تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ ۱۳۹۸/۵/۱۵ | کد خبر: 159693 | منبع: | پرینت |
مبارک است بهنام تو ابتدای کلام
تبارک اسمک یا ذوالجلال و الاکرام
دوست و برادر گرامیام، امراللهخان صالح عزیز، سلام!
با آنکه من و شما مدتهاست همدیگر را میشناسیم و هر دو سرباز سر به کف سرزمین عزیزمان بودهایم. هر دو همیشه حاضر بودهایم تا در ازای وطن، عزت و شرف آن جان خود را قربانی کنیم. دوستی و رفاقت ما در طی سالها به برادری زبانزد بوده؛ اما حالا بهجای دیدوادید از نزدیک، از طریق نامه تنها میتوانیم با هم حرف بزنیم و پیغام برسانیم. این نامهی سرگشاده، اتمام حجتی نیز از این جانب به شما و مشاورانیست که سخنشان، همواره قبول خاطر خردمند شماست.
آقای صالح عزیز!
هیچکس نمیتواند در وطنپرستی و نیت نیک شما برای وطن شک کند؛ گواه روشن این مدعا سالها خدمت صادقانه و مبارزات قدمی و قلمی شما برای بهبود امنیت و آسایش هموطنان در دوران وظایف رسمی و پس از آن برای همه هویداست. اما نصیحت معلم اخلاق تاریخ فرهنگی ما، سعدی است که:
با بدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی تو را پلید کند
آفتابی بدین بزرگی را
لکهای ابر ناپدید کند!
شما بهتر از من آگاهید و بارها و بارها نیز در گفتههایتان اشاره کردهاید که رسوایی و زشتی این حکومت و تیم دکتر غنی، خیلی بیشتر از لکههای ابر در شعر سعدی است. شما خود بارها به تنگنظری، یکجانبهنگری، فساد سیستماتیک، دیکتاتوری، بیبرنامگی و عصبیت تیم دکتر غنی اشاراتی کردهاید. حتا آنها را با ادبیات منحصر بهفرد خویش «بیریشه و بیعقبه خواندهاید» که اسناد تصویری و صوتی هر کدام از ادعاها و اتهامهای شما نسبت به نشانی آقای غنی در فضای مجازی به وفور قابل دسترس است.
نگرانیها و مصیبتهای که در چند سال پسین تحت زعامت آقای غنی، بر سر اخلاق عمومی آمده است، در طی نیم قرن اخیر ما شاهد نبودهایم. شکاف اجتماعی که بین اقوام شریف و با هم برادر افغانستان پیدا شده، وضعیت را از حد معمول به فاجعهای در حال گذار رسانده است. بیاعتمادی میان دولت و ملت از سطح حباب روی آب به سطح دیوار آهنین در حال تغییر است. زبان شیرین پشتو تبدیل به زبان دشنام شده و بهترین جوانان مستعد را برای ترویج دشنام و هیجان قومی، با سوءاستفاده از مجبوریتهای اقتصادی و تنگدستی آنها در صدها دفتر استخدام کردهاند و از پس این ماجرا میخواهند فردا حکومت بسازند و خدمت به مردم بکنند.
شما بهعنوان یکی از متخصصترین شخصیتهای امنیتی نگویید که اینها را نمیدانید. خوب میدانید. میدانید که ما جنگ روانی را به دشمن رسمیمان باختهایم و بهجای آن، جوانان و فرهنگیان ما، بهجان همدیگر به دشمن بالفعل تبدیل شدهاند. فرهنگ چاپلوسی، ترس، اضطراب، بهتان، ریا، ارتشا و فساد و انواع رذایل اخلاقی تبدیل به فضایل اخلاقی نزد برخیها شده است؛ اینها را هم شما میدانید. در کنار آنچه تذکر دادم، متخصصان داخلی و توانا از کار برکنار شدهاند، تعدادی نیز فراری شدهاند و در عوض، گروه کوچک و بهقول شما «بیریشه» که نه عنعنات مردم را میدانند، نه فرهنگ افغانستان مطالعه دارند و بدتر از همه که حتا زبانهای رسمی این مملکت را نمیدانند و از کشورهای مختلف به کار گماشته شدهاند، فضا را در دست خود گرفتهاند و ماهی مرادشان را میگیرند. بعضی از اینهای که گفتم، یا وزیر یا زورآورتر از وزیر شدهاند، ولی یک جمله به پشتو و یا هم فارسیدری و یا زبانهای دیگر این مملکت را نمیتوانند بیتکلف بنویسند. متخصصان و ادارههای تخصصی از دست همینها تعطیل شده است و در عوض ادارههای جعلی در داخل ارگ، صاحب صلاحیت و همهکاره مملکت شده است. وزارت تجارت دارالترجمه و وزارت مالیه کمیشنخانهی همه پُستها بهشمول پستهای دیپلماتیک شناخته میشوند. دفتر معاونت اول رییسجمهوری بهجای معاونت و کمککنندهی امور مملکت، بهنام ادارهی دشمنِ ارگ معرفی شد. معاون رییسجمهوری با همه پشتبانهی مردمی و سیاسیاش پس از یک ماجرای خودساخته از شرکت در جلسات کابینه و شورای امنیت ممنوع و به تبعیدگاه فرستاده شد. فراتر از این، در داخل اقوام شریف افغانستان هم، جنوبی را به جان مشرقی و خوستی را به جان فراهی انداختند؛ تا جایی که قندهاریبودن جرم بهحساب آمد. فاریابیها را به جان جوزجانیها و بامیانیها را به جان دایکندیها و بدخشانیها را بهجان پنجشیریها انداختند. مانفیست معروف سیاستگران قدیم که گفته بودند؛ «تفرقه بینداز و حکومت کن» مانفیست خود ساختند، درحالیکه جاسوسهای کشورهای همسایه آزادانه در ادارات دولتی ما، در سیستم امنیتی ما، در سیستم مالیاتی و اقتصادی ما و حتا در درون فرهنگ ملی ما فعالیت میکنند. اینها را هم شما بهدرستی میدانید.
