تاریخ انتشار: ۰۹:۱۶ ۱۳۹۸/۸/۱۸ | کد خبر: 160835 | منبع: | پرینت |
قطعات محدود نیروهای شوروی در افغانستان از سال 1979 تا سال 1989 قرار داشتند. به سربازان و افسران که با روحیه همبستگی طبقاتی و تساوی حقوق جنس ها تربیه شده بودند، بسیاری رسم و رواج های این کشور آسیایی عجیب، حتی تکان دهنده معلوم میشدند. به ویژه زنان افغانستان و موقف آنها در جامعه باعث تعجب میگردید.
آنها از محلات اجتماعی دیدن نمی کردند،
یلینا سینیاوسکایا متخصص مشهور در باره تاریخ نظامی در کتاب خود تحت عنوان «سایکالوژی جنگ در قرن ХХ. تجربه تاریخی روسیه» (مسکو، سال 1999) نوشته که واقعیت افغانی تائثیر قوی بر سربازان و افسران شوروی بجا گذاشته بود. و یکی از فکتورهای تکان دهنده مذهبی بودن سراسرای باشندگان محلی می باشد. به این ترتیب برای جوانان ما که به روحیه الحاد تربیه شده بودند، بسیاری چیزها غیرعادی معلوم میشد.
سینیاوسکایا ی.اس. در اثر خود گفته های سرباز عادی بانیکوف آ.گ. ذکر کرده که در افغانستان در سال های 1985-1986 ایفای وظیفه نموده:« البته، نقطه اولی ما بازار ثابت گردید. گویی ما در قرن گذشته قرار گرفتیم: دهقانان در پیراهن های ژولیده، زنان اصلاً وجود ندارد، در نزدیک دوکان ها که در دیوار مونتاژ شده، در روی صندلی یا فقرا یا صاحبان این دوکان ها نشسته بودند...».
واقعاً هم، غیبت تقریباً کامل زنان در خیابانهای روستاها و شهرهای افغانستان به چشم میخورد، به ویژه اینکه در اتحاد شوروی، نمایندگان جنس لطیف بدون همراهی مردان جهت انجام امور خود آزادانه رفت و آمد مینمایند. و در کشوری دارای سنن سختگیرانه اسلامی آزادی شخصی وجود نداشت و هنگام جنگ گشت و گذار در خیابانها اصلاً خطرناک است.
آنها چادری می پوشند،
در دهه 80 قرن بیستم، نمایندگان قشر اناث جمهوری های آسیای میانه که در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی شامل بودند، به اندازه کافی آزاد بودند و چادری نمی پوشیدند. اما در افغانستان به این نوع لباس چادری (بورکه) گفته می شود و زن مجرد حتی بدون آن از خانه نمی برآید. زنان جوان پایتخت از این امر استثناء نادر تشکیل میدادند که تحت تائثیر تبلیغات مفکوره های کمونیسم قرار گرفته بودند. اما پس از وخامت اوضاع کلی اجتماعی در کشور، چنین آزادی ها به یاد فراموشی سپرده شدند.
سینیاوسکایا می نویسد: «افغانستان به طور هم زمان در دو بعد - در قرون اوسطای تاریک و قرن XX منور قرار داشت که به طرز عجیبی علائم هر دو را با هم توام می کرد».
زنده ماندن در فقر،
بسیاری از نظامیان انترناسیونالیست در خاطرات خود نوشته که پس از رسیدن به افغانستان، آنها اصلاً از فقر وحشت زده شدند که باشندگان محلی در آن زندگی می کردند. مردم در خانه های گلی غریبانه زندگی می کردند، زنان غذا را در تندور می پختند، بسیاری از آنها حتی لباس گرم و برخی حتی کفش نداشتند.
