کدام استقلال؟ استقلال یعنی چه؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۷    ۱۳۹۸/۵/۲۸ کد خبر: 159836 منبع: پرینت

ما کجای جهان قرارداریم. از آن روز تاریخی تا اکنون پشت مان در زیر یوق استعمار خم شده، این چگونه استقلالی است که ما نمی دانیم؟

از دیر زمانی است که همه در سایه استعمار آرمیده و هیچ اختیاراتی از خود نداشته اند. فرهنگ، اقتصاد، سیاست، نظام همه و همه تحت استعمار قرار دارند. آیا معنی استقلال این است؟

شاید ما غلط فهمیده باشیم که استقلال یعنی ملت برای خود تصمیم بگیرد. دولت از خودش اراده ای مستقل داشته باشد. ملت و دولت زیر تاثیر هیچ قدرتی نباشند. آیا چنین است؟

از آن تاریخ به بعد همچنان سایه شوم استعمار بر سر ما ملت قرار داشته و هنوز هم هست. در طول این مدت ما نتوانستیم که یک طرح زیر بنایی که باعث رشد اقتصاد و ایجاد رفاه برای مردم شود نه تنها به انجام برسانیم بلکه بمراتب باعث هدر دادن سرمایه های ملی شدیم. از آب رودخانه های سر گردان در این کشور همسایگان ما بهترین استفاده را می برند وزراعت و اقتصاد شانرا رشد وتوسعه داده اند، اما یک متر مکعب آب آشامیدنی برای خود این ملت به مبلغ 25 افغانی بفروش می رسد. این است معنی استقلال؟

جاپان و افغانستان در یک روز کسب استقلال نمودند. آیا می توان این دو کشور را باهم مقایسه نمود؟ شرم بادا ننگ بادا بر شما ....!

استعمار پیر آن روز را بنام روز سیاه در تاریخ خود ثبت نموده وهرسال از آن به همان عنوان تجلیل می کند. این داغ همچنان در دل او باقی است. 98 سال است که از ما انتقام می گیرد و ما هنوز بیدار نشدیم. به ظاهر امر حضور نداشته، اما همچنان بر ما حکومت کرده. 98 سال برادر کشی، قوم گرایی، تعصبات مذهبی، دین ستیزی، تفرقه و نفاق پراکنی اینها همه از اثرات شوم استعمار است و سال ها است که شاهد این اعمال غیر انسانی در کشور خود می باشیم.

نمی دانیم چه آش دهان سوزی به او دادیم که همچنان بر پیکر مان تازیانه می زند و از نوشیدن خون ما سیراب نمی شود. از آنروز به بعد نسل در نسل مردم تقاص مقاومت و ایثار گری نیاکان مان را پس می دهند و هر روز به شکل و طرحی نو وارد عرصه پیکار می شود.

امروز نسل جوان مارا از فرهنگ بیگانه نموده است. جوان ما از تاریخ و تمدن خویش چیزی نمی داند. دین گریز شده اند تا آنجاییکه از هویت خویش متنفرند. اینها همه از حربه جدید استعمار است. چه کسی باید جلوی این تهاجمات را بگیرد؟ ملت افغانستان؟ یا رجال مملکت که همه خود فروخته اند و اسیر نفس ....!
با این همه نیاز به یک ناجی هست که انشأ.... او خواهد آمد.

حکمت الله اربابزاده اصل


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استقلال
آزادی
نظرات بینندگان:

>>>   اسقلا ل یعنی به منعی اینکه ع وغ خا ک را با دالر های امریکای فروختن و فا میل های شا ن در کشور های غر بی زیست نمو دن

>>>   ع وغ خو ش است که ما دولت داریم در هر وزارت خا نه بروید همه منتظر معا ش هستند کار درک ندارد به عو ض اینکه غ هیت های با سلا حیت را در وزارت خا نه و ریا ست های که مدرک زیاد دارد روان کند تا از معا ش های گذاف کارمند ان دیدن کند در هر ریا ست قا نو ن معا ش نیست هر ریا ست به دل و خوش خو د معاش تیعن نمو ده طور مسا ل ریا ست افغا ن تیلی کام شما لطف نمو ده در این رایا ست سر بزند
کدام کار شا ن مطا بق قا نو ن دولت است همه سرپرست ها و ریس ها قا نو ن معا شا ت را سر به خو د ما نده است و کسی نیست که پرسا ن کند

>>>   طا لبا ن برای غ پیغا م روان کرده که ما بعد از این نه انتحار و نه انفجار می کنیم فقط ما یک اروز دارمکه ان هم شما لی تلوار را از بین ببرید و ما در دولت شما سهم می گریم چرا که ما شما همه پشتو ن ها هستیم در این مو رد غ با اتمر و استنکزی هم مشو ره نو ده و تو افق کرده اند



>>>   Noor M Khurrami
برپا کردن جشن وشرکت درآن در روز های عزاداری مردم ؛ به معنی نا دیدگرفتن خون شهدا و حمایت ازکشتار مردم توسط داعش و طالب است !

