مُتشرعان نسلهای نخست اسلام تا قبل از نفوذ اهل حدیث و گسترش روح سلفیت بدوی در میان مسلمانان، درک بهتری از شریعت داشتند و ترتیببندی مقاصد و مراتب آن را خوب میفهمیدند | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۴ ۱۳۹۸/۱۰/۲۶ | کد خبر: 161821 | منبع: | پرینت |
حرف از «شریعت» به چند دلیل در افغانستان باید جدی گرفته شود.
یکی به این دلیل که ما مجبوریم افغانستان را تافتهای جدابافته از کلیت نظم یا نظام زیست جهانی درنظر گیریم که به ندرت از روحیه حاکم بر این کلیت تأثیر میپذیرد.
دوم اینکه تقریباً صد در صد نفوس آن را مسلمانان تشکیل میدهند که حد اقل از خاستگاه دینی به شریعت نگاه میکنند.
سوم اینکه اکثریت قاطع روحانیون ما را شریعتمدارانی تشکیل میدهند که فهم مغالطهآمیزی از شریعت دارند و آن را عین و یا عینیت اسلام میانگارند. این مغالطه در قدم نخست ناشی از نداشتن تعریفی درست از شریعت است و در قدمههای بعدی خلط و خبط در فهم نسبت شریعت با دین را میتوان یکی از عوامل مهم این مغالطه دانست. من در این جا در صدَدم تا با استفاده از خونسردی منطق انسانی و آرامش عقلانیت دینی به صورت فشرده مطالبی را عرض کنم که حتیالمقدور به حل این مغالطه کمک کند و بهاصطلاح در فضای ملتهب کنونی بر محور دعوت به تطبیق شریعت و ایجاد نهاد امر به معروف و نهی از منکر در کنار داشتن یک دارالافتای مذهبی، سهمی گرفته باشم.
اگر ما با پیشفرض جدایی کشور ما از کلیت نظام زیست جهانی وارد موضوع نشویم، کار ما سادهتر خواهد بود؛ چون در آن صورت مجبور خواهیم بود تا سلسله ثوابت حاکم بر زیست جهانی در عصر خویش را بپذیریم و به آن، ولو از روی اجبار، تنازل کنیم.
متأسفانه اوضاع امنیتی و سیاسی دشوار در کشور ما کمک نموده تا این جدااُفتادگی از حد مفروض به مرحله عملی هم برسد و ما احساس کنیم که واقعاً از بقیه جهان خیلی دور و مطرود هستیم. ورنه در جهانی که ما زیست میکنیم، پارادایم حقوقی و اخلاقی متفاوتی حاکم است که عمدهترین شاخص آن را حقمداری بهجای تکلیفمداری تشکیل میدهد. نفس این پارادایم حاکم بر نظام زیست جهانی کافی است که ما در برخی از بینشهای حقوقی و اخلاقی خویش حتی در سامانه دین تجدید نظر کنیم و لاجرم به این نظم بپیوندیم و یا لااقل تقرب جوییم تا از تصادم حتمی با کلیت این نظم نجات یابیم، ورنه محکوم به فروپاشی در برابر موج این نظم خواهیم بود که نام دیگر آن «جهانیشدن» است. بر اساس پارادایم حقمداری، دیگر هیچکسی تحت هیچ بهانهای به نام خدا و دین و امثال آن حق ندارد که برای دیگری تعیین تکلیف کند و تنها قانون میتواند بر زندهگی و روابط افراد جامعه در صورتی حاکم باشد که حق فرد را در نظر گیرد و این حق با جزئیات و شاخههای متشعب آن تعریف شده است. حالا چون فرض ما بر این است که کشور ما از کلیت نظام زیست جهانی فاصله دارد، از این سهولت نمیتوانیم کار گیریم و بگوییم که فرد یا نهاد روحانی اینک از وظیفه تعیین تکلیف به افراد جامعه بهکلی خلع صلاحیت شده و فراخوانهای شان هم چیزی جز بادی در هوا نیست.
رویهمرفته، کار اصلی در چنین وضعی این است که رفع و دفع مغالطه کنیم و بگوییم که اکثریت قاطع جامعه روحانی و شریعتمدار ما فهم درست از شریعت ندارند و هنوز خیلی سخت و شاید برای بعضی شان محال باشد که بفهمند شریعت عین دین نیست، کما اینکه شریعت ثابت و لایتغیر نیست. از هر طرف که وارد تعریف دُرست شریعت شویم، به این نقطه نهایی و بدیهی میرسیم که «شریعت لایه مُتحول دین است». اینکه لایه دین است، جزء دین است و به دین ارتباط عضوی دارد و اینکه متحول است، ثابت نیست و لابد باید متغیر باشد تا همنوایی دین با زمان را عینیت بخشد، ورنه دین نمیتواند همیشه با زمان در ستیزه باشد.
برقراری رابطه عضوی شریعت با دین به این امر منتهی میشود که اصل ثابتی برای شریعت قایل باشیم که همان رشته متصل آن با متن دین است. از همین جا است که شریعت به نوبه خود یک پدیده دوبُعدی است که در اصطلاح دین به «مقاصد شریعت» و «مراتب شریعت» تعبیر شده است. مقاصد شریعت در حقیقت از جوهره ثابت شریعت و یا همان رشته متصل آن با اصل دین نمایندهگی میکند و مراتب شریعت که عمدتاً در احکام فقهی با تمام اختلافات مذهبی صورتبندی شده است، لایه متحول و مُتغیر شریعت را تشکیل میدهد. این بدان معنی است که با این تعریف میتوان پارادوکس سریان همزمان ثبات و تغییر در مقوله شریعت را حل کرد؛ مقاصد شریعت ثابت و مراتب آن متحول است. مقاصد شریعت به صورت اجماع در پنج اصل (حفظ نفس، حفظ عقل، حفظ دین، حفظ نسل یا عِرض و حفظ مال) خلاصه شده است و این بدان معنی است که جوهر و بنیاد شریعت بر همین اصول ثابت استوار است که در آن نمیتوان و نباید تغییر آورد و اتفاقاً روح تاریخ و تمدن بشری معاصر با این اصول در تضاد نیست و با کلیت آن موافق است. پس مقاصد شریعت در اولویت قرار دارد و به مقوله «شریعت» اصالت دینی میدهد و شریعت باید در همین جوهره ثابت بازتعریف شود.
مراتب شریعت اما به تمام معنی فرع و تابع اصل مقاصد آن است. مراتب شریعت را نمیتوان احتوا نمود و برای آن کدام حد زمانی و مکانی تعیین کرد تا چه رسد به تعریف آن. این مراتب با توجه به طبع خود لایتناهی و در حال تجدید و تغییر اند و به همین دلیل باید تابع زمان باشند و در محدوده اجتهاد متحول باقی بمانند. فقه متعارف چون جولانگاه مراتب شریعت است، هرگز ثابت نیست و حتی متحد بوده نمیتواند و ما به تعداد مذاهب و نحلههای دینی فقه داریم که مالامال از اختلاف نظر و تفاوت شیوه و تشتت استدلال اند. نفس فقه میتواند دلیل تحولپذیری مراتب شریعت باشد، ورنه ما چگونه شریعت ثابت و متحد داشته باشیم در حالی که بازتابهای نظری و عملی آن تا بینهایت مختلف و متفاوت و متشتت است. همین تحولپذیری مراتب شریعت در نفس خود یک مزیت است که پویایی شریعت و دین در کل را نشان میدهد. کسانی که این تحولپذیری را انکار میکنند و یا اذعان به آن را مُساوی با انکار شریعت میدانند، در واقع بزرگترین مزیت شریعت را از آن سلب میکنند و دین را خشک و جامد و یکدنده میسازند که سرنوشتی جز شکستهشدن در برابر تندبادهای زمان نخواهد داشت.
شریعت در فاز مراتب آن خیلی انعطافپذیر است و این انعطافپذیری ناشی از سرشت آن است و باید همین طور باشد و بماند تا دوام کند و به نیازهای جدید پاسخ گوید. مراتب شریعت بایستی حد اقل در خدمت مقاصد شریعت باشد و این مقاصد خمسه بر روح و روال مراتب شریعت حکمروایی کند و آن را جهت دهد و در عین حال مراتب شریعت همیشه انعطافپذیری خود را حفظ کند و مثل موم در دست مقاصد شریعت تابوپیچ بخورد و از زمان عقب نماند و گوسفند جدااُفتاده از کاروان تاریخ نباشد تا شکار گرگ شود.
مُتشرعان نسلهای نخست اسلام تا قبل از نفوذ اهل حدیث و گسترش روح سلفیت بدوی در میان مسلمانان، درک بهتری از شریعت داشتند و ترتیببندی مقاصد و مراتب آن را خوب میفهمیدند و هم میدانستند که مقاصد شریعت اصل و مراتب آن فرع است. اتفاقاً در کلیت دین نیز میتوان به این اولویتبندی ملتف شد. متن اصلی اسلام که قرآن است، کمترین بخش آن در حدود یک درصد را آیات احکام تشکیل میدهد و متباقی بر محور مسایل کلی مرتبط به خدا و نبوت و معاد و عقیده و اخلاق و عدالت و امثال آنها میچرخد. اگر مراتب شریعت یا همان احکام فقهی اصل میبود، توجه بیشتر قرآن به عنوان متن محوری دین را به خود جلب میکرد، در حالی که مسأله کاملاً برعکس است. این یک تصادف محض نیست، بلکه کلیت روح دین را بازتاب میدهد که انکار از آن بهدور از انصاف و فهم سالم دینی است.
