تلکس شایعات | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ ۱۳۹۸/۱۰/۸ | کد خبر: 161574 | منبع: | پرینت |
در بیشترین نمایشنامه های شکسپیر یک جاسوس، یک اهریمن، آفرینشگر تراژدی های وحشتناکی در دربار شاهان بوده و بهای سنگین آن را مردم بیگناه پرداخته اند.
از دربار سده ۱۶شکسپیر به دربار سده ۲۱حامد کرزی عبور می کنیم و اینجا قیوم کرزی، برادر رییس جمهور به عنوان برنامه ساز و مغز متفکر رژیم کرزی و عضو فعال و مخفی مافیای اقتصادی، در دهه گذشته سرنوشت مردم را به بازی گرفت و چه بیرحمانه در سرزمین نفرین شده ما تاریکی ها و زشتی های تاریخ بار بار تکرار می شوند. در این روزهای سرنوشت ساز تاریخ، قیوم دیگری از تبار کوچی که از سوی مردم کوچی به رسمیت شناخته نشده است، از کالیفورنیای شمالی با یک چمدان کوچک با رویای شیرین وزرات خارجه و غصب ملکیت های خانوادگی در سایه برادرزاده خود دومین مغز متفکر جهان، برای تاراج هستی مردم وارد کشور می شود.
در عجب نباشید اگر اندکی از گذشته ننگین قیوم کوچی چیزی بگویم و سپس به افشای یک تقلب دیگر اشرف غنی احمدزی که تاکنون راز پلید آن برمردم و رسانه ها کتمان مانده است، بپردازم.
اشرف غنی احمدزی در سال (۱۹۴۹ميلادی) در ولايت لوگر در یک خانواده فیودال به دنيا آمده است. درزمان حکومت حکومت ظاهر شاه جهت ادامه تحصیل به لبنان رفت و شیفته اندیشه مارکسیستی گردید. هنکام اشغال کمونیست ها کوچکترین فعالیتی برای آزادی کشور نکرد بلکه به گونه مخفی از حکومت کمونسیتی حمایت کرد و در جرگه های قبایلی با شف لنگی در کنار داکتر نحیب ایستاد.
اشرف غنی هنگام حکومت طالبان یکی از حامیان معنوی آنها بوده و همواره در صحبت هایش این رژیم را یک حکومت مردمی معرفی می کرد. اشرف غنی احمدزی از زمان آمدن كرزی تا ختم دوره اول رياست جمهوری او، با حمایت بعضی حلقات نیوکان و سازمان ملل متحد در کنار کرزی به عنوان وزيرماليه اجرای وظيفه کرد اما در اثر ناپديد شدن صد میلیون دالر کمک بانک انکشاف آسیایی ناگزیر به ترک وظیفه گردید و برای تفربه اندازی زبانی و پیشبرد برنامه قومی خود وارد دانشگاه کابل شد. احمدزی پس از سپری کردن یک دوره ناکام دیگر که ناشی از بیماری جسمی و عصبانیت فطری وی است، دانشگاه کابل را ترک کرد و با کرزی وارد یک معامله سیاسی برای جانشین شدن او گردید.
اشرف غنی پسر شاه جان احمدزی است كه پدرش زمانی ریيس ترانسپورت عمومی (يكی از مقام های بلند حكومتی) مقررشد، كه درطول دوره كاری اش، از ریاست ترانسپورت رشوه ستانی و سوء استفاده های زیادی نمود و پدر داکتر نجیب الله احمدزی را که آدم بیسوادی بود، مدیر ترانسپورت مقرر کرد. هردو در رشوه ستانی و تعصبات قومی ولسانی یار و شریک همدیگر بودند. يكي از برادرانش به نام قيوم كوچی می باشد. کوچی در وزارت خارجه کار می کرد، وزارت خارجه به چند مترجم زبان روسی نیاز داشت و برای وی یک بورس تحصیلی در رشته زبان روسی به اتحاد شوروی دادند، آقای قیوم کوچی در مدت فراگیری زبان روسی عضویت سازمان جاسوسی (کا جی بی) را حاصل کرد و به مدال سرخ لنینی مفتخر گردید. پس از گرفتن دیپلوم سرخ به افغانستان برگشت و دوباره از سوی عارف خان که سفیر مسکو بود در سفارت شوروی به عنوان دیپلومات فراخوانده شد.
