تاریخ انتشار: ۱۶:۱۱ ۱۳۹۸/۵/۸ | کد خبر: 159618 | منبع: | پرینت |
وقتى مى بينى جوانانى را كه نسبت به فرزند احمد شاه مسعود، احمدى مسعود هزار بار با شهامت تر با دانش تر و وطنپرست اند، اما متأسفانه به خود باور ندارند و از احمدى مسعود انتظار آنرا دارند كه او از بيرون رهبرى تاجيك ها را بدست بگيرد و وطن را از اين ورطه بحرانى نجات دهد، آ دم حيران مى ماند كه چرا اين جوانان به استعداد و توانايى و انرژى خود باورى ندارند؟
چرا اين جوانان مى خواهند حتى سياست را موروثى بسازند؟
چرا اين جوانان مى خواهند در افغانستان به هر چيز رنگ قومى و تبارى بزنند؟
چرا اين مردم هميشه مى خواهند از هر رهگذرى به نام قوم و تبار بخود رهبر بسازند؟
آيا به اين خود ناباورى اين مردم مى توانند اين راه بندان تاريخى را بروى خود بگشايند؟
آيا اين مردم با اين طرز تفكر مى توانند راه گم شده اى خود را باز يابند؟
آيا اين مردم با اين سردرگمى مى توانند يك رهبر شايسته و دل دلسوز در آينده در رأس حكومت داشته باشند؟
نه، هرگز نه!
در كشورى كه نسل جوانش مثل اسلاف خود غرق دغدغه هاى قومى و تبارى خود باشند در آن كشور نه رهبر ملى ظهور كرده مى تواند و نه دولت ملى شكل مى گيرد.
بارى گفته بودم در افغانستان راهبر فراوان است، اما راهروان هميشه سردرگم و پريشان بوده اند.
ض، بهارى
>>> مردمیکه سیاست مداران فاسد را انتخاب میکنند قربانی نیستند بلکه شریک جرم هستند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است