تاریخ انتشار: ۱۶:۲۸ ۱۳۹۸/۱۰/۱ | کد خبر: 161455 | منبع: | پرینت |
یکی از موتیف های ثابت فیلم های چارلی چاپلین، آسیب های دردآور و مکرری است که در اثر نادانی، بی دقتی و یا شانس بد نصیب شخصیت اصلی می شود.
شخصیت چارلی در فیلم اغلب گرفتار موقعیتی می شود که فرار از آن صرفا به کمک دست پاچگی، اضطراب، ترس و واکنش آنیش میسر است. انگار یکی از ویژگی های آن شخصیت همیشه ماندگار تاریخ سینما، بی عقلی و ساده دلی بی حسابی است که موقعیت های ویژه ی فیلم از کیفیات آن پرده برمی دارد.
همین بی عقلی غریزی است که چارلی هنرپیشه را بار بار گرفتار یک مخمصه میکند و بار بار از یک آدرس، آسیب فیزیکی میبیند و حتی بار بار با همان شیوه و قیاس به دیگران آسیب میرساند به گونه ی مثال در فیلم قهرمان در سکانسی که چارلی برای مسابقه آمادگی می گیرد چندین بار حین تمرین به خود آسیب میزند و در همان سکانس باز هم به همان شیوه دیگری را افگار میکند یا در سکانس آزمایش ماشین غذا در فیلم عصر جدید در اثر شانس بد مکررا از یک ابزار ضربه میخورد و... البته این عنصر آنقدر در فیلم های چارلی تکرار می شود که عملا به شاخصه ی مهم کارهای او مبدل شده است.
به هر روی در رهایی از هر کدام این وضعیتها جز نقش تصادف و عمل غریزی چیزی دیگری را نمیتوان دید. نقش عقل و تدبیر در آن کاملا صفر است البته اگر چنین نبود ما از داشتن آن کمدین بزرگ و جاودان، آن شخصیت ساده دل و دست پاچه محروم بودیم. اساسا بیعقلی و ساده دلی از صفات اصلی و جوهر شخصیت کمیک در هنرهای نمایشی است.
در این قیاس، انتخابات یکی از همان موقعیت های مشابه چارلی وار برای داکتر عبدالله است. موقعیتی که این داکتر بدشانس در فقدان هرگونه عقل و تدبیر مرتب به خود، هواداران و در نهایت به کشور و مردم ضربه می زند.
از شباهتهای اساسی یکی این است که تکرار عمل آسیب زا، موجب اشتباه و پرهیز نمی شود. هر دو به تکرار خودشان را در بند موقعیتی اسیر می کنند که قبلا تجربه شده است. تفاوت اما این است که بی عقلی شخصیت چارلی در فیلم موجب خنده و تفریح و فرحت تماشاچیان میشود اما نتیجه ی عمل داکتر عبدالله فقط مایه ی خلق یک تراژدی بزرگ در جهان واقع است؛ اسباب گریه و اندوه جمعیت یک کشور.
با توجه به تجربه ی چندین باره ی سازوکارهای موجود برای انتقال قدرت سیاسی، بدیهی ترین پیش بینی، کارایی تقلب و ابقای حکومت منفور موجود بود. عملی که در 1388 و 1393 نیز تکرار شده است. این پیش بینی برای هر کسی که فقط دو هفته احوال سیاسی افغانستان را دنبال کرده باشد میسر و مقدور است اما انگار عرصه ی سیاست در افغانستان، عرصه ی فقدان عقل است. این بیماری مسری و واگیردار است به محض ورود به آن واقعیتهای عینی فراموش میشود به همین دلیل بیرابطه نیست که عبدالله و هواداران و دیگر دستههای انتخاباتی موجود بار دیگر رو به قبله ی کمیسیون نیت کردند.
حالا پرسش این است وقتی عبدالله و همه ی آنانی که انتخابات را با همین سازوکارهای موجود مصداق دموکراسی واقعی میپندارند و نیز کمیسیون انتخابات را اسباب ازلی انتقال قدرت سیاسی و در عین حال هیچ کاری برای تضمین شفافیت و مدیریت سالم آن نمیکنند تقصیر غنی در چیست؟
بنظرم ما همه تاوان همان بی عقلی چارلی وار را میدهیم.
