تاریخ انتشار: ۰۶:۵۷ ۱۳۹۸/۴/۶ | کد خبر: 159201 | منبع: | پرینت |
تهاجم تبلیغاتی سخیف، بی پایه و بی مایه علیه داکتر پدرام نشان میدهد که سیاستگران سنتی و شکم محور و جمع فاشیست های بی آبرو- از ظهو ریک بازیگر غیر متعارف و با آرمان و نترس در قلمرو انحصاری تاخت و تاز خویش ، به وحشت دچار شده اند.
پدرام با تحرکات اخیرخویش نشان داده است که نه تنها یک سیاستگر مسوول و متعهد و ارزش محور است بلکه گره گاه اصلی بحران خونبار کشور را نیز به درستی تشخیص کرده و راه کشودن این گره رانشان داده است. این در حالی است که سیاستگران برآمده از منجلاب جنگ و بازرگانی خون ، تمام انرژی و اعتبار خویش را برای دفاع از ثروت های باد آورده و منافع ناپاک شخصی و خانوادگی خود شان به کار انداخته اند.
در گرد و غبار تبلیغاتی ضد پدرام، همچنان برخی از عناصر و حلقات منصوب به چپ پیشین نیز به نظر میرسند. آنها طوطی صفتانه بر پدرام خرده میگرند که مثلا او چرا در نشستی اشتراک کرده که گلبدین نیز در آن حضور دارد. گویی که پدرام با گلبدین شورای هم آهنگی ساخته است یا نشست لاهور از سوی گلبدین سازماندهی و رهبری میشود!
شاید این افراد و حلقات، بازیگری سیاسی را با منازعه، مجادله و مقاتله اشتباه گرفته و فراموش کرده اند که سیاست ورزی غیر از بازی هنرمندانه برای دنبال کردن منافع و اهداف معین، نمیباشد.
از نظر این ها شاید بهتر میبود که پدرام با سردادن شعار و ارایه ی طرح بسنده میکرد و به انزوای خود خواسته میرفت و میدان را به حریفان و دشمنان رها میکرد.
این دوستان حتی همان اموزه های "انقلابی" مانند تکتیک برای پیشروی استراتژیک، قطب های مختلف مبارزه، نرمش در کنار قاطعیت ، بهره گیری از گفتگو، دیالوگ، مذاکره و حضور فعال در جایی که دشمن کار میکند، را نیز فراموش کرده اند.
این دوستان به جای حمایت از پدرام به مثابه یگانه صدایی که نیاز واقعی لحظه ی حاضر را بازتاب می بخشد - با موج تبلیغاتی ضد پدرام همراه میشوند و ناآگاهانه به دشمنان مردم یاری میرسانند و مسوولیت سنگین تاریخی را به دوش میکشند.
بیگانه اگر میشکند عیبی نیست
از دوست بپرسید چرا میشکند ؟
ربانی اندرابی
>>> اگراینطور است پس چرا تاحال پاکستانی هارا نمی شناسد، چنانچه میگوید:
من از پاکستانی ها تعهد اخلاقی می خواعهم! پاکستانی ها اخلاق دارند ؟؟؟
>>> پدرام فقط می خواهد که از آن چهل دزد مشهور که در اطراف کرزی مداری جمع شده اند، پس نماند. از همین لحاظ خود را در فطار آنها داخل کرده است و به خانۀ هر دوست و دشمن مردم افغانستان سر میزند.
>>> پدرام!سیاستگر متعهد و ارزش محور! خیلی خنده دار است!فهمیده نمیشود که آقای ربانی اندرابی این آقا را از چه وقت میشناسند؟
عنصری که در مبارزات سیاسی اش گاهی ثبات را تجربه ننموده و برای رسیدن به قوت لایموت به هر معاملۀ ننگینی دست زده است چگونه میتواند متعهد و ارزش محور بحساب بیاید؟
بصورت بسیار کوتاه در مورد پدرام: آغاز زندگی سیاسی پدرام با کنار گرفتن در خط فکری زنده یاد محمدطاهر بدخشی رقم میخورد، دیری بعد با تقسیم شدن سازمان منسوب به بدخشی به دو شاخۀ (سازا) و (سفزا)، این جوان در کنار شاخۀ سفزا مولانا بحرالدین بائث قرار میگیرد، از ثباتش در این جریانها آنقدر معلومات در دست نیست زیرا در این دورانها موصوف از کدام شهرت سیاسی خاصی برخوردار نبوده، در دوران حاکمتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، پدرام عضویت این حزب را کسب مینماید و در تبانی با عده ای از افراد شاخۀ پرچم آن حزب، در ادارۀ روزنامۀ انیس بکار آغاز میکند که هر خواننده باید بداند که پدرام مصروف چه کاری در آنجا بوده است!