فیسون اس. سرباز عادی که در سال های 1980-1981 خدمت می کرد، در مورد برداشت خود گفت: "وقتی ما رسیدیم، زمستان بود. برف نبود، اما باد سخت سرد که تا به استخوان ها نفوذ می کرد، می وزید . ما سربازان حتی در لباس گرم احساس سردی میکردیم. و دهقانان محلی در آن زمان پا برهنه می رفتند. همه خانه های آنها از گل ساخته شده اند. آنگاه من دیدم که چگونه چوب به کیلوگرم فروخته میشود".
در عین زمان، زنان افغان از صبح تا شام در مزارع خود کار می کردند. همسران بسیاری از آنها یا کشته شده بودند یا به جنگ جلب شده بودند. با وجود خاک های فقیر سنگی زراعتی و نبود کود، آنها وسایل بقای خود را تامین میکردند.
در تیراندازی مهارت دارند،
اگر در ابتدای عملیات در افغانستان مردم محلی با خوشحالی از سربازان شوروی به عنوان آزادیبخش استقبال می کردند که در مبارزه با «دشمنان» کمک میکنند، پس خیلی زود این نگرش ابتدا به شک و تردید و سپس به نفرت آشکار از سربازان دشمن مبدل گشت. از همینرو نه تنها مردان که خود را به مثابه مردم ملکی قلمداد میکردند، بلکه زنان نیز می توانستند بر پشت تیراندازی نمایند.
مانند اکنون، در آن سالها افغانستان به معنای واقعی کلمه از سلاح پر بود و همه ساکنان آن خواهی نخواهی مجبور بودند که استعمال آن را یاد بگیرند.
دلایل نفرت مردم محلی نسبت به سربازان شوروی در کتاب "سربازان جنگ افغانستان" (نووسیبیرسک ، چاپ سال 1999) که توسط یک شرکت کننده مستقیم در آن رویدادها، سرگئی بایارکین نوشته شده است، توضیح داده شده است. این تحقیق مستند شامل خاطرات سربازان-انترناسیونالیست است.
بطور مثال، مترجم نظامی کاپیتان الکسی چیکیشف (کندک 66 دیسانت تهاجی، ولایت غزنی، سال های 1984-1985) گفت: "... دلیل مجبور کردن نیروهای ویژه به قتل افغان های ملکی به دلیل" اقدامات پیشگیرانه "بود. با قرارداشتن در صحرا یا کوها هنگام اجرای وظیفه محاربوی در دوری از نیروهای اصلی، هر گروه از نیروهای ویژه نمی توانند بخود اجازه دهند که مکان آن کشف شود ... به همین دلیل نیروهای ویژه، وقتی که زندگی خود و اجرای وظیفه در معرض خطر قرار داشته باشد، نمی توانند به بازی بشردوستی اجازه دهد".
یعنی سربازان شوروی، بنا به عدم اعتماد بر افغانها، غیرنظامیان را به قتل می رساندند، زیرا آنها می ترسیدند که ممکن مسافر تصادفی به «دشمنان» راجع به آنها اطلاع دهد. زنان با دیدن پدران، برادران یا همسران خود که با اسلحه شوروی به قتل رسانده شده بودند، از آنها نفرت داشتند. و در اینجا، از ضربه بر پشت فاصله زیادی وجود نداشت.
هرگز الکل نمی نوشند،
یکی دیگر از ویژگیهای ساکنان افغانستان، همراه با سنت های مذهبی که سربازان شوروی را حیرت زده ساخته بود، این بود که آنها هرگز در زندگی خود مشروبات الکلی نمی نوشیدند. اگر مردان، مخفیانه از اقارب یا همسایگان بیدار، می توانستند در جمع دوستان به خود اجازه نوشیدن مشروب بدهند، پس، در زندگی زنان الکل اصلاً وجود نداشت.
طور که معلوم است، در ترکیب قطعات محدود شوروی نمایندگان جنس لطیف - پرستاران، دوکتوران، آشپزان، سلمانی و غیره - نیز خدمت می کردند. هنگام معاشرت با افغان ها، آنها از این بسیار حیرت زده شده بودند که ساکنان محلی طعم مشروبات الکلی را نمی دانند.