سرمایههای ملی و شرکتهای تجارتی خصوصی ما یا سقوط کردهاند و یا در حال سقوط به سر میبرند. همین ماه گذشته، هفتهزار شرکت خصوصی، درخواست به ورشکستی دادهاند. چیزی بهنام دهلیز هوایی ساخته شده، اما چهار شرکت هوایی ما از فعالیت بازماندهاند. مغزهای اقتصادی ما بهجای خلق کار و سرمایه در زندانها خفتهاند و یا خفه شدهاند. دزدهای میلیونی بیتالمال، مدال افتخار میگیرند و کسانی هم با دوسیههای ساختگی در نهادهای عدلی سرگردان میگردند. ده درصد مالیهی مخابراتی مردم بهگونهی غیرشفاف دزدیده میشود و هیچ سیستمی برای پاسخگویی آن وجود ندارد. عواید گمرکات و مالیهدهندگان بزرگ و ترازوها گماند و دارایی مردم در جیب افراد و اشخاص واریز میشود. چرا که همهی اینها به اضافهی تمام ثروت ملی در اختیار چند خانواده و شخص خاص است. حتما میدانید و باید بدانید که چور و چپاول از حد گذشته است و به اندازهی که رییس بانک مرکزی افغانستان بهخاطر غارتشدن خزانهی ملی مجبور به استعفا میشود. هیچیک از معادن بزرگ آهن، مس، گاز وغیره، بهرغم قرارداد، نتوانستهاند در چهار سال گذشته کاری به پیش ببرند و باقی معادن هم در قراردادهای مافیایی به شبکهها و گروههای خاص مربوط به دولت داده شده که ما آنرا میدانیم.
در بخش امنیتی شما بهتر از هر کس دیگر میدانید که چه فاجعههای نیست که رخ نمیدهد. تعداد شهدای ما بهخاطر بیکفایتی مسئولان از شمار گذشتهاند، دزدی و جنایت داخل شهرها بیداد میکند، تعداد کشتههای مرموز و جانباختن مردم در حملات تروریستی بیشتر از هر زمان دیگر صعود کرده است. صدای اعتراضات مدنی در گلو خفه شدند؛ چرا که اغلب اعتراضهای مدنی با مرمی و انتحار پاسخ داده شد.
دولت و دستگاهی که باید ضامن مال و جان و ناموس مردم باشد، به روی مردم خودش شلیک میکند و از تجاوز ناموسی و دزدیهای بیشمار چشمپوشی میکند. نتیجهی هیچ یک از بررسیهای حکومتی هیچ وقت معلوم نمیشود. به رسانهها باج داده میشود تا بر سر اخبار فاجعهبار این دم و دستگاه خاک بیندازند. رابطهی ارگ با تمام سیاستمداران و جریانهای مدنی و سیاسی در داخل، گسست پیدا کرده است و با کشورهای دوست و استراتژیک رابطه در حد وخامت گراییده است. کافیست فقط فهرست سفیران و دیپلماتها را مرور کنید، میبینید که بیشتر پستها بهگونهی باجدهی، معامله و امتیاز داده شدهاند. همانطور که صدها صاحب منصب مسلکی و مدیر مسلکی سبکدوش شدهاند؛ جنرال ظاهر ظاهر بهخاطر دستگیری تقلب و صداقت کاریاش، خانهنشین است و متقلب مشاور ارشد. مثل او هزاران نفر دیگر که سخنی متفاوت با نظر «پادشاه صاحب» ابراز کردهاند و در عوض سردستههای مشهور تقلب، صاحب جاه و جلال شدهاند. در فرجام میتوان گفت، اینها صرف در کشوری بهنام افغانستان و توسط کسی بهنام اشرفغنی و شیوهی حکومتداری او میتواند ممکن باشد.
از لحاظ اجتماعی، فقر به منتهایش رسیده، سفرههای مردم خالی گشته، بیش از سه میلیون انسان معتاد شده و سن فحشا به ده سالگی تنزل کرده است. رشد فرار مغزها و نخبگان ما به بالاترین حد در بیست سال گذشته رسیده، اما ارگ هنوز مردم را به جشنگرفتن مجبور میسازد و توقع دارد مردم نقش چشمگیر در تجلیل از آن داشته باشند. جشن برای خوشبختی اینها که پادشاهی میکنند، بر گردهی مردم ناتوان و بدبختی روزافزون ملت کجایش لذتبخش است؟
آقای صالح عزیز!
این رویایی نبود که ما و شما برایش مبارزه میکردیم و صدها هزار نفر از مردم ما برایش جان دادند. شما بهتر از من میدانید که عامل این همه سیهروزیها و فلاکتها، همین دارودستهی ظالم و چشم پارهای است که شما میخواهید در کنارشان باشید. اینها که برای غارت این وطن، دست و آستین بر زدهاند، چند روزه مسافرند، اما من و شما و میلیونها هموطن ما، در این کشور بودهایم، هستیم و خواهیم بود. یکبار صفحات اجتماعی ارگ و عواملش را بهعنوان یک شهروند آگاه ببینید. ببینید که مردم با چه دشنامهای نارضایتی خود را اعلام میدارند و حتی ده ها هزار فیسبوکچلونکی حکومت هم نمیتوانند وضعیت را مهار یا به عبارتی ضدتبلیغ راه بیندازند. چون آنها در ته دل با معترضان همنوا هستند، خانوادههای آنان هم، هر روز داغ و بدبختی را از پس فجایع که اتفاق میافتد، با جان و دل حس میکنند. تنها با این ایده «غنی بابا دویم نریواله متفکر!» نمیتوانند خود و مردم را فریب بدهند.
