سرور دانش سمبول و مظهر کامل امروز هزاره ها است.

هزاره ها در ذهنیت عمومی مردمان زحمتکش، صادق، وطنپرست، شیفته علم و دانایی و "مردم ساده" اند. در رابطه با قدرت و دولت جایی به حاشیه راندن و حذف کردن و حتی قتل و کشتار در این 18 سال اخیر زیر تاثیر تحولات سیاسی و نقش آمریکا و دیگر کشورها مورد ترحم، دلسوزی و دعوت به سر خوان قدرت گرفت اما اما به شرطی که بالا ننشینند، خود را همطراز دیگران ندانند، هرچه را که به آنها دادند بخورند و دم نزنند و اگر هم بزرگان مصلحت دیدند در مهمانی نیایند که عکس دسته جمعی خراب نشود.

شما در کدام مجلس سرنوشت ساز معاون اشرف غنی را در کنار او دیده اید که حالا می نالید؟ علت این به حاشیه بودن سرور دانش شما هستید. سرور دانش در قدرت دولتی نماینده هزاره ها است ولی تا زمانیکه هزاره ها بر علاوه صفات بالا بی اتفاق ترین، بی برنامه ترین قوم افغانستان باشند تا وقتیکه روحیه همشهری درجه دوم را از دست نداده اند، تا زمانیکه به بازی کشنده "یکی علیه دیگر" پایان نداده اند، استاد سرور دانش کمیته های قانونگذاری را ریاست می کند، برای اشرف غنی کمپاین انتخاباتی در بامیان و دایکندی برگزار می کند و گاهگاهی هم ملاها و صاحب نفوذان هزاره را در دفتر خویش دعوت می کند.

همان یکباری راهم که بجای غنی در جلسه عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد از او گرفتند و به یک جوان بی تجربه پشتون دادند. اگر میخواستید که هزاره ها را در تعیین سرنوشت مملکت راه بدهند، جنبش تبسم و جنبش روشنایی را جهت می دادید، سازماندهی می کردید بجای اینکه آن را با اختلاف های بیهوده و جاهلانه خود از میان ببرید.

در جامعه از ستاتوس اقلیت و چوب سوخت دیگران بیرون شوید، قدرت شوید تا نماینده ی شما را جدی بگیرند.

کریم پاکزاد

>>>   دوست گرامی سرور دانش درست است که از قوم هزاره بود ولی حال با اخذ تذکره برقی قومیت هزاره را ترک گفت و بقوم غنی خود را داخل کرده دیگر سور دانش گذشته که ملیت هزاره بود نیست علاوتا اکنون سرور دانش بر خلاف خواست مردم هزاره و بخواست غنی احمدزی عمل میکند نا بخواست مردم هزاره دیگر اینکه سرور دانش حال بمثابه معاون دوم ریس ارگ غنی احمدزی نمی باشد بل بحیث سخن گویی غنی سخن میزند و حرکت میکند حال دیگر سرور دانش را به قوم هزاره نسبت ندهید چون خودش بخاطر چوکی و پول از قوم هزاره بریده و به قوم غنی رسما بیعت اقتدا کرده است .

>>>   نمیخواستم درین مورد چیزی بنویسم ویا نظری ابراز دارم پیشینیان گفته اند سخنی که از دل برخیزد بر دل نشیند اما انچه باید اضافه نمود تا زمانی که در افغانستان اسم ها عین مسمی نگردند این مصایب بر ما وکشور وملت ما مستولی خواهد بود تا هنگامی که حامد کرزی بجای تعریف وتوصیف رب العزت منافع ارباب های دنیوی راعبادت وسجده میکند و غنی خان هم بخیل باشد وبه خارجی ها هرچه را بدهد وبه هم وطن اوزبک وتاجک وهزاره اش هیچ چیز قایل نباشد وعبدالله هم عبدالکیری وعبدالترامپ ودیگران باشد وحکمتیار هم جهل الیار باشد وخلیلی هم شمه ای از محبت ودوستی با مردم نداشته باشد ودانش هم درست بر عکس مسما جاهل ومزدور گرددومحقق هم بجای تحقیق تصمیم ها وفیصله های سرسری بگیرد وکلوخ را گذاشته وصرف خود وفامیلش را از اب بگذراند ونور هم در تاریکی محض دست وپا بزند وسیاف هم شمشیر را بسته ودر خدمت اجانب قرار داشته باشد ومسلمیار هم غنی یار وکافر یار باشد وصالح هم نا صالح شود وقانونی هم پولی ومنصبی گردد ومحمدی هم دالری ومخموری باشد و... وسازمان ملل هم فرمانگاه یک یا چند کشور محدود بود وحقوق بشر هم حقوق به شر باشد وحقوق زن هم بازار عیاشی وفیشن باشدمبارزه با مواد مخدر هم به ترویج ومعامله این مواد زهر اگین مخدر تبدیل گردد وبجای محو تروریزم تروریست پرور گردند و... تا انگاه بهروزی وپیروزی وامنیت وارامی در کشور ومنطقه وجهان متصور نیست ونخواهد بود
معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است