طرح سه پارچه ساختن زبان پارسی، به سه زبان پارسی، دری و تاجیکی توطیه شعبه تبلیغ و ترویج کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی پیشین بود که زیر نظر بزرگنرین تیوریسن آن حزب و پس از وی بوریس پوناماریف قرار داشت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ ۱۳۹۸/۸/۱۷ | کد خبر: 160824 | منبع: | پرینت |
تا جایی که از منابع معتبر روسی اطلاع دقیق دارم، طرح سه پارچه ساختن زبان پارسی، به سه زبان پارسی، دری و تاجیکی توطیه شعبه تبلیغ و ترویج کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی پیشین بود که زیر نظر شخص میخاییل سوسلف، بزرگنرین تیوریسن آن حزب و پس از وی بوریس پوناماریف قرار داشت.
در کابل این برنامه از سوی مشاور پشتو تولنه به نام دوریانکف که یک کارشناس ارشد زبان و ادبیات پشتو و آموزگار شخص تره کی در مسایل ایدیولوژیک بود، پیاده می شد.
در مسکو یک بانوی کارشناس زبان و ادبیات به نام کیسلیوا ماموریت داشت مستقل بودن زبان دری از دید ساختار و دستور زبان را مدلل سازد و تفاوت های آن را از زبان پارسی ایران در مقالات تحقیقی بنگارد.
در کابل عمدا ایادی شوروی به موضوع دامن می زدند.
حتی در تاجیکستان در آغاز زبانی به نام تاجیکی جود نداشت. در آثار چاپی همه جا پارسی یا پارسی تاجیکی می نوشتند. برای مثال در آثار صدر الدین عینی و یا اکادمیسین باباجان غفورف، رییس پژوهشکده خاورشناسی پژوهشگاه علوم.
اما ناگهان زبانی به نام تاجیکی اختراع و به جهان معرفی شد.
در افغانستان با تحریکات شوروی دولت افغانستان به نگهت سعیدی، استاد دانشکده ادبیات و نیز پوهاند الهام، استاد دیگر این دانشگاه و پوهاند یمین دستور داده بود با نوشتن مقالات و کتاب ها به موضوع دامن بزنند.
در آغاز حبیبی در همه جا پارسی می نوشت. از جمله در پته خزانه و نشریه آزاد افغانستان. اما پسان ها زیر تلقینات یک عده معلوم الحال وی نیز به این کارزار پیوست. او با نوشتن کتاب گمراه کننده مادر زبان دری بسیاری را به بیراهه کشاند.
کسانی که سن شان بالای پنجاه سال است، خوب به یاد دارند که پیش از سال 1964 همه کتاب های درسی ما به نام «قرائت فارسی» بود. تنها پس از 1964 به «قرائت دری» تغییر نام داد. البته، تغییر نام کتاب های درسی سه، چهار سال را در بر گرفت. من در آن هنگام صنف شاگرد چهارم بودم (شاید سال 1968). خوب یادم است که با دیدن نام «دری» ندانستم که سخن بر سر چه است. زیرا تا آن هنگام کمتر کسی نام دری را شنیده بود و در همه جا مردم زبان ما را فارسی می نامیدند. چنانچه عوام الناس در سرتاسر کشور تا همین دم هم آن را به همین نام یاد می کنند. شمار بسیاری از از بیسوادان نمی دانند که دری چه است و اگر از کهنسالانی که بیسواد یا کمسواد باشند، پرسیده شود که دری چیست؟ پاسخی ندارند که بدهند.
به هر رو، از شادروان دلگیر باختری (آموزگار زبان و ادبیات ما در مکتب سلطان غیاث الدین غوری شهر مزارشریف) پرسیدم و ایشان هم روشنی بایسته انداختند.
پسان ها دانستیم که تغییر نام زبان از فارسی به دری بر اساس سیاست دولت وقت بنا به ملحوظات ویژه بوده است که زیر تاثیر اندیشه های تندروانه ناسیونالیستی صورت گرفته بود.
درست پس از گذشتن دو دهه، در مسکو آگاهی یافتم که این رشته سر دارزی دارد و پشت سر این کار شعبه تبلیغ و اژویتاسیون دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی پیشین ایستاده بود. روشن است در آن برهه، در ایران رژیم پهلوی هوادار غرب روی کار بود و شوروی ها هزینه های سنگینی را در افغانستان متقبل شدند تا میان افغانستان و ایران و همین گونه میان افغانستان و پاکستان که مانند ایران همپیمان عرب بود، درز بیندازند تا بتوانند مواضع خود را در افغانستان مستحکم نمایند. در همین راستا بود که مساله پشتونستان هم مطرح گردید.
باید به هرگونه ای که می شد، افغانستان از ایران شاهنشاهی هوادار امریکا به دور نگه داشته می شد و میان افغانستان و ایران در همه عرصه ها افتراق افکنده می شد. این بود که پروژه جداگانه بودن زبان مشترک دو کشور مطرح شد.
در شمار کسانی که وظیفه داشتند، در این راستا کار نمایند، بانویی بود به نام پروفیسور داکتر کسیلیوا که کارشناس زبان و ادبیات پارسی بود، و گفته می شود رهنمای علمی داکتر اسدالله حبیب هم بوده، از سوی حزب وظیفه داشت تا با نوشتن مقالات «علمی» ثابت سازد که گویا ساختار و دستور زبان دری از پارسی تفاوت دارد و بنا بر این، این دو زبان، زبان های جداگانه یی هستند.
تابستان سال 1986 هنگامی که در مسکو کار می کردم، روزی مصاحبه ایشان را در یکی از نشریه های پارسی زبان چاپ شوروی وقت خواندم که بر این موضوع پافشاری داشتند. ایشان سطری چند را از روزنامه حقیقت انقلاب ثور چاپ کابل برای اثبات مدعای خود آوند آورده بودند که آگنده از نادرستی های املایی و انشایی و دستوری بود. روشن است که آن نوشته های بی سر و پا و درهم و برهم نمی توانستند چونان مستندات علمی به کار روند.
هنگامی که موضوع را با شادروان استاد کوهدامنی در میان گذاشتم، فرمودند، اگر امکان داشته باشد، خوب است روزی این بانو را ببینیم. من می توانم ایشان را از سر خر جهل پایین بکشم. آن چه گفته اند، به هیچ رو پذیرنده نیست. و به آن می ماند که کسی از روی نوشته روسی من در باره ساختار و دستور زبان روسی داوری کند!
هر چه بود، شماره تلفن آن بانو را از شادروان دانشور گرفتم و زنگ زدم. قرار شد در یکی از یکشنبه ها حوالی ساعت 11 ظهر خانه شان برویم. خوب رفتیم، پس از نیم ساعت گفت و شنید، حریف حاضر نبود کوتاه بیاید و حتی کار به مشاجره و تندگویی و درشتگویی کشید. به اندازه ای که از تعارف چای به ما سر باز زد. ایشان سرسختانه از مواضع نادرست خود دفاع می کردند. اما سر انجام، هنگامی که خانه وی را ترک می کردیم، با اندوه تلخ اعتراف کرد و گفت وجدان علمی ام اجازه نمی دهد به شما سخن ناصائب یگویم، من چه می توانم دستور کمیته مرکزی حزب است و من تنها مجری آن هستم. به من گفته اند که چنین بنویسم. شما می دانیدکه چاره ای جز این ندارم. این کاری است که سال ها خلاف میل باطنی خود کرده ام و بر من تحمیل شده است. اما خواهشمندم این گفت و شنودها میان خود ما باشد زیرا می توانند برای من زیانبار از کار برآیند.
