تاریخ انتشار: ۱۴:۳۵ ۱۳۹۸/۳/۱۹ | کد خبر: 159026 | منبع: | پرینت |
بعد از شكست طالبان و ورود جامعه جهانى به افغانستان در ٢٠٠١، بلافاصله روند نظام سازى سياسى و حقوقى و ... كليد خورد. در همان شب و روز یک سوال غلط از سوی غربی ها تولید و طرح گردید و به وسیله گماشته گان آمریکا و سازمان ملل در امور افغانستان به سران جبهه متحد یا به کنشگران حوزه مقاومت انتقال یافت. آن سوال غلط که مرتب از این سران پرسیده می شد، این بود که چه کسی باید حکومت کند؟ و کی باید رییس دولت آینده باشد؟ اینها هم متاسفانه بی آن که چهار پاراگراف از متون علم سیاست و فلسفه سیاست خوانده باشند و تحولات فکری و عبور پارادایمی در این عرصه را رصد کرده باشند، به این سوال غلط، پاسخ های غلط دادند.
به بیان دیگر گرفتار دام مغالطه سوال مرکب شدند. به جای این که در پاسخ به طرح کنندگان سوال می گفتند، سوال تان از ریشه غلط است و باید در عوض آن این سوال را بپرسید که چگونه باید حکومت کرد؟ بلافاصله یکی گفت آقای الف باید حکومت کند، دیگری گفت ب و سومی گفت کرزی! توجه نکردند که این سوال از بنیاد اشتباه است و در جهان جدید دیگر موضوعیت ندارد، برای این که نظام سازی سیاسی، به ویژه ایجاد سازوکارهای دموکراتیک اساساً مبتنی بر رهیافتی است که اصطلاحاً نهادگرایی نامیده می شود و در این پارادایم نقش کارگزاری افراد و عاملیت فرد دیریست به نهادها منتقل شده است. این نهادها اند که همه کاره اند، نه اشخاص. اگر اشخاص نقشی و دستی در امور دارند، به اعتبار اختیارات و صلاحیت هایی است که در درون ساختارهای نهادی تعریف شده است.
لذا می بینیم این آقایون در اثر فقدان آگاهی از مبانی نظری سیاست و قواعد بازی جدید، توجه نکردند که اولاً سوال از حیث معرفتی ماهیتاً غلط است، ثانیاً پاسخ های داده شده به آن نادرست اند، ثالثاً هر نوع پاسخی به این سوال، به نحو پسینی منتج به خلق آثار و لوازمی در عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه خواهد شد و هزینه های کمرشکنی را بر مردم تحمیل خواهد کرد؛ کما اینکه چنین کرده است. نفهمیدن این پرسش ساده و اتخاذ موضع منفعلانه و غیر حرفه ای در برابر آن، باعث گردید تا اقتدار سیاسی به راحتی از دست شان خارج شود و در انحصار تمامیت خواهان در آید.
بدبختانه هنوز هم از میان اینها کسانی اند که از حیث منطقی و پیامدهای پسینی به ماهیت سوال پی نبرده اند و در دبی و قطر و مسکو و ... سرگردان اند تا به این پرسش غلط، بار دیگر پاسخ غلط بدهند و رفته رفته زمینه را برای طالبانیزه کردن نظام حقوقی و سیاسی و ساختارهای اجتماعی جامعه فراهم کنند.
عبدالله پیمان
>>> تشکـــــــر از ریاست محترم امنیت ملی وپرسونل همیشه بلیدار شان که یکماه پیش ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان را زنده دستگیر وبه پنجه قانون تسلیم کرد !!!
>>> حمام خون در وطن
(دگر بس است)
آزار قـوم و کشـتن انسـان دگـر بـس اسـت
ویرانگری به ملک خراسان دگر بس است
گلـغنچههــای عـاطـفـه فـریـاد مـیکـشـنـد
تاراج بـاغ و دامن بسـتان دگـر بس است
ذبـح کبـوتـران حـــرم نیـسـت در کتـاب
جور و جفا به بلبل دستان دگر بس است
آتـش زدی بـه مکـتـب و دانشـسـرای مـا
بازی به جان طفل دبستان دگر بس است
عـرش خــدا بـه لـرزه در افـتاده هوشـدار
آتش زدن به مسجد و قرآن دگر بس است
در شـهـر انتحـاری و در روسـتـا تفـنگ
ترس مدام و حال پریشان دگر بس است
کهسار و دشـت و جنگل انبوه از تـو بـاد
وحشیگری به شهروخیابان دگربس است
تنهـا نـه جــور و ظلـم بـه آدم بـود خـطا
رم دادن غـزال بیـابـان دگـر بـس اسـت
بیگانه ای ز عـاطـفه و رحـم از نخـست
لیکن جفا به خواهرگریان دگر بس است
از آه سـیـنـه ســـوز یتیـمـان بـکـن حـیا
سیلاب اشک پرشـرر دیدگان بس است
دزدیــده ای ز کاســۀ مــردم نــوالـه را
لیکن فروش همت دهقان دگر بس است
در گـوش کـر خلـق جهان داد سـر کنید
سنگیندلی به مردم نالان دگر بس است
بهـر نجـات خـیـل پـریـان ز چـنگ دیـو
همبستگی به مادر شیطان دگر بس است
وجـدان مـن به مفتی اعـظم خطاب کـن
با نام دین فریب مسلمان دگر بس است
جنگ صلیب ومسلم و خاخام فسانه شد
نازش بتاج وتخت سلیمان دگربس است
سـرمایـه سـوخـت ریشـه و بنیاد اعتقـاد
مکروریا به ساحت ایمان دگر بس است
جنگ و فساد و فتنهگری سوخت کشورم
دامن زدن به آتش بحـران دگر بس است
بـا قـاتـلان خلـق وطـن دوسـتی خطاسـت
تسـلیم شـدن بـه فـتـنـۀ پنجابیان بس است
دشـمن بـود هرکه وطن رابه خون کشد
بهـر خـدا معـامله بـا قـاتـلان بس است
میهن به زیر چکمۀ بیگانه شـد خراب
حمام خون به نقشۀ بیگانگان بس است
شاعر: رسول پویان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است