تاریخ انتشار: ۱۸:۳۲ ۱۳۹۸/۵/۲۲ | کد خبر: 159778 | منبع: | پرینت |
بسیار از دوستان وقتی نزدم میآیند و مرا به عجله و زود وارد شدن در سیاست سرزنش میکنند.
خدمت دوستان عرض کنم وقتیکه در بیت الله شریف مکه بودم بعد از اداء مناسک در اتاق رفتم و کمی خسته بودم و به خواب رفتم در خواب دیدم ( من در زیر درخت قریه ما جاییکه پدرم وصیت کرده بود که دفن شود نشسته بودم و فکر میکردم ! که ناگهان پدرم با لباس سفید نمایان شد و آهسته آهسته به طرف ام آمد من به احترام اش برخواستم اما در شانه ام دست گذاشت و مرا گفت بنشین و از احوالم پرسان کرد من بدون جواب اش مستقیم از دوستان و همسنگرانش شکایت کردم از معامله گری ها از اوضاع سیاسی شکایت کردم نالش کردم هنوز صحبتم ختم نشده بود که پدرم با لهجه خاص که داشت برایم گفت: چرا اینقدر شکایت داری؟ مگر از من در زندگی کدام شکایت شنیده بودی؟ اگر مرد هستی دست به کار شو و وارد میدان شو! من گفتم پدر نمیدانم از کجا آغاز کنم گفت پسرم وقتی در کوه میخواهی بالا شوی نمیدانی در بالا کوه چی راهی هست و در کجا هست اگر وقت ات را در فکر ضایع کنی در پایین کوه عمرت هدر میرود وقتی که یک قدم بگذاری راه خود به خود برایت پیدا شده و تو هم در راه های پر پیچ خم قدم مانده بالا میروی....
من سر اطاعت تکان دادم، کمی سکوت کردم...
گفت چرا گپ نمیزنی؟!
چیزی نگفتم . پشت گردان رفت من گفتم پدر دق شده ام پشتت نرو دیگر نمیدانم چی وقت میایی!
واپس پشت خود دید و به من گفت که دق شدی؟
گفتم آری...
گفت من دق نشده ام....
گفت در دنیا از من مردم خوش هستند و در آخرت خدا و رسول اش از این رو کسی یادم نمیآید...
گفت تشویش نکن تو هم به زودی نزدم میآیی!
این گفت و رفت)) من از خواب برخواستم و از اینکه خواب فراموشم نشود چندین بار از اول و تا آخر مرور اش میکردم و کاغذ و قلم گرفته یاداشت اش کردم و شکر خدا کردم و تصمیم گرفتم که همانا که گفت از خانه بیرون میشوم سپردم به خدا یقیناً مسوولیت بزرگ پدرم به دوشم گذاشته هست و مردم هم انتظار دارند... انشالله با هم با مردم خودم با افغانستان یکجا حرکت میکنیم و بسوی منزل مطلوب خواهیم رفت اگر شهید شدیم یکجا شهید میشویم و شهدای زیاد در انتظار ما هست آنجاییکه خدا خشنود هست و دوستان زیاد در اطراف ما خواهد بود حتی بیشتر از اینجا همه روی سرخ خندان هستند تنها از مردم خودما به هزاران هزار هستند به یقین که پدرم خواهد آمد و مرا با شهدا گذشته معرفی خواهد کرد از خدا میخواهم کاری کنم که در وقت معرفی کردنم پدر با افتخار به شهدا معرفی ام کند که این پسرم احمد شهید است.
وسلام
احمد مسعود
>>> هاها ها... استخارههای ملاّ مجددی چه بود که حالا خوابهای طلایی پسر قهرمان ملی را باید تعبیر کرد... مردم خوش باور ما...
>>> احمد عزیزم
اینکه قدم اول را گذاشتی خداوند به همرایت
اما مهم این است که کجا میخواهی بروی و با کی میخواهی بروی و چرا میخواهی بروی و اگر رسیدی چه سود و اگر نرسیدی توصیه ات برای یاران چه خواهد بود.