در یک سخن، دری یکی از نام های زبان پارسی نو است. بی تردید اطلاق آن به زبان پارسی نو، هرگاه بی آلایشانه و رها از غرض و مرض باشد، اشکال ندارد. اما دشواری در این است که دری نامیدن زبان ما با کنار گذاشتن عمدی دو نام دیگر آن یعنی پارسی دری و پارسی و عنوان کردن آن به عنوان یک زبان جداگانه در کنار زبان نامنهاد تاجیکی بحثی است ابزاری و سیاسی که باید به شدت از آن پرهیخت.
در این حال باز هم تاکید می کنم که پارسی نام جامع و کامل زبان ما چه در بعد تاریخی، چه در بعد مردمی وچه در بعد ادبی و علمی- اکادمیک و نام شناخته آن در ترازبین المللی است. در حالی که پارسی دری بار پارسی را ندارد و تنها بر زبان پارسی نو اطلاق شده می تواند.
از این رو، ترجیحا باید از واژه پارسی دری به عنوان نام دورن تمدنی آن کار گرفت. اما بی چون و چرا نام بین المللی و تاریخی و علمی آن پارسی است.
عزیز ارینفر
>>> تقوی تقوی هرچند قبل ازمطالعه این نوشته کم وبیش میدانستم که تقسیم یک زبان به سه نام فارسی ، دری وتاجیکی به اساس تبعات ایدئولوژی های دوران شوروی و قلمروهای علیحده سیاسی وملی درمنطقه نفوذزبان فارسی صورت گرفته است اما درحدی که این نوشته پاره حقایق ومهندسی های تقسیم یک زبان را به سه نام آشکار ساخته است نمیدانستم .
>>> Moradi Younes
دقيق است جناب آرينفر، وقتي اولين بار نوشته قرائت زبان دري را ديدم برايم اين نام كاملا بيگانه معلوم ميشد و احساس دلتنگي ميكردم براي نابود ساختن كتابي كه قرائت فارسي بود.
>>> Said Daud Karimzad
جناب آرینفر گرامی، عُمر تان دراز و بی دردسر باشید. برای شاگردان مکتب در آن زمان استادان زبان دلایلی از شعر شعرا میآوردند که ما شاگردان آنرا بخوشی قبول کرده و افتخار هم میکردیم که زبان دری نسبت به فارسی اصلتر و قدیمی تر در افغانستان است. از سیاست بوی نمی بُردیم که چرا بعوض قرائت فارسی بیک باره گی نام کتابها به دری عوض شُد.
>>> Kambiz Poya درود تان بادا!
هرچند زبان به گفته ی هایدگر "خانه ی وجود است" و هر زبانی تصویر می سازد و ریشه در تخیلی انسانی دارد که زبان یکی از پایه های انسان سازی است. شما در ادیان ، هنر ، شعر ، فلسفه و حتی علم نقش زبان را به مثابه ی بنیادِ هر کدام می بینید. شاید زبان های روسی ، فرانسوی ، ژرمنی ایتالیایی ، شاخه های تورکی همه بازی های تاریخی خود را در خویشتن خویش داشته باشند. اما زبان پارسی در خود و در ذاتِ خود شیرینی های ژرف خود را دارد. استعمار و تضاد منافع ابرقدرت های جهان در کشورهای نظیر کشور ما در زبان ، دین ، مذهب ، هنر ، تاریخ و همه چیز های انسانی مان رخنه ی نفوذی داشته و هر چیزی که به نفع شان باشد ، همان گونه کارهای کرده اند و بسیاری از مزدوران شان تیشه به ریشه ی خودی مان زده اند.
>>> Noorestani Chetar
فارسی زبان عشق است و مثل دریای جوشان ، مست و مغرور هر خاشاک را عبور میکند و سرانجام به قلعه های اوج شایستگی ادبی خود نایل میگردد . فارسی ترا مثل عشقم که در درونم جوش میزند ، دوست دارم . فارسی زبان شیرین و زبان عشق و محبت است .
>>> Karim Barzangi
سه قسم زبان فارسی
درین شکی نیست که زبان افغانستان دری ست وزبان ایران
پارسی است وفرقی زیاد هم که ندارد اما بعضی چیزها
که ما بزبان دری میگوئیم نام آن چیزها درپارسی دیگراست
به همین جهت عوام افغانی نام بسیار اشیای ایرانی را نمی فهمند مثلا ما میگوئیم نال آب ایران میگوید شیر آب
ومامیگوئیم پایپ آب ایرا ن میگوید شلنگ آب یا ما می گوئیم
مانده نباشی ایرا ن می گوید خسته نباشی افغان ها که تازه وارد ایران میشوند جواب خسته نباشی را نمی فهمند وهمچنین زبان عامه تاجیکستان بازبان عامه افغانستان فرق میکند .
>>> Sakhy Balkhi
با تاهید نوشته علمی وارزشمند جناب ارینفر گرامی باید یاد اورشد که اساس و تهداب یک زبان را گرامر ویا دستور زبان ان تشکیل میدهد وبا یک نگاه سطحی دیده میشود که زبان فارسی و فارسی دری و تاجکی دارای یک دستور و گرامر بود و این خود نشان میدهد که زبان در اصل یک زبان است اما روی ملحوظات سیاسی و خغرافیایی انرا ظاهرن به سه زبان تقسیم کرده اند
>>> Qudratullah Noorian
بدون شک از لحاظ ساختار و ریشه همه زبانهای چون فارسی، پارسی، دری و تاجیکی از یک زبان است، ولی تفاوت های لهجه در یک زبان واحد را میان گویندگان کشور های ایران، تاجیکستان و افغانستان چگونه میتوان در قالب یک تعریف مشخص بنام پارسی اراییه گرد؟ در حالیکه در مورد وجه تسمیه هرکدام ازین زبانها تئوری های مختلفی باالوسیله دانشمندان این زبان اراییه گردیده است.
همواره در پناه خدا باشید.
>>> عبدالرحمن کریمی این واقعیت دردناک را خواندم خیلی اندوه مرا گرفت با کار کمونیستان!
>>> حقیقت را باز گو کردید
اجر تان با خدا
مگر مشکل این جا است که این حرف ها را پشتو تولنه قبول ندارد.
>>> اختلاف زبان ها میتوانند به گونه های مختلف باشند،از گفتاری و نوشتاری گرفته،تا گرامر زبان و تا واژه های مختلف و لهجه های مختلف.
اکثر زبان های اروپایی از انگلیسی گرفته تا آلمانی و فرانسوی ودایتالیوی و هسپانیوی وپرتگالی و زبان های اسکندناوی گرفته تا دیگران،از زبان لاتین نشأت گرفته اند.
بنأ ما نمیتوانیم بگوییم که این زبان ها بکی اند و همه شان ربان لاتین هستند.
حتی بعضی اوقات زبان کشور هایی که در اروپا با یکدیگر هم سرحد هستند،خیلی مشابه است.
طور مثال:
تظاهرات را در انگلیسی،دیمونستریشن میگویند،در آلمانی،دیمونستراسیون و در روسی،دیمونستراسیه.
فقط تلفط آخر واژه از هم تفاوت دارند،اساس واژه که عبارت ار همان دیمو است،یکی است.
