دولت ـ ملت چیست؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۳    ۱۳۹۸/۵/۵ کد خبر: 159566 منبع: پرینت

کوچکترین حقیقتی در ادعاهای ارگ موجود است؟ (اگر حوصله دارید بخوانید)
در برابر گفته های ابلهانه دونالد ترامپ که بطور غیرمستقیم از احتمال بکار برد بمب اتومی (قبلآ در مورد کوریای شمالی و ایران نیز چنین حرفی زده بود) برای پایان جنگ در افغانستان حرف زده بود، یعنی عملآ پایان بخشیدن به ۱۸ سال جنگی که امریکا با طالبان درگیر است، سیاستمداران و هر کسی که میتوانست حرفی بزند، هیاهو کردند. ولی برای من عکس العمل ارگ، مهم بود.

در میان یاوه گویی هایی بشکل ترامپ، یعنی بی معنا، دور از واقعیت و پوپولیستی مثل این ادعا: "افغانستان با صلابت و ابهت در صحنه سیاست دنیا باقی خواهد ماند" یعنی که حالا چنین است، ادعای زیر: "افغانستان یکی از کهن‌ترین ملت ـ دولت‌های دنیا است که در طول تاریخ از بحران‌های متعدد عبور نموده ‌است" قابل بحث بیشتر است.

آیا واقعآ افغانستان یکی از کهن‌ترین ملت ـ دولت‌های دنیا است؟ ملت ـ دولت که در تاریخ سیاسی دولت ـ ملت گفته میشود چه هست؟
بطور ساده دولت ـ ملت، دولتی است که با یک ملت یکی و همگون باشد، روی یک سرزمین معینی که بر اساس هویت مشترک جمعیت ان مشخص باشد و به آن مشروعیت ببخشد. یک مفهوم سیاسی است که محصول آمیزش یک مفهوم سیاسی و حقوقی (دولت) و یک مفهوم که به هویت بر میگردد (ملت) میباشد. به این ترتیب دولت ـ ملت توسط یک "قدرت"ی مشخص میشود که روی "حاکمیت"ی که از "شهروندان" بر میخیزد استوار باشد. شهروندان یک "جماعت" ی را میسازد که در عین زمان سیاسی و فرهنگی (قومی) است.

توجه داشته باشید که در این تعریف معمول دولت ـ ملت که در هر مقاله و کتابی میآبید، ماهیت قدرت و حاکمیت مطرح نیست. دولت و ملتی که اینگونه باهم یک هویت را میسازد ممکن است دموکراتیک باشد، ممکن است اتوریتر. پروسه دولت ـ ملت که در اروپا در قرن ۱۸ و ۱۹ کامل شد، فرانسه، آلمان، اسپانیا... همیشه دموکراتیک نبوده اند. ناپلئون که مظهر قوی این مفهوم در تاریخ فرانسه است یک جنرال به معنی امروز دیکتاور بود.

آنچه که در تعریف بالا از دولت ـ ملت برای افغانها ممکن است مهم و سوال بر انگیز باشد این است که در مورد هویت فرهنگی ملت، قوم را ذکر نموده ام. البته واقعیات تاریخی نشان میدهد که جماعتی که در یک محدوده ی ارضی زندگی میکنند مشکل است که قادر شوند ملتی را بسازند که با دولت همگون و یکی باشد.

در این مورد یونسکو، سازمان فرهنگی ملل متحد، تعریفی روشن از دولت ـ ملت دارد. "ایده آل دولت ـ ملت این است که دولت تمام افراد را در یک واحد قومی و فرهنگی گرد آورد". ولی چون اکثر دولتهای امروزی "کثیرالمله" یا "کثیر القومی" اند، یونسکو عقیده دارد که از دولت ـ ملت وقتی صحبت میتوانیم کرد که "تمام اعضای یک ملت واحد در یک دولت واحد حضور داشته باشند." و گرنه از همین جهت است که در منشور سازمان ملل "حق تعین سرنوشت خلقها " برسمیت شناخته شده که محدود به حق ملتهای تحت استعمار نیست. با استفاده از همین حق در بالکان ۵ دولت ـ ملت روی خرابه های یوگوسلاوی بوجود آمد، که چکوسلواکی به دو دولت ـ ملت جداگانه تقسیم شد، که دولت سودان جنوبی بوجود آمد و ...

این تقریبآ اضافی است اگر بگوییم که دولت کنونی و دولتهای قبلی در افغانستان به تمام افرادی که در این مرز و بوم زندگی میکنند نظر و سهمگیری سیاسی همرنگ و واحد نداشته اند. همین چند روز قبل روزنامه اطلاعات روز سندی را انتشار داد که سه سال قبل هنگام تظاهرات جنبش روشنایی دولت آنها را "عامل بیگانه" و "مخالف منافع ملی" میشناخت. ولی بحث در این است که چرا ما در برابر اینهمه یاوه گویی، عوام فریبی و ادعاهای دور از واقعیت عکس العمل نشان نمیدهیم.

تاریخ چه میگوید؟ دولت افغانستان در سال ۱۷۷۸ توسط احمد شاه ابدالی، یکی از افسران پشتون لشکر نادر شاه افشار، ایرانی، پایه گذاری شد ولی با قتل عام های امیر عبد الرحمن وسعت یافت. این ادعا که "افغانستان یکی از کهن‌ترین ملت ـ دولت‌های دنیا است " هیچ پایه و بنیادی ندارد. نخست عمر این دولت (یک قدرت قبیلوی و قومی محدود) از دونیم قرن تجاوز نمیکند. دوم مفهوم ملت در افغانستان یک مفهوم فرهنگی نیست (هنوز هم با اوامر اداری زبان پشتو را تحمیل میکنند)، یک مفهوم حقوقیست. مفاهیم حقوقی موقتی، گذرا و قابل تغییر است. من دو هویت حقوقی دارم (افغان و فرانسوی). هویت فرهنگی محصول صدها و هزاران سال تاریخ است، دوامدار و پایدار است، نمیتوان آنرا با اوامر دولتی و یا حقوقی تغییر داد. شما حتی اگر بکار برد کلمه "دانشگاه" را جرم اعلام کنید من آنرا بکار خواهم برد، گرچه با کلمه پوهنتون هم دشمنی ندارم.

