بازی صلح آمریکایی با طالبان و تاکید بر برگزاری انتخابات نمایشی و دروغین ریاست جمهوری، میدان را برای رقابت جدی تر "دالر و یورو" فراهم آورده و تداوم جنگ اقتصادی آمریکا و اروپا را در افغانستان واضح تر ساخته است | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۱ ۱۳۹۸/۵/۲۶ | کد خبر: 159821 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) در حالی که دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا بر توافق با طالبان تاکید دارد، اتحادیه اروپا بر طبل انتخابات می کوبد و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان را مقدم بر توافق صلح با طالبان عنوان می کند.
نمایندگی اتحادیه اروپا در کابل اعلام کرد که انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان باید در تاریخی که از سوی کمیسیون انتخابات این کشور تعیین شده است برگزار شود.
در ادامه این اعلامیه آمده است: انتخابات ریاست جمهوری فرصت جدیدی را در اختیار مردم افغانستان قرار میدهد تا رهبری دولت این کشور را بر اساس اصول دموکراسی انتخابات کنند.
این در حالی است که دولت افغانستان نیز به لزوم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پیش از آغاز مذاکرات صلح با طالبان تاکید میکند.
اشرف غنی احمد زی تنها نامزدی است که کارزارهای انتخاباتی را به شدت ادامه می دهد، به عقیده او انتخابات بیشرو ازمون بقا و فنا نظام سیاسی جمهوری در افغانستان است.
غنی می گوید: "در این موقعیت بین بقا و فنا تصمیم میگیریم، این انتخابات، با تمام محبت که با تیم دولت ساز دارید راجع به تیم دولت ساز نیست این انتخابات راجع به بقای نظام جمهوری اسلامی در افغانستان است.”
غنی در همایش انتخاباتی دسته انتخاباتی دولت ساز گفت که انتخابات تنها دریچه برای پابرجای نظام سیاسی جمهوری در افغانستان است.
وی افزود: "در آنجا برای شما گفتند که کودتا میشود، اردوی ملی تقسیم میشود، امروز نه کودتا میشود و نه هیچ فقط قانون اساسی تطبیق میشود.”
غنی عقیده دارد که رییس جمهوری فعلی صلاحیت های تصمیم گیری روی صلح را ندارد و حکومت آینده بعد از انتخابات، تصمیم گیرنده خواهد بود.
اما طالبان با ترامپ هم نظر هستند و می گویند که برگزاری انتخابات در حال حاضر، به معنی تداوم جنگ می باشد.
سهیل شاهین، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر می گوید همزبان با توافقنامه صلح و خروج نخستین گروه نیروهای خارجی از افغانستان، برگزاری انتخابات باعث دوام جنگ می شود.
شاهین، اظهار میدارد: اگر تأمبن صلح را کسی از راه گفتگو نمیپذیرد، پس به این ترتیب جهاد جریان دارد، مگر ما ترجیح میدهیم که مساله افغانستان از راه گفتگو حل شود، چون به نظر ما این بهترین راه حل است.
شاهین می افزاید که زمان بندی خروج نیروهای خارجی از افغانستان نهایی شده و پس از امضای توافقنامه در گفتگوهای میان افغانی در مورد نظام سیاسی آینده افغانستان تصمیم گرفته خواهد شد..
نتیجه اظهارنظرهای مقام های آمریکایی و اروپایی پیرامون سیاست و آینده افغانستان، رساننده این مطلب است که رقابت آمریکا و اروپا در افغانستان شدت بیشتری گرفته است.
درگذشته همانگونه که در کنار رقابت "دالر و یورو" (جنگ اقتصادی آمریکا و اروپا) افغانستان قربانی رقابت های آنان و دیگر کشورها مانند هند و پاکستان، چین و آمریکا، اسراییل و ایران، آمریکا و ایران، عربستان و ایران، روسیه و آمریکا و... شده بود، این روزها با شدت سیاست های آمریکایی و گستاخی ترامپ، این رقابت ها رنگ و بوی جدی بخود گرفته است.
بازی صلح آمریکایی با طالبان و تاکید بر برگزاری انتخابات نمایشی و دروغین ریاست جمهوری، میدان را برای رقابت جدی تر "دالر و یورو" فراهم آورده و تداوم جنگ اقتصادی آمریکا و اروپا را در افغانستان واضح تر ساخته است.