نان پدرام همیش به نرخ روز حواله بوده و همزمان با سنگین شدن پله به طرف مجاهدین، بستر سازی اش در میان گروه شورای نظار شروع میشود، در زمان بغاوت مشت جنایتکار با سرکشی جنرال مومن اندرابی از دساتیر قانون، همین پدرام به دستور احمدشاه مسعود به جنرال مومن می پیوندد و چهار صباحی را در حیرتان روز گذری میکند، بنا به ارتباطات قبلی اش با شورای نظار، دیری نمیگذرد که کمیتۀ فرهنگی شورای نظار را سر و سامان میدهد، چون احمدشاه مسعود شخص زرنگ و چالاکی بود، در برابر عناصر چپگرا همیش بادیدۀ شک مینگریست و برغم خدمات بی آلایشانۀ آقای پدرام در کمیتۀ فرهنگی اش، گاهی هم بوی اعتماد ننمود که سر انجام گپ بجایی رسید که مسعود نسبت به پدرام سوء ظن پیدا نموده و جان اش در خطر افتید.
پدرام برای نجات از زهر چشم احمدشاه مسعود به دامن سید منصور نادری پناهنده شد و مدت مدیدی را در کنار وی سپری نمود، بخت و اقبال پدرام در همانجا گل نمود و در یک سفر رسمی آقای سید منصور را به فرانسه همرائی نمود، در این سفر تا آخر ایشان را همراهی نکرد و فرار نمود اما معلوم نیست با کدام ترفندی خود را به ایران رسانیده و به اصطلاح به تحصیلات آغاز نمود، در فرجام سر وکله اش در رأس رهبری یک سازمان بی سر و پا بنام کنگرۀ ملی افغانستان پیدا شد که در این سازمان هم شخصیت های بیشماری را از خو رانده است و چنانیکه دیده میشود اعضای این حزب نام نهادش فراتر از یک ولایت نرفته اند.
حال بشما جناب ربانی اندرابی مربوط میشود که که چنین شخصیت بی ثبات و متذلزل را چگونه متعهد و ارزش محور بحساب آورده اید.
م.ز
>>> جناب اندرابی!
کل حزب بما لدیهم فرحون یعنی هر حزب به داشته های خود می بالد حتی ساده لوح هاوکوردلانی هم هستند اشرف غنی را هم نیک می پندارند ودیوانگی هایش را می ستایند اما معیارملت مومن وزجر دیده وبلا کشیده التزام به ضوابط وثوابت افغانی واعتقاد به ارزش های دینی وعقیدوی شان اند هرکه ایمان ندارد عهد وثبات ندارد درست است که ملت عزیز بیچاره واواره گردیده اما تا انحد هم نرسیده که هر لایک وبی دین را به محض اینکه چند کلمه ای فریبنده وریاکارانه را پهلوی هم قرار داد به رهبری بگیرند اگر این روش معیار قرار میداشت داکتر نجیب از همه بهتر مداح وسخنور بود بلاخره به پایه دار بالاشد این رهبر عالیقدر شما از سوی اغاخانی ها ودشمن های دیرین این ملت که مقرشان در لندن است حمایت میشود وغالبا با انها هم مفکوره است کسی که نتوانست برای وکالت رای کافی بدست اورد چگونه قیادت ملت حد اقل بخشی از ین ملت را عهده دارخواهد شد اوبخاطر اختلاف وتفرقه اندازی اورده شده نه برای اتحاد ونزدیک کردن ملت بگوید برود به شغنان انجا ارباب قوم خود شود
فرشته حضرتی
>>> گرامی .
این شیونیستان فاشیست می خواهند به لجاجت ،زورگوئی و هر وسیله ممکنه می خواهند ریاست همه ارگان های قدرت را بدست خود داشته باشند.