شاید اشرف غنی با این حرف اش خود را وارث تمام دولت ها، نظام ها، زبانها، جهانگشایی ها و ... دراین سرزمین که آنرا آریانا، بخدی، باختر، کوشان، پارت، خوارزم، خراسان و ... هم نامیده اند میداند، یعنی وارث امپراطوری های هخامنشی چون کوروش و درایوش و گرکو رومن (اسکندر)، اندو پارتها (بودایی) و سپس ترک و مغول، ساسانیان، غزنویان، تیموریان ... اگر چنین است این گز و این میدان، ما چگونه از این تاریخ کهن سرزمین خود در تمام ابعاد آن بهره میگیریم. ولی عمل غنی به ما از دولت ـ ملت خود یک "پته دولت ـ ملت" ارایه میدهد.

کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دولت
ملت
نظرات بینندگان:

>>>   غنی یک خزانه پت دیگر را آشکار کرد
کهن ترین ملت - دولت دنیا
بعد از عبدالحی حبیبی جناب غنی باید علامه لقب بگیرد
این دروغ شاخدار تر از آن دروغ است

>>>   شخص-عبارت از یک فرد است.
فامیل-عبارت از شوهر و خانم و اولاد و پدر و مادر و خواهر و برادر.
خویش-عبارت از باقی وابستگی های دورتر فامیلی.
قوم -اشخاصی که به یک زبان و یک لهجه حرف میزنند.
ملیت-اشخاصی که به یک زبان و چندین لهجه حرف میزنند.
تابعیت-اشخاصی که در یک کشور زندگی میکنند و دارای یک زبان و یک ملیت و یا چندین زبان و چندین ملیت می باشند.
دولت-رهبری یک کشور که مردم در تابعیت کشور آن زندگی میکنند.
بنأ هر واژه جایگاه مشخص خویش را دارد و معنی و مفهوم مشخص خویش را دارد و ما نمیتوانیم یکی را در عوض دیگر استفاده کنیم.
همانطوری که ما نمیتوانیم بگوییم که افغانستان یک کشور خویش و قوم است،به همین منوال نمیتوانیم بگوییم که افغان ها یک ملت ویا ملیت اند،بلکه افغانستان از ملت ها و ملیت ها و اقوام مختلف تشکیل شده اند که در یک ساحه جغرافیایی و یا یک دولت که در اثر تفاهم دوامپراطور وقت جهانی،یعنی انگلیس و تزار روسیه تشکیل شده است، زندگی میکنند.
طور مثال :
کرد ها یک ملیت اند که دارای زبان و کلتور و عنعنات مشترک اند،اما یک مملکت نیستند،بلکه آنها در چهار کشور ترکیه و ایران و عراق و سوریه زندگی میکنند.
به همین منوال پشتون ها یک ملیت اند که در دوکشور افغانستان و پاکستان رندگی میکنند.
تاجک ها یک ملیت اند که در دو کشور تاجکستان و افغانستان رندکی میکنند.
ازبک ها یک ملیت اند که در دوکشور ازبکستان و افغانستان رندکی میکنند.
ترکمن ها یک ملیت اند که در دوکشور افغانستان و ترکمنستان زندگی میکنند.
بلوچ ها یک ملیت اند که در سه کشور افغانستان و پاکستان و ایران زندگی میکنند.
تشکیل کشور ها و دولت ها با محدوده جغرافیایی معین در طول تاریخ توسط ابر قدرت ها ،به معنی تشکیل ملیت های واحد نیست،بلکه ملیت ها و اقوام که دارای زبان و کلتور و عنعنات و رسم و رواج های معین خویش بودند،بزور زیر سلطه یک حاکمیت آورده شده اند و در یک محدوده جغرافیایی بنام دولت و یا کشور شامل گردیدند و تابع است مملکت گردیدند.
خود کلمه تابعیت یک کلمه داوطالبانه نیست،همانطوری که کلمه بنده یک کلمه داوطلبانه نیست.
همانطوری که شما بنده خدا هستید و از اوامر خدا بدون چون و چرا باید اطاعت کنید،به همین منوال شما تابع یک مملکت هستید و از قوانین و مقررات آن باید بدون چون و چرا تابعیت کنید.
بنأ مفاهیم شخص و فامیل و خویش و قوم و ملیت و تابعیت ،هرکدام جایگاه مشخص خویش را دارد و شما باید تفاوت های آن را بدانید و یکی را با دیگری مغالطه نکنید.

>>>   ایین وطن توسط چندین قدرت اشغال شده وبرما حکومت کرده اند شمار شان افزون است اما وقتی ارگ میگوید مابه کسی اجازه تنمیدهیم سرنوشت مارا تعیین کگند آیا برای انگریزها عرب ها رومی ها پارسها ترک ها روس ها پاکستانی ها این اجازه را ندادید ؟؟ دادید ، آیا شمارا جان کری رسمیت نبخشید؟؟؟

>>>   ما تاجیک ها خود پارس ها هستیم که در ماورانهرحکومت داشتیم و شاهزادگان بودیم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است