>>> متاسف هستم از این که چرا عامه مردم افغانستان خصوص پشتون ها نظام مغزشان کمپیوتری است که فقط صفر و یک میشناسد در دید بسیاری مردم یا باید نوکر جبهه شرق و روس بود و یا نوکر جبهه غرب و روم بود. الحال که بعد از سقوط بلک شرق و شوروی روس های کمنیست ضعیف شدند بسمت امرکایی ها دست دراز کردید و احساس عموم مردم این است که بدون انگلیز و روس و امریکا زندگی تبدیل به مرگ خواهد شد متاسفانه این یک پروسه بود کا از بازی بزرگ بین روس و دولت بریتانیوی در کمپانی هند بر سر حفظ هندوستان و تقسیم و تجزیه سرزمین های آذربایجان و خراسان از ایران بزرگ آغاز شد در آن زمان بسیاری نواحی خراسانات بزرگ و سیستان و مکران تا مازندران و آذربایجان و فارس و بوشهر عملا تحت پوتین های روس و انگلیس قرار داشت و شاه احمق قجری فقط بر تهران مسلط بود و گمان میکرد درخیال خود همه سرزمین های ایرانی را زیر سلطه دارد در این دوره مقاومت های مردمی محلی و قومی مردمان ایران زمین در دوران مبارزه با استعمار شروع شده بود گروه های کاملا متفرق از مردم گیلک در نهضت جنگل شمال مردم آذربایجان در شمال غرب و لر ولک و عرب در بوشهر و خرمشهر و ساحه جنوب و کردها در کوهستانهای شمال غرب و بلوچها در مکران جنوب شرق و افغانها در شرق سیستان و جبال و تاجیک و ترکمن در شمال شرق خراسان شروع به مقاومت های محلی علیه روس و انگلیز کردند اما متاسفانه غالب گروه ها شکست خوردند این که در تاریخ گفته میشود گروههای افغان یا تاجیک یا گیلک و لرولک و آذربایجانی پیروز شده اند یک پروپاگاندا دروغ است متاسفانه فقط توانستند سالهایی مقاومت کنند و در نهایت با تلفات بالا شکست میخوردند علت این امر عبارت است از
۱)عدم وحدت میان مردم ایران زمین
۲)ضعف و سرمستی دولت مرکزی عیاش قجری که فقط تهران و حوالی آن را در کله خامش میدید.
۳)روس و انگلیز مجهز به سلاح روز و توپ و تانک پیشرفته بودند و انگلیس ها هزاران سرباز هندی را برای جنگ اجیر کرده بودند همچنین روس ها هم سپاهی بزرگ از قزاقها داشتند.اما مردم محلی سلاح های ضعیف داشتند.
مجموع این عوامل باعث اشغال چندین ساله فلات ایران بدست روس و انگلیس و در نهایت جدایی بخش بزرگی از خراسان و سیستان و مکران و آذربایجان از ایران زمین شد.
مطابق همین پلان در سرزمین های تحت امپراطوری عثمانی اجرا شد که در نهایت باعث تقسیم و تجزیه و سقوط آن به یک بخش ترکی و ۷ سرزمین عربی شد که شرح آن مفصل است.
خلاصه مطلب آن که از وقتی دنیای اسلام متفرق پاره پاره شد و دشمن اصلی را نشناخت به این روز افتید در این زمان در گوشه های بلاد اسلامی بسیاری از مردم از فقر و گرسنگی و طاعون و وبا جان دادند ودر حالی بود که روس و انگلیس غلات و محصولات کشاورزی و مالداری آنان را برای سربازانش احتکار میکرد. بعقیده من تنها راه عزت بلاد اسلامی ایجاد اتحادیه ای بزرگ از کشورهای مسلمان است ما برای پیشرفت باید به سمت برداشت مرزها و پول و پاسپورت و قوانین بین الملل اسلامی پیش رویم باید در این راه اختلافات خود را فراموش و زیر پا گزاریم و به روز و حال امروز دنیای اسلام رحم کنیم چرا دول اروپا و عموم کشورهای مسیحیت آمریکای لاتین میفمد باید اتحادیه هاییش براساس منافع مشترک بسازد اما همچنان ما مسلمانان در تداوم روزهای استعمار در خواب عمیق فرو هستیم
عباس رحیمی_هرات
>>> جناب ارینفر مطلب رو خواندم، زبان دری زبان اصل درباریان قدیم و زبان اصل است، و کشور افغانستان انون به شکل درست تکلم می کنن و زبان پارسی یا فارس زبان ایران که شاه فقید انون با تغییرات گویشی تهرانی تغییر مردم ایران دارن تکلم می کننن و تغییر زبان دری به فارسی در رادیو بی بی سی شکل توسط گویندگان حقوق بگیر و خانه تفرقه بنداز حکومت کن با نبردند از اسم چندین خائن به فرهنگ کشور و انون هم با پول خوبی زبان تغییر و از فارسی به دری شکل گرفت تا همیشه بین دو کشور هم زبان اختلاف فرهنگی وجود داشته باشد
>>> عالی بود ای فرزند فرزانه پارسیگو
دری گفتن شاعران پارسی مهتر در پیوند به طرزگفتار نظمی و نثری و شعری زبان پارسی نو است. در شعر های حافظ و ناصرخسرو و نظامی سه گونه طرز وشیوه نظمی و قافیه و وزنی نامیده شده است.
اول - شیوه اراکی و عراقی زبان پارسی نو . حافظ از طرزگفتار عراقی خود نوشته است.
دوم - طرزگفتار دری و نظم دری نظامی گنجوی و حافظ نام گرفته است.
سوم - طرز و شیوه وزن و قافیه و نظم هندی.
جامی آخرین شاعر با نظم دری بود.
پس از ان حسین اولین شاعر نظم هندی بود و سپس امیر خسرو دهلوی و عبدالقادر بیدل
مولوی روم و بلخ نه دری گفته و نه فارسی بلکه 29 بار پارسی زبان خود را گفته است.
بلی کتاب های «قرائت فارسی» تالیف محمد آصف مایل و کتابهای از ملک الشعرا قاری عبدله و حتی کتابهای فارسی از متقلب پته خزانه حبیبی.
هندوایران و توران که زیادتر از دوهزار و پنج صد زبان دارد و توران زمین که از مغلستان تا آذربایجان یا آذرپادگان و ترکیه امروزی وسعت داشت و ایران زمین که اولین و بزرگترین بوم مردمان آریانایی از کاشغر تا عراق عجم و شام یا سوریه بزرگ بود و ار سنهد تا خجند و هند شمالی و مرکزی که آراورتا نام داشت و بلاخره کشورهای هندواروپایی که در امپراتوری هخامنشی پارسی ( آریانا یا ایرانزمین جمع با کشورهای محروسه از دورودان تا به یونان مساوی به امپراتوری پارس) و همه این سه حلقه فرهنگی با زبان پارسی و پس از دخول دبیره عربی فارسی زبان دربار هندوتوران و ايران شد. حتی امپراتوری اسلامی تورک شاهان و هندوشاهان سلاطین اسلامی محمود غزنوی امپراتوری عثمانی و امپراتوری تیموریان تیمورشاه پدر شاهرخ میرزا و گوهرشاد بانو و مغولها هند و بلاخره سلطنت احمد ابدال زبان درباری شان پارسی بود. گلبدن بانو دخت بابر و نویسنده همایون نامه و کتاب در باره اکبر اولین تاریخنگارا زن زبان فارسی و اولین تاریخنگار زن جهان است .
پشتون و افغان که خود را اکثریت جلوه می دهند یک اصل روانشناسی را خوب مایرانانه سو استفاده می نمایند. با تقیر و توهین و حقیر جلوه دادن مخالفین و رقبا خویشتن را بزرگنما می پتدارند.
رومی و یا بلخی این کار را راهبردی یا فن آبله و دونان می داند. برای آبله ها و دونان شعری از وی است که " نردبان خلق عاقبت افتادنی ایست. آبله هر چه بالارود چون به افتد استخوان هایش سخت شکستنی ایست.
