تاریخ انتشار: ۱۷:۱۲ ۱۳۹۸/۷/۲۱ | کد خبر: 160513 | منبع: | پرینت |
در گرماگرم مبارزات انتخاباتی مدیر یکی از مکاتب اطراف که خود نیز یکی از کاندیدان کرسی پارلمان بود بخاطر جلب حمایت شاگردانش داخل یکی از صنف (کلاس) های درسی می شود و پیش از آن که به اصل مطلب بپردازد از شاگردان می پرسد، کسی از شما گفته می تواند که پارلمان چیست؟
همه ساکت می مانند و از میان شان یک شاگرد لایق که همیشه به سوالات استادان حاضر جواب بود، از قطار اول دستش را بلند می کند و بسوی استاد خود می گوید: مالیم صاحب مه میفامم.
ـ معلم: نادر بگو؟
ـ نادر: مالیم صاحب در مورد پارلمان افغانستان؟
ـ معلم: در مورد همی خانه ملت خود ما.
ـ نادر: استاد پارلمان جایی است که از سراسر افغانستان نماینده های مردم در کابل آمده در یک ساختمان بزرگ و قشنگ جمع می شوند و برای مدت پنج سال از "حقوق" خود و "حقوق" خانواده های خودگپ مى زنند، مثلأ مى خواهند معاشات خود را زياد بسازند و سفر هاى دوبى و اروپا را به خود و فرزندان شان بيشتر بسازند. حرام را حلال مى سازند و حلال را حرام از بيومتريك" ها گپ مى زنند و از "الكترونيك" ها و ساير سانتى متريك هاى ديگر، گاهى هم از بى كارى به عوض "واژه" جنگى بين خود "سَكَلّ جنگى" دارند.
بهترين وظيفه است استاد هه هه هه.
معلم: ایرا خو همه مى دانند نخند بگو لوده، ديگه چه می کنند؟
ـ نادر: آنها هر روز از طریق بلندگو ها به مردم خود فکاهی می گویند.
ـ معلم: اگر کسی از وکلای فکاهی یاد نداشته باشد، باز چه می كند؟
ـ نادر: استاد شما عجب آدمی ساده ای هستید، اگر کس فکاهی یاد نداشته باشد قراری کده در یک گوشه خواب خوده می زند.
———————-
سَكَلّ: اصطلاح بدخشانى به معنى كَفش، پاپوش.
ض، بهاری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است