راستش با آنچه گفته آمدم، من تعجب میکنم که شما با فهم و درک این همه واقعیتهای آفتابی، باز هم در دام فریبهای اینها افتادهاید، حتا سخنانی که از آنها نمیبرآید، شما بهجای آنها رقیبان سیاسیتان را به «رینگ بوکس» فرامیخوانید، چلنج بایسکلسواری را به مردم میدهید؛ درحالیکه میدانم وجدانتان عمیقا از آنچه میگویید آزرده است. وجدانتان باید از سربازانی که روزگاری همکار شما بودهاند و تعدادشان جانهای شیرینشان را از دست داده و از دست میدهند و همچنین ناموس و فامیل سربازان دست به گدایی و مفاسد اخلاقی میزنند، شرمنده باشد. این را به کسی میگویم که خود عمری را سرباز وطنپرست و صادق بوده است. اگر به شما دروغ گفتهاند بگذارید من بگویم: تمام ولسوالیهای جوزجان از آقچه که روزگاری پایتخت صنعت افغانستان بود تا درزاب، تمام ولسوالیهای بلخ، تمام ولسوالیهای فاریاب و بادغیس، فراه، نیمروز، هلمند، تخار، بغلان و بخشهای زیادی از بدخشان، کنر، نورستان، غزنی، زابل، لوگر در اختیار دشمن است. داعش ریشسفیدهای وطن ما را زنده در ننگرهار میسوزانند و ادارهی امنیت ملی که شما و ما بهعنوان تکیهگاه صادق و مستحکم مردم ساخته بودیم، بهجای کشف دشمن، به شنود و توطیه علیه مردم مشغولاند. این است کشور رویایی که ما تصورش را می کردیم؟!
به فرض که شما در بین اینها، مثل معاون اول دور قبل، به توطیه و تبعید و ترور گرفتار نشوید و بتوانید بعد از انتخابات تقلبی بخشی از قدرت را که اینها گرفتند، شما هم سهم داشته باشید، آیا میتوانید با وجدان خودتان کنار بیایید؟ میتوانید هر روز، شاهد تکهتکهشدن مردم در سنگرهای داغ باشید و خیابانها و پارچهپارچهشدن مردم را در صفوف فرضی قومی، سمتی و منطقهای باشید؟!
شاید به تطمیع و تهدید و بذل مال بیتالمال، مردم را سر سفرهی رنگین تیم دولتساز جمع کنید، با دل آزرده و زخمی مردم چه خواهید کرد؟ با فرهنگ چاپلوسی، تقلب و فساد و دغلی چگونه خود را آرام خواهید نمود؟ زور شما هر قدر هم زیاد به این باندهای عجیب میرسد؟
برادر عزیزم امرالله خان!
ما در برههی خطیر از تاریخ افغانستان قرار داریم. شما هم مثل هر کارشناس دانا میدانید که این معضل، جنگ استخبارات جهانی است. شاید مردم را شود فریب داد، اما جنگ واقعی را نمیشود با فریب به پایان رسانید. من از شما برادرانه خواهش میکنم تا دیر نشده است به صف واقعی مردم بپیوندید؛ اعتبار، شرف و عزتتان را برای یک گروه چشمپاره و یک اقلیت خائن، از بین نبرید و به صف «اکثریت وطندوست» یکجا شوید.
این کشور به شما و تجربهی شما نیاز دارد؛ تیمی که ما ساختهایم، متشکل از اهل فرهنگ و فضیلت، از وطنپرستان واقعی این کشورند؛ در این میان جای شما خالیست. ما پادشاه و نوکر نداریم، شما در تیم ما، صاحب فکر و تصمیم خواهید بود. شما در میان ما عزت خواهید داشت، کسی به قصد جان شما و آبروی شما توطیهای نخواهند چید. ما روایت جدیدی ساختهایم که مبتنی بر قوم و نژادپرستی نیست. در روایت ما تبعیض جنایت است. روایت ما از گفتمان صداقت و عشق به وطن سرچشمه میگیرد، تخصص امنیتی و دانش فرهنگی در روایت ما مسیر روشناش را دارد و شما که از صادقترین و تواناترین فرزندان این میهن هستید، تنها جایی که جای واقعی شماست همینجاست. من و همه اعضای تیم، با صداقت از شما دعوت میکنیم که توجیهکنندهی جنایات یک عده خائن نشوید، شما به چوکی احتیاج ندارید، چوکی به شما محتاج است.
پایان سخنم اینکه؛
برادرم، قبل از اينكه در لجنزار مجازی تيم حاكم صداى وطندوستىات برای همیش خفه شود، تعدادى از جوانانى كه از كوههاى سر بهفلك پامير تا دشتهاى سوزان نيمروز، تو را الگوي خود میدانند، سرافکنده و پشیمان شوند. بيا و با «اكثريت وطندوست» بپيوند تا مشتركا شعار «امنيت و عدالت» را عملی كنيم. با عملیشدن این شعار «دولت» بهراحتی ساخته خواهد شد و هم «صف خائن از وطنپرستان واقعی» را ما جدا خواهيم ساخت.