مراتب شریعت در منظومه دین خیلی یک نقش حاشیهای دارد و حتی مقاصد شریعت در مقیاس کلیت دین، یک امر جزئی است تا چه رسد به مراتب آن. با چنین فهمی نزد نسلهای نخست متشرعان دینی بود که چرخ اجتهاد در شریعت بهکار افتاد و مذاهب فقهی متعددی بهوجود آمد و دستاوردهای ارزشمندی نیز به دنبال داشت که نیاز به بیان ندارد. این روال پویا و میمون در اثر بروز انحراف در فهم نسبت شریعت و دین و خلط مقاصد و مراتب شریعت، رو به رکود گذاشت و به نقطه «سد باب اجتهاد» رسید.
ریشه اصلی انحراف بازهم به همان خلط و خبط آگاهانه و یا ناخودآگاه در تعریف شریعت و در فهم نسبت آن به دین برمیگردد. اولویتها در این منظومه مختل گردید. شریعت عین دین و کُل دین پنداشته شد. مقاصد شریعت از جایگاه اصل به فرع رفت و حتی به فراموشی سپرده شد. اصالت به مراتب شریعت داده شد و این مراتب را تقدیس کردند و ثابت و لایتغیر پنداشتند و باز چون مراتب شریعت اصل شریعت و خود شریعت عین دین و کُل دین انگاشته شد، شریعت در مسند دین تکیه زد و از قدسیت دین برخوردار گردید که طبعاً اجتهاد زمینی در دین به عنوان یک کُل مقدس و ثابت و لایتغیر و یک امر سماوی مجاز بوده نمیتواند. حالا وقتی طور مثال «سنگسار» و "قطع ید سارق" و "نقاب روی زن" و امثال آن شامل احکام شریعت است، پس حکم خدا و یک امر مقدس دینی و لایتغیر است و تابع زمان و مکان نیست و باید تا ابد عملی شود. از انسان مُتدین نباید انتظار داشت که خلاف این را قبول کند، اما این انتظار را میتوان داشت که فهم او از نسبت اضلاع مثلث دین، شریعت و فقه تغییر بخورد.
در حال حاضر، خصوصاً در کشوری مثل افغانستان و بالاخص در میان جامعه روحانیت و شریعتمداران افغانی، نیاز اصلی ما رفع و دفع مغالطه در تعریف شریعت و فهم نسبت آن با دین است. ما باید اجزای این معادله را در جایگاه اصلی شان قرار دهیم. دین را کلیتر و بزرگتر و متعالیتر از سقف و سطح شریعت بدانیم. شریعت را جزء کوچک دین و تابع کلیت آن بدانیم و باز شریعت را به دو بخش مقاصد و مراتب تفکیک کنیم و اولویت را به مقاصد آن بدهیم و مراتب آن را متحول و متکثر و در عین حال تابع مقاصد آن بدانیم. هردو پله دروازه اجتهاد را دوباره باز کنیم و حتی پنجرههای خانه اجتهاد را بگشاییم و بدین ترتیب هم عظمت دین را اِحیا کنیم و هم پویایی شریعت را به آن برگردانیم و آن را با روح زمان هماهنگ سازیم و در تعامل مثبت و متقابل با منابع اجتهادی و حقوقی مدنی معاصر در جهان دیگر قرار دهیم تا در این دادوستد مُستمر بتواند تأثیر و تأثر سازنده داشته باشد و بهدرد مردم بخورد. مهمتر از همه اینکه شریعتمداران کوتاهفکر و «بیسواد» مذهبی و سلفی، دیگر هوای دستدرازی به حریم و حوزه ویژه افراد و دولت را در سر نپرورانند و نهایتاً گرایش معطوف به اِعمال قدرت فردی در امر شرع را ترک گویند.
عبدالاحد هادف
>>> مهر پور من به این باورم که اگر دین به حوزه زندگی خصوصی رانده نشود، قرائت های مختلف از آن که هر یک میخواهند به شیوه خود، حوزه عمومی را مهندسی کنند، موجب برخوردهای شدید میشود که نمونه بیشمار آن را در تاریخ اسلام داریم
>>> مصطفی هاشمی
با فرمایشاتِ شما موافق جناب هادف: اولاً این طیف اگر فهمی از شریعت داشتند چنین گندی به شریعت و خود نمیزدند.
ثانیاً یک عامل انحرافها تعدد مکاتب مذهبی و مراجع اصدار حکماست.
ثالثاً تعریف نظام باید اصلاح شود، ادبیات بازیکننده از قوانین حذف و صریح و واضح به آنچه نیاز ماست، رسیدگی شود.
>>> نورالله وليزاده
خیلی نوشته عالمانه، تحقیقی و مفید است. شما سلامت باشین جناب هادف. باید عرض کنم که وقتی این نوشته را خواندم حس کردم که تمام یافته و برداشته های پراگنده من نظم یافته و به زبان علمی بیان شده است. این نوشته های خیلی ضروری و مفید است.
>>> Barna Salihi
از حیث تیوریک جامع و مفید اما از حیث عملی با توجه به آنچه جناب عالی آورده اید جانب احتیاط را کما فی السابق در نظر باید داشت تا عوام در اجرای احکام عملی به سستی و سطحی نگری خو نکنند .
>>> سید عزیزالله هاشمی
زیبا فرمودید با آنکه با بخشی ازگفته های مولوی صاحب مخالفت دارم ولی جرئتش را باید ستود. اگرگفتار او را تنها درسطح فشار واصلاح دستگاه های امنیتی قبول کنیم فرموده ای نیک است اما اینکه بگوئیم بعد ازیک قرار داد اجتماعی این وظیفه دولت است که متاسفانه آنچه همیشه ازدولت شاهد بودیم ( خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم. )
>>> عبدالوهاب عاصم
و مشکل دیگر هم اینست که اکثر روحانیون از راه دین ارتزاق میکنند و باید چیزیها که گفته شود، را بنا بر مصحلتها و منافع شان تحریف و و وارونه بیان میکنند و گاهی هم اعمال و کردار حکام جبار توجیه دینی وشریعی کردند خود مشکلی دیگری را در حوزه دین به بار آورده اند.
و پویایی دین و استمرار آن با پرسش های زمان باید سازگاری داشته باشد و در غیر آن دین منحط و منجمد میشود.
بقول دکتورحسن ترابی:
باید در وازه اجتهاد رارگشود و به پارهی از مشکلات ام روز راه ها حل جستجو کرد.
>>> عبدالمبین ایزدیار
عزیز عبدالحد جان جای شما خارج نیُست زیرا کاکا یت برادرت وپدرت در راه جهاد خودرا قربانی کردن مردم پیرو از ایشان جهاد کردن دنیا ترا فریب داده است امروز مردم ما به شما جوانان دانشمند ضرورت نشود فردای قیامت نزد کا کا برادر وپدر بخصوص نزد خداوند مسول وخجالت شوی چرا خداونداین علمیت وعزت را از برکت جهاد آنها برایت داده است اکنون شما زیر تا ثر دنیا ومادیات رفته آیا شهادت آنها یادت نیست کمی فکر کن خدا کند بمن قهر نشوید چرا دلم بسار بشما میسوزد ازان فامیل در خارج بودن بخاطر زند ماندن شرم است شما مردم عادی نستید
>>> Razaq Rahimi
عالی بود هادف گرامی درود بر شما. بدون شک مطالب ارزشمندی ازین دست در رشد آگاهی دینی جوانان احساساتی بسیار کمک میکند. ضعف حاکمیت قانون و فساد حاکم بر جامعه، سطح نازل معرفت دینی مردم ما بویژه جوانان را به بیراههٔ تاریک افراط گرایی سوق می دهد که افراطیت مسلح و غیر مسلح با امکانات وسیع برای شکار این جوانان دندان تیز کرده اند. پویا بمانید!
>>> وقتی حاکمیت از اسلام و دین و شریعت استفاده ابزاری کند جای گله از ملا و مولوی باقی نمی ماند.
>>> مسالهاي كه ذهن حافظ را به خود مشغول داشته، بيزاري از ريا و سالوس است كه خرمن دل و دين رياكاران و مردمان را سوخته و خواهد ساخت.
«گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان
تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندي آموز و كرم كن كه نه چندان هنرست
حيواني كه ننوشد مي و انسان نشود»
حافظ با آن كه با صوفيه به ويژه آن گروه كه پشمينهپوشي را دكان زراندوزي و صيد قلوب ساده عوام ساختهاند، نظر خوشي ندارد، در برخي موارد كلام او يادآور مطالب و مقاصد صوفيه است و معلوم ميگردد كه با اصل عرفان و تصوف نزاعي ندارد و خود او نيز سالك آن راه است. نزاع او با كساني است كه اين انديشه عالي و مذهب والا را دكان ساختهاند و خريد و فروش ميكنند.
ر
>>> زمانی که شوروی به افغانستان حمله نظامی کرد،جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا چنین گفت:
ما حمله نظامی شوروی را به کشور مسلمان و مردم مسلمان و دیندار افغانستان تقبیح میکنیم.مردم افغانستان که مردم مسلمان و مجاهد هستند،در مقابل این تجاوز شوروی جهاد خواهند کرد.جهاد بالای مردم افغانستان فرض است.
زمانی که حادثه یازدهم سپتامبر صورت گرفت.جورج بوش چنین گفت:
ما القاعده و طالبان و دیگر گروپ های تروریست اسلامی را که در هرکجای دنیا باشند،تعقیب خواهیم کرد و به جزای اعمال شان خواهیم رساند.