چون زبان فارسی یا به گفته پشتونها پارسی که تلفظ اصلی اش خود زبان پشتون های فرهنگی و اجتماعی و آموزش داده شده است و از طرف دیگر حقارت فرهنگی خود را با تغییرات ناگهانی نام ها پنهان می کنند و یا جعل و ساختگی و تقلب می کنند از دوستی افراطی حیثیت و عزت و احترام و ارزش اعتبار و اعتماد خود را می بازند. تقلب پته خزانه حبیبی که خواست تاریخ پته خزانه را پیشتر از شاهنامه پارسی سازد ، جعلی برآمد . شاهنامه در میراث فرهنگی جهانی سازمان فرهنگی در جشنواره هزارمین سالروز اش درج شد ولی 5 پشتوسناشان دنیا پته خزانه حبیبی را در میراث فرهنگی جهانی درج نشد زیرا در پته خزانه دو حرف یا دبیره پشتو بکار برده شده بود که پشتوتولنه در سال 1936 اختراع نموده بود درهمین سال چندین ی ها اختراع شده بود. گذشته از آن از سبک نظمی و نوشتار فعلی استفاده شده بود.
داستان ملالی میوندی و رنگهای بیرق سه رنگه عاقبت تقلبی برآمد دانستان ملالی کاپی داستان ژان دارک فرانسوی کرفته شده است.
مگر یک سنبله باکره و آن هم دختر که علمای افغان و پشتون آنرا فرعی و کم عقل و حیوان و حیوانک گفته می شود او دخترک به پشتون و افغان تبار غریت و ننگ و ناموس یاد می دهد. افغانیت و پشتونداری مظهر و جمال و جلال جدا ناپذیر پشتون و یا افغان می باشد.
از همین جهت دو ظاهران یکی ظاهر شاه و دیگری رئیس پارلمان عبدالظاهر در سال 1964 اسم پارسی که معرب اش فارسی است،حذف نمود و نام صفت پارسی یعنی دری را به عنوان زبان در افغانستان رسمی نمود.
از همین زمان هرکسیکه میخواست بداند این زبان چیست از کجا آمده ریشه این زبان چیست کتاب های لغت اش در ادوار گذشته و پیشینه تاریخی چی بوده؟ گرامر و یا دستور زبانی اش صرف و نحو اش چیست؟
انها رجوع کردند به تفسیر. بلاخره مجبور شدند که گویند " دری زبان فارسی افغانی است".
در سال 1700 کتاب از توماس هاید پارسی شناس و ایرانشناس انگلیسی که به لاتین نگارش شده و مطالعات و ترجمه زمان اتو کبیر قیصر دولت روم مقدس ملتهای جرمنی که پنج هزار نویسندگان منجمله ترجمانها را استخدام نمود تا کتابهای مانند البیرونی و الفاریابی و ال غذالی و دیگر دانشمندان فلات ایران را در قرون وسطی ترجمه نمایند.
تعریف توماس هاید از صفت زبان دری چنین است:" زبان دری زبان معیاری و ادبی عالی است که در سراسر شاهنشاهی ایران در بیست و یک کشور اش به شکل عالی در مکاتبات رسمی نوشته شود. انواع گویش های فارسی آزادانه استفاده شود ولی نه در نامه های رسمی بین الکشوری.
گویش زبان زیادتر محلی است و یک زبان گویش های گوناگون دارد..
پشتون ها خوب می دانند که "هوخ دویچ" (Hochdeutsch) یعنی دویچ بالا یا بلند یعنی عالی به زبان معیاری آلمانی و یا جرمنی گفته می شود. و اگر رییسجمهور آلمان و یا شخص قدرتمند کانسلر آلمان همین اکنون مرکل صفت عالی را به اسم زبان رسمی کند. و نام زبان ناگهان هوخ و دویچ را که اسم عمده است حذف کنند باقی می ماند زبان عالی و دویچ و دویچهوله می شود هوخ و هوخ وله.
وله موج معنی می دهد ولی موج دویچ همان رادیو صدای آلمان است.
دویچلند فونک مساوی رادیو آلمان است. و اگر فارسیزبانان همراه و رایانه و دوچرخه هم مردان و زنان دهنبار افغان می گویند که اسم خاص ترجمه نمی شود. ولی دانشگاه تهران را پو ان تون Po an tun می گویند
پشتون افغان از همین کلک و یا چالباازی و چالاکی و قلدری و زیرکی ا ستفاده کرده اند و غیر پشتون عقل اش پسان می آید.
>>> روز به روز نقش زبان به مقابل نقش اقتصاد کم رنگ شده و میشود. هر کشوری که بتواند زبان انگلیسی را تقویت کند پیشرفت بهتری خواهد داشت. حفظ زبان فارسی خوب است ولی نداشتن تفاهم اقتصادی و سیاسی بین هم زبانان شک را بوجود میاورد؛ به بهانه هم زبانی، وارد کردن تاثیرات و سوءاستفاده های سیاسی و اقتصادی خود، یک انتخاب ضعیف و انگلی است.
انگلیسی زبان علم و بیزنس همه کشورها شده و نیازی به کنترل آن نیست ولی فارسی کمی هم نقش نفاق اندازی و وقت تلفی بخود گرفته.
هم زبانی ها اگر شیرین تر است، همدلی از هم زبانی بهتر است.
افغانها هم باید همدل بسوی گذشت و وطن سازی پیش بروند تا بیش از این قربانی اختلافات ایدئولوژیک و منافع ملی سایر کشورها نشوند چون هم زبان ها یا هم مذهبی ها بیشتر ما را پمپر خود و مواد خام اقتصاد و سیاست خود میخواهند تا هم زبان.
ادیب بلخ
>>> وطن سازی چه معنی می دهد. در این جا سه مفهوم را می رساند. اول ساختن و آبادی و بازسازی زادگاه و دوم "ملت سازی" یا با گفتار مدرن و نوین تفکر شهروند سازی و یا ستیززنی به انگلیسی و یا تفکر دولت سازی یا حکومت سازی قانونی و حقوقی و مشروعیت و مقبولیت عدالت و اصل برابری و آزادی و استقلال و خودارادیت و قانونیت دولتی و دولت قانونی بر پایه جدایی قوهقضاییه و قوه اجرایی و قوه قانونگذاری و تقسیم عادلانه قدرت بر همه ملت ها و تقسیم قدرت به جریان ها احزاب و سازمانهای یک ملت مخصوص. چون کشور افغانستان از ملیت ها و ملتهای گوناگون و ادیان و مذاهب گوناگون تشکیل شده و هندوان و سکهه ها و دینداران ادیان الهی و غیر الهی و شاید مردمان با آیین زردشتی به صورت مخفی باشند می بایدد دولت را که یک وسیله است و نه هدف عاری از هرگونه ایدولوژی و جهانبینی دینی و مذهبی پایهگذاری می شد.
دولتهای با ادغام دین و مذهب و دنیا برای زندگی خود جنجال بر انگیز است. در جمله دولت ادغامی دین و دولت دولت اسرائیل دولت یهودی ساخته که دموکراسی آن امکانپذیر نیست.
امروز دولت های جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان و جمهوری اسلامی افغانستان نتوانسته اند که دولت تمام ملیت ها و مردمان با ادیان های مختلف باشد.
در حاليکه پاکستان و ایران با سیستم استانی و فدرالی پاسخ نبازهای همه را می دهند. در ایران و پاکستان تقریبا غیر مسلمانان رندگی می کنند. در ایران پس از اسرائیل و امربکا بزرگترین جمعیت یهودی مسیحیت و ارمنی و زردشتی وغیره زندگی با آزادی های محدود در اجتماع عامه ولی با آزادی کامل درون اجتماع خودی یعنی در داخل کنیسه ها کلیسل ها و اذرگاهها.