بیا ميهن عزيز خويش را از ورطهی هلاكت كه هم در تداوم غنى و هم در صورت سلطهی طالبان و پاكستان، سوق داده خواهد شد، با هم نجات بدهيم. مطمیین هستم كه تمام مردم افغانستان، از علما تا روشنفکران، از جوانان تا زنان، از معلولان تا بازماندگان شهدای راه عدالت و آزادی صف بزرگ وطندوست از ما حمايت بیدریغ خواهند كرد و ما همه اين ترانه را زمزمه خواهيم كرد:
«دا زما زیبا وطن، دا زما لیلا وطن…» و یا
«وطن عشق تو افتخارم، وطن در رهات جان نثارم…»
اين وطن را قلب گرم و وطندوست، مغز سرد و خلاق، دست پاك و عملگرا نجات خواهد داد، نه معاملهی سياسى!
چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانهاش ویران باد
و ما علينا الالبلاغ!
برادرت
نبيل
>>> الله شما با این نیت نیک تان حفظ تان کند.
>>> من به این باور هستم که کمپنی های وردګ پنجشیر در ریاست امنیت ملی در حق مردم افغانستان مظالم را روا داشته اند این چوچه مرغهای امریکا میخواهد که خود را وظن پرست معرفی کنند این جاسوسان باید بدانند که شاید همه بخشیده شود ول این دوجاسوس نخواهد بخشیده شود این او باشان باید بدانند که روزی به محکمه مردم مواجه میشود ویاهم مانند باداران شان فرار میکنند به امیدی روزیکه بیګانه پرستان درمحکمه مردم افغانستان به جزای شان برسد بی خبر ازکابل
>>> آقای نبیل نامه جالب ومستندی نوشته اید.
>>> نبيل صاحب سلام !
شايد ايده از سوي شما داده شده باشد ولي شخصي ديگر با قلم تواناي خود اين مطلب را برايتان نوشته است. به هر حال ؛ مسائل بسيار عمده و حياتي به بحث گرفته شده اند.
من فكر ميكنم با مخاطب قرار دادنِ آقاي صالح و با دعوت كذايي از ايشان براي پيوستن به تيم " وطن دوستان واقعي" ؛ در حقيقت يك كمپين تبليغاتي را كه از نظر مادي براي شما خيلي ها مقرون به صرفه است راه اندازي كرده ايد! به نبوغ شما در اين زمينه و به توانايي نويسنده هاي چيره دست تيم تان بايد آفرين و تبريك گفت !
سؤال هايي هم از شما دارم كه اميدوارم صادقانه به انها جواب بدهيد:
- آيا به برگزاري انتخابات ماه ميزان اعتقاد راسخ داريد؟
- آيا واقعاً اقاي صالح را به تيم خود دعوت كرده ايد و يا اينكه با مخاطب ساختن صالح، خواسته ايد حرف هاي تبليغاتي تيم تان را از طريق رسانه ها به گوش مردم رسانده و نظر موافق انها را بخود تان جلب كنيد تا "اگر" انتخاباتي در كار باشد، رأي شان را بدست اورده و در صورت پيروزي در انتخابات، وطن و مردمش را به باد فراموشي بسپاريد؟!
- اگر شما به برگزاري انتخابات ٩٨ ؛ اطمينان داريد چرا در جريان اين دو هفته ؛ به جز همين نامهء به اصطلاح سر گشاده تان ؛ كدام فعاليت ديگرِ تبليغاتي از شما نديديم؟!
- آيا از كاركرد هاي تان زمانيكه متصدي پُست رياست امنيت ملّي بوديد، راضي هستيد؟
>>> نیرنګ نبیل!
>>> نبیل صاحب محترم، تمام این فجایع را که نام گرفته اید، قبل از غنی در 14 سال حکومت کرزی، جنگسالاران و قاتلان 65 هزار کابلی به زور خود در شماره های بانکی خود در خارج افغانستان واریز کردند.
من طرفدار هیچ یک ازین حکومت های دستناشنده نبودم و نیستم، اما از یک کار غنی خیلی راضی هستم، که قاتلین 65 هزار کابلی را از قدت دور کرد.
>>> اگر آقای امرالله صالح اینقدر آدم هوشیار و با تجربه ست، که شما توصیف میکنید، پس نباید فریب غنی را خورده باشد. و اگر آنقدر احمق است که دار و دستۀ ارگ او را فریب بدهد، پس نباید برایش اینقدر عذر و زاری کنی که به گروه انتخاباتی خودت بپیوندد، زیرا به درد مردم نمی خورد.
آقای نبیل سخنان و استدلال تان ضد و نقیض است.
>>> آقای نبیل، احیاناّ تمام سخنان تان حقیقت داشته باشد و مردم آنرا بپذیرد، اما اجازه دهید که سوالِ از شما بکنم:
آقای عبدالله را میلیون ها انسان کشور برای چی کار انتخاب کردند؟
آیا این آقا کدام وظیفه و مسؤلیت مقابل مردم این کشور دارد، یا تنها باید آرایش کند و دریشی های چند هزار دالری اش را به رُخ مردم فقیر این کشور بکشد؟
>>> آقای نبیل ! شما واقعاٌ فرزند فرهیخته این کشور هستید. دانایی و توانایی هایت را هر فرد با وجدان و آگاه این وطن میداند. نامه ات خیلی پر محتوا است در ضمن اینکه همه حقایق را مختصر و فشرده بیان کرده ایید برای امرالله صالح خوب پیشنهاد داده ایید در صورتیکه امرالله این نصایح شما را و این دعوت شمار لبیک نگوید با وجودی که مو قف اجتماعی خود را میان مردم از دست داده است بازهم در معرض آسیب پذیری باخت آبروی خود قرار میگیرد و تاریخ قضاوت میکند و این را ثابت خواهد کرد که صالح آنچه ادعا داشته همه تظاهر و نیرنگ بوده و بس. یک شخص سالم و آزاد اندیش با یک مریض و بیمار که حد و حدود صلاحیت خود را لایتناهی میداند و فکر می کند که آنچه من میدانم و می کنم درست است کار کرده نمیتواند.