دفعتاً در ظرف سی سال مجاهدین افغانستان به تروریست های اسلامی تبدیل شدند.
پس مجاهدین عبارت از گروپ های اسلامی هستند که در مقابل کمونست ها میجنگیدند و تروریست های اسلامی عبارت از گروپ های اسلامی هستند که در مقابل کشور های آزاد و دیموکراسی غرب میجنگند.
اما جنگ در مقابل کمونیزم هنوز خاتمه پیدا نکرده است.
هرچند حزب توده ایران توسط خمینی ازبین رفت و اعضای آن منحیث منافقین به پای دار کشیده شدند و باقی آنها به عراق گریختند و یک تعداد شان به غرب رفتند و نام خود را تغیر دادند و بنام مجاهدین خلق یاد میشوند.
دولت عراق نیز که از اقمار گمونشت بود و لیبیا همچنان.از طرف امریکا و غرب سرنگون شدند.
کیوبا هم بعد از مرگ فیدل کاسترو.چندان کمونست نمانده است و وینرویلا به پروبام اقتصادی مواجه است و رییس جمهور بولیویا له مکزیکو گریخته است.
یگانه کشور کمونستی که باقیمانده است.عبارت از چین است که هرچند اقتصاد اش دیگر کمونستی نیست،اما دولت اش کمونستی است.
چنانچه از چندین سال بدینسو مردم مسلمان و معتقد به دین اسلام و دین پرور و مجاهد.ایالت سنکیانگ را که ایغور ها میباشد،بنان تجدید تربیت کمونستی،در لاگر ها ی تجدید تربیت انداخته است و میلیون ها نفر آنها را محبوس نموده اند و هر روز کشور های غربی بالای چین انتقاد میکنند که کروم مجاهد و مسلمان ایغور را دولت چین بندی نموده است.
پس برای ملا های افغانستان،بهترین جای برای تطبیق قانون امر بالمعروف و نهی عن المنکر کشور چین است.
باید کشور های غربی زمینه جهاد مردم مسلمان افغانستان را در مقابل کشور کمونستی چین فراهم کند.
ملا های افغانستان نباید در مقابل بندی شدن برادر های دینی خویش در چین بی تفاوت باشند.
باید به هر قسمی که میشود،از راه بدخشان.خود را به کاشغر برسانند و جهاد را علیه کشور چین شروع کنند.
افغانستان دیگر نه جای جهاد است و نه جای امر بالمعروف و نهی عن المنکر.
جهاد بالای شما حالا تنها در چین جایز است.
>>> نمیدانم این آقای هادف باچه هدف این مبحث را مطرح نموده شاید از باب اینکه امروزه مد شده هر غیر متخصص نسبت به دین،اظهارنظر دینی میکنند و دیوار کوتاهتر از دین پیدا نمی تواند ،باشد.
بایک نگاه گذرا و بدون تامل به این نوشته سطحی نگری و بی اطلاعی نویسنده از منابع و مضامین دینی آشکار میگردد.
به یک مورد از آن بی سوادی مستندا اشاره کنم قضاوت با اهل فن ونظر باشد امید وارم نویسنده نیز عبرتی گرفته باشد تا قبل از نقد دین و شریعت سواد وشعور خود را در معرض نقد قرار بدهد.وبه آنچه که تخصص ندارد اظهار نظر نکند.
این آقای به ظاهر محقق و روشنفکر دینی ادعاه کرده که تنها یک در صد قرآن آیات مربوط به احکام است. در حالیکه نظر محققین و پژوهشگران واقعی چیز دیگری است!به تحقیق ذیل توجه فرمایید؛
فهرست آیات الاحکام
این مقاله دربارهٔ فهرستی از آیات فقهی قرآن است.
فهرست آیات الاحکام فهرستی از آیات قرآن است که از آنها احکام عملی شرعی برداشت میشود و به همین دلیل «آیات الاحکام» نامیده شدهاند.[۱] درباره تعداد آیات الاحکام در برخی از روایات آمده است، یکچهارم قرآن به احکام شرعی میپردازد[۲] و در برخی دیگر گفته شده یکسوم آیات چنیناند.[۳] در میان فقهای شیعه معروف است که آیات الاحکام، پانصد آیه هستند (حدود یکسیزدهم آیات قرآن). در عین حال گفته شده است در این باره عدد دقیقی را نمیتوان بیان کرد؛ چراکه ممکن است فقیهی، از یک آیه، حکمی استخراج کند و دیگری خیر.[۴] طولانیترین آیه در میان آیات الاحکام، طولانیترین آیه قرآن نیز است. این آیه که آیه ۲۸۲ سوره بقره است، به آیه دَین مشهور است.
جدول آیات الاحکام
در جدول زیر، برخی از آیات شماره جدید نخوردهاند، این به آن دلیل است که در موضوعات دیگر یک بار شمارش شدهاند.
ردیف نام سوره شماره آیه موضوع
۱ فرقان ۴۸ طهارت
۲ انفال ۱۱ طهارت
۳ نساء ۴۳ طهارت: غسل
۴ مائده ۶ طهارت: وضو
۵ بقره ۲۲۲ طهارت: حیض
۶ توبه ۱۰۸ طهارت
۷ توبه ۲۸ نجاست مشرکان
۸ بقره ۲۳۸ نماز
۹ بقره ۲۳۹ نماز
۱۰ طه ۱۳۲ نماز
۱۱ اسراء ۷۸ نماز
۱۲ هود ۱۱۵ نماز
۱۳ بینه ۵ نماز
۱۴ بقره ۱۴۴ نماز
۱۵ اسراء ۱۱۰ نماز
۱۶ نحل ۹۸ نماز
۱۷ حج ۷۷ نماز
۱۸ نساء ۱۰۱ نماز
۱۹ نساء ۱۰۲ نماز
۲۰ نساء ۱۰۳ نماز
۲۱ جمعه ۹ نماز
۲۲ اعلی ۱۴ نماز
۲۳ اعلی ۱۵ نماز
۲۴ توبه ۸۴ نماز
۲۵ بقره ۱۸۳ روزه
۲۶ بقره ۱۸۴ روزه
۲۷ بقره ۱۸۵ روزه
۲۸ بقره ۱۸۷ روزه
۲۹ توبه ۱۰۳ روزه
۳۰ توبه ۶۰ روزه
۳۱ انعام ۱۴۱ روزه
۳۲ بقره ۲۶۷ روزه
۳۳ انفال ۴۱ روزه
۳۴ آل عمران ۹۶ حج
۳۵ حج ۲۷ حج
۳۶ حج ۲۸ حج
۳۷ حج ۲۹ حج
۳۸ حج ۳۶ حج
۳۹ بقره ۱۹۶ حج
۴۰ بقره ۱۵۸ حج
۴۱ بقره ۱۲۵ حج
۴۲ بقره ۱۹۸ حج
۴۳ بقره ۱۹۹ حج
۴۴ فتح ۲۷ حج
۴۵ بقره ۲۰۳ حج
۴۶ بقره ۲۰۰ حج
۴۷ بقره ۱۹۷ حج
۴۸ مائده ۱ حج
۴۹ مائده ۹۴ حج
۵۰ مائده ۹۵ حج
۵۱ مائده ۹۶ حج
۵۲ مائده ۲ حج
۵۳ توبه ۲۹ جهاد
۵۴ حجرات ۹ جهاد
۵۵ توبه ۴۱ جهاد
۵۶ توبه ۸۱ جهاد
۵۷ صف ۱۱ جهاد
۵۸ نساء ۹۵ جهاد
۵۹ انفال ۷۲ جهاد
۶۰ بقره ۲۱۷ جهاد
۶۱ بقره ۱۹۴ جهاد
۶۲ بقره ۱۹۱ جهاد
۶۳ انفال ۶۶ جهاد
۶۴ توبه ۱۲۳ جهاد
۶۵ انفال ۱۵ جهاد
۶۶ انفال ۱۶ جهاد
۶۷ انفال ۶۷ جهاد
۶۸ محمد ۴ جهاد
۶۹ انفال ۵۷ جهاد
۷۰ انفال ۵۸ جهاد
۷۱ انفال ۶۰ جهاد
۷۲ انفال ۶۱ جهاد
۷۳ نساء ۷۱ جهاد
۷۴ بقره ۱۹۰ جهاد
۷۵ توبه ۹۱ جهاد
۷۶ توبه ۶ جهاد
۷۷ انفال ۱ انفال و غنایم جنگی
۷۸ حشر ۶ انفال و غنایم جنگی
۷۹ حشر ۷ انفال و غنایم جنگی
۸۰ آل عمران ۱۰۴ امر به معروف و نهی از منکر
۸۱ تحریم ۶ امر به معروف و نهی از منکر
۸۲ اعراف ۱۹۹ امر به معروف و نهی از منکر
۸۳ نحل ۱۲۵ امر به معروف و نهی از منکر
۸۴ بقره ۲۷۵ خرید و فروش
۸۵ نساء ۲۹ خرید و فروش
۸۶ بقره ۲۷۸ ربا
۸۷ بقره ۲۷۹ ربا
۸۸ آل عمران ۱۳۰ ربا
۸۹ قصص ۲۷ اجاره
۹۰ نساء ۱۲۸ صلح
۹۱ بقره ۲۸۲ قرض و رهن
۹۲ بقره ۲۸۳ قرض و رهن
۹۳ بقره ۲۸۰ قرض و رهن
۹۴ نساء ۵۸ ودیعه
۹۵ انفال ۲۷ ودیعه
۹۶ مؤمنون ۸ ودیعه
۹۷ نور ۳۳ مکاتبه (عبد و کنیز)
۹۸ نور ۳۲ ازدواج