این جشن به صد دلیل باید بایکوت و تحریم گردد !
درحالیکه مردم کابل وسراسر افغانستان نسبت نسل کشی براه انداخته شده ازنام داعش به هدف مجبور ساختن مردم به گردن نهادن به رژیم طالبانی عزاداراند ؛ بر پایی بازی طفلانهٔ دیگری بنام " تجلیل از صدمین سالروز استقلال کشور" ، استقلالیکه وجود خارجی ندارد ؛ مردود است.

برمردم ما است تا به پاس خون شهدای گلگون کفن کابل وسایر شهدا به این جشن شر کت نکرده وآنرا تحریم نمایند !

شرکت در مراسم "جشن استقلال " کمپاینی غنی نه تنها به معنی نادیده گرفتن خون شهدا بلکه به معنی همدستی با داعش وطالب وقتل عام مردم توسط آنها خواهد بود !
پ . ن : لطفاً به اشتراک بگذارید تا مورد توجه همه قرار بگیرد !

>>>   حد اقل در کنار جسدهای تکه پاره شده‌ی برادران و خواهران من "جشن" برپا نکنید!
زمین و زمان سرزمین ام ماتم دارند.
از جشن بیزاریم!

>>>   در کشورهایکه مستقل بودن شان چالش زا باشد؛ همیشه تلاش ها برای با شکوه گرفتن جشن ها وجود دارد، تا از یکطرف ذهن توده را که ظاهربین اند بفریبند و از جانبی اپوزیسیون را به نوعی غافلگیر بسازند، حکومت افغانستان که از کودتای ثور ۱۳۵۷ تا کنون وابسته گی سیاسی و اقتصادی اش وی را از مستقل بودن به معنای واقعی دور ساخته، سوگمندانه هر سال و در هر رژیم کوشش شده تا با جشن های گوناگون به مردم بفهماند که در همه بخش ها مستقل است، اما وابسته گی های سیاسی، اقتصادی و در بعضی دوره ها فرهنگی نقش استقلال کشور را کمرنگ ساخته است. اهمیت جشن امسال در پهلوی یک سده شدن آن، اهمیت کمپاینی برای تیم حاکم را نیز دارد تا بتواند از این طریق احساسات جمعی را بطرف خود جلب کند؛ اما چون تمویل آن از بودیجه ملی امکان پذیر نیست خود استقلال اقتصادی را به چالش میکشد، کشور که استقلال اقتصادی نداشت، استقلال سیاسی و فرهنگی اش نیز سوال بر انگیز میباشد؛ به امید روزیکه جشن استقلال را با خود کفایی اقتصادی ؛ استقلال سیاسی و باروری فرهنگی تجلیل کنیم..
میرویس" سُهیل"

>>>   استقلال به معنی اینکه غلام کشور های کفری نباشیم در حالیکه غ یهودی غلامی حلقه به گوش امریکا است

>>>   استقلال اینها به معنی جاهلیت
اینها جاهلیت خود را جشن می گیرند
خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیارند هنوز خر باشد
غرب زده های اینها وقتی برگردند هنوز همان هستند که بودند

