تاریخ انتشار: ۱۸:۵۳ ۱۳۹۸/۹/۲ | کد خبر: 161011 | منبع: | پرینت |
آنهایی که منازعهی قومی_تاریخی قدرت در بحران سیاسی افغانستان را انکار میکنند، مشکل در بیگانگی شان با حافظهایتاریخی است.
با توجه به این منازعهی تاریخی، اگر قرار بر صلح باشد، صلح واقعی در منازعه قومی قدرت اینجا رقم میخورد. نه در قطر. نه در مسکو. نه در رهایی انس حقانی. در معاملات امریکایی که زلمی خلیلزاد در آن نقش "لوبریکانت" را بازی میکند و اشرفغنی درد پس میدهد.
من به عنوان یک شهروند هزارهتبار افغانستان در این تصویر هیچ هزاره، اوزبیک و نمایندگان دیگر اقوام را نمیبینم. اما، نفس اینکه در دیپلماسی قدرت، عبدالله عبدالله پرچم ثبات و همگرایی را حمل و نمایندگی میکند برای من کافی است. اگر بحث نژاد و تبار باشد، عبدالله و حکمتیار هر دو پشتون اند. ولی، گفتمان صلح، با آنکه منازعه قومی است، راهکار معطوف به ارزشهایی شهروندی دارد. حق رای راهکار منازعهی تاریخیقدرت در افغانستان است. منازعهی خونبار و ویرانگر که صحنههای ویرانگری اش را در کلیت تاریخ معاصر سیاست در کشور تجربه کرده ایم.
خلاصه، در جدال قومی قدرت، اگر درسهایی دهه 1990 را فراموش کنیم و از محاسبه بیرون کنیم، خطای استراتژیک میکنیم.
تنها پیش رفت در این است که معادله از حالت [پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک، به صحنهای تقابل شهروندی و انحصار قدرت چند گام به پیش رفته است.
پ.ن: اگر امرالله و سرور دانش، نقد و نکتهای بر چنین نگاه دارد، شهامت کنند که رو در رو گپ بزنیم.
آصف آشنا
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است