تاریخ انتشار: ۲۰:۴۱ ۱۳۹۸/۸/۲ | کد خبر: 160661 | منبع: | پرینت |
انتخابات ریاست جمهوری پایان یافت و رسانه های گروهی هم از این جریان بعنوان مرحله مهم توسعه دموکراسی توصیف کردند. اما نگاه دقیق تر به این جریان ما را به درک معنای واقعی دموکراسی در فرهنگ سیاسی کمک میکند.
هر چند نامزدان انتخاباتی نام خدا زیاد بود، ولی از جمع آنها فقط دو گروه عمده و مقتدر با استفاده از امکانات و امتیازات دولتی و خرچ از جیب ملت محدود بود. یکی کاندید، متفکر برگشته از غرب بادیدگاه قومی و در عین حال بیگانه و نا اشنا از اوضاع و احوال جاری و چهل سال اخیر کشور و دیگری از جهادیهای کهنه کار با دید سنتی و بومی تشنه قدرت. ناظرین تصدق میکنند سیاست های که بعنوان کاندید ریاست جمهور دنبال گردید، اختلاف اساسی میان انها وجود نداشت. هردو با توجه باینکه بحثهای اساسی وجود نداشت، هردو کاندید برای سرگرم کردن مردم در گردهمایی های سیاسی روی توهین و متهم کردن یکدیگر تکیه کردند. شاید اگراین کار برای ناظرین غربی و خاصتا امریکایی امر اشنا بنظر بیاید، تصادفی نیست.
با وصف اینکه مشارکت مردم با بی اعتمادی و فقط به رای دادن تشریفاتی و بمراتب کمتر از انتظار محدود بود. هر دو کاندید به تقلب در انتخابات متهم شدند. اکنون با نزدیک شدن نتیجه انتخابات، تلاشها برای خراب کردن نتیجه برجسته تر و نمایان تر میگردد. علاوه بر این سوء استفاده از حقوق بشر شدت گرفته است. به این معنی که در هفته ها وروزهای اخیر، بمب گذاری، شلیک گلوله به چهره های سیاسی، نظامی و مذهبی مستقل، روزنامه نگاران، موج قتل عام، شکنجه، اختلاف و ناپدید شدن افراد، مثله کردن، نا پدید فیزیکی و بسیاری شقاوتهای دیگر شدت گرفت.
داستان گرسنگی، فقر، سوء تغذی، ورشکستگی اقتصادی، فساد و تمرکز سرمایه در دست چپاولگران و مفسدین توام با فرار سرمایه، افغانستان را به بد بخت ترین کشور در جهان تبدیل کرده است. اگر این حالت به نخبگان امریکایی امری آشنا بنظر می اید، تصادفی نیست. امریکایی ها از اینکه در این خانه اموات، بازار ازاد، دموکراسی و انتخابات آزاد را آورده و آنرا حفظ نموده اند به خود می بالند.
تلاشها برای خراب کردن و سبوتاژ نتایج انتخابات تا سرحد شکستاندن قفل مرکز ذخیره رای جریان دارد. معلوم نیست که درین بازار اشفته کدام یکی این جفت ناموزون و نامناسب که برای پنجساله با نا گواریها، تضادها و تصادمات با هم زندگی کردند بار دیگر به اریکه قدرت تکیه کند. مردم زجر کشیده ما که با قطع انگشتان شان به پای صندوقهای رای رفتند انتظار دارند دیگر طلاق و جدایی میان این دو نا گزیر است و دیگر زمان جدایی مطلق آنها فرا رسیده است.
به امید اینکه سیاست مداران مکار از تاریخ و از گذشته های تلخ آموخته باشند.
عبدالله ملکزاده
>>> کاش غنی از سرنوشت قذافی می آموخت و کاش آمریکا از روس می آموخت و کاش طالب از سرنوشت مجاهدین می آموخت و کاش من از تجربه پدرم می آموختم و کاش ما همه به گپ بزرگان گوش فرا میدادیم و کاش کمیسیون انتخابات از سرنوشت کمیسیون های قبلی می آموخت و در نهایت اینکه ما همه سر تمبه هستیم و دیگر اینکه
هرکس که دستور تقلب در انتخابات داده و هر کس در هر سطح که تقلب را عملی کرده خداوند همه شان را بی آب و بی آبرو ساخته و از رحمت خود محروم گرداند .
>>> اقای ملکزاده!
اگر ماسیاستمدار میداشتیم٫یقینااینقدربدبخت نمیبودیم .
عاقل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است