هندو سکهه ها در افغانستان جمهوری اسلامی از ابن حقوق بشر ی محروم اند. همچنین بنا به حاکمیت عمده پشتون حقوق بینالمللی کلیه اقوام به گفته پشتونها اقلیت ها محدود و زیر پا می شود.
50 کشور ناتو و اتحادیه اروپا و امریکا و امریکاپرست در تخطی حاکمان پشتون یا افغانتبار چشم و گوش و دهان خود را بسته نموده اند.
تقلب و رای های تقلبی در انتخابات ایران و روسیه خراب و در انتخابات افغانستان که مستعمره و مناطق اشغالی شان است نیکو.
سرنگون باد دولت انتصابی.
>>> آقای برزنگی کلمات نال و پایپ نه فترسی و نه دری هست بلکه انگلیسی است مانند بسیار کلمات اجنبی دیگر که از روسی و فرانسوی در دوره استعمار وارد در زبان ما شده است قطعا در این شکی نیست فارسی همان دری و در همان فارسی است همان زبان که هزاران شاعر و دانشمند ما آن را پارسی پارسایان و در دری نامیده اند فقط یک غیر فارسی میتواند با حیله گری و مکر و حسودی زبان عزیز ما دو را دو نام خطاب کند اگر چنین است اوغانی قندهاری پشتو با اوغانی پشاوری پختو نیز دو زبان خواهد بود.
رحمانعلی مسعودزاده
>>> کسی که خود را ادیب بلخ!! نامیده است و به فارسی زبان ها تهمت نفاق و دورویی میزند کاملا آشکار است که یک دروغ گو است در بلخ ما مردم به هویت فارسی و خراسانی افتخار دارند و مادران کودکانشان را از سر عشق فارسی میاموزند اما معلوم است تو خود یک پشتونیزم نفاق انداز هستی که در کله خامت رویای اوغان پرستی و تاجیک ستیزی وجود دارد ما تاجیک ها خود از خود هویت دتریم اگر هم قرار است به سوی وحدت و ملت سازی پیش رویم یقیین بدان آن احیای تمدن باستان با شکوه فارسی و خراسانی و ایرانی (=آریانی) است ما از بود و باش با شما جز تعصب و وحوشت و جرم و جنایت و جعل و تقلبکاری و خودخواهی ندیدیم بقول سعدی علیه رحمت خوب گفت ما را به خیر تو امید نی شر مرسان همین کافی است که شما در دوران عصر تکنالوجی هنوز نتوانسته اید انتحار و انفجار و اختطاف را از فرهنگ بدوی خود گم کنید مردمان غیر اوغان نیز باید از آتش جهالت و نادانی شما مظلومانه بسوزند و داغ برادرانشان را تحمل کنند راستی همین امروز قوم و قبیله ات یک استاد تاجیک ما را در بغلان کشتند خبر دار شدی/؟
>>> ناادیب غیر بلخی خود را فریب بده و زبان پختوی خود را مسخره کن فارسی زبان زیبای ماست حسادت پشتوها باعث این قسم رفتارهای احمقانه در قبال زبان فارسی است الحمدلله زبان پارسی آنقدر قوی و غنامند است که با این جملات زشت و وقیح شما محکم تر از قبل هم خواهد شد. مردم ما خوب میدانند نقاق افکنان از کدام قوم و زبان هستند و خوب قضاوت خواهند کرد نمونه اش همین انتخابات است که در مسخره بازی و خیانت بی شرمانه قبیله پرستها به جهان مانند ندارد.
فرهاد شکیب
>>> هموطن عزیز با شعار دادن و پُز ضد استعماری گرفتن که مشکلات حل نشده و کشوراداره نمی شود، کشوری که حتی سنگ قبر و بوق و شتر و گندم و برنج و چای خشکش...، از خارج وارد می شود و یا وابسته به خارج باشد، چگونه می تواند ادعای ضد استعماری و یا ضد استکباری بکند؟ این شعارهای ضد استعماری و ضد استکباری ولی فقیه فقط برای انحراف افکار و مشغولیتی برای افرادی مثل شماست و مصارف داخلی دارد که اصولاً به معنی و عمق مسئله دقت نکرده و یا عمداً نگاه نمی کنید می باشد. خواهشاً به خودتان زحمتی بدهید و مناطق زلزلهً اخیر آذربایجان را رویت کنید که حتی چادر و آب خوردن هم گیر مردم مصیبت دیده نمی آید و در دیوار و سقفهای برسرشان ریخته شده همان خانه های خشت و گلی صد ساله گذشته هست در صورتی که مردم ایران روی دریایی از نفت و گاز زندگی می کنند ولی هنوز هم درصد بیکاری و فقر و فلاکت بیداد کرده و حتی بنزین کشور از خارج وارد می شود و و و،هزاران نمونه دیگر. متاًسفانه رسانه های دور و نزدیک نظام در گذشته این حقایق تلخ را کتمان کرده و نگذاشته مردم داخل به حقایق دست یافته و انگیزه آزادیخواهی و تغییر پیدا کنند و سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود و کشورشان را بدست گیرند. تشکر از توجه شما
>>> هرودت تاريخ نگار و جهاننما ساز يونان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح زمان هخامنيشيان (قرن هفت قرن هفت پيش از ميلاد تا سوم پيش از ميلاد ) :در کتاب سوم بند 91 و در کتاب هفت بند 66" در اصل نوشته به زبان يونانى , ترجمه و کامنتار ازسوى يوزف بلکيسلى چاپ کامبرج لندن سال 1854 پيشگفتار وارزيابى کتاب در مقايسه به ترجمه هاى آلمانى و اکادمى علوم مجارستان اصل نوشته هاى يونانى هرودت را چاپ کرده که تاجيک مردمان باستانى پارسى زبان شرقى هستند و در جاى ديکر تاجيک که تاج و يا "کرونا" (يونانى و لاتين) کرون یعنی تاج و هم پول معنى مى دهد کران و قران واحد پول که تا سال 1973 در هندوکش (از پيشوند خارجى ستان ام استفاده نمى کنم) مروج بود.
آبراهام کنستانتین مورادگئا دوسون تاریخنگار سوئدی ارمنیتبار (1779-1851 ) در کتاب "تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور" برگ 157 "تاجیک ها" را از اقوام مغولان و ترکان بت پرست نامیده است. بارُن جوزف فون هامر پرگشتال (1774 -1856 ) خاورشناس آرشیدوکنشین اتریش به زبان آلمانى نوشت :"این کاملا درست نیست . برخلاف تاجیک پارسيان نامیده می شود و اعراب تازی. نام تاجیک در آثار هرودوت کتاب ، نام اصلی آلمانی ها ديوچ ، که نزدیک ترین خوشاوندان پارسيان هستند. (1) Δaξεxαi "Þeudā" "teudja" = يونانى براى تاجيک: يونانى = Corona. Coroca of Kyros = Kantal ye Cyros = قنتال کوروش در کتاب هرودت : قنقلى نسبت به آمدن شاه بزرگ با تاج کورش و يا کنتال 858 واژه Tadsch = Corona Krone or Corona = تاج پول قران = Krone = تاج صاحب قران = صاحب تاج .
کتاب جوزف فون هامر پرگشتال، نمایش هفت دریا: با یک فهرست فرهنگ با واژه هاى زبان های جرمنى خویشآوند با پارسى, وين 1831. شما کتاب خاورشناس اتریش برگ 187 را مى بينيد لطفا برگ 203 اش را ورق يابى کنيد در آنجا بخوبى تاج نوشته شده است. به دبيره آلمانى قديمى یا دبیره گوتیک.