در وضعیت کنونی نه توافق صلح با طالبان به نفع آینده این سرزمین و مردم ما است و نه برگزاری انتخابات نمایشی ریاست جمهوری! پس بیایید که به دنبال راه سومی برای حل منازعات امروزی در کشور باشیم. اگر خارجی ها بگذارند که اینهم بعید به نظر می رسد.
خداوند عاقبت ما را بخیر کند.
کد (4)
>>> ز دالر تا به اویرو یک قدم راه
>>> در مورد جنگ و صلح افغانستان اختلافات زیادتر میان کنگرس و پنتاگون ودبخش نظامی امریکا از یک طرف و رییس جمهور امریکا از طرف دیگر است.
هر رییس جمهور امریکا که به سر قدرت میرسد،هیچ وقت دنباله رو سیاست های رییس جمهور قبلی نیست،بلکه اودسیاست های خودرا پیش میبرد و در پهلویش ار منابع مالی برای این سیاست هایش تیز استفاده میکند.
سیاست ترامپ ادامه جنگ ها نیست،بلکه قطع جنگ ها است و در پهلویش فروش سلاح به کشور ها بدون ادامه جنگ ها است.
سیاست دیگرش جنگ تجارتی است که با بامد بردن مالیات علیه صادرات دیگر کشور ها به امریکا.نیز میخواهد عوایدی ازین مدرک بدست آورد.
یگانه پولی که او میخواهد از کنگره امریکا بدست بیاورد شاید پول دیوار کرزی مکزیک و شاید پول پرواز دوباره فضانوردان به کره ماه باشد.البته در شرایط فعلی.
باقیمانده عواید را او میخواهد ار جنگ تجاری و فسخ قرارداد ها مانند قرارداد های تجاری و برجام بدست بیاورد.
سیاست جورج بوش پدر جنگ اول عراق و گرفتن بودجه از دولت و پول ار کشور های عربی بود.
سیاست کلینتن جنگ اقتصادی با اروپا و روابط نزدیک تجاری با چین ودفروش هانکانگ به چین بود.
سیاست جورج بوش پسر جنگ افغانستان و عراق و گرفتن بودجه از دولت برای هردو جنگ بود.
سیاست اوباما قطع جنگ عراق و ادامه جنگ افغانستان بود و در پهلویش بهار عربی که منجر به جنگ لیبیا ث سوریه و غیره شد.
اما همه روسای جمهور امریکا باید از منافع کمپنی های تولید سلاح امریکا جمایت کنند و زمینه را برای قرارداد ها و فروش سلاح های امریکایی در جهان مهیا کنند.چه حالت جنگ و بحران در جهان باشد و یا نباشد.
از همین خاطر حتی اوباما نتوانست ختم هردو جنگ را در افغانستان و عراق در هنگام مبارزات انتخاباتی وعده بدهد.
بنأ برای مردم وعده ختم جنگ عراق و در نتیجه رای آنها را بدست آورد ودلرای غول های کمپنی های تولید سلاح،ادامه جنگ در افغانستان و در نتیجه حمایت مالی آنها را بدست آورد و در آخرین سال دوران ریاست جمهوری اش نیز قرارداد برجام و در نتیجه پول های بلوک شده ایران را بین خود تقسیم کردند.
بنأ روسای جمهور امریکا دنباله رو سیاست های یکدیگر نیستند و هرکدامدسیاست خودرا دارند.
>>> اینه خبرخوب:
تهدید هند به استفاده از سلاح اتمی در برابر پاکستان
وزیر دفاع هند اعلام کرد که این کشور تاکنون به سیاست عدم استفاده اول از سلاح های هسته ای پایبند بوده است اما ممکن است این سیاست در آینده تغییر کند
>>> خوش شانس ترین فرد:
آقای سلاک استاد موسیقی در کشور کرواسی است. در سال ۱۹۶۲ میلادی، او سوار بر یک قطار از شهر سارایوو به سمت «دوبروونیک» در حال حرکت بود که به دلایلی که هرگز مشخص نشد، قطار از ریل خارج شده به درون دریاچهای یخ زده چپ میشود. در این حادثه ۱۷ نفر جان خود را از دست دادند، ولی سلاک زنده ماند. یک سال بعد، در سفری هوایی، درِ هواپیمایی که او در آن قرار داشت از جا کنده میشود و تمامی ۲۰ سرنشین آن به هوا پرتاب میشوند. در این حادثه ۱۹ نفر از آنها بر اثر سقوط به زمین جان خود را از دست میدهند و تنها آقای سلاک به طرز معجزه آسایی بر روی پتهای از کاه و یونچه فرود میآید و زنده میماند.
