کرزی: انتخابات بر اساس معاملات خارجی‌ها است
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۵۱    ۱۳۹۸/۱۰/۵ کد خبر: 161537 منبع: پرینت

انتخابات ریاست جمهوری کشور در سه دوره اخیر در کنترل افغان‌ها نبوده و معاملات خارجی‌ها نتیجه آن را تعیین کرده است.
حامد کرزی به صدای آمریکا گفت: در سال 2009 زمانی که من نامزد بودم هم انتخابات در دست ما نبود و انتخابات 2014 و انتخابات امسال نیز به همین شکل بود.

وی درباره مداخله کشورهای خارجی در روند انتخابات افغانستان نیز گفت: نه تنها آمریکا، بلکه کشورهای دیگر نیز به همراه آمریکا به دلیل منافع‌شان در انتخابات افغانستان به شدت دخیل هستند.

کرزی بدون اظهارنظر درباره نتایج ابتدایی انتخابات گفت: انتخابات زمانی از آن افغان‌ها خواهد بود که کنترل و وسایل انتخابات از خود افغان‌ها بوده و در کشور نیز صلح تامین شده باشد.
وی در ادامه نیز گفت که طرفدار حکومت موقت نیست اما از هر اقدامی که منجر به برقراری صلح در افغانستان شود حمایت خواهد کرد.

کرزی افزود: آمریکایی‌ها و یا دولت افغانستان نباید به بهانه آتش‌بس مذاکرات صلح را به تعویق انداخته و یا این روند را تخریب کنند.
وی در دیدار اخیرش با مذاکره کننده ارشد آمریکا، سفیر این کشور در کابل و نیز فرماندهان نظامی آمریکا نیز گفته بود که اگر واشنگتن خواستار آتش‌بس است پس باید بمباران را متوقف کند.

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کرزی
خارجی ها
نظرات بینندگان:

>>>   تا چندی به این نظر بودم که مزدور ها همه یک نوع اند حال دانستم در میان اینها اگر خوب پیدا نمیشود یگانهاشان کمتر بد اند ویاجرءت وقدرت افشاگری را دارند در گذشته هم میگفتند ومیدانستیم در انتخابات داخلی ها ازادی عمل ندارند با اظهارات اقای کرزی ثابت گردید که حدس وگمانها ویا حقایقی را که صاحب نظر ها تکرار مینمودند به حقیقت قرین است سوال اینجاست همه میدانند که از انتخابات تقلبی انتصاب مهره ها بهتر است با این ترفند ها نه داخلی ها را میتوانند فریب دهند ونه هم خارجی هاباورمند میگردند پس این همه تکلیف ومصارف وضیاع وقت و...بخاطر چیست یکی از علما در مسجد میرود که صوفی ریش سفید در صف اول نشسته ومشغول راز ونیاز با خالق حقیقی است مولوی صاحب می پرسند صوفی فلان !رای دادن نرفتید اوبا صدای لرزان میگوید ای مولاوی صاحب رویم یانرویم رای تیم یا نتیم کار ها وقت جور شدگی !!! صوفی که یک روز نه مکتب رفته ونه تعلیم خصوصی داردفهمیده که انتخاباتی در کار نیست ونتیجه ای ریس ارگ را انتخابات تعیین نمی تواند کرزی صاحب درست همان چیزی را گفته اند که صوفی مسجدبیست سال پیش دانسته بود ولی اگر راستی چنین بود کرزی صاحب خود به این ذلت چرا تن در دادند وسه دوره ای تمام از سوی خارجی ها نماینده ای انها شده وبرگرده های ملت سوار گردیدند به عباره ای دیگر مرغی را که کرزی صاحب گرفته اند ان صوفی مسجدبیست سال قبل پروبالش را کنده بود!!!
معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم سانچارک

>>>   خطاب جاوید کوهستانی به امرالله صالح
سال هاست که قدرت در افغانستان تعریف دیگری یافته است و درین وادی بدنامی و سرگردانی گاهی ادم های شریف نیز وجاهت شان را قمار میزنند ،شراکت در قدرت سیاسی مثل دیگ با رنگ سیاه است ، با هر رنگی وارد شوی لابد سیاه می شوی ، من کمتر یافته ام کسانی را که خودشان را در قدرت با نجابت حفظ کنند ، حتی ادم های خیلی با تربیت و داری سجایای بلند و استخوان دار، یقیناً فضای مسموم شده سیاسی موجود که حداقل یک سال بعدش روشن نیست ، خود را غرق این گرداب پر کثافات کردند و از همه چیز چشم پوشیدن در عالم اخلاق مجاز نیست .
به قول حافظ:
کلاه دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد .
حال دوستان ما در راه جمهوریت قلابی ( که باز از گذشته بنویسم) ترک مال و ترک جان و ترک سر و به تعبیری ترک قوم، ترک گذشته، ترک وجدان و حتی ترک خانواده کرده اند. اگر از من بپرسید به خدا جای اشرف غنی هم که باشی به این همه نمی ارزد و اوراق تاریخ به نسل های بعدی با لعن و ننگ می نویسند

>>>   بلی مانند اینکه شمارا بالای مردم ما تحمیل نمود

>>>   كرزي دروغ ميگوييد. او خودش بنياد تقلب را در كميسيون انتخابات افغانستان گذاشت . در نظام هاي دموكراتيك همه كاره كميسيون انتخابات است. جامعه جهاني بخاطر دموكراسي و مردم سالاري تلاش هاي زياد نموده اند ولي خائنين خود افغانستان قبر دموكراسي و مردم سالاري را كندند تا به گونه غير مشروع در قدرت باقي بمانند.