مهمتر از همه این است که وسیله دست سیاست بازان خودی و غیر خودی نشوی
از جوانان آغاز کن و با جوانان پیش برو مهم رسیدن نیست مهم راه را هموار کردن است تا رهروان بیشتری به سوی سر منزل مقصود در حرکت شوند.
در گیر بازی های استخباراتی مشو
وسلام
>>> شهید شدن همه ضد طالبانيان "تاجدران پارسى زبان شرقى آريانا" (نقل قول هرودوت گذشته نگار عصر دارا ) هرودت تاريخ نگار و جهاننما ساز يونان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح زمان هخامنيشيان (هفت قرن پيش از ميلاد تا سوم پيش از ميلاد ) :در کتاب سوم بند 91 و در کتاب هفتم بند 66" در اصل نوشته به زبان يونانى - ترجمه و کامنتار ازسوى يوزف بلکيسلى چاپ کامبرج لندن(انگليسى) سال 1854 پيشگفتار و ارزيابى کتاب در مقايسه به ترجمه هاى آلمانى و اکادمى علوم مجارستان اصل نوشته هاى يونانى هرودت را چاپ کرده که "تاجيک" مردمان باستانى پارسى زبان شرقى هستند و در جاى ديکر تاجيک که تاج و يا "کرونا" (يونانى و لاتين) کرون Corona تاج و هم پول شاهى يا رويال ريال معنى مى دهد. کران و يا قران واحد پول که تا سال 1973 در هندوکش (از پيشوند خارجى ستان ام استفاده نمى کنم يعنى افغان که جمع فغان مى شود من نمى دانم که پشتون چرا نام کاذب افغان را دور نمى اندازد) مروج بود.
خلاصه احمد شاه مسعود و ربانى و ديگر
"تاجدران" يعنى تاجيکان از عقل سياسى خود استفاده نکردند و در امنيت جان خود فرض پروردگار را انجام داده نتوانستند.
رييس امنيت ملى صابون "بوي يک" افغانشده زير امر و لياف کرزي گک و شال و پتول احمد زىک رودهخشکگک جان قهرمان ملى و رهبر ربانى را نجات ندادند.اکنون حقيقت آشکار شد. بلى تاجيکان مشهور اند که عقل شان پسان مى آيند. شهید شدن را بخود آسان ساختند. شهيد شدن کار آسان نيست و شهداى زمان شجاعت اسلامى از اهل بيت گرفته تا شهدان کربلا تا چشتيه شريفه وطريقات اسلامى بسيار دشوار بود?
احمد مسعود دل ات جمع باشد عقل خودات هم بسيار ساده است. ولى شهادت را کار آسان نسازيد. چه خوب بود که در خواب تان بعوض "قبله گاه" (معمول در کابل) تان برادر و رهبر آسان شهيد تان مى آمد که براى تان آگاهى مى داد که سر حاکمان اوغان اعتماد روا نيست. چه عملى شما را بيدار کرد?
باد و يا شمال صحبگاهى?
فال بين خواب شده دو بار اعلان درگذشت اش را شنيديم.
بخاطر کشته نشوى بهتر است در ساز اتن زي ها رقص کن!
شهادت را مفت و خوار و آسان نساز و ما را احمق!
>>> بسیار داستان جالب!
آقای احمد مسعود در شکل دادن و بافتن داستان نهایت استعداد دارند، ماشا الله. اگر در قسمت داستان نویسی برای فلم های کوتاه و پارچه های تمثیلی با افغان فلم کار کنند- آیندهٔ روشن خواهن داشت.