نه سال در مسکو مصروف وظایف مخفی و علنی بود. قیوم کوچی پس از کودتای هفت ثور به کابل برگشت و چون هنگامی که در سفارت افغانستان در ماسکو کار می کرد، با محمود بریالی برادر ببرک کارمل برخورد زشت کرده بود، راهی زندان شد. هنگامی که نجیب به ریاست خاد رسید، چون با اشرف غنی و قیوم کوچی روابط بسیار دوستانه ونزدیک سیاسی و خانوادگی داشت، قیوم کوچی را از زندان رها کرد و اشرف غنی احمدزی را در جرگه های قبیله یی در کنارش نگهداشت.
داکتر نجیب، قیوم کوچی را سکرتر اول سفارت در بوداپست مقرر کرد. قیوم کوچی با سقوط حکومت کمونیستی به آمریکا آمد. هنگام حکومت طالبان در کالیفورنیای شمالی مهماندار و سخنگوی طالبان بود. وی به قوم و قبيله گرايی افراطی و تعصب زبانی مشهوراست. خود اشرف غنی و برادرش حشمت غنی نيز اين تعصب کور را از پدر به ميراث برده اند. با همین تفکر قوم گرایانه اشرف غنی عموی سالخورده خود، قیوم کوچی را که بیشتر از هفتاد سال عمر دارد، سرو دستانش می لرزند و کدام دانش علمی و سیاسی هم ندارد به عنوان مشاور تقلبکاری خویش و وزیر خارحه فردای حکومت نامشروع خود به کابل فرا خواند تا باشد چون قیوم کرزی هستی مردم را به یغما برد.
افشای تقلب دیگر اشرف غنی احمدزی
اشرف غنی احمدزی در یکی از بیانیه های انتخاباتی خود گفت: برادرم که آدم متعصب بود، وی را از برادری خود کشیدم و با اشاره به معاون دوم خود گفت: این سرور دانش برادر من است" قهقهه قهقهه. اشرف غنی خواست با یک نشانه دو هدف را بزند، چون متهم به تعصب و تبارگرایی بود، برای رد این اتهام ناگزیرشد یک هزاره را برادر خود بگوید و برادراصلی خود را که به حشمت الکهولیک مشهور است، از زندکی خود بیرونش کند و از وی انتقام بگیرد.
ماجرا در اینجا ختم نمی شود، بادهای تند وزیدن می گیرد و حقیقت از پشت ابرهای تیره نمایان می شود، بدینگونه، پدر بزرگ اشرف غنی که فرقه مشر عبدالغنی سرخابی نام داشت، در غزنی در حدود دو صد جریب زمین زراعتی با دهقانان و خانه و باغ داشت. پس از مرگ وی این زمین ها به فرزنداتش به میراث ماند، شاه جان احمدزی و قیوم کوچی احمدزی صاحب این میراث شدند اما بین اشرف غنی احمدزی و برادرش حشمت احمدزی و دیگر واثان کشیدگی روی تقسیم زمین پیدا شد.
هنگام انتخابات دور دوم که قیوم کوچی نیز آنجا حضور داشت، حشمت احمدزی برای اشرف غنی می گوید: حال وقت انتخابات است، اختلافات را کنار می گذاریم، صندوق های رای غزنی را به خانه بیاور، توسط دهقانان خود پرش می کنیم. دور دوم انتخابات صندوق ها را دهقانان و پسر بچه های نوجوان از رای تقلبی پر می کنند. صندوق ها به کمیسیون انتخابات برای شمارش می رود. حشمت احمدزی از دهقانان خود هنکام پرکردن رای تقلبی در صندوق ها عکس و ودیو می گیرد و برای اشرف غنی احمدزی می گوید: افزون از زمین ها باید یک وزارت هم به من بدهی، اشرف غنی قبول نمی کند و حشمت ویدوکلیپ پر کرد صندوق ها یا (چاق کردن گوسفندان) را به ستاد انتخاباتی عبدالله می دهد.