>>> ترسم نه رسی به کعبه ای اقای نبیل
این رهی که تو میروی به شبرغان است
کدام اکثریت وطندوست مه خو ندیدم این اکثریت وطندوست را در دور و بر اقای نبیل تاجائیکه بنده سخنان اقای نبیل را تعقیب کردم اینرا درک کردم که اقای نبیل فقط وفقط در مقابل رئیس جمهور کشور عقده گرفته و در سخنرانی های خود هیچ برنامه نداشت فقط دشنام دادن تهمت بستن ناحق علیه رئیس جمهور کشور بود و اکثریت وطندوست صرف یک شعار است و فاصله اقای نبیل تا ریاست جمهوری از زمین تا اسمان است
قربانعلی از دشت برچی
>>> جناب نبیل صاحب نامه پرمحتوای شما کاملا قابل ستایش و شخصیت ملی و نیز احساسات و درک شما در مورد وطندوستی بیشتر از همه محسوس است. مانند شما و آقای امرالله صالح انسانها در افغانستان به ندرت در میدان بازیها شامل و بخاطر منافع کشور استادگی میکنند.
نظربنده درمورد نامه شما اینست که خوب است شما در محوطه جغرافیایی و سیاسی خودت برای نجات افغانستان به فعالیتهای ات ادامه دهید و امرالله صالح با آقای غنی به فعالیتهای خود برای نجات افغانستان ادامه دهد و من فکر میکنم موجودیت آقای صالح درپهلوی غنی به نفع افغانستان است. ترکیب موجودیت امرالله صالح که کاملا مفکوره ضد آی ایس آی دارد و نیز تجربه کافی در بازیهای استخباراتی دارد آینده نگری افغانستان را رقم میزند بخاطریکه متعصبین،فاشیستها،دزدان دو تابعته،مرتجعین،جواسیس،ستون پنج همه و همه دشمنان افغانستان در داخل و خارج دستگاه لحظه شماره میکنند که به عوض امرالله یکتن ازهم کیشان و همفکران خود شان را جابجا سازند بنا شما هردو که محبوب افغانستان هستید بالای همدیگر اعتماد و اعتبار داشته باشید و روابط تانرا قطع نکرده در عقب پرده همدیگر را رهنمایی نماید. اگر امرالله صالح که یک شخص صریح الهجه و نیز درایت کامل از وضعیت مفسدین و جواسیس در داخل نظام دارد از پهلوی اشرف غنی فاصله گیرد فورا جواسیس اتمر و دیگر غلامان حلقه بگوش پاکستان و آی ایس آی موقف را از آن خود می سازد و یکبار دیگر افغانستان را به طرف جنگ خانمانسوز داخلی سوق میدهد همان مثل مشهور عسکری است که میگویند((جای که مانرویم دشمن رود)).
شما تجربه خوب از دوره حنیف اتمر دارید این شخص در حالیکه بیش از یک خادیست در افغانستان هیچ نوع جایگاهی قومی،ملی،سیاسی،اجتماعی وفرهنگی نداشت و ندارد برخی از احزاب ناتوان را فریب و توانست معاون شورای امنیت شود و علی الفور اکلیل حکیمی شاه دزدان که از جمله فاسدین و مرتجعین بود به حیث وزیر مالیه آورد و اقای جیلانی پوپل را طی یک فریب و خدعه از سمت دور ساخت. علی الفور وزیر دفاع رابه یک لغمانی سپرد که شایسته قومندانی یک کندک را نداشت ، آقای برمک که در ظاهر پنجشیری ودر حقیقت جاسوس اتمربود به حیث وزیر داخله آورد. همه فرزندان متنفذین سیاسی،قومی،مذهبی و فرهنگی را به حیث مشاور که تعداد آن بیشتر از 400 نفر بود بخاطر رضایت خاطر آنها به معاشات دالری در دفتر خود گماشت تا همه را تحت کنترول داشته باشد. خلاصه اینکه برای نابودی حنیف اتمر و باند وی همانند امرالله صالح و شما نیازمند است که در مقابل قرار داشته باشید. آرزومیکنم متحد و متفق باشید تا دشمنان این میهن را از داخل نظام دور و به پنجه قانون بسپارید.
دردمند
>>> از چا پلیسی وفریب کاری دست بکشید.
