تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ ۱۳۹۸/۵/۱۰ | کد خبر: 159639 | منبع: | پرینت |
در باره ی تاریخ افغانستان سه نظریه ی عمده است:
1. افغانستان دولت کهن است. سابقه ی تاریخ ی چند هزار ساله دارد.
2. افغانستان را احمد شاه ابدالی در 1747 تاسیس کرد.
3. افغانستان مدرن (امروزی) را عبد الرحمان خان در 1880 پایه گذاری نمود.
به نظر من هیچ از این سه قابل رد نیست. اگر مبنا این باشد که در شهرهای کنونی افغانستان مرکز حکومت های کلان بود؛ سلسله ی غزنویان یک مثال است. اگر جغرافیای کنونی معیار باشد؛ افغانستان حدود 140 ساله است.
افغانستان چه کهن باشد چه جوان؛ تجربه ی دموکراسی نداشته است. در 1963-1973 دوره ی ظاهر شاه به نام تمرین دموکراسی مسما گردید. پارلمان بود. انتخابات البته پر تقلب و فرمایشی برگزار شد. اندک از قدرت شاه به ملت واگذار گردید. لذا، دموکراسی نو است و فرهنگ دموکراسی هنوز ناشناخته است.
دموکراسی ساخته ی غرب است که ریشه در یونان باستان دارد. مردم در دموکراسی به نماینده ی خود رای می دهند. یعنی، به کسی رای می دهند که به او اعتماد دارد. شما به پارلمان های اروپایی نگاه کنید. احزاب سبز و طرفدار محیط زیست و اقلیت زیاد است. آنها نماینده ی کسانی در جامعه اند که محیط زیست برای شان اهمیت دارد.
یک گفتمان در میان هزاره ها از دوره ی مجاهدین مطرح شد که ما باید در قدرت باشیم.
در تفسیر آن می گویند با برنده باشیم! در اساس، انتخابات برای بُرد است. کسی نیست که بُرد را خوش نداشته باشد لیکن برنده شود که چه کار کند؟
آرمان ها، برنامه ها و خواست های یک مردم مطرح می گردد. بودن با کسی که هیچ نقطه ی مشترک با وی وجود ندارد؛ معنای ندارد.
وقت آن است تا هزاره ها بجای یارگیری با اشخاص، منافع مشترک با جمعیت های دیگر چون زنان، اقلیت ها، دیگر اندیشان و کسانی که خواهان تغییر اساسی هستند؛ جستجو کنند. منافع هزاره ها در سیاست و فرهنگ با خواست زنان افغانستان که نیم جمعیت کشور را تشکیل می دهند؛ مشترک است. اگر هزاره ها بر محور منافع و اهداف کلان حرکت کنند بخش از اکثریت می گردد. برنده هم است.
جعفر رسولی
>>> اغای رسولی اول جایگاه زنان را در در امارت طالبان (غنی واتمر )نشان ده بعد پیروان شهید بابه مزاری را راهنما ودلیل باش ودر کل در جامعه افغانستان واین بر داشت شما در صورت صحیح می باشد که زنان یک مجموعه پزیروفته در دموکراسی ابکی افغانستان موجودیت داشته باشد وشاید هم نظری شما دورست باشد واما مردم ما امروز یک وزنه است ووزنه را در هر طرف که باشد طرف دیگر می داند لذا هر کدام (پشتون وتاجیک )سعی دارند ک مارا در کنار خود داشته با شندلذا همرا با برند ه باشیم نه کسانی دیگر عزیر جان برادر
>>> لطفآ در نگارش تاریخ دقیق باشد که آینده گان به اشتباه میروند.احمدشاه ابدالی خودرا شاه خراسان میخواند. نام افغانستان بعد عبدالرحمان همگانی به زور شد که امروز جنجال خلق میکند.
خارکش
>>> هزاره ها اکثریت شان دست بوس ایران است و اگر در رآس باشند ایران آنها را بیاب میتواند ، هزاره ها یک اقلیت مذهبی در بین جامعه تندروتر هستند و ظرفیت لازم برای کنترل آن را ندارند ، هزاره ها احساس و اتحاد بین هم ندارند چه برسد که دیگران را نیز کلانی کنند ، هزاره ها از نگاه اقتصادی یک مرحله عقب ترند و محکوم به سوءاستفاده خواهند شد و ...
فعلاً خوبست که هزاره ها تحصیل کنند و ظرفیتهای تخصصی بازار کار را نیز یاد بگیرند تا به وقت مناسب و لازم آن بطور اتومات به ظرفیت و صلاحیت واقعی پادشاهی برسند.
فعلاً ازبکها و حتی تکنیکها هم در واقع اقلیت شدند یا بخوی در رآس بوده نمیتوانند.
رحمت الله پدرام
>>> آقای جعفر رسولی تمام این کاندیدان جز چند مقام وزارت و ریاست که پول میاورد، کدام پروگرام دیگر برای مردم ندارند.
در کمپاین های شان (ما برای افغانستان رفاه و آزادی بیان، دیموکراسی و حقوق بشر.....) میاورم، که یکی از دیگری کاپی میکنند، چیزی دیگری نوشته نیست و ائتلاف های شان هم به خاظر همین مقام های وزارت و صدارت از هم می پاشد.
>>> منافع هزاره ها ومنافع زنان مشترک است؟؟؟؟
>>> هزاره ها یکی ازچهار رکن اصلی مردم افغانستان است بدون هزاره درافغانستان هیچ کاری صورت گرفته نمیتواند وابتر است اما اتحاد بهتر ازپراگندگی است
>>> هزاره ها متوجه باشند که ایران از کاهش همکاری آنها انتقام میگیرد؛ چه با نفوذیهای خود در مرکز تذکره و کورس موعود و ... ، و چه در جبرئیل و حوزه ششم (چهارشنبه) و ...
به خاطری که نفوذیهایش آسانتر و غرض تهدید هزاره ها این کارها را میکند تا انتقام سرمایه گذاری خود را گرفته باشند.
لطیف بیژن پور
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است