تیم داکتر عبدالله جریان تقلب را که دهقانان شتابزده ورق ها را مهر و تاپه می کردند، در تمام رسانه ها و فیسبوک به نمایش می گذاشتند، برای اثبات تقلب اشرف غنی.
اشرف غنی که از این خیانت برادر، روسیاه و متقلب شناخته شد، ناگزیر در یکی از صحبت های خود گفت: برادرم که متعصب بود، از برادری خود بیرونش کردم و با اشاره به معاون دوم خود گفت: این سرور دانش برادر من است، قهقهه قهقهه
ثریا بها
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)
>>> ثريا جان ، خوب اس ، ادامه بده! استعدادت در داستان نويسي قابل تقدير اس .
در چند سال گذشته كجا بودي؟ حالي كه قرار اس نتايج نهايي انتخابات اعلام شوه خودت خوب نشان گرفته "تبر ره د درز چوب ميزني". آفرين به تو ! اما اما بايد بفهمي كه اي چرند نويسي ها كدام فايده يي به تيم عبدالله باي و كدام ضرري به تيم غني بابا نميرسانه!
د لب يك جويك بشي، اي قصه ها ره به اَو جوي بگو و صفحات مجازي ره با بيهوده گويي هايت بند نيانداز و وخت خواننده گان اي صفحات ره هم ضايع نكن.
از خداوند برايت طول عمر و عقل سليم استدعا ميكنم.
>>> در قومگرایی وتعصب وکینه اشرف غنی در مقابل فارسی زبانان هیچ شک . شبهی وجود ندارد چون کاملا بمردم اثبات گردیده است در عوام فریبی و دغل بازی و سوی استفاده پولی غنی هم شک و تردیدی وجود ندارد غنی مانند مرغ مرچه خورک است شکمش را خوب از پول خیانت پرکرده و لب را خشک گرفته که مردم فکر کنند که غنی دزد پول ملت نیست در حالیکه چنین نیست درپول دزدی و چپاول که یک مقدار اسناد انرا تلویزیون طلوع پخش کرده بیشتر از کرزی پول خزانه ملت را دزدی کرده و خیانت نموده است .
>>> قدرت و چوکی چیزی است که رهبران افغانستان بخاطر حفظ آن.اگر از جانب قوم خود قدرت خود را در خطر ببینند،برضد قوم خود میشوند و اگر از جانب اقوام دیگر چوکی خود را در خطر ببینند،بر ضد اقوام دیگر میشوند.
نمونه بارز اش خود کرزی و اشرف غنی هستند.
کرزی با حمایت امریکا به قدرت میرسد و طالبان را که هم از قوم خودش و هم از ولایت خودش یعنی قندهار بود،از قدرت برکنار میکند و توسط نیرو های امریکایی آنها را بمبارد میکند و توسط دوستم در داخل کانتینر تیر باران میکند.
چنانچه داکتر نجیب نیز دوستم را بخاطر قلع و قم مجاهدین ودیا اشرار در قندهار فرستاد و در آنجا بنام گیلک جمع مشهور بود و در هر منطقه و جایی که میرسید،از مرغ دهن دروازه گرفته تا خورد و کلان و پیر وجوان و زن و مرد،میکشت و مال شان را تاراج میکرد.
از همین خاطر بنام گیلم جمع مشهور بود.
ربانی که بزور امریکا قدرت را داوطلبانه به کرزی تسلیم کرد و چه روز های بدی را از دست طالبان نبود که ندیده بود.طالبان او را تا بذخشان و از اًنجا له تاجکستان دواندند،دفعتاً در زمان کرزی میخیزد و از طالبان دفاع میکند که قوای امریکایی بیچاره طالبان را بمبارد میکند و جبهه ملی تشکیل میکند و در جبهه ملی اش از کمونست گرفته تا مجاهد و طالب و غیر طالب و غیره شامل میکند.
کرزی که میبیند ربانی بخاطر گرفتن قدرت از قوم پشتون خودش و به طرفداری از طالبان استفاده میکند،دفعتاً خود را طرفدار قوم خود میسازد و بر ضد حملات امریکایی ها بر طالبان میشود و با گریان و ناله به قوم خود خطاب میکند که:
والله به بالله مه در قلب خود غم دارم.غم بمباردمان مردم ام را توسط امریکایی ها.