۹۹ نساء ۳ ازدواج
۱۰۰ مؤمنون ۵ ازدواج
۱۰۱ مؤمنون ۶ ازدواج
۱۰۲ مؤمنون ۷ ازدواج
۱۰۳ نساء ۲۴ ازدواج موقت
۱۰۴ نساء ۲۵ ازدواج
۱۰۵ نساء ۲۳-۲۴ ازدواج
۱۰۶ نساء ۲۲ ازدواج
۱۰۷ بقره ۲۲۱ ازدواج
۱۰۸ ممتحنه ۱۰ ازدواج
۱۰۹ مائده ۵ ازدواج
۱۱۰ نور ۳ ازدواج
۱۱۱ نساء ۱۹ ازدواج
۱۱۲ نساء ۴ ازدواج: مَهر
۱۱۳ نساء ۲۰ ازدواج
۱۱۴ نساء ۲۱ ازدواج
۱۱۵ بقره ۲۳۶ ازدواج
۱۱۶ بقره ۲۳۷ ازدواج
۱۱۷ طلاق ۶ ازدواج: نفقه
۱۱۸ طلاق ۷ ازدواج: نفقه
۱۱۹ بقره ۲۳۳ ازدواج: نفقه
۱۲۰ نساء ۳۴ ازدواج: نشوز
۱۲۱ نساء ۳۵ ازدواج: نشوز
۱۲۲ نور ۳۰ ازدواج: حفظ نگاه
۱۲۳ نور ۳۱ ازدواج: حفظ نگاه
۱۲۴ احزاب ۵۵ پوشش زنان
۱۲۵ احزاب ۵۹ پوشش زنان
۱۲۶ نور ۶۰ پوشش زنان
۱۲۷ بقره ۲۲۳ ازدواج
۱۲۸ بقره ۲۳۵ ازذواج
۱۲۹ طلاق ۱ طلاق
۱۳۰ طلاق ۲ طلاق
۱۳۱ بقره ۲۳۱ طلاق
۱۳۲ بقره ۲۲۸ طلاق: عِدّه
۱۳۳ طلاق ۴ طلاق: عِدّه
۱۳۴ احزاب ۴۹ طلاق: عده
۱۳۵ بقره ۲۳۴ عِده وفات
۱۳۶ بقره ۲۲۹ طلاق
۱۳۷ بقره ۲۳۰ طلاق
۱۳۸ بقره ۲۳۲ طلاق
۱۳۹ مجادله ۲ ظِهار
۱۴۰ مجادله ۳ ظهار
۱۴۱ مجادله ۴ ظهار
۱۴۲ احزاب ۴ ظهار
۱۴۳ بقره ۲۲۶ ایلاء
۱۴۴ بقره ۲۲۷ ایلاء
۱۴۵ نور ۶ لِعان
۱۴۶ نور ۷ لعان
۱۴۷ نور ۸ لعان
۱۴۸ نور ۹ لعان
۱۴۹ انسان ۷ نذر
۱۵۰ بقره ۲۷۰ نذر
۱۵۱ حج ۲۹ نذر
۱۵۲ مائده ۸۹ قَسَم
۱۵۳ آل عمران ۷۷ قسم
۱۵۴ نحل ۹۲ قسم
۱۵۵ نحل ۹۴ قسم
۱۵۶ بقره ۲۲۵ قسم
۱۵۷ بقره ۲۲۴ قسم
۱۵۸ قلم ۱۰ قسم
۱۵۹ بقره ۲۷ عهد
۱۶۰ اسراء ۳۴ عهد
۱۶۱ انعام ۱۵۲ عهد
۱۶۲ نحل ۹۱ عهد
۱۶۳ بقره ۱۷۷ عهد
۱۶۴ رعد ۲۵ عهد
۱۶۵ احزاب ۱۵ عهد
۱۶۶ بقره ۱۸۰ وصیت
۱۶۷ بقره ۱۸۱ وصیت
۱۶۸ بقره ۱۸۲ وصیت
۱۶۹ ص ۲۶ قضاوت
۱۷۰ نساء ۱۰۵ قضاوت
۱۷۱ مائده ۴۸ قضاوت
۱۷۲ مائده ۴۹ قضاوت
۱۷۳ مائده ۴۴ قضاوت
۱۷۴ مائده ۴۵ قضاوت
۱۷۵ مائده ۴۷ قضاوت
۱۷۶ مائده ۴۲ قضاوت
۱۷۷ نساء ۶۰ قضاوت
۱۷۸ هود ۱۱۳ قضاوت
۱۷۹ بقره ۱۸۸ قضاوت
۱۸۰ نساء ۱۵ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۱ نور ۴ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۲ نور ۱۳ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۳ بقره ۱۴۰ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۴ معارج ۳۳ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۵ نساء ۱۳۵ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۶ مائده ۸ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۷ نساء ۶ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۸ مائده ۱۰۶ قضاوت: شهادتدادن
۱۸۹ مائده ۱۰۷ قضاوت: شهادتدادن
۱۹۰ نساء ۵ ممنوعیت از تصرفات مالی (حَجر)
۱۹۱ نحل ۷۵ ممنوعیت از تصرفات مالی (حَجر)
۱۹۲ نساء ۹۲ کفارهها
۱۹۲ـ۱ مجادله ۳ـ۴ کفارهها
۱۹۲ـ۲ مائده ۸۹ کفارهها
۱۹۲ـ۳ مائده ۹۵ کفارهها
۱۹۲ـ۴ بقره ۱۹۶ کفارهها
۱۹۳ نساء ۱۱ ارث
۱۹۴ نساء ۱۲ ارث
۱۹۵ نساء ۱۷۶ ارث
۱۹۶ احزاب ۶ ارث
۱۹۷ انفال ۷۵ ارث
۱۹۸ نساء ۷ ارث
۱۹۹ نساء ۳۳ ارث
۲۰۰ نور ۲ حد و تعزیر
۲۰۱ نساء ۱۵ـ۱۶ حد و تعزیر
۲۰۱ـ۱ نساء ۲۵ حد و تعزیر
۲۰۲ نور ۴ حد و تعزیر
۲۰۳ مائده ۳۸ حد و تعزیر
۲۰۴ مائده ۳۹ حد و تعزیر
۲۰۵ مائده ۳۳ حد و تعزیر
۲۰۶ مائده ۳۴ حد و تعزیر
۲۰۷ مائده ۳۲ حد و تعزیر
۲۰۸ بقره ۱۷۸ قصاص
۲۰۹ بقره ۱۷۹ قصاص
۲۱۰ اسراء ۳۳ قصاص
۲۱۰ـ۱ مائده ۳۲ قصاص
۲۱۰ـ۲ مائده ۴۵ قصاص
۲۱۱ شوریٰ ۳۹ قصاص
۲۱۲ شوریٰ ۴۰ قصاص
۲۱۳ شوریٰ ۴۱ قصاص
۲۱۴ شعراء ۲۲۷ قصاص
۲۱۵ حج ۶۰ قصاص
۲۱۶ نحل ۱۲۶ قصاص
۲۱۶ـ۱ بقره ۱۹۴ قصاص
۲۱۷ شوریٰ ۴۳ قصاص
۲۱۷ـ۱ شوریٰ ۴۰ قصاص
۲۱۸ بقره ۲۹ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۱۹ بقره ۱۶۸ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۰ بقره ۱۷۲ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۱ مؤمنون ۵۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۲ مائده ۴ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۳ مائده ۸۸ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۴ اعراف ۳۲ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۵ نحل ۱۱۴ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۶ انعام ۱۱۸ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۷ انعام ۱۱۹ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۸ ملک ۱۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۹ انعام ۱۴۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۲۹ـ۱ مائده ۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۰ بقره ۱۷۳ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۱ مائده ۳ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۲ نحل ۱۱۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۳ انعام ۱۴۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۳ـ۱ انعام ۱۴۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۳ـ۲ مائده ۴ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۴ مائده ۹۰ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۵ مائده ۹۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۶ نحل ۱۴ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۷ فاطر ۱۲ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۸ نحل ۶۹ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۳۹ حج ۳۰ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۰ نحل ۵ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۱ نحل ۶۶ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۲ مؤمنون ۲۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۳ یس ۷۲ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۴ یس ۷۳ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۴ـ۱ حج ۲۸ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۴ـ۲ حج ۳۶ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۴ـ۳ مائده ۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۴ـ۴ مائده ۹۶ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۵ مؤمنون ۱۹ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۶ مؤمنون ۲۰ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۷ نحل ۶۷ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۸ بقره ۵۷ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۴۹ بقره ۶۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۰ نحل ۱۰ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۱ عبس ۲۷ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۲ عبس ۲۸ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۳ عبس ۲۹ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۴ عبس ۳۰ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۵ عبس ۳۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۶ عبس ۳۲ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۶ـ۱ انعام ۱۴۱ خوردنیها و آشامیدنیها
۲۵۷ حجرات ۲۵۷ حجیت خبر
۲۵۸ توبه ۱۲۲ حجیت خبر
۲۵۹ بقره ۱۵۹ حجیت خبر
۲۶۰ نحل ۴۳ حجیت خبر
۲۶۱ توبه ۶۱ حجیت خبر
۲۶۱ـ۱ بقره ۲۸۲ حجیت بیّنه
۲۶۱ـ۲ طلاق ۱-۲ حجیت بیّنه
۲۶۱ـ۳ مائده ۱۰۶ حجیت بیّنه
۲۶۱ـ۴ مائده ۹۵ حجیت بیّنه
۲۶۲ نساء ۵۹ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۳ نجم ۳ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۴ نجم ۴ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۵ احزاب ۲۱ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۶ احزاب ۳۶ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۷ آل عمران ۳۱ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۸ اعراف ۱۵۸ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۶۹ حشر ۷ حجیت سنت پیامبر(ص)
۲۷۰ احزاب ۳۳ حجیت سنت اهلبیت
۲۷۱ آل عمران ۱۱۰ سنت صحابه
۲۷۱ـ۱ مائده ۹۵ قیاس فقهی
۲۷۲ نساء ۱۱۵ حجیت اجماع
۲۷۳ آل عمران ۱۰۳ حجیت اجماع
۲۷۴ اسراء ۱۵ اصل برائت
۲۷۴ـ۱ طلاق ۷ اصل برائت
۲۷۴ـ۲ انعام ۱۴۵ اصل برائت
۲۷۴ـ۳ انعام ۱۱۹ اصل برائت
۲۷۵ توبه ۱۱۵ اصل برائت
۲۷۶ آل عمران ۱۰۲ اصل احتیاط
۲۷۷ تغابن ۱۶ اصل احتیاط
۲۷۸ بقره ۱۹۵ اصل احتیاط
۲۷۹ اسراء ۳۶ اصل احتیاط
۲۸۰ یونس ۳۶ حجیت ظن
۲۸۱ نساء ۱۵۷ حجیت ظن
۲۸۲ انعام ۱۴۸ حجیت ظن
۲۸۳ نجم ۲۳ حجیت ظن
۲۸۴ نجم ۲۸ حجیت ظن
۲۸۴ـ۱ اسراء ۳۶ حجیت ظن
۲۸۵ بقره ۲۸۶ تکلیف
۲۸۶ مؤمنون ۶۲ تکلیف
۲۸۶ـ۱ بقره ۲۳۳ تکلیف
۲۸۶ـ۲ طلاق ۷ تکلیف
۲۸۶ـ۳ انعام ۱۵۲ تکلیف
۲۸۷ نحل ۱۰۶ تکلیف
۲۸۸ حج ۷۸ قاعده فقهی نفی حرج
۲۸۹ حجرات ۱۲ قاعده فقهی حمل بر صحت
۲۹۰ نور ۱۲ قاعده فقهی حمل بر صحت
۲۹۱ صافات ۱۴۱ قاعده فقهی قرعه
۲۹۲ آل عمران ۴۴ قاعده فقهی قرعه
۲۹۳ آل عمران ۲۸ تقیه
۲۹۳ـ۱ نحل ۱۰۶ تقیه
۲۹۴ انفال ۳۸ قاعده فقهی جَبّ
۲۹۵ نساء ۱۴۱ قاعده فقهی نفی سبیل
۲۹۶ الرحمن ۶۰ قاعده فقهی احسان
۲۹۶ـ۱ توبه ۹۱ قاعده فقهی احسان
۲۹۷ حج ۳۲ قاعده تعظیم شعائر
۲۹۷ـ۱ مائده ۲ همکاری در کار حرام
۲۹۷ـ۲ احزاب ۲۱ اسوه بودن پیامبر(ص)
۲۹۸ احزاب ۵۰ اختصاصات پیامبر(ص)
۲۹۹ احزاب ۲۸ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۰ احزاب ۲۹ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۱ احزاب ۵۲ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۲ احزاب ۵۱ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۳ مزمل ۲ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۴ مزمل ۳ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۵ مزمل ۴ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۶ اسراء ۷۹ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۶ـ۱ احزاب ۶ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۶ـ۱ احزاب ۳۶ اختصاصات پیامبر(ص)
۳۰۷ احزاب ۵۳ زنان پیامبر
۳۰۷ـ۱ احزاب ۶ زنان پیامبر
۳۰۸ احزاب ۳۰ زنان پیامبر
۳۰۹ احزاب ۳۱ زنان پیامبر
۳۱۰ اسراء ۲۶ اسراف و بُخل
۳۱۱ اسراء ۲۷ اسراف و بُخل
۳۱۲ اسراء ۳۹ اسراف و بُخل
۳۱۳ حدید ۲۴ اسراف و بُخل
۳۱۴ فرقان ۶۷ اسراف و بُخل
۳۱۵ یونس ۸۳ اسراف و بُخل
۳۱۶ شعراء ۱۵۱ اسراف و بُخل
۳۱۷ غافر ۴۳ اسراف و بُخل
۳۱۸ غافر ۲۸ اسراف و بُخل
۳۱۹ انبیاء ۹ اسراف و بُخل
۳۲۰ ذاریات ۳۴ اسراف و بُخل
۳۲۱ یونس ۱۲ اسراف و بُخل
۳۲۲ غافر ۳۴ اسراف و بُخل
۳۲۳ یس ۱۹ اسراف و بُخل
۳۲۳ـ۱ انعام ۱۴۱ اسراف و بُخل
۳۲۴ـ۳۲۸ نور ۱۱ـ۱۷ تهمت زنا
۳۲۹ـ۳۳۰ نور ۲۳ـ۲۴ تهمت زنا
۳۳۰ـ۱ نور ۴ تهمت زنا
۳۳۱ـ۳۳۲ نساء ۲۹ـ۳۰ قتل
۳۳۳ نساء ۹۳ قتل
۳۳۴ انعام ۱۴۰ قتل
۳۳۵ انعام ۱۵۱ قتل
۳۳۶ اسراء ۳۱ قتل
۳۳۷ فرقان ۶۸ قتل
۳۳۸ ممتحنه ۱۲ قتل
۳۳۸ـ۱ نساء ۹۲ قتل
۳۳۸ـ۲ مائده ۳۲ قتل
۳۳۸ـ۳ اسراء ۳۳ قتل
۳۳۸ـ۴ بقره ۱۹۵ قتل
۳۳۹ـ۳۴۰ هود ۸۴ـ۸۵ کمفروشی
۳۴۱ اعراف ۸۵ کمفروشی
۳۴۲ اسراء ۳۵ کمفروشی
۳۴۳ـ۳۴۴ شعراء ۱۸۱ـ۱۸۲ کمفروشی
۳۴۵ـ۳۴۶ الرحمن ۸ـ۹ کمفروشی
۳۴۷ـ۳۴۹ مطففین ۱ـ۳ کمفروشی
۳۴۹ـ۱ انعام ۱۵۲ کمفروشی
۳۵۰ نساء ۱۴۸ غیبتکردن
۳۵۱ همزه ۱ غیبتکردن
۳۵۲ حجرات ۱۱ غیبتکردن
۳۵۳ قلم ۱۱ غیبتکردن
۳۵۳ـ۱ حجرات ۱۲ غیبتکردن
۳۵۳ـ۲ قلم ۱۱ سخنچینی
۳۵۳ـ۳ بقره ۲۷ سخنچینی
۳۵۳ـ۴ رعد ۲۵ سخنچینی
۳۵۳ـ۵ حجرات ۱۱ استفاده از القاب زشت
۳۵۳ـ۶ حجرات ۱۲ تجسس و گمان بد
۳۵۴ احزاب ۷۲ امانتداری
۳۵۴ـ۱ نساء ۵۸ امانتداری
۳۵۴ـ۲ انفال ۲۷ امانتداری
۳۵۴-۳ مؤمنون ۸ امانتداری
۳۵۵ اسراء ۳۲ زنا
۳۵۶ اعراف ۳۳ زنا
۳۵۷ شوری ۳۷ زنا
۳۵۸ نجم ۳۲ زنا
۳۵۸ـ۱ نور ۳۳ زنا
۳۵۸ـ۲ نور ۲ـ۳ زنا
۳۵۸ـ۳ انعام ۱۵۱ زنا
۳۵۸ـ۴ فرقان ۶۸ زنا
۳۵۸ـ۵ ممتحنه ۱۲ زنا
۳۵۹ـ۳۶۰ نمل ۵۴ـ۵۵ لواط
۳۶۰ـ۱ مائده ۳۸ـ۳۹ دزدی
۳۶۰ـ۲ ممتحنه ۱۲ دزدی
۳۶۱ نور ۱۹ ترویج فحشا
۳۶۲ آل عمران ۱۱۷ ظلم
۳۶۳ نحل ۳۳ ظلم
۳۶۴ نحل ۱۱۸ ظلم
۳۶۵ عنکبوت ۴۰ ظلم
۳۶۶ روم ۹ ظلم
۳۶۷ نحل ۹۰ ظلم
۳۶۸ اعراف ۵۵ ظلم
۳۶۸ـ۱ بقره ۱۹۰ ظلم
۳۶۸ـ۲ بقره ۵۷ ظلم
۳۶۸ـ۳ اعراف ۳۳ ظلم
۳۶۸ـ۴ هود ۱۱۳ ظلم