>>> احمد کوچک نالش و زاری نکو . امریکا گدی های کوکی زیادی ساخته مثل پدرت و ملاعمر و ملاهبت الله و هر کدامش بعد از تمام شدن کوک های شان مثل یک کلوخ به زمین افتاده و پاشان شدند . تو فکر نمی کنی که سفیر امریکا ریس جمهور جور میکنه ، پدر بیچاره تو فقط یک جنگ سالار محلی بود . فکر میکردم لندن روانت کردند که چیزی از زندگی بفهمی و تو به غلط مثل کاکاهای احمت دوباره آمدی به فکر خوردن لاش های مانده از پدرت استی . کسی برایت نگفته که حالا امریکا و پاکستان چیز های دیگری نیاز دارند تاجنگ سالار . تو بیچاره از درس نشدی و پوز و چنه جنگ را هم نداری . اگر میخواهی از شر جان خود خلاص شوی فکر خوبی کردی .
>>> این خواب بی زبان را کی نیست بالایش تهمت نمی کنند
بچه سقاو خواب دید که در زیر درخت تفنگ و پول برایت اولیای کرام گذاشته است.برو و جهاد کن.
ملای لنگ خواب دید که پیغمبر برایش امر می کند که علیه شاه امان برخیز.
خواب دیدن ها و استخاره های خانواده محددی که بی پایان بود
حتی داکتر نجیب خواب دید که بالای اسپ سفبد در مزار شریف سوار است و حضرت علی کمرش را بست.
گلبدین که بی ادبی معاف کون خواب و استخاره را پاره کرد
...حال نوبت کره مسعود آمده که خواب ببیند و یک تعداد احمق را تحمیق کند.
شعیب
>>> سلام خدمت نويسنده محترم!
خدا كند احمد جان مسعود هم اين صفحه و پيام ها را اينجا بخواند.
احمد جان !
شما كاري نيك انجام داديد انشاالله موفق استيد خدا ج كمك تان كند . البته اين تنها شما نيستيد كه ان بزرگمرد پدر تان را در خواب ديديد. هزاران انسان متدين اين سرزمين او را در خواب ديده اند، من يقين دارم شهيد مسعود رح ولي بود. من هم او را در خواب ديده ام خيلي خواب جالب و پر معني اگر روزي فرصت ميسر شد و از نزديك ديدمت برايت قصه خواهم كرد. موفق باشيد مردم با شماست با توكل به خداج مردانه راه ان بزرگمرد را ادامه دهيد و از نامردان گله نكنيد چون نامردان مرد نميشوند.
>>> احمد مسعود خواننده را توهين نکنيد. نگاه کن که لغتنامه خواب شناسى را اين مردم آسان ساخته يعنى سبک ساخته اند.
خواب و سمبول خواب سنگين و دشوار اند فقط خُر در خراسان آسان است و نه در خواب داستان خواب احمد مسعود مانند "اوغان ليود" سبک و آسان است. پوده ميان اش بادبادک و خيالى. تفسير آسان - خواب آسان.
تفسير کنندگان خواب پسخند زدند!
>>> فکر میکنم که این نوشته جعلی است و بنام احمد مسعود نوشته شده است . به مثل همان استخاره های شیخ فانی مجددی مرحوم می ماند
من به این خاطر شک کردم که هرکاه انسان جنین خواب های را در ان سرزمین مقدس ببیند ان را توسط این نوشته های فیس بوکی و این ویب سابت ها چنین به نشر نه میرساند بلکه حقانیت ان رویا را حفظ کرده و هیچ گاهی افشا نه میکند . من به شخصیت مرحوم مسعود به حیث فزرند راستین و صادق این وطن خیلی احترام دارم و فامیل اش هم که شامل اولادهای عزیزش و خانم محترم اش میباشد برای شان
سعادت ارزو کرده و از اقای احمد مسعود تمنا میکنم که همینگونه با شخصیت و متانت که هستی شاخص و نمونه برای جوانان باش و نه گزار با نوشته های دروغ به خودت صدمه زنند .
انشاالله که همیشه موفق باشی به مثل بدر محترمت
نه به مثل کاکاهای غددارت
>>> در باره پدرت چیزی گفتنی ندارم. چرا که پشت کسانکه مرده اند حرف زدن خوب نیست. اما تقاضای مه و مردم افغانستان از شما این است که در قدم اول کوشش کن که افغانستانی ملی گرا باشی. تنها به یک قوم فکر نکن بلکه تمام اقوام افغانستان را دوست داشته باش.