بعد از آن که ربانی ترور شد،کرزی دوباره کرزی سابقه شد و در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی اش با یکی ار رهبران کشور های غربی دوباره چنین بیانیه داد:
قوای دلیر ما در همکاری با قوای خارجی،عملیات بمبارمان را در آنطرف سرحد.برضد پناهگاه های تروریستان شروع کردند.
این پناهگاه ها کجا بود؟
آنطرف سرحد که طالبان در آنجا بودند.
همینطور اشرف غنی که بعد از انتخاب شده اش منحیث رییس جمهور،هم از تخلص خود خداحافظی کرد و هم از برادرش،بخاطر نظریات قوم پرستانه اش.
اما زمانی که دوستم خواهان پول و قدرت زیاد از چوکی معاونیت شد و داکتر عبدالله خواهان پول و قدرت زیاد از چوکی زیاست اجراییه شد و در سمت شمال جبهه عطا محمد نور و دوستم و محقق برضد اش تشکیل شد ،دوباره قوم پرست شد و لنگی طالبانی برسر کرد و گلبدین را از پاکستان با کاروان مسلح و راکت انداز ها،وارد کابل کرد ،تا دوستم و عطا محمد نور و داکتر عبدالله و محقق و دیگران را بترساند.
پس این حس قدرت خواهی و حفظ قدرت در تمام رهبران افغانستان وجود دارد،چه پشتون باشد و چه تاجک و چه هزاره و چه ازبک و هرکدام شان بخاطر رسیدن به قدرت و حفظ قدرت،هم از قوم خود استفاده میکنند و هک از قوم دیگران.
ما دور نمیرویم.همین سایت شاید زیاد تر از طرف قوم هزاره و یا تاجک تباران و یا طرفدار ایرانی ها به پیش برده میشود.همین حالا شما موقف متضاد دانش و خلیلی و محقق را ببینید!
دانش طرفدار دولت است و از نظریات دولت پشتیبانی میکند و طرفدار تشکیل هیأت مذاکره کننده صلح با طالبان،تحت رهبری دولت است.
اما خلیلی میگوید که دولت نباید صلح را در انحصار خویش بگیرد و هیأت مذاکره کننده باید همه شمول باشد.
پس شما نمیتوانید این رهبران را قوم پرست بنامید.اینها بخاطر حفظ قدرت و بدست آوردن قدرت.هم قوم خود را تباه میکنند و هک اقوام دیگران را.
برای اینها حیات انسانها،به اندازه رندگی یک مرغ اهمیت ندارد و بخاطر قدرت دست به هرکاری هم برضد قوم خود و هم برضد قوم دیگران میزنند.
بدبختی در آن است که حالا ازین دسبسه و دسیه سازی ها،در کشور های دیگر نیز بخاطر حفظ قدرت استفاده میکنند.
مثل فرانسه که مردم بصورت نمایشی برضد ریغورم های دولت مظاهره میکنندو یا هانکانگ که برضد قوانین چین در هانکانگ مظاهره میکنند و یا روسیه که برضد دولت تظاهرات میکنند و یا ایران که تحت نام مظاهره علیه بلند رفتن قیمت بنزین مظاهره میکنند و یا در هند که تحت نام قانون جدید پناهندگی مظاهران میکنند.
اینها همه ساخته و پرداخته خود دولت ها است و اپزیسیون های ساخته خود دولت ها است و بخاطر نشان دادن دموکراسی از آنها استفاده میکنند.اما در حقیقت همه ساخته و بافته خود دولت ها است و پیش از آن که دیگر دولت هاو یا احزاب مخالف شان در مقابل اًنها از تظاهرات و دسبسه استفاده کنند،خود شان برای خودشان اپوزیسیون جور میکنند و خود شان در مقابل اًن مظاهره میکنند و خودشان به حفظ قدرت خودشان ادامه میدهند.