>>> در رگ وخون صالح و هم مسلکانش بجز چوکی وپول دیگر هیچ چیز ارزش ندارد
(( شما بهعنوان یکی از متخصصترین شخصیتهای امنیتی ))
کدام تخصص را دارد ودرکجا این تخصص را تحصیل واموخته است ؟
او یک فرد عادی است همانند بسم الله حبیب استالفی ودیگران ف از برکت مرحوم مسعود بود که اینها حالا هرکدام خودرا شخصیت فکر میکند ،درحالیکه هیچ کاره ئی نیستند
همین امرالله بود که ریاست امنیت ملی رابه کمپنی خصوصی پنشیر وردک تبدیل کرد
گیلگمش
>>> آقای نبیل سلام
من از جمع کسانی استم که در میان گرد و غبار های ناامیدی در جستجوی امید و دنبال ایفای نقش مثبت در راستای رهایی مردم از شر اعمال این خودباختگانی است که این همه درد و اندوه و ملالت را به ارمغان آورده اند . این ها افرادی اند که دل و دماغ خالی شان با حرص و طمع آگنده شده . شما سعی انسانی خود را برای تشویق کردید و جواب ادبی به گستاخی های شان دادید . آقای امرالله صالح تا حال به هر نحوی توانسته به خود جایی دست و پا کند ،اما رفتارش آنقدر تحت ارزیابی نبوده . اشتباهات قبلی اش نظیر گزارشدهی پس از رفتن به کندز و پشت پا زدن به صدای وجدانش در آن وهله ، برایش مسیر غلطی تعیین کرد که در نتیجه آن خود به این گردآب رهنموش شد . آقای صالح با ابراز نظر ها و ژست های مصنوعی خواست خود را مطرح سازد ، اما دیری نگذشت که خودش گرفتار جولابافی های خود گردید . به اصطلاح در چال خودش به پل رفت و قرار معلوم چت خواهد شد. آقای صالح روش ها و استراتیژی های ناصالح را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب نموده و نمی دانم کسی از نزدیکانش نیست که برایش تذکری بدهد و یا اینکه نمی خواهد از این خواب غفلت که ارزش غسل گرفتن را هم ندارد بیدار شود . اگر اجازه باشد چند نکته ای را با شما جناب نبیل صاحب مطرح مینمایم :
آمادگی های تان برای کمپاین در جای خود قابل توصیف است . موضوعات قابل توجه را به خوبی انتخاب ، بررسی ، تهیه و به خورد عامه میدهید ، حتما اعضای تیم هم نقش دارند . صرف نظر از اینکه سرنوشت انتخابات چگونه خواهد شد که سوال های زیادی در زمینه برگزاری و عدم برگزاری آن وجود دارد ، اما موضعگیری های دقیق تان در این روز ها توانسته به درد بخش بزرگی از مردم زجر دیده مرهمی باشد . برجسته ساختن بی حرمتی ، بی اعتنایی ، بیگانگی و ظلم غنی و عبدالله و معرفی چهره اصلی آن ها در ذات خود ثواب است .
البته روی دیگر این موضعگیری ها برای خود تان هم مسولیت بی نهایت بزرگی خلق کرده که حفظ و تحقق آن آزمون خطیری است که تنها با قلب پاک ،اراده و سعی بیشمار میتوان به آن جامه عمل پوشید . منظورم این نیست که شما پیروز انتخابات باشید یا خیر . اگر در حد یک فرد عادی هم این آرمان ها حفظ کنید سعادت نصیت تان
>>> یکی از تجارب جناب نبیل صاحب از همنشین بد همانا معاونیت یاسین ضیادرامنیت ملی زمان نبیل صاحب است که همیشه سرگردان چکرزدن های تاجکستان وهند بود !وهم همان هوتل شهرنو ،
>>> نامه جناب نبیل سراسر درد است دردی که سالها مردم افغانستان گرفتار آن است امید که جناب صالح به گذشته ی پر افتخارش باز گردد و جناب نبیل هم بر موضعش پایدار بماند قطعا تاریخ بهترین قضاوت را در مورد شان خواهد کرد
>>> آقای نبیل همه چیز را به جا و واقعیت گفتید مگر شعار آخر چکیستی تان یک کمی جای تشویش دارد. (قلب گرم ، مغز سرد و دست پاک) که این مسلما از تاثیر تحصیل تخصصی تان است. خوب میدانید که آدم های که این شعار را میدادند خدمتی به وطن شام ننمودند.
>>> برای جناب صالح دوست و همنشینی بهتر از جناب نبیل پیدا نمیشود . همه ما انتظار داشتیم که بائیستی حد اقل در یک تیم کاری باشند و جناب صالح واقعن در مسیراشتباهگام برداشته است
>>> سلام و درود خدمت فرزند راستین و صدیق این مملکت به فلاکت کشیده شده جناب آقای نبیل٫ بعد از خواندن نامه سرگشاده تان به آقای صالح که شما همه اوصاف نیک را نثار شان نموده اید و بنده لازم نمیبنم چیزی بیشتر از این برایشان بنویسم. خواستم چند صدری من هم نه به عنوان سیاستمدار٫ دانشمند٫ فیلسوف بل منحیث یک کسی که سالهای درازی از کودکی٫ نوجوانی و جوانی خویش را در آن سرزمین گذرانده است و چند سالی از عمر خویش را با صداقت کامل در آنجا خدمت نموده است بنویسم. هرچند که سالهاست دور از زادگاهم زندگی میکنم ولی هنوز هم لحظه یی از یاد و احوال این وطن داغ دیده فارغ نیستم و هر روز اول صبح بجای نماز و عبادت صفحات خبری گوناگونی را در تلفونم باز میکنم تا احوال مادر وطنی را که امروز در اسارت فرزندان نا اهلش گرفتار شده است را بگیرم و خوش ترین روزم روزی است که اخبار ی از کشت و خون در صفحات خبری موجود نباشد که کمتر روزی این خوشی نصیبم میشود. در دنیا امروزی که تقریباً همه معتاد صفحات اجتماعی اند بنده معتاد اخبارم. این بدین معناست که از هر لحظه و تحولات جاری افغانستان آگاهم.