>>> در باره پدرت چیزی گفتنی ندارم. چرا که پشت کسانکه مرده اند حرف زدن خوب نیست. اما تقاضای مه و مردم افغانستان از شما این است که در قدم اول کوشش کن که افغانستانی ملی گرا باشی. تنها به یک قوم فکر نکن بلکه تمام اقوام افغانستان را دوست داشته باش.
>>> این خواب را داکتر نجیب نیز دیده بود.
او که در یکی از مراسم نوروز در مزار شریف اشتراک کرده بود چنین گفت:
خواب دیدم که یک مرد روحانی ریش سفید سوار بر یک اسپ به نزد من می آید و میگوید که چرا تو یک مرتبه به زیارت شاه ولایت مآب به مزار شریف نمیروی؟
همین که از خواب بیدار شدم،عاجل تصمیم گرفتم که به مزار شریف به زیارت شاه ولایت مآب بیایم.
گلبدین نیز خواب دیده بود که در امتحان کانکور کامیاب شده است و همین باعث شد که اخوانی شود.
از همه جالبتر این که در زمان های سابق،زمانی که نه ستاره یی که بدور خورشید میچرخند،بعضی اوقات مثلی که آفتاب گرفتگی و مهتاب گرفتگی صورت میگیرد،بعد از چندین سال مدار این سیاره ها با هم تقاطع میکنند و یک ستاره در خشان را در آسمان تشکیل میکنند،زیرا نور دوسیاره یکجا میشوند و مثل یک سیاره معلوم میشوند و یا بعد از چندین سال یک کومیت که سنگ های آسمانی است و از یخ و مواد جامد سنگ و خاک و غیره تشکیل شده اند،نزدیک آفتاب میشد و در اثر ذوب شدن یخ به ستاره های دنباله دار تبدیل میشد و یا در اثر انفجار ستاره های بزرگ در آسمان،نور و روشنی آنها چندین برابر میشد و حتی بعضی اوقات مثل آفتاب در روز نیز قابل رویت بود.
این ها را رهبران مذهبی و بزرگان قوم و قبیله و پادشاهان و غیره،نشانه های خدا و آمدن و تولد شدن پیغمبر جدید میدانستند که از جانب خدا فرستاده میشد. که قصه قتل اطفال نوزاد در زمان حکمرانی یکی از فرعون های مصر و تولد حضرت موسی و بزرگ شدن موسی در دربار فرعون،نیز بکی از همین داستان ها است.
خود حجرالاسود نیز بکی از جمله همین سنگ های آسمانی است که روزانه هزاران دانه اًنها در جو زمین داخل میشوند و در اثر سرعت زیاد و حرارت ریاد در هنگام برخورد با جو زمین میسوزند و به خاکستر تبدیل میشوند و تکه سنگ های کلانتر آن به زمین برخورد میکنند.
در اکثر نقاط دنیا بشمول دشت های عربستان،میلیون ها دانه از آنها موجود است و اکثراً مجموع ذوب شده آهن و احجار است که بخوبی از سنگ های عادی فرق میشود و در اثر برخورد با جو زمین میسوزند و ذوب میشوند و به سنگ سیاه و یا همان حجرالاسود تبدیل میشوند.
>>> فکر نموده بودم که تحصیل ایران و انگلستان، آدم را به تمام معنی مکتبی میسازد، با این نوشته بیادم آمد که از مکتب انگلیس شیاطین فارغ میشوند!
احمد مسعود! بچه جان! اینگونه حرفها فقط در زبان حضرت صاحب مجددی زیبنده بودند، حالا ایشان نیستند، هرچند خواب تان کاملاً فرمایشی و برای فریب مردم ساده عجب خوابی است اما جامعۀ کنونی آن جامعۀ دوران پدر مرحوم ات نیست!
