تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ ۱۳۹۸/۴/۲۲ | کد خبر: 159417 | منبع: | پرینت |
کسی که خربوزه میخورد، به پای لرزش میشیند
۱_ گروه دینداران سنتی و تودهای، تعلق عاطفی/روانی نسبت به دین دارند، این تعلق خاطر باعث میشود تا دینداران دین را با تمام راز آلودگی و اسرارآمیز بودنش بپذیرند و با آن زندگی کنند. از یک طرف راز آلودگیِ «دین» و طرف دیگر تعلق عاطفیِ «دیندار»، رابطهای اسرار آمیزی و نفوذناپذیر (از بیرون) را شکل میدهد. نفس این رابطهی روانی از کارکردهای مهم دین، برای دیندار است.
۲_ بزرگترین تهدید در این تعامل فرا طبیعی، دست اندازیِ یک عده افراد جهت رازگشایی این بستهی سربستهی دین است. برای تودهی دیندار چیزی بدتر از این نیست که آن گنجینهی اسرار آمیز گشوده شود.
۳_ اگر تعدادی از انسانها، بخاطر سنخیتِ روانیشان دلی در گرو چنین وضعیتی دارند، از آن منبع انرژی میگیرند، تبرک کسب میکنند و به یک منبع آرامش پناه میبرد(و البته مزاحمت اجتماعی هم ایجاد نمیکند) چرا منِ باسواد که ادعای خردورزی دارم با ناخنک زدنهای بیمورد، در بدنهی این بستهی رمزالود، سعی در برانگیختن احساسات این گروه داشته باشم؟
۴_ دینِ توده به دنبال معرفتاندیشی نخبهگرایانه نیست و البته نیازی هم در این کار دیده نمیشود. پسندیده این است که این تعامل عاطفی و تعلق خاطر پابرجا بماند و از ناحیهی دیگران احساس خطر نکنند، چرا ما کاسههای داغتر از آش باشیم و بخواهیم دین را برای آنها قابل فهمِ عقلانی کنیم؟ چرا بخواهیم محتوای چنین بستهای را دستکاری کنیم؟چرا این تعلق خاطر فردی را بخواهیم در سطح جامعه تزریق کنیم؟
۵_ گروهِ تودهی دینداری، دین را آنچنان که هست میخواهند، نه آنچنان که اقلیت باسواد میپسندند. اقلیت باسواد کارشان تولید فکر در جامعه است، پیشرفت جامعه در تفکرزایی اقلیت با سواد است، نه اینکه ایشان از دل تعلقات تودهای تفکر مدرن بیرون بکشند یا بخواهند با عقلانی کردن آن تعلقات تودهای به رشد خردورزی اجتماعی، بعنوان ابتکار روشنگری پرداخته باشند.
واپسین سخن:
مایی که میخواهیم دین را برای تودهی دیندار قابل فهم عقلانی کنیم، به این متن خوابیده ناخنک میزنیم و سعی در به حرف درآوردن متن مقدس داریم، زمانی که این متن را زنده میکنیم و از دل آن بنیادگرایی رادیکال، سیاسی و اجتماعی (مطابق متن) میگیرد برانگیخته میشویم و توقعی غیر از این داریم؟
رسول عبدی
>>> دین و هویت چیزی است که کشور های عقب مانده علمی و اقتصادی بخاطر پنهان کردن این ضعف شان و یا هم کشور هایی که توسط رژیم های غیر دموکراتیک و خودکامه رهبری میشوند،بخاطر استمرار قدرت شان از آن استفاده میکنند.
یک نمونه بارز آن جنگ های مذهبی قرون وسطی میان کاتولیک ها و پروتستانت ها در اروپا بود،که من فکر میکنم این جنگ ها در زمان قدرت امپراطوری عثمانی در منطقه بود و همانطوری که مسیحی ها،توسط محمد دین اسلام را در مقابل بت پرستی در سرزمین عرب بمیان آوردند،به همین منوال مسلمان های امپراطوری عثمانی،مذهب پروتستانت ها را در اروپا در مقابل کاتولیک ها بمیان آوردند و در نتیجه جنگ های سی ساله مذهبی قرون وسطی بی در قاره اروپا رخ داد که میلیون ها نفر تلف شدند.
مرکز پروتستانت ها کشور آلمان فعلی بود.
بعداً دوره روشنگری و روشنفکری و علمی و دانش و اختراعات در اروپا بمیان آمد و کشور هایی مانند انگلستان و فرانسه و هالند و هسپانیا و ایتالیا و غیره،درین میان به پیشرفت هایی نایل آمدند.
اما کشور آلمان مرکز پیدایش جنبش دینی پروتستانت بود،مثل افغانستان کنونی،در همان خرافات مذهبی باقی ماند.
تا بالاخره مطابق همان ضرب المثل مشهور که همسایه از همسایه سحر خیزی را یا د میگیرد،مجبور شد کشور آلمان نیز از خرافات بیرون شود و روی بطرف علم و دانش بیاورد.
موقعیت فعلی افغانستان قسمی است که از دو سرحد یعنی سرحد پاکستان و ایران،تحت نفوذ مذهبی قرار دارد و از دو سرحد شما و شمال شرق،تحت تأ تیر نفوذ دانش و علم معاصر.
اما بدبختانه سرحداتی که باید در افغانستان علم و دانش نفوذ کند،یا صعب العبور هستند و یا نفوذ کمتر دارند.
اما سرحدات ایران و پاکستان که میایون ها مهاجر افغان در آن زندگی میکنند و در رفت و آمد هستند،به سرحدات نفوذ دین و مذهب و خرافات دینی به افغانستان مبدل گشته است.
این که آیا افغانستان ازین حالت خود را خواهد رهانید و به چه شکلی،هنوز معلوم نیست.
تا جایی که دیده میشود،در آغاز موجودیت جامعه بین المللی در افغانستان،بعد از حادثه یازدهم سپتامبر،اعلان تشکیل دموکراسی و آزادی در افغانستان روی کار آمد.
اما با گذشت زمان جامعه جهانی ازین شعار خود گذشتند و صرف سعار مبارزه علیه تروریزم را بنا نهادند که این شعار تا هنوز ادامه دارد و شعار دموکراسی و عدالت و حقوق بشر و آزادی خانم ها از قید اسارت و غیره،با شروع گفتگو ها با طالبان و شروع مصاحبه ملا تره خیل همراه بادی گارد هایش در پروگرام کاکتوس،به باد فراموشی سپرده شد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است