باز یک نفر برایش گفت که این هم نام خوب نیست چند سال بعد باز همان گاو میشوی حالا این اقایی گوساله برای گاو نصیحت کرده است عطا از اول گاو بود و گاو خواهد ماند کجایی این عطاچور و کدام کار این دزد به انسان میماند و افسوس به شما گوساله ها که هنوز هم دم همان گاو را گرفته اید اگر دیگران ناقل پاکستانی هستند شما گوساله و وعطایی گاو هم از جمله کولی های هستید که نی خون تان معلوم است که از کی است و نی وطن تان که از کدام کنج دنیا آمده اید کولی های چند پدره باید اولتر پدر خود را پیدا نماید نه اینکه به دیگران انتقاد نماید

>>>   تنها گوشش را نبریده بود بلکه یک مشکل دیگر او را هم بشکل بسیار فراغی حل کرده بود۰

>>>   نور نزد شما نور است ونزد مردم باید حسابی های دارائی های خود رابه مردم بدهد ونگزارند که فرارکند

>>>   راست میگوید گرچه خودم فارس هستم میدانم که تمام بدبختی های مردم از دست همین فارسی زبانان است چونکه وطن پرست نیستن تمام وقوماندانان ورهبران جهادی جنایت کار فارسی زبان هستن که وطن مارا بنام دین برباد کردن جوانان مرا کشتند
غفوری

>>>   عطا در ادبیات سیاست بلدیت ندارد

>>>   سنانکزی خود طالب است.

>>>   عصا مامد! امپراطور شمال(باد) است که یک گوز هم در شکمش نمانده! همه اش را غنی بور کرد! شما ناحق شکم اورا ّوف نکنید! اخر خواهد ترقید!
راستگوی

>>>   از برادران مسلمان وافغان خود خواهش بسیار کوچکی دارم که عفت کلام را مراعات کنند و. یکدیگر را بنامهای خراب نکند از خداوند بترسید مبادا در عذاب الهی گرفتار شوید
عبدالله ریحان

>>>   عطا صفوی!
از پشک پلنگ جور نمیشه!
ارام باش!
هوتکی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است