کاوه جبران
>>> براستی که رئیس صاحب جمهور متفکر است ورشنه انسان شناسی را خوب خوانده وحالا با استفاده ازان شروفساد ودزدان شمالی را چنان بجان هم انداخته که راه از نزد شان گم است ،آنها مصروف تخریب وتکفیر یکدیگر هستند ورئیس صاحب جمهور مبتکرانه پلان هایش را عغملی میسازد امروز عطا را برمی کشد پس فردا مانند قیصاری خانه اشرا توسط هلیکوپتر بمیارد میکند وحساب های گمرک حیرتان را از نزدش حاصل میکند روز دیگر امرالله را مانند ضیا دیگر به موترش اجازه آمدن به ساحه ارگ را نمیدهد ،
در دوردوم ریاست جمهوری انشا لله که مردم را از شر دزدان وغاصبان فاحشه های سیاسی نجات میدهد
ر
>>> ولی با یک تفاوت که چارلی آنقدر مفشن و لوکس نبود.
>>> تا ختم ۵ سال غنی، افغانستان دارای سیستم خواهد شد تا بعد از غنی هم طبق سیستم کارها پیش برود و مشکلات کاهش بیابد؛
۱- پلیس کارا و خدمتکار خواهد شد.
۲- شاروالی ها و اداره محلی مقتدر و فعال خواهد شد.
۳- ثارانوالی و قضا موثر و پاسخگو خواهد شد.
۴- وزارت معدن ، ترانسپورت ، انرژی ، تجارت و شهرسازی رونق خواهند یافت.
۵- بخش خصوصی توسعه عجیبی خواهد یافت.
۶- هم زنان در ادارات و خدمات شهری چند برابر خواهد شد.
۷- نود فیصد مهاجرین فوراً باز خواهند گشت.
۸- مشکلات سرگ ، برق و صحت عامه مدفوع خواهد شد.
۹- معارف انکشاف یافته و تحصیلات عالی اصلاح خواهد شد.
۱۰- معاش مامور و عسکر و ... حداقل یک و نیم برابر خواهد شد.
۱۱- حداقل سی فیصد اداره عامه و امورات کاری جامعه الکترونیکی شده و تشکیل ناکارای دولت رو به تنقیض خواهد رفت.
۱۲- صادرات افغانستان برابر با واردات آن شده و از وابستگی به ثبات اقتصادی خواهد رفت.
۱۳- بیکاری به ۱۰٪ و تورم به ۵٪ کاهش خواهد یافت.
۱۴- کابل ، مزارشریف ، جلال آباد ، قندهار ، هرات ، پلخمری ، کندز و یکی دو شهر دیگه بسیار تغییر خواهند کرد و سایر شهرهایی که در مسیر ترانزیت و یا دارای منابع طبیعی وافر باشند رشد زیادی خواهند کرد.
۱۵- ایرانی ، پاکستانی ، هندی ، بنگلادیشی ، چینایی ، عرب و بعضی سرمایه دارهای خارجی نیز مهاجرت به افغانستان را شروع خواهند کرد.
و خلاصه سرمایه گذاری بالای معدن ، زیربنا و زراعت افزایش یافته، شرایط کار و رشد اقتصادی افغانستان فراهم خواهد شد. ولی اگر داکتر عبدالله رئیس جمهور میشد؛ امریکا و غربیها اطمینان کمتری به حمایتهای اساسی میکرد و حتی معادن و نظام افغانستان را تا حد زیادی تحت کنترل خود میگرفت و از دخالت احزاب و کشورهای همسایه و منطقه مجال تغییر در زندگی افغانها کمتر بوجود میامد و دوباره تحت نام داعش یا عنوان دیگری، حتی افغانستان سرزمین جنگ بین امریکا ، چین و روسیه میشد.
جنگ ، صلح و اداره افغانستان معادلات جدید آمریکا و قدرتهای منطقه است نه حکومت دموکراسی احزاب داخلی و کشورهای همسایه.