>>> چه باید کرد اضافه از دوصد سال است که این سناریو را این قوم و خانواده های خائن شان از چپ براست و از راست به چپ در این خراب شده زمین بالای مردم فلم میسازند و چند خائن دیگر را دور و پیش خود جمع نموده اند که به اینها مشروعیت بدهند. این ها در قطار ایستاده اند برای خدمتگذاری به بربادکننده گان این خاک از هر قماشی که است کمربسته ایستاده اند و از فیصدی بگیری افتخار میکنند.
خارکش
>>> در جمع نویسندگان یگانه شخصیت برازنده ای که حرف دل افغانهای درد مند ورنجور را میزند همانا خانم بهای هر دل عزیز ومحترم اند گرچه دیگران هم با اشاره ورمز از ملت عزیز دلجوی وتیمار داری مینمایند ولی بینات وارشادات این خانم دانشمند دایما مستند ودلنشین است ازینهای که اسم بردیدهرچیز ممکن وهر عمل متوقع میباشد وقتی کمونیزم بی خدا می اید دربست در خدمت انها قرار میگیرند ودربلندترین مراتب وعالی ترین مقامهای دولتی خودرا جا میزنند ولی اینطرف نیز اعتماد غرب وغربیهارا ازان خود کرده اند داکتر صاحب نجیب شخص عادی نبود ضو کنگره وعضو بیروی سیاسی واز پیشگامان کمیته ای مرکزی وریس اطلاعات واسخبارات حزب پیشگام ومترقی کشور نمیشود انها را نشناسند وبدون معرفت وشناسای انهارا در پهلوی خود جاه دهند برفرض اگر انها اغماض مینمودند به حکم نیشنلیستی سابقه ای انها را نادیده میگرفتند دقت وملاحظات کاجی بی را نباید نادیده میگرفتیمتقرب انها برای داکتر نجیب کسر شان وعیب بزرگ محسوب میگردید ومعلوم است که درین سوی دیپلوماسی پایه های خودرا مستحکم نموده بودنداما در کاپیتالیزم که درست علیه کمونیزم وسوسیالیزم استوار استاده ومبارزه مینمودند چطور شده که با سازمانها نیرومند وقدرتمند سی ای ای ایم ای سکس اینها را درست نشناخته به بالاترین سطح انتصاب وتعیین نمودند گاهی چنین رویداد ها انسان را در ضدیت ومقابله ای این دوسیستم متفاوت باور ادمی کم میگردد وفکر میشود انها در قلع وقمع ملت ها واستعمار واستثمار جهان باهم تبانی تام دارند واین ما هستیم که فریب نیرنگ های انهارا خوردهخویش را به کوچه های چپ وراست میزنیمتا اینجا که میرسیمعقل ناقص ما کارنمیدهد
معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم
>>> غنی برای رسیدن به اهداف فاشیستی اش حتی حاضر است که بی بی گل را هم معامله کند.
>>> غنی سیاه ترین چهره سیاسی در تاریخ افغانستان است.
واقعا خجالت میکشم وقتی غنی را میبینم ویا صدایش را میشنوم.
خداوند غنی را چون یک عذاب بر ما حاکم ساخته به امید نجات وآزادی
مسعود
>>> قیوم کوچی، مانند غین، انسانی سخیف و دزد آشکار و فاشیست سوگند خورده ای است که با استخبارات پاکستان روابط طولانی و بسیار نزدیک دارد. او برای پیشبرد اهداف استراتیجیک پاکستان، در راه جلب توجه روسیه به طالبان خدمات بزرگی را برای آی اس آی و این گروه انجام داد. در پاداش به این خدمت بزرگ در راه نزدیک ساختن ماسکو و اسلام آباد، جای تعجب نیست که برادر زادهٔ وطنفروش و ملحد او، این کفتار پیر و محیل را به مقام وزارت خارجه بگمارد. از این جماعت خاین و وطنفروش، انتظار دیگری نمی توان داشت.