دریغا که ما ودر کل نیروهای عدالت خواه ما در پراگندگی و نا امیدی قرار دارند .
ما به یک انسجام قوی درونی و تشکل یک محوریت سالم ، قاطع ، ارمانی و برنامه محور نیاز داریم
>>> نظام فدرالی درافغانستان نظام ملوک الطوافی را ببار میاورد وسرداران وخوانین جدید با گروپ های مسلح برای بدست گرفتن قدرت دایمی بوجود میاید طوریکه دربلوچستان پاکستان که یکی ازایالت فدرالی پاکستان است نظام سرداری وخانی درآنجا حاکم است درپنجاب وسند نیز میاها وخوانین قدرت اصلی را بدست دارند درصوبه پشتونخوا نیز همین وضعیت حاکم است بهرصورت نظام فدرالی نظام خوب درافغانستان نیست مردم فقیر وعادی درسیاست حد اقل نقش دارد که برهمگان واضح معلوم اند اما ازطرف دیگر باید یک نظام پارلمانیکه که اعضای آن ادم های فهمیده توسط مردم انتخاب شده باشد بهترین نظام برای حکومت افغانستان است درحال حاضر هشتاد فیصد حکومت ها درجهان نظام پارلمانی دارند که برای مردم خود خدمت میکنند.
ع.ناصری از آسترالیا
>>> دانش پدرام را در ٣٠٠ سال گذشته اوغانستان تجربه نكرده است ، سياست به جعل دروغ تعصب و غلامي نميشود اگر ميشد اوغان هاي وطنفروش در ٣٠٠سال گذشته موفق ميبودند ، اهداف پدرام به ضرر هيچ قوم نيست ، اوخواهان نظام فدرالي است نظام كه اوغانستانرا از غلامي برده گي و فاشيزم نجات ميدهد و هر ولايت درآمد خودرا بالاي خود به مصرف برساند وطن گلذار ميگردد ، مسوليت بالاي همه يكسان تقسيم ميگردد نه تنها حكومت كشورهاي با نظام فدرالي را ببينيد بهترين هستند امروز مانند جرمني كه فعلأ نه تنها خو يك كشور سرمايه دار است بلكه تمام اوروپارا كمك اقتصادي ميكند ، در امريكا نظام فدراليست امروز جهان را تسخير نموده است با اقتصاد خود . همين پشتونهاي پاكستان ايالت خيبر پختونخوا مربوط شان است هم عوايذىدش و هم كرسي هايش را همه پشتونها در اختيار دارند و خوشحال هستند ، در اوغانستان فاشيستان كور و متعصب نا آگاهانه با سياست پدرام مخالفت ميكنند، اگر پدرام اوغان ميبود همه او را بابا نيز صدا ميكردند و از سياستش حمايت نيز ميكردند
>>> پدرام خیلی در نظر من محبوبیت دارد بنظرم تنها وی شایستگی ریاست جمهوری دارد
>>> اندرابي! تو خو براستي در اب هستي!
تو از زور جانب مقابل پدراموف خبر نداري!
نشانزن
>>> رسیدن به هر هدفی زمان میخواهد
کمترین زمان رسیدن به یک هدف بزرگ چندین نسل رهبری را
در بر میگیرد.
پس نباید اهداف را با افراد گره زد
پدرام را خداوند حفظ کند
وظیفه آغای پدرام تعریف و نهادینه کردن هدف است نه رسیدن به هدف
>>> اقای اندراب!ما تاجکها در حرف میان تهی ونوشته های احساساتی درکنار پدرام هستیم ولی در عمل حتی رای مفت خودراازش دریغ میکنیم.ریاست جمهوری درشاخ اهو حتی رای داخل شدن در پارلمان را هم درین دوره کسب نکرد.
عاقل
>>> دوستان خوب؛
شصخصيت اغاي لطيف پدرام مثل در لفظ دريست كه هر قدر
ثيقل شود جوهر جلايش برنده اش بيشتر ميشود.
پدرام شخصيت مدارا بادوست را دوست داريم.
