تاریخ انتشار: ۱۸:۴۵ ۱۳۹۸/۳/۱۸ | کد خبر: 159015 | منبع: | پرینت |
من جنبش روشنایی را هیچ گاه جدی نگرفتم، به همین خاطر بود که در باره این جنبش چیزی ننوشتم و نقد یا تاید نکردم. من همه دانه درشت های جنبش روشنایی را پیش از شکل گیری این جنبش کامل می شناختم، و به نظرم هیچ کدام این ها نه صداقت و تعهدلازم را به منفعت و مصلحت مردم داشتند و دارند و نه فهم و درایت سیاسی شان به اندازه ای است که بتوانیم بگوییم که این ها دست کم از جهادی ها بهتر اند. مهدوی، ناجی، بهزاد، رحمانی، ناصری، آشنا و امید مهم ترین و فهیم ترین اعضای مطرح جنبش روشنایی بودند ولی مگر همین ها سواد سیاسی شان از خلیلی و محقق و شفق زیاد تر است و مگر جز مهدوی که اندکی از دیگران باسوادتر است دیگران سواد سیاسی دارند؟
تجربه سیاسی این ها نیز اندک و بسیط است، و درک شان از سیاست بچه منشانه، مقطعی، مبتنی بر منفعت کاملا شخصی، جاه طلبانه و شهرت طلبانه است. من بعید می دانم که بهزاد درک سیاسی، دانش سیاسی و تعهد سیاسی به مردم، بیشتر از خلیلی و محقق داشته باشد یا ناصری و رحمانی بهتر از مدبر و جنرال قاسمی باشند.
حالا که جنبش به تشتت و حتی فروپاشی کامل رسیده، و اگر نیروهای تازه و مدیران مدبرتر وارد صحنه نشوند، و صحنه را آرایش جدید نکنند مرگ جنبش روشنایی حتمی است و دیگر انرژی حیات ندارد، آنهایی که در دانشگاه ابن سینا و جاهای دیگر انتقاد شفایی من را از اعضایی مزخرف این جنبش برنمی تافتند، اکنون خود به منتقدین دشنام گوی اعضای جنبش بدل شده اند. اما این عزیزان با سطحی نگری و کودک منشی شان، خیلی دیرتر از من و امثال من به نتیجه ای رسیده اند که از اول تقریبا بدیهی و اولیه به نظر می رسید.
البته من به جوانانی که از هواداران یا اعضای گم نام جنبش روشنایی بودند، احترام فراوان دارم و به آگاهی و تعهدشان تردیدی ندارم و نقد و انتقادم فقط روی اعضای به اصطلاح رهبری این جنبش است. انسجام درونی جنبش روشنایی ناممکن بود و هست، زیرا رهبران این جنبش چنان منفعت طلب و خودخواه و احمق بودند و هستند که اصلا قابل تصور نیست. من در چند جلسه اول این همه را دیدم و از همین لحاظ ترک جنبش کردم و نخواستم با عده ای از پوپولیست ها و عوام فریبان مبتذل و فرومایه محشور شوم.
صفرمحمد مظفری
>>> ادعای شما درمورد برخی اعضای جنبش دور از انصاف وخلاف واقعیت است اگر جنبش دچار شکست هم شود عامل آن افرادی مثل شمااست که وقتی در کنار جنبش نتوانستید به منافع شخصی برسید آن راترک نمودید مثل همان جناب خلیلی ومحقق که وقتی دیدند پیروزی جنبش یعنی افول آنان پشت سر جنبش را نه تنها خالی بلکه از پشت خنجر زدند در تداوم عمل نابخشودنی آنان نوچه های شان تلاش کردند بر این زخم ناسور نمک بپاشند از کجا معلوم که عمل حضرت عالی در ترک جنبش روی حساب کتاب وپلان شده نباشد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است