تاریخ انتشار: ۱۹:۰۵ ۱۳۹۸/۷/۹ | کد خبر: 160373 | منبع: | پرینت |
« کابل - نیویارک»
در این یک دو روز گذشته نسبت یک مقدار مشکلات کمتر به صفحات مجازی سر و کار داشتم، با اینکه سال ها است تلویزیون دولتی یعنی تلویزون ارگ کابل که اسمش را "ملی!" نامیده اند نمی بینم، ولی امروز ناگهان طوری شد که متوجه شدم که معاون بابای "ملت افغان" که همزمان وظیفه شاه حسین مرتضوی را به پیش می برند، در این تلویزیون نهایت برآشفته به نظر می رسیدند و ضمنا از موفقیت های تیم خویش همراه با تهدیدات الحمدالله چنان درفشانی داشتند که معلوم می شد ریگی بر کفش دارند و حاضرین هم البته که اکثر شان سربازان سربکف ملاصیب تره خیل و چند دانه دار گریخته سبکسر معامله گر این نشست را رنگین و رنگین تر ساخته بودند، پی هم از جای خود برمی خواستند و صلوات می گفتند.
از همه جالبتر اینکه وقتی سخنرانی حمیدالله "محبزی" وزیر خارجه و نماینده سرقوماندان اعلی ارگ کابل در مجمع سازمان ملل متحد آغاز شد بلادرنگ این تلویزیون دولتی گلویی معاون صاحب همه کاره را خفه نمودند و شروع به پخش گزارش از نیویارک شدند (کم مانده بود که بی اب شوند)، باور کنید که فورا سخن «فرهاد دریا» که در مورد اشتهار و تبلیغات «کابلبانک» پول هنگفتی را می گرفت به یادم آمد که می گفت: "بانک تا بانک است..."، در حالیکه همه ما از یک طرف از سرنوشت اسفناک این بانک باخبر هستیم... و از طرفی هم این وضعیت تحقیر آمیز بیانگر این است که "بیگانه بیگانه است" و چه کسی با چه اندازه ارزش دارد و جایگاه اش در کجا است...!، اینجاهم "آدم تا آدم است..."!!
اینکه ایشان بخود نمی گیرند بحث دیگری است که من به آن کاری ندارم....
به به از سخنرانی پر جاذبه وزیر خارجه شخصی جناب غنی احمدزی پرسان نکنید که با چه زیبایی و با چه ذکاوت فوق العاده و آنهم با زبان شیرین مادری اش که از طرف حاضرین پی هم باکف زدن های ممتد بدرقه می شدند واقعآ جالب و حیرت انگیز بود.
(فقط چنددانه کارمند و مامور گماشته سفارت از طرف ارگ، نماینده امارات عربی و کشور چاد و یک دو کشور افریقایی آنهم در حال خواب مرغی و هیات مدیره حاضرین شنونده بودند و بس و بقیه چوکی ها خالی)
ناگفته نباید گذاشت که در سخنان ایشان از "شیر" بودن و افتخار "افغانیت" بودنش فواره میزد که گویا دنیا گل و گلزار است و گویا کشور تحت زعامت متفکر و یگانه بابایش دارد به طرف شکوفایی میرود و ضمنآ گاهی از حامیان دزد بین المللی خویش همچون یک غلام وفادار تشکری می نمود و گاهی هم شکر رنجی و گله آزاری را در پی داشت.
عطا صفوی
>>> غنی هیچ انسانی را که بالا تر از خودش ظرفیت داشته باشد تحمل نمیکند .
ظرفیت غنی از چیغ کشیدن ها و بچه خر گفتن ها و
گل لاله را از هالند وا پس خواستن و طی پنج سال آینده از یک کشور وارد کننده برق به یک کشور صادر کننده تبدیل شدن و ووووووو معلوم است.
افرادی با این ظرفیت در ستندرد جهانی هیچگاه موقف مدیر اجرایی را بدست نمی آورند بلکه فقط در صورت داشتن تحصیلات مناسب پست های مشاوره یی برای شان توصیه میشود آنهم با این قید که تمامی مشورت های شان باید از یک فیلتر تائیدی بگذرد.
حال غنی را با بی بی گل همراه کنید آنوقت است که باید فاتحه مردم سالاری را در این خواند
>>> حرف ها وصحبت هاولهجه محب خیلی بی نمک است
>>> این اشرف غنی از لوگر است
در اطراف خود هرچه بچه کم سن و سال است و خوشرو جمع کرده
پسرش هم مشاور آن آقا شده
نکنه کدام گپ باشه
محب هم هنوز خام است
>>> دریور قوماندان ملنگ که حالا رئیس مشرانوحرگه شده وقبلا چرس نیز دود میکرد .باگیلنه اب می خورد چوکی را اشغال کرده ، اما انسانیت را کی باید برایش آموزش دهد؟؟
اگر اورا به پرورش گاه بفرستند به آن میماند که رخ دربین گله گوسفند ها ، که این مناسب نیست، بهتر آنست تا اورا به پاکستان جهت آموزش اخلاق انسانی بفرستند
>>> محب الله جان هنوز بچه است عقلش خام است ده سال بعد خوب میشه جوان سازی مرد روانی در حکومت خو همینطور است که بچه های خام کله کم تجربه اغا بلی گوی بخودش را در چوکی های بلند دولتی که نه به قدش ونه به عقلش و نه بدماغ و تحصیلش به هیچ یک ان سازگار و همخوانی ندارد مقرر کرده است چزی که نزد اقای غنی در تقرری افراد و اشخاص ارزش خاص دارد هم زبان بودن و قومیت خاص خودش است و بس ناکامی دولت غنی در همین نقطه است که معیار گزینش در چوکی های کلان حتا تا سطح یاست و مدیریت همزبان بودن و هم عقیده با قومگرایی غتی چیزی دیگری ارزش خاص ندارد تنها و تنها همزبان بودن و هم عقیده با قومگرایی و تعصبات قومی معیار قبول شده ارگ در زمان گزینش اشخاص و افراد در نظر رفته میشود و بس تجربه و مسلک و دانش و اخلاق و صداقت و پابندی به قوانین وطندوستی همپذیری اینها چیز هایست که نزد غنی و همکاران نزدیک اش در ارگ کدام ارزش خاص قایل نیستند و از نظر انها را دور انداخته شده .
>>> شما مردم از کاه کوه میسازید. این محب هیچ گ..ئی هم نیست، غنی کوچی از وارخطائی اینکه قدرت را از دست ندهد به محب گفته بود که در نشست امریکا یگان کلانکاری کند و بعضی حرف های دل غنی را آنجا از طرف خودش بگوید، که خر هم میداند حرف خود محب نه بلکه حرف های غنی بابایش بود، ولی جالب آنست که آنهم در رویشان چپه فیر کرد وحال هردویشان مثل سگ پشیمان هستند و بادار شان هم بالایشان زیادتر قهر است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است