تیم های مطرح انتخابات مشابه یکدیگر و شریک ۱۹ ساله یکدیگر هستند و برای مردم هیچ چیزی برای گفتن ندارند چون همه چیز را گفته اند و از امتحان مردم هم گذشته اند، لذا حفظ جان مردم ارزش بالاتر از این چهره ها را دارند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۹ ۱۳۹۸/۵/۹ | کد خبر: 159629 | منبع: | پرینت |
بی باوری مردم به انتخابات شفاف ، خاطره بد از انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی گذشته ، چهرههای کاذب ، تکراری ، خسته کن و امتحان شده باعث آن گردیده که هیایوی تبلیغات انتخاباتی در میان توده های مردم که هیچ یکی از اعضای خانواده آنها در هیچ تیمی به کرایه و اجاره نه رفته اند خریدار نداشته باشد و بی هوده جان های خود را قربانی اهداف حقه بازان امتحان شده نکنند که این خود دلالت به آگاهی مردم می کند و می دانند که ارزش خون بیست جوان بالاتر و میلیون ها بار با ارزش تر از معاونیت امرالله صالح است ، برای خانواده این بیست جوان دگر دنیا ارزش ندارد چه رسد به انتخابات ریاست جمهوری.
من یقین کامل دارم آنهایی که شعور دارند خود را به ناحق قربانی نمی کنند و حتی آنهایی که به کرایه و اجاره رفته اند باید جانب احتیاط و اخلاق را رعایت کنند و تیشه را آن قدر به ریشه خود نزنند که امروز فردای دارد و هر ماه عسل زود گذر است و آن چیزی را که گرفته اند ارزش آن را ندارد که به کسی اهانت کنند ، معاونیت جنگ به کار ندارد ، جنگ برای معاونیت نماد از بیشعوری است ، تاجیک ها ، هزاره ها و اوزبیک ها می توانند در خانه خود بینشینند و یک معاون بی صلاحیت داشته باشند.
وضعیت چنان پیچیده و آشفته است که کاندیدا های ریاست جمهوری نمی دانند که انتخابات می شود و یا نمی شود ، کمیسیون انتخابات زیر فشار دوجانبه قرار دارد از یک جانب ارگ فشار وارد می کند که انتخابات صورت می گیرد چون زمینه تقلب را آماده کرده اند از جانب دگر دونرهای خارجی از کمیسیون انتخابات خواسته اند که انتخابات را به تعلیق و یا ملغی اعلام کنند.
جنگ در سراسر افغانستان شدت گرفته است که زمینه انتخابات را از بین برده است ، چشم انداز توافق صلح آمریکا با طالبان و ایجاد حکومت موقت دیگر جایی برای انتخابات باقی نمی گذارد.
با آنهم ارگ به صورت مکمل از خزانه دولت برای مهندسی انتخابات ، تقلب و خریداری افراد هزینه می کند ، عبدالله عبدالله هم نیمه ، نیمکله از بودجه دولتی فیشن شو برگزار می نماید دگر تیم های انتخاباتی یا خود پول ندارند و یا خریدار ندارند چون بازیگران بینالمللی در شفافیت انتخابات عقیده ندارند بالای کسی هزینه نمی کنند و بیشتر منتظر نتیجه مذاکرات آمریکا با طالبان هستند و هیچگونه علاقه به انتخابات ندارند.
فعلاً تب و تاب انتخاباتی فقط در میان لاشخوران میده ریزه احزاب ، سر انجو ها ، سر شبکه های مدنی ، سر شبکه های زنان که از بغل و بغول ارگ تغذیه می شوند جریان دارد سرتیم های این شبکه ها با فریب و حقه بازی اعضای شبکه های خود را به فروش می رسانند در حال که پول گرفته شده را اکثرا به جیب های خود می زنند و اعضای خود را فقط به یک شکم پلو ، عکس های یادگاری با سران ارگ ، وعده و وعید فریب می دهند ، با کدام جراات شبکه سراسری زنان حاضر میشوند به تیم حاجی فضلی بپیوندند؟
در حقیقت تیم های مطرح انتخابات مشابه یکدیگر و شریک ۱۹ ساله یکدیگر هستند و برای مردم هیچ چیزی برای گفتن ندارند چون همه چیز را گفته اند و از امتحان مردم هم گذشته اند ، لذا حفظ جان مردم ارزش بالاتر از این چهره ها را دارند.
حسن علی عدالت
>>> عزیزی لعلی که کارگری در هفته نامۀ «جاده ابریشم» است، صفحۀ «انسانیت» را حیوانیت فهمیده است. به فکر ماندم که چرا یک دانشگاهی، یک اهلِ ابریشم در جادۀ سیاست و قدرت غنی، منی غریب را از خشم و نفرت، حیوانی میداند که حیوانیتم را به نام انسانیت ترویج میکنم؟ اگر این نفرت از «انسانیت» سیاسی ست و برای سودِ فردی ست، باشد! چون برای دانشگاهیِ سیاسی چوکی هدف است و برای چوکی، ماکیاولیستی عمل میکند. اما انسانیت، توهم ذهنی ست اگر قایم بر حقیقت نباشد. یعنی انسانیت قایم بر حقیقتگوئی ست. اما دروغ انسان را مادون حیوان میسازد. یعنی آدم با ترسیدن از حقیقت از انسانیت میافتد و در حیوانیت میماند. انسانیت، معنویتی ست که با حق و آزادی و عدالت و محبت به انسان، مادی میشود. انسانیت، بیرون شدن از منیّت برای احسان با انسان است. یعنی انسانیت از من و تو ترکِ منیّت میخواهد. چون منیّت، دام حیوانیت است. منیّت با رواجِ «من زنده جهان زنده»، حیوانیت را فرهنگ میسازد. و در فرهنگ حیوانی منیّت، سود فردی آیینِ سیاسی ست. مگر دانش برای سود فردی مؤمن به آیین سیاسی خلیلی نبود؟ ... اما وقتی برای انسانیت حقیقتگوئی و گفتمان آزادی و عدالت و محبت به انسان نباشد، منیّت سیاستگرانِ حوزه و دانشگاه را گلۀ دزدان میسازد. گلۀ دزد یک کله دارد که اگر آن کله نباشد، گله دزدی سازمانیافته نمیتواند. یعنی قصۀ دانش و دین مُفت است، دفاع افراد گله از سرگله، حمایت از دزدی گله است! یعنی، حقیقت امروز ما این است که رهبر همان کلهای ست که در سیاست، گلهدزد نگه میدارد. و دریغا که رمه را از درون، قومی میدرند. یعنی گفتمان انسانی «انسانیت» برای عدالت، قایم بر حقیقت است!
دایفولادی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است