کنشکا ورسجی
>>> قصه عبدالله همرای دار دسته جهادی اش در کله پزی مفت شد
>>> جناب کاوه عزیز ، چارلی در نقش که بهش داده شده بود خیلی هم موفق بود، و جناب عبدالله هم به نقش شون موفق هستند ، هر دو در زمانش هنر پیشه های موفقی بودند و هستند، این که چارلی مردم رو به خنده وا میداشت و جناب عبدالله به گریه، نقش هر هنری در شرایط زمانی و مکانی با هم متفاوت است، غریره انسانی هيچگاه تغییر نمی کند، اما در شراط خاص چرا،، زمانی که یک هنر پیشه در رولی که دارد نقش بازی می کند و خودش میدون که دایرکتور ،فلیم نامه نویسی، لایت کمره من، سناریو، همه با در یک صحنه قرار دارند و تنها دایرکتور میتونه به هنر پیشه بگن چجوری، و این جوری کار کن، باید به همه هنر پیشه ها احترام گذاشت و از راه امرار معاش می کند،
>>> واقعا برای مردم افغانستان جای شرم است که در مقابل
ظلم و ظالم چنین بی تفاوت هستند و سه طائفه مقتدر
و توانمند را یک طائفه انتحاری و وطن فروش به زانو
درمیآورد حکومت وحدت ملی با تمام ناکامیهایش بازهم
برای مردم غیر اوغان خوب بود اینبار دیگر همه قدرت در چنگال فاشیزم است و پوست همه اقوام غیر پشتون را زنده زنده خواهد کند تا باشد که امراله صالح و سرور دانش چقدر از مردم غیر اوغان دفاع خواهد کرد این را زمان مشخص خواهد کرد یک سوال از مجاهدین
دارم که همه مردم افغانستان را به این روز و حال رساندند بین این حکومت و حکومت داکترنجیب اله خدا بیامرز چی فرقی است که شما کمر به نابودی آن بسته بودید و درمقابل این حکومت سکوت کرده اید و مثل شغال در سوراخهای خود پنهان هستید وبه بد بختی های مردم میخندید شماها ثابت کردید که یکی از پنج بنای مسلمانی مسلمانان که جهاد است دروغ و بی معنی است دزدی،فحشا، لوط، قمار وصدها عیاشی و عمال غیردینی و اسلامی درافغانستان بیداد میکند یکی نیست
بگوید چرا...آیا این است حکومت مجاهدین آیا اشرفغنی هم یک جهادی است آیا همه اینها ثمره جهاد است..حضرت هراتی
>>> ایوب سالنگی بعد از ختم نشست در ارگ، به گروپی از ارتباطی های خویش در واتس آپ مژده می دهد که به اساس وعده قبلي و پرداخت دو صد هزار دالر امريكايي به شوراي امنيت ملی، عنقريب فرمانده امنيه پروان مي شود
گذارش نامه
>>> عبدالله شده ناکام
لب سرین شده حیران
عبدالله شده ناکام
سفیده داره گریان
عبدالله شده ناکام
نیکتایی شد آویزان
عبدالله شده ناکام
لندغرها شد سرگردان
عبدالله شده ناکام
دزدها شد در میدان
عبدالله شده ناکام
محقق باز شد خردوان
>>> محترم جبران !
چارلی چاپلین یک انسان بشردوست و انقلابی وجود ، در تمام فلم های خود نابرابری های اجتماعی و ناهنجاری های نهادینه شده ، درو و غم مردم و جامعه را انعکاس می داد . حیف آن انسان فرشته صفت که با یک نادان خوش لباس بسان عبدالله که پیرامون اش را همه دزدان حلقه کرده است، مقایسه شود ، عبدالله بفکر سرخی و سپیده کردن خود است تا کشور و مردم .
شمس تمنا
>>> کاوه جان
قصه اصلی این است که بادار تعین میکند که کی را نوکر بر گزیند.
هرزمان پول های خارجی قطع شد و سرحدات زمینی و هوایی از جانب ما کنترل شد و انتخابات از پول عواید داخلی به راه افتید و ملت رای داد و تقلب به صفر رسید آنگاه است که مقوله انتخابات و شگرد های مربوط آن معنی پیدا میکند نه حالا
>>> ها وقتی غنی تعیین میشه باز کار بادار است، ولی وقتی عبدالله گک یا فهیمک بینی و یا امثالهم میاین ده میدان باز کار مقاومت است.
واقعا عبدالله جان و هم-پیمانانش شرم ندارند یا باید خودرا بکشند و یاهم مرد میدان شده و حق خودرا از بادارش طلب کند.
شما چی نظر دارید؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است