در مبارزات از تحصیل ات کار بگیر، خواب میتواند خواب باقی بماند و با قصه نمودن خواب نمیتوانی تبض مردم را بیش ازین بگیری، اگر یکبار دیگر چنین خواب را دیدی، هرگز بکسی نگو که شگون بد دارد و مسخرۀ عام و خواص خواهی شد، نتیجۀ تحصیل ات را نشان بده، ایگونه خوابهارا بسیار کسان دیده اند و تو نباید ببینی.
میهن زرغون
>>> وای چه روزگاری شده خواب در داخل افکار قومندان زاده راه پیدا کرده است برو بچه جان بچه محقق بچه دوستم وده ها قومندان زاده دیگه با با داشتند به زور پول و000 ده پارلمان روان کده این گپا را نزن بر ودرس بخوانخدا مهربان است شاید روزی نوبت توبیایه خونجگری نکن
>>> خداوند توفيق نصيبت نمايد، و مصدر خدمت بخدا ، دين و خلق خداشوي ، عمرت جهاد در راه خدا و مرگت شهادت باشد.
>>> سلام آقای مسعود من یک افغان هستم الان ایران هستم ازبدبختی مهاجر هستم دعا میکنم شما افغانستان عزیز رو نجات بدی انشاالله
>>> اگر همین همراهان دنیا دوست ونیمه راه همرایت باشند .یزودی درکاروان شهدا خواهی پیوست .
>>> و شعیب خواب دید که آدم شده لیک چو برخاست همن بود که بود.
>>> وقتی مسعود به دستور روسها از یک لوا اردوی داکتر نجیبالله رها شد همین مردم بی سواد وپنچرمین گفتند امر صاحب کمر بند علی رضی الله عنه را دارد به همین خاطر در بین باران مرمی از لوا فرارکرد ( در حالیکه قوماندان لوا هنوز زنده است) این کار بدستور روسها صورت گرفت .
پسرش حالا تلاش دارد تا نامبرده را یک مسلمان واقعی ومجاهد ثابت کند در حالیکه پدرش بنیان گذار تعصب قومی ، جنگ داخلی و عامل اصلی بربادی این وطن است ، یکنفر در تمام افراد مسعود نشان دهید که دزد نباشد صرف یکنفر ، حتی مولویان ایشان دزد هستند عطا الرحمن سلیم معاون شورای صلح از طرف کرزی بجرم دزدی پول حجاج در زمانیکه معین اوقاف بود بندی شد که باز هم از طرف معاون مسعود ( فهیم خان) رها شد وحالا بازهم بخاطر دزدی در شورا حضور دارند نامبرده در حالیکه ملا هست نماز فرضی را ادا نمیکنه مانند این صدها دلایل وجود دارد که مسعود نه مجاهد بود ونه کدام آدم صالح پس پسرش هم بخاطر قدرت به جمع آوری مردم میپردازد چرا از لیاقت خود در ادارات دولتی کار نمگیرد .
سردار از دره عبدالله خیل
>>> باييد وقت تر بلند ميشدي كمي دير شده بازهم ماهي را هر وقت از اب بگيري تازه است. مردم را سريع تر جمع و جور كن مردم منتظر يك رهبر خوب بودند بهتر از خودت كي بوده ميتواند. حق با توست مردم با توست . كشور در لبه نابودي قرار گرفته كاري باييد بكني ورنه تمام است.
>>> خدا كند كه همين طالبهاي مزدور و پنجابي هاي چتلستان را نابود كني كه خيلي مردم ما و شما را بنام ازبك و هزاره و تاجك قتل عام كردند. و بعد از وفات مارشال فهيم خان دولت هم يكتعداد طالب را جا داده و دو طرفه به جان مردم ما و شما افتاده اند. فعلا دولت و طالب يكي است يكيش نوكر غرب ديگرش نوكر شرق دست به هم داده اند و قهرمانان دفاع از سرزمين را نابود ميكنند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است