>>> این نوشتار مرا بیاد روزی انداخت که با گذر از دریایی آمو (که عرض آن کمتر از نیم کیلومتر بود) و پا گذاشتن به تاجیکستان شوروی معیارآسایش ورفاه زنده گی آنها با مقایسه به سطح زنده گی بدبختانه و غربت ما برایمان شگفت انگیز بود. هر چه از سرحد به شهر دوشنبه نزدیک شده می رفتیم بر حیرت ما اضافه میشد. زنان آن سرزمین آزاد بودند مگر اختیار جسم و جان شان بدست خودشان بود. از آزار جنسی متداول ارگ و کمپ هایی مهاجران در چتلستان (که حتی زنان معصوم ما مورد دستبرد و تجاوز اعراب بربر وجاهل قرار میگرفتند) بر ضد زنان خبری نبود و اگر هم رابطه بر قرار میکردند به اختیار و تصمیم خودشان بود. "سنت های مذهبی" در مهاجرت و بعد از ۸ ثور ۱۳۷۰ با شدت ظالمانه تر بر مردم تحمیل می شد و میشود مگر در پهلوی آن فساد توسط خود حاکمان به اصطلاح اسلامی و قوماندانان جهودی رونق بیشتر میابد که نه تنها زنان بلکه پسران نو جوان هم در امن نبودند و نیستند.
مرگ بر جهالت و بربریسم.
آزاده
>>> آری ملت افغانستان تاهنوز جنایات ارتش سرخ رااز یاد نبرده است وهیج وقت جنایات انهارا ازیاد نخواهد برد.آنها مغرور بودند که توپ تانک وراکت دارد ولی دیدند که ملت مظلوم افغانستان با شکم گرسنه وپای برهنه وباتوکل بر خدا توانست ارتش تا دندان مسلح شوروی را به زانو دربیارد وبایست ازهمپاشی اتحاد جماهیر شوروی شود. آری گفته اند گرندانی غیرت افغانی ام. چو بمیدان آمدی میدانی ام. آری ما افغانها میتوانیم افتخار کنیم که ما همت ومردانگی آن راداریم که در برابر تمام متجاوزین مردانه وار بی ایستیم وپوز متجاوزین را بر خاک مالیده از کشور مون بیرون شان کنیم. آری تاریخ گواه هست که ملت افغانستان اژدهای چون انگلیس را چطور فراری دادیم وسپس اژدهای سرخ را چطور فراری دادیم و ازهم پاشاندیم وهمچنان اژدهای سیاه چرکستان را فراری دادیم و امروز نوبت شکست اژدهای امپریالیسم ودر آستانه فرار قرار دارد. آری متجاوزین چرکستان در پی تسخیر دوباره وطن ما هست اما کورخواند است. ملت مظلوم وسیتم کشیده افغانستان همیشه بیدار باشید شما دشمن بتر از چرکستان ندارید و حواس تان را جمع کنید و حواسمان روی تحرکات مرموز ومکارانه اژدهای سیاه متمرکز باشد که مبادا این اژدهای مکار مارا بیبلعد. آری باید همیشه بیدار بود.
زنده بادملت رنج دیده افغانستان وپاینده باد افغانستان.ژوندی افغانستان.
سید حسین علوی بلخ
>>> در دنیا کلتور ها و عنعنات و رسم و رواج ها و قبیله های مختلف وجود دارد.
تمام مردم دنیا نمیتوانند از آنها خبر شوند.
همین حالا اگر شما را در جزیره پاپویا نوی گینیا ببرند و شما ببینید که چگونه آنها انسان را مثل یک گوسفند در روی آتش کباب میکنند و میخورند،باور تان نمیشود.
حتی اگر یک توته گوشت کباب شان را به شما بدهد،دل تان بد میشود و نمی خورید.
همچنان انسانهای اولیه از چند هزار سال پیش نه لباس گرم داشتند و نه پاپوش و همین حالا در افغانستان و هندوستان،بعضی مردم پاپوش ندارند.