>>> فرشته حضرتی یکتن از اشخاص نظر دهنده این صفحه در نوشته خود ضمن رد و بد به پدرام گفته کسی که نتوانست برای وکالت رای کافی بدست اوردچگونه قیادت ملت حد اقل بخشی از این ملت را عهده دار خواهد شد گندیده گی و شرمنده گی انتخابات پارالمانی تا سر حد سویی استفاده جنسی در داخل ارگ جنسی در کامیاب سازی بعضی از کاندیدان که با سه صد تا چهار صد رای شان به چوکی پارالمان رسیدند فراموش کردید سویی استفاده جنسی و رشوتخواری و جعل و تقلب در کمیسون های انتخاباتی که سر انجام به اثر فشار کاندیدان معترض و بادر نظر داشت اسنادی که از جعل و تقلب در انتخابات پارالمانی صورت گرفته بود بخاطر خاموشی معترضین کمیشنران به دادستانی کل از جانب ارگ معرفی شد که ممنوع الخروجی گردیدند و نکته دیگر اینکه اگر پدرام طرفداران زیاد ندارد پس تایید کانداتوری ان در چوکی ریاست جمهوری با دو صد هزار از هوا خواهانش سر افگنده گی و خجالت بکسانی است که میگویند در انتخابات پارالمانی رای کافی اورده نتوانست بود من نه از طرفداران اقای پدرام هستم ونه با وی شناخت دارم اما باید حقیقت گو باشیم نه اینکه عقده مندانه سخن زنیم .
>>> پدرام یگانه سیاستمدار در طول تاریخ افغانستان است که برای این کشور بدبخت یک سیاست روشن و واضع برای حل مشکل کشور دارد.
دیگران همه سیاست های ارتجاعی و نا کارامد دارند.
منتقدین وی نیز افکار قومگراهانه و استبدادی دارند.
>>> پشتونها هر چیز را برای خودشان و به ضرر اقوام دیگر میخواهند در پاکستان نظام فدرالی خوب است!؟ ولایت هایی پشتونستان و بلوچستان در پاکستان فدرال هستند و خود مختاری دارند اما در افغانستان(خراسان) با این که پشتونها اکسریت نیست تمام چوکی های قدرت را به زور تقلب هم که بشود محصور در قبیله خود ساخته است ما میگوییم خراسان در شمال یک فدرال باشد و در جنوب پشتونستان یک فدرال باشد. باز میتوان پیشنهاد نمود پشتونستان غربی(پشتون های درانی) به مرکزیت قندهار و پشتونستان شرقی(پشتون های غلجایی) به مرکزیت جلال آباد باشد و خراسان به سه ناحیه خراسان غربی(ولایات هرات و فراه و بادغیس و غور و نیمروز که مشمول ولایت بزرگ هرات باستان بود) به مرکزیت هرات خراسان شمالی(بلخ و سمنگان و جوزجان و فاریاب) به مرکزیت بلخ و خراسان شرقی(بدخشان و تخار و کندوز و کاپیسا و لغمان و بغلان و پروان)
و خراسان جنوبی(هزاره جات) به مرکزیت بامیان باشد.
و اما کابل بزرگ همچنان منحیث پایتخت بزرگ کشور و تمام ناحیه های ۶ گانه فدرال باشد.
امیر از هرات باستان
>>> زنده و خوش باشد این پهلوانان قلابي!
تا اسارت ۳۰۰ ساله که خودشان میګویند را ادامه دهد!
پهلوان زنده خوش است
بکوشید خودرا اګر غیرت دارید
همان پشتون همان بادار ۳۰۰ ساله تان ای خراسانیان(کو خراسان؟)
>>> دوکتور پدرام با شهامت و آشکارا واقعیت ها را بیان میکند، و آن واقعیت ها بیخ و بنیاد استبداد قبیله را به لرزه درآورده اند۰
دوکتور پدرام کسی است که تمام تابو های اوغانهای قبیلوی و تمامیتخواه را دیگر شکسته است۰ او با صراحت و جرعت سرشار امروز تهداب لرزان و شاریده استبداد خونین و پوسیده قبیله اوغان را چنان به لرزه درآورده است که استحکام دوباره آن خواب است و خیال است و محال، و فروپاشی آن حتمی۰
زنده و سربلند باد پدرام۰
بلی، از پدرام با هر وسیله ممکن حمایت گردد۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است