خاورشناس اتریش به نقل از هرودت در برگ 187 مى نويسد: "تاجیک (آلمانی) که منشاءاصلی پارسيان است چنانچه هرودوت در مورد تاجیک ها نوشته نموده است نام تاجيک در زبان بزرگان پارسى گوى که همان تاج نام دارد که کران و قران پول در واقعیت امر همان تاج معنی می دهد که در یک طرف سکه خط و طرف دیگر شیر است. شیر و خورشید نشان زردشتی فروهر فروردینی نماد تمام شاهنشاهان آریانا و میتوانیم به گفته یونانان امپراتوری پارس بود. زبان قديمى زردشتيان درى بود که امروز زردشتيان ايران و پارسيان هند صحبت مى کنند
جوزف فون هامر پرگشتال در پهلوى شهکار اش کتاب "نمایش هفت دریا" کتاب گلچينى از دوصد شاعران پارسى زبان نوشته است "هفت دریا" - هفت آتشکده بزرگ عجيبى باستانى نام برد. این عجایب چنین نام گرفت.
1- نوبهار بلخ
2- شاهبهار کابل
3- سوبهار غزنه
4- آتشکده خراسان
5- آذر برين نقش رستم شيراز پارس
6 - آذرگاه تبريز
7- آذرگاه باکو
دریک و چه زریک و چه دینار و سینار همه از بلخ باستان در آریانا زمین برده شد. دریک و زریک پول دارا یا داریوش بزرگ بود که زبان دری به گفته کونراد شتترر دانشمند آلمانی در برلین واژه دری از دریک و یا زریک دارا بزرگ آمده بوده باشد که این پول زر یا طلا بود. دینار را یونانی ها دیناروس ، دارا را داریوس و هرودوت را هردوتوس و یوسف پیامبر را یوزارسیفوس می نامیدند. امپراطوری کوروش و داریوش که در خارج از قاره آسیا و خارج از یونان در زمان یونانیان امپراتوری پارس گفته می شد که خود ایرانیان و تورانیان ستان ها و استان یعنی ایستگاه همین حلقه های فرهنگی توران ایران و هند پیوند ناگسستنی دارند. هرودت نگاريده که تاجيکان درکاشغر وهندو تاج گورگان چين یا در آن زمان سیریس تا سوغددانيا خورازمينا... زندگى مى کردند تاجگورگان با زبانهای تورانيان تاجقرغان و بالاخره در چین تاشقرغان شد. از این "چین تاج" نام چین کشور نیست بلکه چین در فارسی زبانهای تورکتباران از چین دادن در کلاه و کالا دوزی آمده است. نام های زن و مرد تاجیکان با تاج شروع می شد و یا ختم می شد تاج علم، تاج سلطان . گذشته ار آن همین لباس که در پنجاب است اصل در درواز تاجیک ان دوخته و چیندوزی شده یا چبن داده شده است. این لباس دروازی در بلخ باستان باختر خراسان و باکتریا کشور کلان که امروز شمال افغانستان و تاجیکستان و بخارا و سمر قند را در بر داشت و مانند زبان و سرودهای زردشتی اویستا تا به کردستان عراق و سوریه رفت. و این سرودها زردشت زند (ژند) اويستا از برکت سنگ نوشته های هخامنشیان با خط میخی نوشته و از پارسی باستانی در پارسی پهلوی در زمان ساسانيان ترجمه و بلاخره در زمان اسلامی به پارسی جدید در بندهيشن هندی و بندهيشن ایرانی ترجمه شد. کشورهای امروزی افغان زمین و ایرانشهر و ایران زمین تا آذرپادگان یا امروزه آذربایجان پر از آتشکدهها ی زردشتی با پسوند رستم نامیده می شدند. تخت رستم بلخ و تپه رستم بلخ و تخت رستم کابل و تخت رستم سمنگان و تخت رستم فراه و یا تخت رستم شیراز و نقش رستم نزدیک شیراز . چون هفت نیکوکار ی دین زردشتی مردم یاد فراموش تاجیک و پشتون فارسیزبان و تورانی فقط شوربختانه سه تای اش ورد زبان شان است. همین هفت در دین هشتگانه بودایی درج است که همین را "تمرکز "می نامند. ناگفته نباید گذاشت که ایرانیان اولین امپراطوری جهان را تشکیل دادند و فرهنگ باستانی یونانی و اولین دموکراسی جهان را زمینه سار شدند. زیرا منشور کوروش اولین قانون اساسی حقوق بشر است. دوسون آنقدر اشتباه ننمود به اين نسبت که توريانيان مغلها تيموريا ن وگرگانى و فرزند عزير کابل بابر و مغلهاى کبير زبان شان پارسي بود وخدمات شايسته به هنر زبان و فرهنگ و بلاخره نقاشى دوران مکتب هرات، معراج نامه بانقاشى تيموريان زمان تيموريان پيش از تولد کمال بهزاد هروى نقاشى ميناتورى شد هرکسى که بزبان پارسى خدمت نمود بشر دوست بود من برايش سرتعظيم فرود مى برم و فارسى ستيزان را نکوهش مى کنم. سند ننگنامه دو ظاهر نام ها 1964 تغير فارسى به درى که بزرگان پارسى ما به ميلونها بار نام گرفته و "درى" را حد اکثر 20 بار
بلی شاعران همچو فردوسی شاهنامهای دو بار دری گفته و صد بار بار پارسی. ناصرخسرو سفرنامه هم دو بار دری و زیادتر دری و حافظ دو بار دری و بارها پارسی و یا قند پارسی نطامی گنجوی.
می دانم که خوانندگان گرامی همه باعزت اند . در دانش و در کتاب ایشان دست زده ن شده است. دانشمندان اسناد دارند. فقط نزد منافقین اسناد ارزش ندارند و سر کشور افعانستان و چاپخانه ها و حتی دانشمندان شان اعتبار و اعتماد نیست بویژه آنهای که خود را اکادمیسیون و کاندید اکادمیسیون می گویند و زیادتر زیر اثر روسیه و روسی فیسری کردن تمام کشورهای تورانی و ایرانی تبار شمالغربی ایرانزمین. هویت پارسی را روسیه سوسیالیستی در این کشور ها کم رنگ و ضعیف نمود. یکی از قلدری شان تاسیس انستیتوت افغانولوژی Afghanology مسکو بود.
درحالیکه تمام زبانهای ایرانی تحت انستیتوت دانشگاه های Iranistic یعنی ایرانشناسی بود. پس از فروپاشی شوروی سابق دولت آلمان کلیه انستیتوت های دانشگاه های افغانلوگی آلمان شرق را بسته و ادبیات پشتو جز ایرانیستیک شد.
همين لغت افغان که مورد پسند من نيست اگر با پيشوند مکانى ستان باشد اشاره به کشور و جغرافيه مى شود و نه به يک ملت:
شهروند "افغانستانى" نام بينى خميرى می باشد اگرچه به ملتهای غیر پشتون توهینآمیز است.
"افغان" نام ديگر پشتون است وهيچگاه نام کل ملت شده نمی توانو بود. اين نام تحميلى است. اين نام هويت کشى است.
>>> ارینفر! ایا کدام تاجیک را برایم نشان داده می توانی که برای حفظ زبان دین رسم الخط و یا تزاریزم نام جنګ یا جهاد را بالا کرده باشد؟ نه؟ زبان تاجیکی در اصل از بین رفته! فارسی و دری هردو زبان این وطن است وفردوس ان را از غزنی انتقال و پهلوی درو شده توسط عرب را جایګزین شد!
ازین بیغم باش که به اهداف .....ات برسی!