>>>   فرهاد دریا پشتونتبار و نواسه (نحوه) "شيرخان" از قبیله‌هاى پراکنده قوم غلزایی یا غلجایی شاخچه خيل خروتی مى باشد. "نيکه" آوازخوان فرهاد دریا ريشه اصلى در باريکه "افغانيه" يا باريکه "پختونخواه" دارد.
قرار نقل قول ها بدون نام گرفتن منابع ٬احمد خان ابدالى در يکى از اشعار خوداز اسم ترکيبى "پختونخواه" (طرف٬ جاى و يا خواه + پختون) نامبرده است که برگردان پارسى اش چنين است:
" تخت دهلى را فراموش مى کنم/ زمانيکه قله هاى بلند پختونخواه به يادم مى آيد".

باوجود که احمد خان ابدالى فرزند زمان خان و نوحه دولتخان و لخک دروازه "سدوخان" (تخلص زى سدو يا سدوزى ) در هرات زاده و پسر اش تيمور در خانه خوشدامن افشاريان در مشهد اما احمد خان ابدالى که زياد ميهن ها و وطنها و زادگاه ها ى ديگران را اشغال کرد و زيورات و دارايى ها هندوان وديگر مذاهيب هندراربود و مردمان اش را قتل عام کرد. باوجود آن که در قندهار پاييد ولى زادگاه ملتانى مى باشد پدر خود را ازنگاه عاطفى نگاه کرد.
شيرخان يکى از ناقلين که در کهندژ آمد و زادگاه و وطن خود را در وزيرستان ترک پس از اينکه به کمک اش وکمک پشتون فاشيست محمد خان مومند مشرقى نادرخان غدار پاچا شد. شيرخان پشتون قند دزد شد. همان دژ و ارگ که "درى اى بزرگ يا دارا دار+ يوش ( داراى نيکوى) کهن دژ ناميده بود
فرهاد دریا پشتونتبار بخاطر ظلم و ستم پدربزرگ اشغالگر افغان اش ) به سرود هاى پارسى و آهنگ و نظم درى زبان پارسى پناه برد و تاجکستان را يک اتاق خانه خود گنـاه نکرده توبه کرد. خواند و گفت يک کليد خانه از من و يک کليد خانه از تو! و نام خانه پشتون خانه
دريا دژ و يا "ارگ" (معماری) و ارگ (سازه موسيقى اُرگ) را به زبان افغانى شده پارسى" بالا ى قعله احصار" مودند.
دريا مسووليت جنايات پدرکلان خود را ندارد و امکان دارد از قند دزدى شده پدربزرگ خويش چشيده باشد. اما کيست که غير ناگاهانه حرام نخورده باشد

کرزی بايد نخست توبه کند دوم تفکر شهروندى کند تفکر فاشيستى و قوم پرستى را بزدود و آدمى زاد هست ولى خود را با آدميت و انسانيت و کرامت انسانى آراسته کند ! خواص نيکو دارى! به گونه فارسى را "درى" نمى نامد!
از اين جهت نظرات عليه دولت حاکمان افغان به معنى که حلقه سخت پشتون است نيکواست. يعنى عليه خوداش مبارزه مى کند. دريا خو با رقص و سازو سرود پاکسازى وجود و روح کرد و از زحمت ساز و نواى خود ساززنده شد. پول حرام بابه کلان تمام شده باشد ولى پول غذا شهروندان افغانستان دزدى نکرد

در قانون اساسى 2004 کرزى سرود ملى را پشتو و زبان افغانى يا پشتو را زبان ملى و رسمى و درى (دو ظاهر خان پشتون پسر نادر غدار و عبدل ظاهر رييس "پارا امان", پدر احمد ظاهر که هزار سرودش به پارسى است) در سال 1964 گذاشته شد. من قانون اساسى تحميلى شاه ظاهر را قبول نداشتم و چه رسد به قانون کرزى که به پراشوت انداخته شد شاه شجاع سوم ....