۳۶۹ آل عمران ۱۱۸ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۰ نساء ۱۴۴ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۱ مائده ۵۷ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۲ـ۳۷۳ مائده ۸۰ ـ۸۱ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۴ توبه ۱۶ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۵ توبه ۲۳ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۶ـ۳۷۷ توبه ۱۱۳ـ۱۱۴ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۸ مجادله ۱۴ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۷۹ مجادله ۲۲ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۸۰ ممتحنه ۱ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۸۱ـ۳۸۲ ممتحنه ۸ـ۹ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۸۳ ممتحنه ۱۳ دوستی با کافر و دعا برای او
۳۸۴ نساء ۱۴۰ همنشینی با کفار
۳۸۵ انعام ۶۸ همنشینی با کفار
۳۸۶ انعام ۱۰۸ همنشینی با کفار
۳۸۷ـ۳۸۸ محمد ۲۲ـ۲۳ قطع رَحِم
۳۸۸ـ۱ بقره ۲۷ قطع رحم
۳۸۸ـ۲ رعد ۲۵ قطع رحم
۳۸۹ آل عمران ۱۷۵ ناامیدی از رحمت خداوند
۳۹۰ اعراف ۹۹ ناامیدی از رحمت خداوند
۳۹۱ یوسف ۸۷ ناامیدی از رحمت خداوند
۳۹۲ حجر ۵۶ ناامیدی از رحمت خداوند
۳۹۳ زمر ۵۳ ناامیدی از رحمت خداوند
۳۹۴ـ۳۹۶ نور ۲۷ـ۲۹ تصرف در مال دیگری
۳۹۷ نور ۶۱ تصرف در مال دیگری
۳۹۷ـ۱ نساء ۴ تصرف در مال دیگری
۳۹۸ بقره ۶۰ فسادافکنی
۳۹۹ اعراف ۷۴ فسادافکنی
۴۰۰ هود ۸۵ فسادافکنی
۴۰۱ اعراف ۵۶ فسادافکنی
۴۰۱ـ۱ بقره ۲۷ فسادافکنی
۴۰۱ـ۲ مائده ۳۲ـ۳۳ فسادافکنی
۴۰۱ـ۳ رعد ۲۵ فسادافکنی
۴۰۱ـ۴ محمد ۲۲ـ۲۳ فسادافکنی
۴۰۲ بقره ۴۲ پنهانکردن حق
۴۰۳ بقره ۱۷۴ پنهانکردن حق
۴۰۴ آل عمران ۷۱ پنهانکردن حق
۴۰۵ بقره ۱۴۶ پنهانکردن حق
۴۰۵ـ۱ بقره ۱۵۹ پنهانکردن حق
۴۰۶ـ۴۰۷ توبه ۳۴ـ۳۵ مالاندوزی
۴۰۸ توبه ۳۷ جابهجا کردن ماههای حرام
۴۰۹ بقره ۱۰۲ سحر و جادو
۴۱۰ نحل ۱۰۵ دروغ
۴۱۰ـ۱ غافر ۲۸ دروغ
۴۱۰ـ۲ حج ۳۰ دروغ
۴۱۰ـ۳ مائده ۹۰ـ۹۱ قمار
۴۱۰ـ۴ مائده ۳ قمار
۴۱۱ نساء ۱۴۲ ریا
۴۱۲ ماعون ۶ ریا
۴۱۳ کهف ۱۱۰ ریا
۴۱۴ اعراف ۲۹ ریا
۴۱۵ زمر ۲ ریا
۴۱۶ زمر ۱۱ ریا
۴۱۷ زمر ۱۴ ریا
۴۱۸ غافر ۱۴ ریا
۴۱۹ غافر ۶۵ ریا
۴۲۰ـ۴۲۱ انعام ۱۶۲ـ۱۶۳ ریا
۴۲۲ نساء ۳۸ ریا
۴۲۳ انفال ۴۷ ریا
۴۲۳ـ۱ بینه ۵ ریا
۴۲۴ نساء ۱۱۹ تغییر خلقت خدا
۴۲۵ احزاب ۳۲ زنان
۴۲۵ـ۱ نور ۳۱ زنان
۴۲۶ نور ۶۳ تعامل با پیامبر(ص)
۴۲۷ـ۴۲۹ حجرات ۲ـ۴ تعامل با پیامبر(ص)
۴۲۹ـ۱ احزاب ۵۳ تعامل با پیامبر(ص)
۴۳۰ حدید ۲۷ رهبانیت
۴۳۱ انفال ۴۶ نزاع
۴۳۲ انعام ۱۶۴ گرفتاری گناه
۴۳۳ نجم ۳۸ گرفتاری گناه
۴۳۳ـ۱ اسراء ۱۵ گرفتاری گناه
۴۳۳ـ۲ بقره ۲۸۶ گرفتاری گناه
۴۳۳ـ۳ آل عمران ۱۰۳ چنگزدن به ریسمان الهی
۴۳۳ـ۴ نساء ۵۹ اطاعت از اولو الامر
۴۳۴ هود ۱۱۲ استقامت
۴۳۵ فصلت ۶ استقامت
۴۳۶ فصلت ۳۰ استقامت
۴۳۷ شوری ۱۵ استقامت
۴۳۸ احقاف ۱۳ استقامت
۴۳۹ جن ۱۶ استقامت
۴۴۰ یونس ۸۹ استقامت
۴۴۱ تکویر ۲۸ استقامت
۴۴۲ آل عمران ۲۰۰ صبر
۴۴۳ بلد ۱۷ صبر
۴۴۴ حجرات ۱۰ اصلاح (جامعه)
۴۴۵ نساء ۱۱۴ اصلاح (جامعه)
۴۴۵ـ۱ نساء ۳۵ اصلاح (جامعه)
۴۴۵ـ۲ نساء ۱۲۸ اصلاح (جامعه)
۴۴۵ـ۳ انفال ۱ اصلاح (جامعه)
۴۴۵ـ۴ حجرات ۹ اصلاح (جامعه)
۴۴۶ تحریم ۸ توبه
۴۴۶ـ۱ نور ۳۱ توبه
۴۴۶ـ۲ توبه ۱۲۲ فتوا و تقلید
۴۴۷ مطففین ۴ دفع ضرر
۴۴۸ نساء ۸۶ جواب سلام
۴۴۹ـ۴۵۰ نور ۵۸ـ۵۹ مسئولیت خانه
۴۵۰ـ۱ طه ۱۳۲ مسئولیت خانه
۴۵۰ـ۲ تحریم ۶ مسئولیت خانه
۴۵۱ نور ۲۲ کمک به ذیالقربی و یتیم و مسکین و...
۴۵۲ روم ۳۸ کمک به ذیالقربی و یتیم و مسکین و...
۴۵۲ـ۱ بقره ۱۷۷ کمک به ذیالقربی و یتیم و مسکین و...
۴۵۲ـ۲ نحل ۹۰ کمک به ذیالقربی و یتیم و مسکین و...
۴۵۲ـ۳ اسراء ۲۶ کمک به ذیالقربی و یتیم و مسکین و...
۴۵۳ جمعه ۱۰ طلب روزی
۴۵۳ـ۱ ملک ۱۵ طلب روزی
۴۵۴ـ۴۵۶ اسراء ۲۳ـ۲۵ نیکی به پدر و مادر
۴۵۷ عنکبوت ۸ نیکی به پدر و مادر
۴۵۸ احقاف ۱۵ نیکی به پدر و مادر
۴۵۹ نساء ۳۶ نیکی به پدر و مادر
۴۶۰ـ۴۶۱ لقمان ۱۴ـ۱۵ نیکی به پدر و مادر
۴۶۲ بقره ۸۳ نیکی به پدر و مادر
۴۶۲ـ۱ انعام ۱۵۱ نیکی به پدر و مادر
۴۶۳ـ۴۶۵ نساء ۹۷ـ۹۹ هجرت
۴۶۵ـ۱ انفال ۷۲ هجرت
۴۶۶ اعراف ۲۰۴ آداب قرآن
۴۶۷ فصلت ۳۶ پناهبردن به خدا
۴۶۸ اعراف ۲۰۰ پناهبردن به خدا
۴۶۹ـ۴۷۰ مؤمنون ۹۷ـ۹۸ پناهبردن به خدا
۴۷۱ـ۴۷۵ فلق ۱ـ۵ پناهبردن به خدا
۴۷۶ـ۴۸۱ ناس ۱ـ۶ پناهبردن به خدا
۴۸۲ آل عمران ۳۶ پناهبردن به خدا
۴۸۳ غافر ۵۶ پناهبردن به خدا
۴۸۴ ابراهیم ۳۵ پناهبردن به خدا
۴۸۵ ابراهیم ۴۰ پناهبردن به خدا
۴۸۶ یوسف ۳۳ پناهبردن به خدا
۴۸۷ آل عمران ۸ پناهبردن به خدا
۴۸۷ـ۱ نحل ۹۸ پناهبردن به خدا
۴۸۸ آل عمران ۱۵۹ توکل
۴۸۹ محمد ۲۴ تلاوت قرآن
۴۸۹ـ۱ اعراف ۲۰۴ تلاوت قرآن
۴۸۹ـ۲ مزمل ۴ تلاوت قرآن
۴۹۰ آل عمران ۱۹۱ ذکر خدا
۴۹۱ احزاب ۴۱ ذکر خدا
۴۹۱ـ۱ بقره ۲۳۹ ذکر خدا
۴۹۱ـ۲ نساء ۱۰۳ ذکر خدا
۴۹۱ـ۳ جمعه ۱۰ ذکر خدا
۴۹۲ انسان ۲۵ تسبیح خدا
۴۹۳ آل عمران ۴۱ تسبیح خدا
۴۹۴ احزاب ۴۲ تسبیح خدا
۴۹۵ اعراف ۲۵ تسبیح خدا
۴۹۶ نور ۳۶ تسبیح خدا
۴۹۷ فتح ۹ تسبیح خدا
۴۹۸ غافر ۵۵ تسبیح خدا
۴۹۹ مریم ۱۱ تسبیح خدا
۵۰۰ـ۵۰۱ ق ۳۹ـ۴۰ تسبیح خدا
۵۰۲ طه ۱۳۰ تسبیح خدا
۵۰۳ـ۵۰۴ طور ۴۸ـ۴۹ تسبیح خدا
۵۰۴ـ۱ بقره ۲۰۰ تسبیح خدا
۵۰۵ نوح ۱۰ استغفار
۵۰۵ـ۱ بقره ۱۹۸ـ۱۹۹ استغفار
۵۰۶ـ۵۰۷ ذاریات ۱۷ـ۱۸ استغفار
۵۰۸ـ۵۰۹ آل عمران ۱۶ـ۱۷ استغفار
۵۱۰ آل عمران ۱۳۵ استغفار
۵۱۱ ابراهیم ۴۰ـ۴۱ استغفار
۵۱۲ حشر ۱۰ استغفار
۵۱۳ نوح ۲۸ استغفار
۵۱۴ مزمل ۲۰ شب زندهداری
۵۱۵ـ۵۱۶ سجده ۱۶ـ۱۷ شبزندهداری
۵۱۶ـ۱ آل عمران ۱۷ شبزندهداری
۵۱۶ـ۲ اسراء ۷۹ شبزندهداری
۵۱۶ـ۳ ذاریات ۱۷ـ۱۸ شبزندهداری
۵۱۶ـ۴ مزمل ۲ـ۴ شبزندهداری
۵۱۷ احزاب ۵۶ صلوات بر پیامبر(ص)
۵۱۸ـ۵۱۹ شرح ۷ـ۸ تعقیبات نماز
۵۲۰ غافر ۶۰ دعا
۵۲۱ بقره ۱۸۶ دعا
۵۲۲ انبیاء ۹۰ دعا
۵۲۳ انعام ۶۳ دعا
۵۲۳ـ۱ اعراف ۵۵ـ۵۶ دعا
۵۲۳ـ۲ سجده ۱۶ دعا