>>> ...تازنده هستم کلمه افغان را نمیپزیرم وازکلمه افغان نفرت دارم من مجروح انتهاری ازجانب افغان ها هستم وخانواده من ازین بابت باید سختی های زندگی را تحمل کنند بانان وچای زندگی کنند ازتفریح خوشبختی زندگی ارام خوردنی های بامزه ومیوه های که کنار سرک ها برای فروش است اما من فقط باید نگاه کنم ودرامدی ندارم بابت اینکه مجروح انتهاری ازجانب افغان ها هستم این رنج مرا کی میبنید کی حس میکند ایا شما تحمل این را دارید که طفل هایشما همسرشما لباس کهنه برتن کند وطفل های شما تقاضای میوه کند وشما نتوانید خواست های قانونی وحق شان را اداکنید جواب این نکته را کی میتواند بگویید ایا من حق بجانب هستم یانه؟ ایا کسی است که این درد ها راکه نمونه ان من هستم ایا به چه تعداد هموطنان من ازین مشکل هم بیشتر را تحمل میکنند واین مردم احمق بازهم میگویند افعان ...برافغان وافغانیت من اصلا ازکشوربه اسم افغانستان بدم میایید درهیچ کجای دنیا من نتوانستم باافتخار بگوییم من ازافغانستان هستم ... برکسانی که نارامی را دامن میزنند پس این طالب داعش القاعده ازکجا است همه شان افغان است خداروزی بیارد تادرد دل خودم را تلافی کنم به این امید زنده ماندم وبس
داود ازکابل
>>> زبان ما فارسی دری است و فارسی پارسی نیست که قاف و غین آن یکی باشد و تمام علما و شاعران دری زبان اعم از مولوی و ناصر خسرو و سید جمال الدین و فاریابی و خواجوی و ابن سینا و ... را به ایران نسبت دروغین دهیم و از زبان بحیث یکی اساسات فرهنگ و علم بعنوان وسیله تبلیغ اسلام سیاسی و فیلتر ارزشهای حقوق بشری و پیشرفتهای علمی، استفاده کنیم.
امریکا آزادی بیان و حقوق بشر را به افغانستان آورده ولی همسایه همزبان ما توسط هزاران فیسبوک چلوونکی نفاق و نظام ستیزی، تجهیز طالبان فراه و سرپل و تخار و بدخشان و ... ، شارت کردن جمعیتی های بدخشان ، تخار ، هرات و ... ، عملی ساختن پلانهای بی ثبات کننده روسیه و چین در افغانستان ، انتحار و انفجار مجلس مولوی ها و هزاره ها ، و تحریک هزاره ها در تظاهرات ها و حتی فاطمیون شان در جاغوری و کجران ، و ترتیب و تمویل بیش از نصف کاندیدان ریاست جمهوری غرض کاهش رآی و مشروعیت دولت آینده افغانستان را آورده و میاورد، این همزبانی است یا نفوذ در بی ثباتی افکار اقوام با هم برادر افغانستان؟
از این همزبانی کرده گذشت و همدلی افغانها آسانتر است و حداقل احمق قلمداد نمیشوند.
ادیب بلخ
>>> افغان بیچاره که به ایران و ایرانی دروغ میبندی ما ترک های آذری خودمان بیش از بقیه اقوام ایران غیرت به خاک ایران زمین داریم حرف های مسخره برای تفرقه اندازی بین اقوام ایران را خوت باور کن چند ماه قبل در ایران در هشت استان سیل آمد از تمام اقوام به کمک سیل زده ها رفتیم و در دوران تحریم همه اقوام ایران از اموال خود قسمتی را برای مرم سیلزده جدا کردیم سال قبلش هم زلزله کرمانشاه بود همین طور بود از قضا معلوم است تو نه ایران را دیده ای و نه ایرانی را میشناسی الحمدلله که شما افعان ها حق ورود به استان های آذربایجان را نداریم و از شر شما راحت هستیم نان ایران را میخورید و به ایرانی بد میگوید الحمدلله در این زلزله هم سیل کمک های مردمی خواهد رسید هرچند مقیاس زلزله و تعداد مصیبت زدگان کم بوده است شما از مسایل داخلی ما سواستفاده میکنید تا همدیگر را قانع کنید! ما در اشعار شعارها و ضرب المثلهای و تاریخ و فرهنگ آذری خود آنقدر که از غیرت ایرانی و دینی سرشار است کمتر سراغ داریم در بقیه و هرگز اجازه نخواهبم داد یک مشت اجیر ترکیه و یا افغانی بخواهند یاوه بگویند همان جماعت که از ترکیه در استادیوم فوتبال ما شعار بنفع ترکیه دادند مطمین باش ما مردم آذربایجانیها خود قبل از نهادهای قضایی ادبشان میکنیم همین ترکیه منافق در جنگ های چالدران و غیره که بین دو طرف حکومت ترک بود بسیاری از ما آذری ها را کشته است و ادعای دروغ اسلام دارد ما هیچ گاه وطن فروش نبودیم و نیستیم اسطوره ملت آذربایجان ستارخان قهرمان ملی مبارزه با استکبار است که گفت خاک میخوریم ولی خاک نمیدهیم
همه سر بسر تن به کشتن دهیم
به از آن که کشور به میهن دهیم
اما تو که یاوه به هم بافتی توب جوابت را میدهم چند سال پیش در بدخشان که ناحیه تاجیک نشین است زلزله شد و ما از هلال احمر ایران هم کمک فرستادیم اما شما افغان ها اینقدر قوم پرست هستید که هیچ کار برای مردم تاجیک نکردید اکثر کمک ها از هند و اروپا و روسیه و ایران و کشورهای خارجی بود.
حال بحث ندارم چون شما افغانها لجوج و لجباز هستید
خداحافظ.
>>> اضافه کنم که ادعای واردات بنزین ایران از کشورهای دیگر را هم به دروغ اایت اصافه کن ادم جاهل کشور ما تحریم است و بنزین به ما نمیدهند و ما را هیچ حاجت به انها نیست چون الحمدلله خودمان نه تنها در تولید بنزین خودکفا شدیم توانستیم بنزین استاندارد یورو ۴ را هم تولید کنیم و همین تحریم نفتی در آینده نزدیک باعث تقویت پتروشیمی های ما خواهد شد به کوری چشم حسود.
شیر آذربایجان.
>>> افغان ها همیشه دنبال کسی میگردند تا آثار شوم جرم و جنایت های خو را به او نسبت دهند پشتون ها مردم گل و بلبل و سنبل هستند و همه تقصیر ها از همسایه ها است !!
خواجه نظام الملک قیصاری
>>> فارسی غنی از همه عناصر (عرفان، فلسفه و ...) برای به کمال رساندن بشر است
فارسی غنی ترین زبان از نظر ادبی است
فردوسی توسی و مولوی بلخی و سعدی و حافظ شیرازی و خیام نیشابوری و ...تا نیما و سهراب و اخوان و ... هر کدام ستاره ای در آسمان ادبی این زبان هستند که اگر یکی از آنها در هر زبان دیگری می بود خورشیدگونه همه ادبیات آن زبان را روشنایی می تابانید
این ادبیات ما با آثار این غول هایش سرشار از معارف هست
پس 👈🏿زبان پارسی یک مکتب هست
👈🏿مکتب پارسی یک ایدئولوژی معرفت شناسی است که در طی قرون متمادی پرداخته شده و انسان آرمانی را ترسیم میکند.