در سال ۱۹۶۶ میلادی، او سوار بر اتوبوس بود که اتوبوس به داخل رودخانهای میافتد. در این حادثه ۴ نفر جان خود را از دست میدهند، ولی آقای سلاک باردیگر صحیح و سالم از این حادثه جان سالم به در میبرد! او هم چنین از چندین حادثه تصادف با ماشین نیز جان سالم به در برده است؛ و در آخر، در سال ۲۰۰۳ میلادی در کرواسی، بلیط بخت آزمایی آقای سلاک برندهی قرعه کشی میشود و او صاحب ۱ میلیون دلار میشود. این بار دیگر نیازی نبود که او از سانحهای جان سالم به در برد. او در سن ۷۴ سالگی ادعا کرد که این اولین بلیت بخت آزمایی خریداری شده توسط او در ۴۰ سال اخیر است
گیلگمش
>>> راه سوم چی هست و کجاست؟ این آقا دارند فالبینی و رمالی می کنند؟ خوب راه و شیوه و طریق بهتری داری ارایه بده، چرا به فردا موکول می کنی؟ مثلی هست گویند کسی که به امید شام همسایه بنشیند شب گرسنه می خوابد، پس تو هم داری لاف می زنی، چیزی برای ارایه کردن نداری؟ اگر در داخل نمی توانید حول محور قوانینی که بتواند صلح و امنیت و منافع ملی افغانستان را تاًمین و تضمین کند، نمی رسید این دیگر چه ربطی به آمریکا و اروپا دارد؟ آمریکا و اروپا به دلیل اینکه به صلح و توافق ملی نرسیده اید در کشور افغانستان هست و خواهد بود و تا موقعی که این وضع هست ، حتی اگر آمریکا بیرون رود، شماها بازهم با جهل و یک دنده گی و دگماتیسم خود مطیع و قربانی دیگری کشته و در منجلاب فقر و عقبماندگی غوطه خورده و کشور را در جنگ و نا امنی نگه خواهید داشت.
>>> انتخابات یا صلح؟
جواب: هردو، هرکدام به موقع آن.
آمریکا یا اروپا؟
جواب: نه کل بانه نه کدو.....
>>> کدام صلح؟
غرب کابل را به ماتم نشاندند و در نهایت اعلامیه بیگناهی صادر کردند.
غنی و بی بی گل مشغول غسل ایام جشن استقلال امانی هستند و همه جا نعره استقلال سر میدهند در حالیکه بیگانه و نوکر ها با هم در حال چانه زنی بر سر خرید و فروش ای کشور هستند.
طالب و طالبچه و بچه بی ریش های ISI در فکر رسیدن به تخت کابل چشم ها را سرمه کرده و گیسو پریشان منتظر امر آرامم هستند تا چه دستور دهد.
کرزی لعنتی در فکر سواری موج طالب است بی خبر از اینکه اولین کسی را می کشند کرزی خواهد بود.
>>> به اعتقاد من ، باید همینطوری روند رشد سیاسی کشور افغانسان باز نگهداشته شده و بماند تا از دل جامعهً آزاد افغانستان اشخاص و رجل سیاسی کارشناس و وطن پرست و مدیر و مدبّری تربیت و پرورش یافته و بطریق انتخابات آزاد، سرنوشت سیاسی کشور با شراکت و رقابت کلیهً احاد مردم افغانستان به منتخبین واقعی و دلسوز و سازندهً کشور سپرده گردد و بدینوسیله کشور مانند آب و رودخانهً جاری، روند رشد سیاسی و اقتصادی آزاد خود را طی کرده و به صلح و ترقی پایدار برسد.اگر این روند رشد مسدود گردد، دراینصورت بازهم سرنوشت کشور به انحصار گروههایی مانند طالبان در آمده و یا توسط حاکمیت شخص و یا حزبی به اسارت گرفته شده و به عقبماندگی کشیده خواهد شد. اگر روند رشد آزاد سیاسی کشور سد گردد، بازهم دوباره روز از نو روزی از نو شده و وضعیت کشور به صفر بر خواهد گشت.