>>>   ازروزی که ملاها ناملا حکم جهاد صادرکردن دراین سرزمین دیگر نه استقلالی مانده نه آبروی وحیسیتی
ومردم ما همیشه سپر بودن برای ملاها
نه اقتصاد درستی داریم نه نظام درستی نه یک رهبر درستی نه یک عالم واقعی وجود دارد تا به همه بفهماند این جنگ فقط برای منافع کشورهایی همسایه راه اندازی شده وفقط ما قربانی این جنگ هستیم
درافغانستان برادرکشی ونسل کشی فقط برای حکومت کردن به زور بوده وازنام اسلام استفاده شده
طالب غلط کرد که دراین کشور برای خدا میجنگد
طالب برای همسایه ها ومنافع آنها میجنگد
طالب نه انسان است نه بوی از انسانیت برده
چرا طالب دیگران را نمیتوان تحمل کند
چرا طالب مخالف پیشرفت است
چرا یک گروه جانی ومزدور به ما حکومت کند
چرا درزمان حکومتشان زیربنایی اقتصادی کشور را ازبین بردن
آیا در افغانستان یک قوم یا یک گروه زندگی میکند
بیزارم از آدم بودن وافغان بودن روزه هزار بار آرزوی مرگ میکنم
این سرنوشت ما نبود بلکه یک گروه مزدور ومفت خورد این سرنوشت را به ما تحمیل کرد
لعنت بر طالب وحامیانش
لعنت بر طالب
لعنت بر ملای مفت خور

جمشیدی هرات

>>>   بچه ارباب!
کدام استقلال؟
استقلال یعنی چه؟
ملامت نیستی! تاجیکها توسط روس جکومت جور کرد و ازدی برایش اعطا کرد! بنا تاجیک مفهوم ازدی را نمیداند! هکذا هزاره!!!!!
استقلال یعنی چي؟
اسقلال یعنی نه نوشتن بزبان روسی! نامګزاری روسی و ... همه روسی
کدام تاجیک و کدام سلطنت؟ نام بګیرید تا مردم بداند!
اربابزاده تو ربابزاده مثل عنطرب طلاخور هستی! میسرایی ولی در دربار دیګران!!!!!!!!!!!!!!
اوغو

>>>   استقلال
لغت‌نامه دهخدا

استقلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برداشتن و بلند کردن . || بلند برآمدن . به جای بلند آمدن . یقال : استقل ّ الطائر فی طیرانه . || بلند و دراز شدن گیاه . || رفتن . || کوچ کردن قوم . || رخت برگرفتن . (منتهی الارب ). || استقلال حمول البین ؛ برگرفتن خوان طعام از پیش مردمان . || استبداد. ضابط امر خویش بودن . (تاج العروس ). بخودی خود به کاری برایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). بخود بکاری ایستادن بی شرکت غیری . (غیاث ): از شغل هایی که بدیشان مفوض بود که جز بدیشان راست نیامدی و کس دیگر نبود که استقلال آن داشتی استعفا خواستند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334). روزی او را گفتند فلان مقدم را حق رسید و فرزندان او به حد استقلال نرسیده اند. (کلیله و دمنه ). || طاقت آوردن . تاب آوردن . (تاج العروس ). || اندک شمردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث ). || کم کردن . || خشم گرفتن . || لرزه گرفتن کسی را. (منتهی الارب ).

استقلال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خودمختار بودن . 2 - ادارة کشور با اختیار و آزادی بدون مداخله کشورهای بیگانه .

استقلال /'esteqlāl/
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ۱. آزادی داشتن؛ به آزادی کاری کردن؛ بدون مداخلۀ کسی کار خود را اداره کردن.
۲. (سیاسی) آزادی دولت‌ها در ادارۀ امور کشور، تصمیم‌گیری، و قانون‌گذاری.

خودگردانی

استقلال [روان‌شناسی]
[روان‌شناسی] دارا بودن استقلال و در دست داشتن سرنوشت خود
[روان‌شناسی کودک] مرحلۀ دوم تحول در نظریۀ اریکسون که در آن کودکان تاحدی به خود اطمینان می‌یابند، اما اگر والدین بیش از اندازه عیب‌جو یا حمایت‌گر باشند، در توانایی‌شان برای تسلط بر خویش و جهان پیرامون دچار تردید می‌شوند.
"مستقل بودن استقلاليت و خودکارى" مساوى پرورش وآموزش است يعنى هدف اساسى پرورش وآموزش مستقل بودن استقلاليت و خودکارى و وابستگى در قيدها و قانوهاى فلسه اى -اخلاقى - سياسى واجتماعى وفرهنگى جامعه است (همآهنگى جبر و اختيار - آزادى با امکانات هر چه زيادتر وابستگى به اندازه ضرورت!
پرورش وآموزش عبارت است کمک براى خودمختارى (مستقل بودن استقلاليت و خودکارى) کودک است.
آيا مردمان يا شهروندان کشور نامنهاد "افغانستان" مستقل و خودمختار و آزاد اند. چگونه ميتواند مردم آزادى و خود اراديت و مستقل نباشند و کشور مستقل و آزاد.
کودک در افغانستان کجاست? که در راه استقلاليت و خودمختارى ومسووليت پزيرى بنا به مراحل تکامل عمرى و سنى و پله اى تکامل ذهنى و عاطفى و عقلى وجسمى روحى وروانى براى خود اراديت آماده شود?
اطفال وزنان افغان کار مى کنند و مردان بازى (جنگ ) در در زير پارچه يا سياپارچه يا سياه و سفيد و يا سفيدسيا و سفيد و يا سفيد سيا پارچه يا سياه و سفيد و يا سفيدو سياه مذهبى مبالغه آميز وهابى و سلفى (طالبانى و داعشى)
بلى اين لعنتى ها صد در صد ابلهی، بی مغزی، بلاهت، جهالت، جهل، حمق، خریت، سادگی، ساده لوحی، غفلت، کم خردی، کم عقلی، کودنی، نادانی، ناقص عقلی و صفر در صد استقلاليت
"ماهى از سر کله گننده (بد بو) مى شود" متل آلمانى شمالى در مورد رهبر دونان يک ملت است
کرزى او غنى احمدزى در جمله شان اند