نامه شما پر است از حساسات راستین و حقایق انکار نا پذیر ٬ اما شنیدن این حقیقت و درک درست آن به چشم بینا و گوش شنوا ضرورت دارد که متاُسفانه در جامعه گوسفندی افغانستان کمتر دیده میشود. بنده شناخت زیادی از شما و آقای صالح ندارم ولی همان اندک شناختی که دارم میتوانم به یقین بگویم که هر دو شما جزء کسانی هستید که سالهای عمر خویش را برای خدمت گذاری به این وطن سپری نموده اید و میتوانید پیشرو کسانی باشید که تا هنوز آزاده و آزاد اندیش اند٬ کسانی که تا به حال حلقه غلامی را به گوش نیاویخته اند. آنهایکه در دل شان کینه و کدورت قومیٍ مذهبی و سمتی وجود ندارد. آنهایکه خود را متعلق به همه اقوام زجرکشده این سرزمین میدانند نه آنانیکه کور کورانه و از روی جهل و کم دانشی دنباله رو مسائل قومی و سمتی و گروهی ساخته اند.
جناب نبیل! شما این دولت را بهتر از من و آنهایکه از دور نظاره گر هستند میدانید و از داخل مسا ئل داخلی آن خوب آگاهی دارید و گوشه یی از واقعیت ها را هر چند دیر بازهم برملا کردید. اما جای تاسف است که میبینم در بین دست اند کاران و سایسیون این حکومت شمه از شرم و حیاّ موجود نمیباشد. غنی بابا این به اصطلاح بعضی متعصبی( نابغه قرن) هیچ گاهی سایر اقوام این سرزمین را از خود نداسته است و نخواهد دانست. با شعار های امان الله خان در حال تکمیل آیدیالوژی های ناسالم و نا تکمیل محمود طرزی کسی که نخستین بذر نفاق زبانی را بین اقوام این سرزمین کاشت٫ میباشد. غنی پیرو راستین امان الله نیست بلکه شاگرد راستین گل محمد مهمند است که از طرف امان لله خان به جرم خیانت رانده شده بود. آیا یاد این ملت گوسفندی رفته است زمانی که غنی کمپاین خویش را در قالب رئیس انتقالی زندان بگرام بود٫ باری گفته بود که چرا ۹۹٪ زندانیان را قوم پشتون تشکیل میدهد و از اقوام دیگر در اینجا نیست. آیا چنین شخص به جنون قومی گرفتار نیست؟ آیا در چنین شخص میتواند رهبری یک مملکتی که متشکل از اقلیت های قومی تشکیل شده بدست آرد؟ غنی دیوانه است دیوانه قدرت٫ دیوانه تعصب. غنی با حکمتیار این قصاب کابل آشتی کرد نه بخاطر صلح بل بخاطر ملحوظات قومی. غنی کسی است که دست کرزی را در تقلبات انتخاباتی از پشت بسته است. غنی کسانی را در حکومت تعین نموده که نه بخاطر پول و قدرت بل بخاطر تعصبات قومی و سمتی اش کور کورانه از او حمایت میکنند.
اقای صالح! لطفاٌ به حرف های برادرت نبیل گوش بده و این سرزمین مقدس را از وجود مهره های سوخته مانند غنی ٍ عبدلله ٍ قانونیٍ کرزیٍ عطا٫ اتمر ٬ محقق٬ دوستم نجات دهید. هر چند به انتخابات پیشرو راه درازی باقی نمانده بروید و افراد راستین و نابغه این سرزمین را دریابید. به یقین استند تعداد زیادی وطن پرستان حقیقی این مرزوبوم که یا در خاموشی کامل بسر میبرند و یا در دیار غربت اند. بروید افرادی مانند داکتر صاحب اسپنتا ٫ (نوت: خواستم در این قستمت نام چند تن از خدمتگذاران راستین را بنویسم ولی بعد از نوشتن نام داکتر صاحب اسپنتا اسم دیگری را نتوانستم بنویسم٫ یا بنده خیلی زیاد بدبین استم و یا واقعاً این سرزمین به کمبود فرزندان راستین دچار گردیده است و از شما خواننده گان این بخش میخواهم که بنده را کمک) را به جمع خویش بیاورید.
نمیدانم به تمام اوضاع و احوالی که جریان دارد آی انتخاباتی در کار خواهد بود یا نه. ولی این را به یقین میدانم که برد افراد راستین و وطن پرست که حلقه غلامی کسی را به گوش ندارند خیلی کمتر است. بازهم خواهیم دید که تقلب جای شفافیت را و خیانت جای صداقت را خواهد گرفت. ولی حتی برای نشان دادن حقیقت باید به دنبال این مهره های سوخته نباید رفت. بیاید یک نسل جدید سایسیون که حقیقتاْ بتوانند درایت و ذهنیت خدمت به این مردم را داشته باشند رهبریت را بدست بگیرند ولو که از هر قوم و مذهبی باشند. سالهاست که نماینده تمام پشتون ها کرزی و گل بی دین ٫ غنی بابا و اتمر شده اند و نماینده تاجیک ها عبدلله ٫ قانونی٫ برادران مسعود٬ عطا٬ بسم الله و ربانی ثانی و نماینده ازبیک ها دوستم و از هزاره ها محقق و خلیلی و کیهان ها. به لحاظ خدا بگذارید که این اقوام خود نماینده های خویش را تعین کنند شما به اندازه کافی امتحان خود را به این ملت گوسفندی داده اید. بگذارید نسل جدید از نسل شما خائنین نباشد. شرم باد بر کسانی که از ساده گی این ملت استفاده کرده و صاحب قصر های میلیونی و دارایی های میلیاردی شده اند. ایا دارایی مارشال فهیم به او بقا کرد که به شما بکند.