>>> Arif Rahmani
یک نفر با ۵ سال ناکامی، بدنامی و مشکوک بودن مانند سنگ سر جایش نشسته است. با این که مسول اصلی تامین امنیت مردم است اما انگار نه انگار. بی خیال همه چیز مصروف نمی دانم چیست؟ دریغ از شرم و آزرم و کناره گیری و عذر خواهی! وجدان و شرف و انسانیت از این دیار رخت بر بسته و جمعی مزدور و خائن که سالها از درد و داغ این مردم فارغ بوده امروزه به پشتوانه برخی سفارت خانه های خارجی بر چوکی ها لم داده و بر سرنوشت مردم حاکم شده و هیچ گونه مسولیتی نیز نمی پذیرند!
>>> Shoja Mohseni
طنز امريكايي
واشنگتن كه مي گفت براي جنگ با تروريسم آمده، افغانستان را ترك مي كند. همان گروهي را كه تا ديروز تروريست ميخواند و با آن مي جنگيد، جايگزين نيروهايش مي كند و از آن گروه مي خواهد با هم پيمانان ديروزش كه هنوز از نظر امريكا تروريست هستند، بجنگد. يعني اجازه ندهد رفقاي شان از افغانستان عليه منافع امريكا عمل كنند.
>>> Saboor Raheel
این حرفها که به نام عارف رحمانی نشر شده است- از حلقوم یک هزاره است اما میتواند تاجیکانه ترین حرف سیاسی قابل گفتن در شرایط کنونی نیز باشد:
«پاسخ منطقی عارف رحمانی، نمایندهی غزنی به چخانسوری، سخنگوی اشرف غنی:
کسانی شرم باید بکنند که ۳۰۰ سال برای ایجاد یک تمدن و فرهنگ عالی فرصت داشتند، تا ابن سیناها و ابوریحانها و بیهقیها و سناییها و فردوسیها و ذکریای رازیها را بپرورانند؛ اما ملاعمرها، عبدالرحمانها، نادرها، محمدگل خان مومندها، قدوس خانها و صدها و هزاران آدمکُش حرفهیی را بهنام غازی به وجود آوردند؛ شرم باید کسانی بکنند که در قرن ۲۰ و ۲۱ هنوز با تفکرات داعشی و طالبانیستی و شوونیستی خود، یک ملت را نابود کردند؛ شرم یاید کسانی بکنند که از خون خوردن، کلهمنار ساختن، خراب و ویران کردن و کوچ اجباری دادن و قتل عام کردن و بردهساختن یک ملتِ صاحب تمدن و فرهنگ عالی، لذت می برند؛ شرم باید کسانی بکنند که این مملکت را با تاریخ درخشان ۵۰۰۰ سالهاش در هر مرحلهای به اربابی فروختند و این کشور را تکه تکه کردند و تمام میراثها و فرهنگ ما را نابود کردند.
به راستی، چرا حیا نمیکنید؟ چرا اعتراف نمیکنید که توان ادارهی یک کشور متعالی و متمدن را ندارید؟ میدانید؟ شرم باید کسانی بکنند که گذاشتند یک جماعت وحشی و خونخواره، شهر اولیا و عرفا و مهد تمدن و فرهنک را به ویرانه تبدیل کنند. واقعا با شما گیر ماندهایم. نمیدانیم شام سیاه این ملت و این آب و خاک چه وقت به سپیده سحر خواهد رسید؟ چرا به جای تبرئه خود، اعتراف نمیکنید که ساخت روحی و اخلاقی و اندوختههای فکریتان برای ادارهی یک کشور قد نمیدهد؟ تا حال مماشات کردهایم که شاید این غبار فتنه و جهل فرو نشیند. شاید این شام سیاه به سحر ارامش رسد. شاید این جنون جنگ و جنایت و قبیلهگرایی و تمامیتخواهی به صبح صادق انسانیت و مدنیت و خیرخواهی و شایستهسالاری سلامی دوباره دهد؛ اما میبینیم که انگار همه افراد قبیله نه دنبال ایجاد تمدن و رشد فرهنگ اند و نه دنبال ایجاد یک کشور متحد و پیش رفته؛ فقط همه همت و آروز و آرمانشان در اختیار داشتن قدرت در این کشور است. قدرت و دیگر هیچ. اینجاست که دیگر سکوت و محافظهی کاری و تعارف را کنار باید بگذاریم و حرف و منطقمان را بیان کنیم. شاید به هوش آمدند و شاید از جنایت و خیانت و وطنفروشی و انتحار و وحشگری و تمامیت خواهی دست برداشتند و شاید...»
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است