داستان ضرب المثل "آب از سرچشمه گل آلود است"

مصداق بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی که در رأس آن امور است سرچشمه می گیرد
چرا که تا آب از سرچشمه گل آلود نباشد تیرگی به آن نمی گذرد و زلالی و روانی آن حفظ می شود

ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود است از زبان بیگانه به فارسی ترجمه شده است.
آغاز داستان
خلفای اموی جمعا ١۴ نفر بوده اند که از سال ۴١ تا ١٣۶ هجری در سرزمین پهناور اسلامی خلافت کرده اند. در میان ایشان خلیفه ی هشتم، عمر بن عبداعزیز
دوران کوتاه زندگی می کرد. روزی این خلیفه از عربی شامی پرسید : عاملان من در دیار شما چه می کنند و رفتارشان چه گونه است ؟
عرب شامی با تبسمی رندانه جواب داد :« اذا طابت العین، عذبت الانهار »
یعنی چون آب در سرچشمه صاف و زلال باشد، در نهرها و جویبارها نیز صاف وزلال خواهد بود.
میرخواند این سخن را از افلاطون می داند که فرمود: پادشاه مانند جوی بسیار بزرگ آب است که به جوی های کوچک منشعب می شود.
پس اگر آنجوی بزرگ شیرین باشد، آب جوی های کوچک را بدان منوال توان یافت و اگر تلخ باشد، همچنان فریدالدین عطارنیشابوری این سخن را به عارف عالیقدر ابو علی شقیق بلخی نسبت می دهد که چون قصد کعبه کرد و به بغداد رسید، هارون ارشید او را بخواند و گفت :
مراپندی ده ! شقیق ضمن مواعظ حکیمانه گفت : تو چشمه ای و عمال جوی ها
اگرچشمه روشن بود، تیرگی جوی ها زیان ندارد، اما اگر چشمه تاریک بود، به روشنی جوی هیچ امید نبود.
در هر صورت این سخن از هرکس و هر کشوری باشد.
ابتدا به زبان عرب در آمده و ار آن جا به زبان فارسی منتقل گردیده است.
ولی به مصداق ” الفضل للمتقدم ” باید ریشه ی عبارت بالا را از گفتار افلاطون دانست.
که بعد ها متاخران آن را به صور و اشکال مختلف در آورده اند. پايان داستان

>>>   اصلا اینهای که می رقصند و به زیر و بغل خود می کوبند آیا می دانند که استقلا یعنی چی؟؟؟؟؟؟
کدام استقلال؟
کدام آزادی؟
او وقت یک انگلیس بود اما امروز تمام قوم و خویش خود را آورده سری تان سوار است
در دشت های جلال آباد هلی کوپتر ها از غژدی ها دختر می بردارن تو هنوز داد از استقلال می زنی
خیلی جاهلی یا به جهالت می زنی خوده

>>>   استقلال يعني فروش وطن به پاكستان. استقلال يعني جشن لورا

>>>   استقلال يعني خايايت. نگفتي چطور ؟
مثلا وقتي كه گرمي ميشود بدون مداخله خارجي كشال ميشود، وقتي كه سردي ميشود بدون مداخله خارجي خود را جمع ميكند. وقتي كه همسايه بالايي اش به كدام مملكت حمله كند او را همراهي نميكند. اين را ميگويند استقلال


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است