انسان یک موجود زنده است،مثل دیگر موجودات زنده که در طول تاریخ،خود را با محیط زیست خود تطایق داده است و بدون لباس و بدون پای پوش و با گرسنگی و تشنگی و گرمی و سردی روزگار خود را تطابقت داده است و به جهان متمدن امروزی رسانده است.
اختلافات زندگی چه از نقطه نظر کلتوزی و فرهنگی و چه از نقطه نظر اقتصادی و معیشت،نباید مایه تعجب انسانها شود.
زیرا همانطوری که طبیعت در طول موجودیت خویش بیش از صد ملیارد گونه زندهجانها را بمیان آورده است و از بین برده است و فعلاً تنها سی میلیون نوع آن در روی زمین وجود دارد، در آینده نیز این زنده جانها ازبین خواهند رفت و جایشان را زنده جانهای دیگر خواهد گرفت.
بنأ برای کسانی که جهت دیده هستند و یا مطالعه کردند و یا فلم ها و ویدیو های مستند از جهان حیوانات و زنده و جانها و انسانها و کلتور ث عنعنان مختلف را دیدند و یا شنیدند و یا خواندند،مایه تعجب نیست.
>>> زنان افغانستان بسیار پاکدامن زیبا وشوهردوست ومومنه هستند-
طغرل
>>> آقای علوی بلخ،
احساسات ات به حیث یک برادر و هم وطن قابل قدر است مگر حقایق چیزی دیگریست. تجاوز شوروی نه تنها به کشور ما بلکه در کشور هایی دیگر(جرمنی، چکوسلواکیا.....) هم مانند تجاوز کشور هایی غربی (مخصوصأ امریکا در همین سرزمین، عراق، لیبیا، سوریه....) یک حرکت جنایتکارانه، خلاف انسانی و حقوقی است.
مگر وقتی می نویسید: "همپاشی اتحاد جماهیر شوروی" این همپاشی نتیجه جنگ گروه هایی اسلامی که بخاطر هرویین با هم به جنگ بودند (هم مانند امروز) و سر یکدیگر را جدا می کردندو می کنند نه بلکه نتیجه فعالیت انتلجنس سرویس انگلستان از طریق رییسه گرباچوفه (زن گرباچوف) بود.
دوم " ارتش تا دندان مسلح شوروی را به زانو دربیارد" و همچنان می نویسید: "چو بمیدان آمدی میدانی ام" اگر واقعأ ما توانیستیم ارتش تا دندان مسلح را از پای دربیاوریم این طالبان بی سواد و بی سروپا با کمک اردوی اجیر چرکستان (بذعم خودتان) این سرزمین را با چوب و چماق تا سرحدات شمالی ما فتح کردند. واگر امریکایی ها بداد نمی رسید شاید تا تاجیکستان و ازبکستان هم می رسیدند. یعنی این بی سرو پا ها و بعدش هم غربی ها بمیدان آمدندمگر از من و خودت در میدان هیچ خبری نشد و با تاسف تا حالا هم در میدان موجود اند.
"امروز نوبت شکست اژدهای امپریالیسم ودر آستانه فرار قرار دارد" اگر اینها فرار هم میکنند از دست به اصطلاح همین طالبان است ورنه با من و خودت هیچ گاه زحمت مذاکره راهم نمی دهند چون ما سالهاست که گردن نهاده ایم. ورنه امام حسین راه مبارزه را چندین قرن پیش بمن و خودت آموختانده بود.