گذشته از آن سفارش آدم خان يوسفزى را به عمل انجام نداد که "افغان" کلمه اشغال شده براى پشتون است. و اين کلمه را براى همه شهروندان تحميل نمود. " چه نيکو گفت آدم خان يوسفزى به زبان پشتو- اينجا برگردان به فارسى : " درين هيچ شكي موجود نيست كه درداخل افغانستان يا خراسان كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفته است. نمى گيرد و نخواهد گرفت" ! من سخن اين بزرگوار را در مورد حيثيت ملي گرفتن را تاکيد مى کنم.
اقتدار ملى٬ قدرت ملى٬ فرهنگ ملى٬ عزت ملى و با جبر و تحميل و امر غير منطقى قانون اکرا روحى و فرهنگى ترساندن و جزا و جرم و تضاد با قانون هرگز قبولانده نمى شود.
پيوند دولت و شهروند در دادوستد است. در کنش و واکنش است. پرسش ساده جواب ساده اى را نياز دارد: دولت همين 18 /19 ساله چه به مردم داده که مردم از تبار الف تا ى براي دولت پس بدهد?
بيرق ملى? سرود ملى? زبان ملى? يک پيسه و ارزش ندارد. سرود ملى را کسى خوانده نمى تواند چون موسيقى (ارگ+ ون) غربى است

بلى خداوند هنرمندان وطن را زنده داشته باشند "کش خلق" و "کش صدا" و "کش بين" اند. وچه کند مردمان بى لباس و بى دسترخوان و آواره در خيمه هاى ناجرگه که بيرق ملى کنندلباس به تن و تنخواه به جيب
آريانا جان در کمر بخچه
و آهنگ کند در درگاه و ورزشگاه
در هر در و دريچه
در پيش خانه و پس خانه
پيش اوزبيکى دوستمى
و هزارستانهاى درسى
پشتونهاى فغانى
و ارتش ملى اش و سپاه ملى اش
ندارد نانچه و آهوانچه
و مى جنگد براى فغانچه?
عليه طالبان بچه
برادران غنى روده خشک غنچه

اگر چه من خواهان سرنگونى دولت حا کمان افغان ام . اما از دل و جان براى ساخت کشور پشتون تون (پختونخواه ) ام. چون قانون اساسى کرزى از سوى نماينده گان نه بلکه از سوى قبيله هاى گوناگون افغانى يعنى پشتونى خارج از پارلمان خارج از خانه ملت مانند چادرنشينهاى دامنه هاى کوچى هاى غير مدينه اى تعين شده است.
جان جریوز یک باستانشناس ، ستاره شناس و ايران شناس انگلیسی پروفسور در آکسفورد از سال 1643 تا 1648 میلادی بود. وى اولين فرهنگ زبان پارسى (عناصر زبان پارسى) را درسال 1649 میلادی به دبيره فارسى و زبان لاتين چاپ کرد. پشتون نام اصلى است. منظور قوانين علمى انسانشناسى همزيستى باهمى است و قوانين جهانى بشريت ( و نه دولتان متحد) است که حکم استقلال و شناخت سرحد يک انسان و جمعيت انسانان مى باشد.
حتى سرحد و يا مرز يک حيوان را نقض کنى حيوان با پنجه خود حمله مى کند. ولى حاکمان افغانيه مرز و يا سرحد مرا نمى شناسد.احترام به سرحد شخص من و هويت زبانى من - هويت تهدابى من به شخصيت من نمى کند.

فشرده شايان بيان است که افغان نه تنها معنى هاى نامناسب براى پشتون هاست بلکه پهلوى ىهوديت اسراييلى اش هنوز به پيشانى پشتون چسپيده آن تاريخ افغان که "افغانا" را نواده ساوول ملک اسراييلى قلمداد کرد.اين جنبه هاى معنى و مفهومى افغان که در اصل تضادهاى متخاصم دارند (سامى در مقابل هندو ايرانى و تورانى - يا يهوديت و اسرايي ضد آريايى و تورانى و هندى
) شک ها٬ مغشوش و پنهانى نمودن هويت مردمان را زيادتر مى نمايد! و مانند پيوند نسبتى افغان- پشتون که هويت پشتون شفاف معلوم نيست.
آيا افغان معنى پشتون نيست? و افغان
معنى فغان و فرياد نمى دهد نمى دهد ? ولى انسان اولين جاندار است که معنى و مفهوم نام وهويت خود را مى فهمند.
مغشوش و تاريک بودن افغان هنوز مغشوش ومشکوک تر شد که تف پشتون ها توسط يک پژوهشگاه هندى آزمايش د ان اى مى گردد که بوديجه مالى اش از سوى اسراييل تميل مى شود. و خانم رييس جمهور افغان يعنى پشتون نيست اما يهود و از نواده افغانا که نواده شاوول زمامدار اسراييل !و يک شاخه کريستى!
لقب افغان واژه نيست ناواژه است "فغان" است. اين ناواژه درحقيقت توهين است .
اين نامفهوم است و شرم است و شرم به حاکميت و حکومت و دولت افغان است.
از اين جهت پيشوند ستان پارسى خودرا هرکز به دولت و نام افغان قبول نمى کنم. تحميل اين نالغت را تحمل نمى کنم.
اگر افغان شده گان اين نالغت افغان تباران را تحمل کنند فقط ازماست که برماست و
سلامى کرد در سلام خانه عبدالرحمان خان
سر خم کرد به سنگ تخت افغان
و خنجر زد به پشت خراسان

>>>   كرزي بعد از باد رها كردن ميخواهد چهار زانو بنشيند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است