۵۲۴ ضحی ۱۱ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۵ نساء ۳۷ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۶ مائده ۷ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۷ مائده ۱۱ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۸ مائده ۲۰ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۸ـ۱ مائده ۶ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۸ـ۲ اعراف ۷۴ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۸ـ۳ نحل ۱۱۴ برشمردن نعمتهای خدا و شکر آن
۵۲۹ فتح ۲۹ تواضع و عزت
۵۳۰ حجر ۸۸ تواضع و عزت
۵۳۱ لقمان ۱۸ تواضع و عزت
۵۳۲ مائده ۵۴ تواضع و عزت
۵۳۳ اسراء ۳۷ تواضع و عزت
۵۳۴ فرقان ۶۳ تواضع و عزت
۵۳۵ لقمان ۱۹ تواضع و عزت
۵۳۶ حدید ۲۳ تواضع و عزت
۵۳۷ حجر ۸۵ درگذشتن از گناه کسی
۵۳۸ آل عمران ۱۳۴ درگذشتن از گناه کسی
۵۳۸ـ۱ نور ۲۲ درگذشتن از گناه کسی
۵۳۸ـ۲ شوری ۳۷ درگذشتن از گناه کسی
۵۳۹ اسراء ۲۸ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۰ اسراء ۵۳ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۱ مؤمنون ۹۶ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۲ عنکبوت ۴۶ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۳ فصلت ۳۴ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۴ احزاب ۷۰ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۴ـ۱ بقره ۸۳ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۴ـ۲ نحل ۱۲۵ دعوت به تعامل نیکو
۵۴۵ـ۵۴۶ مؤمنون ۱ـ۲ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۴۷ مؤمنون ۹ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۴۸ معارج ۲۳ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۴۹ـ۵۵۰ ماعون ۴ـ۵ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۵۱ مریم ۵۹ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۵۲ توبه ۵۴ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۵۲ـ۱ نساء ۱۴۲ محافظت بر نماز و خشوع در آن
۵۵۳ بقره ۲۷۱ انفاق در راه خدا
۵۵۴ آل عمران ۹۲ انفاق در راه خدا
۵۵۵ـ۵۵۷ بقره ۲۶۲ـ۲۶۴ انفاق در راه خدا
۵۵۷ـ۱ بقره ۲۶۷ انفاق در راه خدا
۵۵۷ـ۲ اسراء ۲۸ انفاق در راه خدا
۵۵۸ انبیاء ۷۳ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۵۹ مؤمنون ۶۱ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۶۰ بقره ۱۴۸ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۶۰ـ۱ مائده ۴۸ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۶۰ـ۲ انبیاء ۹۰ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۶۰ـ۳ حج ۷۷ خیر و سبقتگرفتن به سوی آن
۵۶۰ـ۴ لقمان ۱۹ سخنگفتن با صدای آهسته
۵۶۱ شوری ۳۸ مشورتکردن
۵۶۱ـ۱ آل عمران ۱۵۹ مشورتکردن
۵۶۲ مؤمنون ۱ـ۳ دوری از سخن بیهوده
۵۶۳ فرقان ۷۲ دوری از سخن بیهوده
۵۶۴ قصص ۵۵ دوری از سخن بیهوده
۵۶۵ حشر ۹ ایثار
۵۶۶ مجادله ۱۱ جا بازکردن برای دیگران
۵۶۷ نساء ۵۴ خصلتهای مذموم
۵۶۸ نساء ۳۲ خصلتهای مذموم
۵۶۹ طه ۱۳۱ خصلتهای مذموم
۵۷۰ نساء ۴۹ خصلتهای مذموم
۵۷۱ ضحی ۱۰ خصلتهای مذموم
۵۷۲ ـ۵۷۳ صف ۲ـ۳ خصلتهای مذموم
۵۷۴ بقره ۴۴ خصلتهای مذموم
۵۷۵ مریم ۵۴ خصلتهای مذموم
۵۷۶ مائده ۱۰۱ خصلتهای مذموم
۵۷۷ـ۵۷۸ کهف ۲۳ـ۲۴ خصلتهای مذموم
۵۷۸ـ۱ نجم ۳۲ خصلتهای مذموم
۵۷۸ـ۲ حشر ۱۰ خصلتهای مذموم
۵۷۸ـ۳ فلق ۵ خصلتهای مذموم
۵۷۸ـ۴ نساء ۱۵ زندان و تبعید
۵۷۸ـ۵ مائده ۳۳ زندان و تبعید
۵۷۸ـ۶ توبه ۸۴ زیارت قبور
۵۷۹ـ۵۸۰ توبه ۱۷ـ۱۸ احکام مسجد
۵۸۱ بقره ۱۱۴ احکام مسجد
۵۸۲ جن ۱۸ احکام مسجد
۵۸۲ـ۱ اعراف ۲۹ احکام مسجد
۵۸۳ اعراف ۳۱ احکام مسجد
۵۸۴ احزاب ۴ـ۵ فرزندخوانده
۵۸۵ نساء ۱۰ احکام یتیم
۵۸۶ نساء ۲ احکام یتیم
۵۸۷ نساء ۱۲۷ احکام یتیم
۵۸۸ بقره ۲۲۰ احکام یتیم
۵۸۹ ضحی ۹ احکام یتیم
۵۹۰ فجر ۱۷ احکام یتیم
۵۹۱ ماعون ۲ احکام یتیم
۵۹۱ـ۱ نساء ۶ احکام یتیم
۵۹۱ـ۲ اسراء ۳۴ احکام یتیم
۵۹۲ـ۵۹۳ هود ۱۸ـ۱۹ لعن
۵۹۴ـ۵۹۵ مائده ۷۸ـ۷۹ لعن
۵۹۶ احزاب ۵۷ لعن
۵۹۷ احزاب ۶۴ لعن
۵۹۷ـ۱ بقره ۱۵۹ لعن
۵۹۷ـ۲ نساء ۹۳ لعن
۵۹۷ـ۳ رعد ۲۵ لعن
۵۹۷ـ۴ نور ۲۳ لعن
۵۹۷ـ۵ محمد ۲۲ـ۲۳ لعن
۵۹۸ نساء ۸۵ شفاعت
پانویس
↑ این فهرست از کتاب «دُروس تَمهیدیه فی تفسیر آیات الاحکام» نوشته محمدباقر ایروانی با اندکی تفاوت گرفته شده است.
↑ «نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِينَا وَ رُبُعٌ فِي عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَام» (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۲۸.
↑ «نَزَلَ الْقُرْآنُ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِينَا وَ فِي عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَام» (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۲۸).
↑ ایروانی، دروس تمهیدیه فی تفسیر آیات الاحکام، ج۱، ص۱۹.
منابع
ایروانی، باقر، دروس تمهیدیه فی تفسیر آیات الاحکام، قم، دار الفقه، ۱۴۲۳ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷
>>> قبل از ظهور اهل حدیث چی معنی دارد؟؟؟ . اهل حدیث از زمان احادیث پیامبر سابقه دارند.
>>> ما سال ها پيش هم در سراسر افغانستان مولوى و ملأ و عالم دين داشتيم، همه از احترام و عزت بر خوردار بودند؛ چون به سر و وضع مردم و لباس مردم و به شادى و سرور مردم و به كار حكومت و خسروان حكومت غرضى نداشتند، گرچه نسبت به امروز که در هر قریه ده مولوی مکتب زده از مدارس دیوبندی در منبر مساجد دست به یخن هم اند در آن وقت ها تعداد مولوی صاحب ها كم بود، اما با همان کمیت خود با مردم با اندازه فهم خود و صلاحيت خود صحبت مى كردند، صحبت های شان روشنگرانه بود، مردم را به راه راست هدایت می کردند نه به کجراه، از طالبانیسم و سلفی ایسم و داعش ایسم خبری نبود، چون آنها از آدرس شيخ ها و آخند ها و مفتى هاى رياض و قُم و اسلام آباد و واشنگتن و لندن الهام نمى گرفتند، گرچه یک دو جزمی اینجا و آنجا دیده می شد، چون دولت بود نظام بود حکومت زود به سر وقت شان می رسید و تكليف شان را روشن مى كرد.