آزاده
>>> این سوال بگذار هویت داران داشته باشند
هویت هر تبار این کشود اظهر منلشمس است
تاریخ مستنگ هم یعنی مرکز اوغانستان سابق
هم فرهنگ و هویت خودرا دارد
نقشه های سالهای ۱۶۰۰ و ۱۷۰۰ میلادی را متوجه میشوید که
اوغانستان در کجا قرار دارد و هویت کی ها در کجاو در کدام کوه ها قرار دارد
بهتر بحث رسوای سازی هویت را نکنید
به کتاب احمد خان ابدالی مراجعه کنید لطفآ
>>> تاریخ جعل و فزیب
تاریخ پنجهزار سال جعل و فریب
نام کشور جعل
قانون اساسی جعل و دست خورده
تذکره تابعیت جعل و فریب
ترکیب پارلمان جعل
نام پول کشور جعل
سرود ملی جعل و فریب
دین رهبر کشور جعل
بلاخره چهار انتخابات اخیر کشور جعل
آنهایکه قفل زندان ها را برای رهایی هزاران تروریست شکستاندند دستبرد به قفل رای پاک مردم را هم شکستاندند
نمیدانم چرا تقدیر کشور و ملت با جعل م تقلا گره خورده است ؟
>>> پشتونها اوغان در ادامه سلسله ی جفا ها و خیانت های شان در حق این خاک طی دو صد سال گذشته مرتکب خیانت بزرگ ملی شده اند اینها از خراسان اوغانستان ساختند و از اوغانستان سرزمین جهل، فقر، عقب مانده گی، ترور و وحشت ساختند اما هنوز هم قانع نیستند.
کدام مملکتی را در جهان دیده اید که شمار جمعیت ساکن آن معلوم نباشد، اتباع آن شناسنامه نداشته باشند و سرحدات آن نامعلوم باشد؟
>>> باید برخیزیم ومقابل این جور ووحشیگری بایستیم واز حق وحقوق خودمان دفاع نماییم دیگر وحشیگری بس است دیگر تزویر وخدعه وفریب بس است
>>> آغای بلخی شوروی را نه مردم افغانستان بل امریکا از زانو در آورد حقیقت همین است . اگر مردم آزاده شوروی را شکست داد پس چرا حالا طالب را شکست داده نمیتواند ؟
>>> بر رسی از واقعات تلخ جنگهای گذشته در افغانستان به خصوص جنگهای سالهای ۱۹۸۰-۱۹۹۰ ضرورت زمان و تاریخ معاصر افغانستان میباشد. در این جنگ کشور بدو حصه تقسیم شده بود مدافعین و مخالفین دولت انوقت.
انهاییکه بنام اسلام و دفاع از مقدسات دینی کشور سلاح بر داشته و در حلقات نظامی تنظیمهای پشاوری و ماوویست ها شامل و بر ضد نظامی که ازادی زنان تحصیلات مجانی ابتدایی و عالی بدون تبعیض برای تمام اطفال و جوانان کشور خدمات رایگان صحی در سرتاسر کشور برقی ساختن مجموع کشور و ختم استثمار فرد از فرد قطع کلی استفاده از اطفال برای کار در مارکیت کاررفورم ارضی و توزیع زمین به دهاقین بی زمین به شکل دقیق و درست ان ... الته بعد از ششم جدی وعده داده بود جنگیدند و در نهایت کشور کلا به سوی نیستی کشانده شد و جز مشتی از عناصر فرصت طلب یعنی رهبران جهادی با استفاده از احساسات پاک مردم به ملیونر های زمان خود تبدیل شدند.
اقای بلخی شما که حتما هزاره هستید در زمان حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان بیشترین امکانات و فرصت را برای رشد اقتصادی و فرهنگی خود داشتید باید خاک پای هر عضو حزب و هر رهبر حزب را به خصوص ببرک کارمل را که گلو پاره میکرد و فریاد میزد که خلق زحمت کش هزاره و از حقوق مردم مظلوم هزاره دفاع میکردندو و هر سرباز شوروی را که برای حفظ ناموس تان از دست پنجابی های پاکستانی به افغانستان امده بودند ببوسید.امروز هزاره کشی در افغانستان مد روز شده است و یکعده رهبران تان هم نوکر امریکا و اشرف غنی شده اند.
در این جای شک نیست که در جنگ افغانستان از هر دو طرف زنان سلاح به دست داشتند اما امروز زن هزاره و مجموع طبقه ای نسوان مورد تجاوز توسط خود افغانها قرار میگیرند و جالب هم اینکه در زیر بیرق جمهوری اسلامی افغانستان....
فخر اهنگر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است