بشریت روزی به حقیقت ناب این زبان پی خواهد برد
اوایلمی لواسان تهران
>>> این تصور که شاعران ادبیات جهان خود شان زبان شناس بوده اند چیزی نادرست می باشد. آنها از زبان و دستور و قواعد و قوانین و اصول زبانی درک فوق العاده دارند ولی زبانشناس اصلا کاراش ادبیات یعنی نوشتارهای نظمی و شعری و نثری و دراماتیکی نیست. آثار ادبی تمثیل واقعیتهای اند داستانی و قصهای و دراماتیکی و رومانتیکی که واقعیت را واقعیتتر و زیباتر و رنگین تر نشان میدهد. ولی زبان شناس زبان را از دانشهای تحت عنوان پدیده های بیدایش یک زبان و تاریخ زبان و رشد و تکامل زبان در ادوار گذشته تاریخی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و گویشهای گوناگون از یک زبان و تجزیره و تحلیل دستوری و جمله سازی و مورفلوژی زبانی و آهنگ زبان با دو علم اش فونولوژی و فونیتیک و تاکید زبانی یا سیلابه کردن لغت ها یعنی استرس زبانی کیفیت و کمیت زبانی و جمله شناس با طرحهای قدرت تولیدی زبان که تولید واژههای جدید و وام گرفتن واژه های جدید از زبانهای بیگانه در رشد و تکامل زبان مادری و محلی و منطقهای و فراکشوری یا سراسر کشوری و یا بین الکشوری و بینالفرهنگی صلابت و ضرورت خود را داشته باشد.
مثلا زبان افغانی و یا پشتو که یکی از تولیدکننده ترین زبانهای جهان است بخاطراینکه این زبان وامواژه از زبان تورکی و پارسی باستان و میانه و یا پهلوی و یا معادل فارسی مانند دستاورد و خود لغت های انگلیسی را در زبان پشتو قرض گرفتن و از خود شمردن ولی در یعنی زمان پیغار و گله کردن و گلو پاره کردن اگر که در زبان فارسی جغرافیای مادی افغانستان لغتهای معنوی پارسی و یا لغت ها از جغرافیای معنوی زبان پارسی ممالک پارسیگو قرض گرفته شود و یا زبان خودی شود باز خانمان و آقایان که زبان خود را دری می نامند گلون خود را پاره می نمایند مانند خانم کهزاد که شعرهای گویش محلی خود را دری می نامند در حالیکه زبان پارسی دری معیاری است و دانشگاهی و دبیرستانی و رادیویی و ادبی و دیوانگرایی.
خوانندگان گرامی زبان دری (زبان عالی زبان گویشی و تلفظی و طرز محلی و منطقهای نیست) . بگونه مثال در تهران بزرگ و مناطق همجوار و تاجیکستان پسوند "ان" را "ون" می گویند. زبان زبون نان نون و جان جون. زبان فارسی این اجازه را می دهد که در تهران به نان خوردن نون گفته می شود. زیرا گویش و یا لهجه تهرانی نمیتواند زبان عالی و معیاری شود.
ولی در کابل گفته میشود : "بیادر بیا که بریم چکر زدن در جاده میوند با بایسکل و از انجا تا خانه کاکا همرای لاری ماما ایم"
با کمال احترام این جمله فارسی دری نیست اگر که دری را پیوند به زبان درباری می دهید. چون فعل امر رو یا برو از مصدر رفتن است و امریه آن رو می شود. من می روم. لغت جاده پارسی دری نیست بلکه وام گرفته شده است. ماما و کاکا لغتهای از زبان هندی سانسکریت گرفته شده و بای سکل و لاری ار انگلیسی. خیابان فارسی است دوچرخه فارسی است و برادر لغت پارسی هندوایرانیاست.
اگر دری از "دره: آمده باشد و یا از دره مشتق شده باشد چیزیکه آن پشتون در آکادمی علوم آقای رفیع بیان کرده که زبان دری از دره های افغانستان پبدا شده است چطور این زبان پیش از تاسیس کشور افغانستان در شیراز و گنجه و سبزوار و تبریز و همدان و تهران توس و هرات و بلخ و کابل و بدخشان و غیره شاعران پارسیگو بودند. آیا صدها شاعران و علما در دره های افغانستان و یا در دربار صفاریان و سامانیان و چارصد شاعر و نویسنده و دانشمند در دربار غزنویان و دوصد شاعر و ادیب در دربار تموریان و مغولهای هند و صفویان و حتی شاعران دری در دربار تیمورشاه شاه خراسان شعر می سرودند.
این بافتهای به اصطلاح علمای پشتون بنیاد فلسفهای ندارند بلکه چرندیات است بدون پایه و اساس.
زمانیکه یک شخص خارجی و یا یک جوان حتی شهروند کابل می پرسد "دری" چیست. دری را تشریح و توضیع و تعریف کرده نمی تواند بدون اسم پارسی و یا پارسی.
آیا کدام شاعر و نویسنده و ادیب و دانشمند مانند پسر سینا و رودکی و مولانا و ذکریا راضی و الفاریابی و یا الفارابی و الخورازمی و خیام ناصر خسرو و صائب تبریزی و نظامی گنجوی ، مهستی گنجوی و ملک الشرائع قاری عبدالله و ملک الشعرا بهار و ملک الشعرا خلیل الله خلیلی وغیره در دره ها ی افغانستان شاعر شدند؟
علمای دولت جمهوری اسلامی افغانستان گفتند مرد اصل اند و زن فرع استند. یعنی که این علما از فرع اصل شدند.
بلی شیوه زبان فارسی دری مصنوعی است. و دری یک شیوه و طرز کتبی است و گفتار معیاری است. زبان رسمی است. زبان فارسی طبعی و زنده است و آواز و صدا و تاکید و آهنگ و موسیقی دارد. زبان فارسی استرس دارد و اینتریونکس ها دارد و احساسات طی دل یک انسان را بیرون می کند. به گفته ژان ژاک روسو زبان زیستی یا غیر معیاری یعنی گویشهای محلی در طبیعت روح و جان زبان را در اختیار دارد. اما همین روح و روان در زبان معیاری و استاندارد درباری یا زبان فارسی دری نیست چون در زبان درباری از صداها آواز و آهنگ های درونی احساساتی یعنی اینرنایکسیون (صدا های درون دلی یا میان عاطفی واخ و اخ و اووو ) ها استفاده نمی شود بلکه از اینترپونکتسیون ها (علامه نگاری در میان جملات ).
خواننده گرامی لطفا کلاه خود را نزد ات بگزارید و یک تعریف از زبان دری کنید که این زبان چیست و چرا تا سال 1964 میلادی زبان فارسی اطلاق می شد. چرا نطفه غدار صفت دری را به جای اسم زبان فارسی ساخت و او را با قدرت حکومتی رسمیت بخشید.
کاش پشتونان پارسی نمی پامیدند و به عوض پارسی پشتو را زبان رسمی پختونخواه می ساخت و نه اردو را. یادگیری اجباری پشتو بر غیر پشتونان شکست خورد و در زباله دان تاریخ افتاد. امید پشتون سازی در کشور خورشید هم به زباله دان تاریخ جای اش شود.
جای پختوسازی در پختونخواه است. یا در پختونخواه پختو صحبت می شود و با پشتو هیچ پیوند ندارد.
>>> برادر آذربایجانی خوب نیکه این حد قلم شما تند است همه افغان هاهم این طور نیست ممکن است بعضیش در آتش تفرقه فتنه اندازی و کینه توزی کنند و جویای خصومت و عداوت باشند مطمین باش ما در همین وطن خود هم مردمانی باصفا و بی آزار از هر قوم چه هزار و تاجیک و چه ترک و چه افغان داریم خب افغانها هم همه شان قوم پرست و شرارت افکن نیست ما سال ها با ایشان زندگی کردیم بسیاری افغان ها خودشان از حکومت اشرفغنی و داعش و طالبان و افراطیهای فاشیست بری هستند خوب است در این میلاد پیامبر صلح و رحمت روی وحدت گپ بزنیم و از عوامل اختلاف و تفرقه دوری کنیم و راه رستگاری را با پیروی و اطاعت از پیامبر اکرم (ص) و آله و قرآن کریم بجوییم.
وطندار کابلی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است