سلیم پیمان
>>> در قوم پرستی و قوم اندیشی اینا هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد اگر در احزاب راست اند و یا احزاب چپی هستند دور نی نزدیک رسول سیاف در انتخابات ریاست جمهوری سالجاری مخفیانه با یک معامله پنهانی از کانداتوری اشرف غنی حمایت کرد اما در ظاهر خود را بی طرف جلوه داده ولی هوا خواهان و طرفداران خود را دستور داده بود که بنفع غنی رای شانرا استعمال کنند اما از داکتر عبدالله که باهم یار و سنگردار و مجاهد بود حمایت نکرده است اینکار سیاف در حمایت از غنی بخوبی نشان داد که سیاف قوم پرستی را نسبت به مجاهد اندیشی ترجیع داده در حالیکه در همه از سخنرانی هایش خود را وکیل مدافع و همکار خوب با مجاهدین و مقاومت گران نشان میدهد این حمایت سیاف از غنی احمدزی با سخنرانی های سیاف که از مجاهد و مجاهد اندیشی حرف میزند کاملا در تضاد و نوع منافقت و عوام فریبی سیاف را بیان میکند همه اینها چه در احزاب چپ و چه در احزاب راست و چه شامل احزاب نباشند قومگرایی و قومپرستی در نهاد و ضمیر انها وجود دارد اینها همه چیز را فدای قوم پرستی شان کرده اند حرف شان با عمل شاندر خصوص قومی اندیشی یک سان نیست و اعتماد کردن به سخنان عوام فریبانه انها اشتباه بزرگ است .
>>> اگرتلویزیون سیاف را مشاهده نموده باشید ، هر ثانیه تلاوت ، قران خوانی میباشد . اماخودش بخاطر دالرامریکائی
ارکفر پشتیبانی می کند .
>>> رزاق مامون
برادریونس قانونی به امرالله صالح: مرا از جمع یونس قانونی حساب نکنید!
درگرماگرم بن بست انتخاباتی و مزمن شدن بحران، یونس قانونی بار دیگر درمجالس شکم پروران میدان باخته و ابتکار از دسته داه، پیوسته پدیدار شده است. ایشان اصولاً در محور حامد کرزی نفس می کشد و نسیم تشکیل یک حکومت عبوری کم کم وزیدن گرفته است.
به حواله گزارش رسیده؛ اما در بُعد شخصی، یک ضرورت خانواده گی سبب تپ وتلاش موصوف به شمار می رود. برادرانش از کار بی کار شده و کار «اولاد ها و نورچشمی ها» درسفارت ها نیز رو به اتمام است.
نمایشی راه می اندازند تا به اشرف غنی گوشه چشمی زده شود تا برادران را دو باره به کار گماشته و نورچشمی ها هم بی سرنوشت نشوند.
اخیراً نجیب امان یکی ازبرادران یونس قانونی بعد از سه ماه خانه نشینی نزد امرالله صالح آمد و اعلام کرد که لطفاً مرا از جمع قانونی حساب نکنید ودر یک کاری مقرر کنید. امرالله حسن التفات نشان داد اما اشرف غنی انتصاب برادر قانونی را درمقامی درخور، رد کرد. جالب این جاست نجیب امان علی رغم آن که از استخبارات انگلیس منظم معاش می گیرد، بازهم برای رسیدن به یک مقام دولتی تشنه گی می کشد. این گونه است روزگار نخبه گان خود خوانده.
گزارش دیگری مشعر است که ارگ برنامه تجزیۀ گروه وفادار به دکترعبدالله را در دستور کار قرار داده است.
>>> غنی کوچی یک فرد متعصب قوم پرست ء متقلب مثهور انتخابات و دزد سرمایه ملت و جامعه جهانی ( ۲۷۰ میلیون پروژه پرموتء یک ملیارد افغانی کود ۹۱ و دها دزدی یگرش) بوده که مردم ما از صدا و چهره اش نفرت دارند. علاوتآ او که یک تبعه امریکایی است و اولادهایش در ناز نعمت دزدی پدر در امریکا زندگی دارند و مردم افغانستان قربانی توطعه های این جانی اند. غنی که کدام جثیت ندارد که یک قوم خاص به ان میازد. او بعد از تقلبش از جانب جان کری تعین شد و این باز از طرف ییک دیگرش.