یک تعداد از این خائینین در شهر های از امریکا ملکیت های میلیونی خریداری کرده اند مانند اسدالله خالد٫ و سالنگی بیسواد که اوایل دال نداشتند که دال بازی کنند.
>>> نا صالح این غلام بچه درباری که با شرم ساری بیشرمانه هنوز هم با نوشتن اراجیف و چتیات ، خواهان خاک پاشیدن به چشم مردم و جانب داری از یک انسان متعصب ، مریض ، مستبد ، نوکر و بشدت فاشیست ، میباشد. اکنون اگر غیرت و همت دارد جواب بدهد به تمام سوالات آقای نبیل جواب بدهد تا مردم بدانند که با چی هدفی با تیم تابوت ساز اشرف غنی کوچی احمدزی این سردمدار فاشیستان و مستبد ترین انسان روی زمین ، یکجا شده است و چرا در گذشته غنی بی ریشه بود و حالا این ریشه یکباره از کجا سرزده است. بگو نا صالح ما منتظریم ای کاش توته توته میشدی در انفجار خانه ات و آن بیگناهان زنده میبودند.
کوه کن
>>> امرالله صالح یا یک آدم هوشیار است و آگاهانه به تیم غنی پیوسته است، یا یک آدم احمق است که فریب غنی را خورده است. پس در هردو صورت به درد تیم نبیل نمی خورد.
>>> شبکه محترم از شما چیزی می پرسم :
با کسانی که نوشته های خود را به نشر میرسانند چه تعاملی وجود دارد ؟ آیا میخواهند نظر افراد با توجه به نفع و خواسته آنان به نشر برسد یا خیر ؟ تصور من این است که فتلر های فرمایشی فعال باشند. صرف یک سوال بود.
با تشکر زیاد
>>> نامه پرمحتوا وپر ارزش است و اما پیش کله خر یاسین خواندن ناممکن است
امرالله صالع فکر نکنم محتوای نامه را به درستی درک کند او عاشق قدرت چند. روزه است که غنی بعد از قدرت گرفتن مانند جهد اش او بدور افگند و. در نواهی ارک هم پیدایش نشود و. مانند سنگ فلگمان کس او را نخواهد دید و. باز مانند حیوانات جار خواهد زد که مرا غنی فریب داد
عبدالله ریحان
>>> نبیل عزیز نه شما ونه صالح ونه اینجانب هیچکدام ماازادی خواه وسربلند ووطندوست نیستیم متاسفم شما با تعریف وتوصیفی که ازصالح بمیان اورده ودنباله روی ومزدوریش را توجیه مینمایدوشایدمیخواهید اورا تبریه نماید ونیک میدانید که همه ای ما وشما مزدور بادنجان نیستیم وپیرو فرمان ارباب میباشیم با تزکیه نمودن یکی مان دیگری را براءت نمی یابیم همه باهم مجری برنامه های بیرونی ها بوده در صدد تطبیق در پی اجرای پروژه های استعماری دیگران خدمت مینمایم ان مهره را در جای نصب کرده اند ومرا در نقطه ای دیگری وشمارا هم دریک جای دیگری تخته هرکه را بگویند که در فلان جاوظیفه داری باید بگویم امنا وسلمنا وانطوریکه ریس اجنت ها کرزی صاحب دکته نمودند هرکه را که خارجی ها بخواهند ان می اید وانتخابات صوری وشکلی است وبس
معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم سانچارک
>>> نبیل صاحب خیلی خوب از یگانه امتیازی که از رابطه گذشته تان با امرالله خان داشتیداستفاده کردید. زیرا به این باور استید که امرالله در جال غنی بند شده و خودش هم فهمیده که ثمره برامدن از این جال بهتر از باقیماندنش نمیتواند باشد. برای موفق بودن در حکومت داری شناخت مردم و بافت های اجتماعی فرهنگی جامع کشور نهایت ضرور است و در میان تیوری ها و کتابها و بحث و جدل نمیتوان به آن دست یافت و اینها تنها میتوانند قدرت برداشت و تحلیل آنرا تقویت بخشد و بس. در وضعیت موجود قرائت های نا کامل از دین، گرایشات قومی و سمتی، مهمتر از همه نداشتن دانش و تعلیم، فقر و بدبین بودن و منفی نگری به هر اقدام کننده عواملی استند که تعین کننده موضع گیری رای دهندگان را شکل میدهد و بد بختانه تهدیادات امنیتی باعث انصرف عده ای زیادی از مردم و بی باور بودن مردم به نتیجه رای شان برای شرکت در انتخابات خواهد گردید و مهمتر اینکه امریکا دارد با امارت خود خوانده طالبان در حال معامله است که انتخابات ما میتواند یکی از وجوه مورد استفاده این معامله باشد .
با آنهم امید وارم که انتخابات برگزار شود و آنچه در دیگ است در کاسه براید.
>>> زنده باد خاد که امنیت ملی هنوز هم به قدم انها روان است!
یګانه مرچع پاک سیاسی در افغانستان امنیت ملی است!
>>> یگانه کمپنی خصوصی پنشیر وردک امنیت ناملی است ، وقتی هشتاد فیصد پرسونل یک اداره از یک السوالی باشد ایا ملی است ؟؟؟؟؟؟؟
همیشه درورغ ، همیشه دروغ ،
درطول هژده سال یک مراتبه نشد که حادثه خونین را پیش از واقع شدن خنثی کرده باشد
همه اختطاف چیان سارقین استایل دارها صابون گوشک ها درین اداره قومی سمتی جابجا شده اند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است