>>> غنی بابا مو سفید می گوید من به افغانستان در ایام پیری آمدم فقط زحمت کشیدم ۵۰۰ملیون دلار به فرز ندانم در امریکا روان کردم که دیگر قاب شوی و سک شوی نکنند و برای خود طیاره شخصی، کشتی سیاحتی شخصی و سه چهار آپارتمان ها مجلل خریدند در عکس ها یقین فرزندان قیّوم کوچی و ما هستند در حال استراحت کجاست خیانتم کردم در خاک افغانستان غصب زمین خوب نیست. من مو سفید استم فقد گزافه گوی در تلویزیون ها می کنم این هنر من است که بعضی مردم از حمایت می کنند مانند عمر داود زوی و داوود سلطان زوی اینها نیز دزدان حرف وی هستند. فرزندان اتباع افغانستان گرسنه، یا تشنه یا لج لخت برهنه بی سر پناه باشند به مه چی کوچی ها قوم من از کمون اول تا امروز که عصر 21 است غژدی نشین با پای لج و سرلج زند گی عنعنوی دارند:
>>> جنایت دیگر از تاریخ پنجهزار ساله دار !!
پولیس اسپانیا روز پنجشنبه اعلام کرد، که سه شهروند افغانستان را به ظن تجاوز به سه دختر امریکایی در جشن شب سال نو میلادی در شهر مورسیا دستگیر کرده است.
مظنونان از 20 تا 25 سال سن دارند و در اسپانیا آموزش های فنی را آموخته اند.
پولیس گفته است، که مظنونان با سه خواهر که از ایالات متحده بودند، در یکی از قهوه خانه های محلی دیدار و پس از آن به آپارتمان دختران رفتند. دو نفر آنها توسط این سه نفر مورد تجاوز قرار گرفتند و قصد تجاوز به دختر سومی را هم داشتند. در جریان درگیری دختران با متجاوزان دو دختر زخمی شدند
>>> ثریا جان بها از سالهاست که نوشته های شمارا تعقیب میکنم ،حیف و صد حیف که دنبوره شما همان یک آهنگ را مینوازد که او هم توهین به قوم ، ولی تو و امثلت باید بدانند که تجربه نشان داد که با قوم پشتون دشمنی با شاخ درخت .....خودرا جنگ داده است. نمی دانم شوهر چندمت حال در پهلویت است البته رسمی هایش، و چند تا از آنها پشتون بودند؟ بس کو دیگر پیر شدی کمی در چوکات انسانیت هم برو و این دنبوره ات را طوری دیگر سر کن .تشکر
>>> Nooralhaq Nasimi
چرا آمر ستار غوربندي نماينده شهيد مسعود در دره غوربند امروز دركابل ترور شد؟
قتل هاي زنجيري
مخالفت آمر ستار با طالبان در غوربند
از بين بردن طالبان توسط آمر ستار در غوربند
مانع شدن نفوذ طالبان در بدنام ساختن و نا امني ها در غوربند
>>> Taqi Amini
سالها پیش یک نفر از روی دلسوزی به من گفت که اگر موبایلت را در کوته سنگی زدند، با من تماس بگیر برایت پیدا میکنم. توضیح داد که رئیس کیسه بر ها در این جا فلان شخص است و آشنا است. سالها بعد تر قصه کرد که چطوری توانسته بود با دزد موبایلش تماس دوستانه برقرار کرده و در مقابل یک مولونگ پس بگیرد.
کیسه بر ها و دزدان و اکثر شبکه های زیر زمینی کارهای غیر قانونی و غیر اخلاقی مستقیما با مقامات پولیس ارتباط داشته و در درآمد حاصل با هم شریک هستند. اجازه بدید که بیشتر از این وارد جزئیات نگردم و رازها پشت پرده باقی بماند. اما میشود گفت که تا حدی راز هم نیست و تقریبا همه ای سیاسیون و وکلا از این زدو بند های مافیایی اطلاع دارند.
نتیجه اینکه اگر کابل امن نیست دلیل اش همدستی پولیس و شبکه های دزدی و مافیایی و در مقابل نیز سکوت کسانی است که اطلاع دارند و دستی در قدرت و سیاست دارند ولی بازهم از کنار آن میگذرد. حتا ما نیز به این وضعیت عادت کرده ایم.
>>> در یک سال اخیر در شهر کابل، 523 قتل، 638 زخمی، 26 واقعهی آدمربایی،937 مورد سرقت رخ دادا است
رشد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است