یک خاطره از دهه چهل خورشیدی:
در سال ۱۳۴۰ خورشیدی پدرم مرحوم عبدالروف ضیازاده رییس بلدیه در شهر فیض آباد بود، در ریاست بلدیه خبر شد که یک ملأ (این که از کدام ولایت آمده بود، نمی دانم، اما او از بدخشان نبود) به بهانه پف و چف در میان مردم بخصوص جوان ها مصروف تبلیغ وهابیت و سمپاشی بود، حتی به حریم خصوصی بعضی از خانواده ها هم از خوشباوری مردم سوء استفاده نموده نفوذ کرده بود، وقتی که این اطلاع به پدرم رسید عاجل ملأ را به ریاست بلدیه احضار نمود و برایش گفت که زود بدخشان را ترک کن، در غیر آن در بند خانه (زندان) می اندازمت، ملأ در کمتر از ده ساعت بدخشان را ترک گفت و مردم فیض آباد از شٌر او خلاص شدند، چون آن طوری که در بالا تذکر دادم در آن وقت افغانستان صاحب داشت، حکومت بود، نظم بود، سیستم بود و قانون، حال متأسفانه افغانستان از برکت دمکراسی باد آورده بی صاحب و یک کشور بی در و دروازه شده است، همه چیزش باد آورده است، هر کی از هر طرف به این کشور «خدا داد» می آید و می رود، کنترول نیست هر کی در هر جایی که چند روز درس خواند می آید و به مسجد و منبر می رسد، به ریاست و وزارت و وکالت می رسد، این معلوم نیست که اینها همه در آن طرف مرز ها چه آموخته اند؟!
اما آنچه که مسلم است، هدف شان معلوم است، ويرانى افغانستان، مسموم کردن مردم افغانستان و گسترش بیش از حد فساد و بنیادگرای موازى هم در این کشور آفت زده.
ض، بهاری
>>> Hamid Sael
مجیبالرحمن ، فردخاص موساد اسرائیلی الاصل نوکر و جیره خور درجه یک امریکا واسرائیل و جایگزین ابوبکرالبغدادی درافغانستان شهر هرات ، این شخص اخیرآ ادعای مولوی و صاحب علم وکمالات و علوم اسلامی خودرا تبلیغ نموده ودربین اهل سنت اهل شیعه را تضعیف و تحریف نموده وبه مردم شیعه هرات و افغانستان اهانت نموده مردم شهرواطراف هرات سالیان متمادی زیادی را که قرنها میشود شیعه وسنی برادرانه و خواهرانه درکنارهم مثل یک خانواده وباحرمت و احترام بینظیر در تمامی امورات دینی ومذهبی با شراکت و همدلی با احترام خالصانه به اسلام قران و خاندان معظم عصمت و طهارت و اهل بیت حضرت محمدص چی در مولودی خوانی ها و چی در سوگواری های چون تاسوعا و عاشورا درکنار هم درصفوف پیوسته ومحکم باهم انجام وظیفه نمودند که اخیرآ این ...خدانشناس تفرقه افکن بین جوانان اهل سنت و شیعه با توهین وجوانان اهل سنت را برضد اهل تشیع تحریک نموده است ، مردم هرات که در مسلمانی و غیرت ننگ وناموس داری در کل افغانستان اسمزد و دررآس هستند،به مردان و زنان هراتی اهانت و بی حرمتی نموده و خود را مملکت ودولت آذاد اسلامی اعلان وجوانان و مردم شریف هرات را بگونه های مختلف و ادعاهای دروغین به چوب وشلاق و شتموضرب کشیده و میخواهدبااین رفتاروحشیانه خودوافرادش بین مردم هرات ربع و وحشت بوجودآورده و حکم روایی نماید ، ازدولت افغانستان ازنیروهای مسلح شهرهرات ازمردم و جوانان باغیرت هرات چی شیعه و چی سنی خواهشمندیم که هرچی زودتردست این شیطان و نوکر اجنبی وخائن به دین و مذهب وانسانیت را از شهرغیرتمندپرور هرات کوتاه واورا به سزای اعمالش برسانندوبگوش اربابانش برسانندکه مردم افغانستان مخصوصآ هرات بسیارزود تشخیص دوست و دشمنان خودرا میدهند، جوانان سنی و شیعه هرات همه درکنارهم و برادر و خواهرو برابرند ،و ضد هرنوع نژادو قوم گرایی و مذهبگرایی هستندو خواهندبود ، زنده باجوانان آذاد منش مسلمان افغانستان شهرهرات،
>>> Angelica Babak
ملا مجیب انصاری جانشین البغدادی و ملا عمر کور ..
اگر تا دوسال دیگر جلو این جنایتکار عرب و وهابی گرفته نشود . هر سال از مدرسه اش به صد ها کودک و جوان داعشی و انتحاری بیرون می زند .
او ثمره دوستی امریکا - عربستان است .
تا از مردمان غریب و جنگ زده به نام مسلمان سپاه وحشت و ترور به وجود بیاورند .
حکومت خودش در این جنایات با بادارانش دست دارد . پس مردم خود باید متوجه باشند تا کودکان شان را از این مدرسه های خون الود و جلاد پرور دور نگهدارند .
و تا می توانند علیه آنها به مبارزه برخیزند .
مدرسه های که وابسته به این شخص است توسط مردم آتش زده شود .
برای آینده کودکان تان باید علیه این وهابی کثیف به پا خیزید .
>>> مجیب الرحمن کیست؟؟؟
مجیب الرحمن (جک ویلسن ) یا پیر کرم شاه (تامس ادوارد لارنس ):
اسم اصلی و یا هم اسم عیسوی مجیب الرحمن جک ویلسن است .او در سال ۱۹۸۱ میلادی درشهری به اسم کلکتون آن سی Clacton-on-Sea درشرق کشور انگلستان از والدین عیسوی کاتولیک بدنیا آمده . اسم پدرش جیمز ویلسن و اسم مادرش باربارا ویلسن است . جک ( مجیب الرحمن) در سال ۱۹۸۶ شامل مکتب کاتولیک St Philomena's گردید بعد از ختم دورد ابتدایی شامل Clacton County High School شد . نا گفته نه باید گذاشت که پدر کلان , پدر جک ( مجیب) و بسیاری اعضای خانواده او در اردوی شاهی انگلیس وظایف مهم دولتی داشته اند . بگونه مثال مامای مادر کلان جک کمشنر پولیس بمبی در زمان اشغال هند توسط انگریز ها بود . خانواده جک ( مجیب ) را میتوان از مردمان سرشناس انگلیس نامید زیرا این خانواده همیشه به خاطر فداکاری به کشور از سوی خانواده شاهی تقدیر شده اند .مجیب الرحمن (جک ) علاقه داشت تا او هم مانند نیاکان اش برای کشورش خدمت نماید . از اینکه ام ای ۶ اعتماد خاص به این خانواده دارد جک جوان را تحت پرورش و آموزش قرار دادند .مجیب جهت آموختن دین اسلام به سعودی فرستاده میشود و همچنان در عربستان برایش معلم زبان فارسی از کشور ایران مقرر می نمایند . جک ( مجیب) در مدت ۴ سال هم زبان و هم معلومات کافی در مورد دین اسلام می آموزد .زمانیکه جاسوسان کار کشته و مسلکی ام ای ۶ مطمین میشوند که او حال آمده گردیده و میتواند داستان پیر کرم شاه را دوباره تکرار نماید او را به افغانستان با هویت جدید می فرستند.
اگر دقیق شوید لهجه او شباهت به لهجه مردم هرات ندارد .باید گفت که جک همان تکرار پیر کرم شاه است که مردم را در پل خشتی سالها نماز داد .
به هر طرزی که خواهی جامه میپوش - من از طرز خرامت می شناسم .
هدف ملا انصاری به کمک عربستان سعودی و استشاره انگلیس بر افروختن جنگ مذهبی بین تشیعع و تسنن است70000 دالر ماهانه از سفارت عربستان.
(کاپی کامنت یک دوست)
>>> Naqibullah Siawshani
از کازرگاه هرات تا لندن انگلستان!
سخنان مولوی انصاری چرا همه را دستپاچه کرده است؟
از بی بی سی تا طلوع و ده ها رسانه دیگر چسپیدن به سخنان مولوی انصاری و این تحلیل گران فس بوکی هم که ماشاالله گرم تر از هر زمانی دارند مینوسند.
هیچ سخنش در مغایرت به احکام دین و قوانین نافذه کشور نبود و نیست، امروز با صراحت کامل گفت تمام برنامه های امر به معروف و نهی از منکرش با همکاری حوزه های امنیتی صورت میگیرد.
نکته!
در دین مقدس اسلام افراط و تفریط وجود ندارد.
>>> جناب عبدالاحد هادف
از نام مبارک شما معلوم است که مسلمان زاده هستید پدر و مادر تان شما را عبدالاحد نام گذاشته اند اگر در قید حیات هستند خدا حفظ شان کند و اگر از دنیا رفته اند خداوند رحمت شان نماید. عبدالاحد یعنی بنده خدا از بنده خدا کم ترین انتظار آن است که در عمر خودش یک بار قرآن کریم را با دقت بخواند. اگر حوصله مطالعه قرآن را ندارید، لطفا کتاب غربی های با انصاف را بخوانید، همان هایی را که قبول دارید:
1ـ تاریخ تمدن ویل دورانت (عصرایمان)
2ـ قرآن از دیدگاه 114 دانشمند غیر مسلمان
3ـ تمدن اسلام و عرب/ گوستاولولون
4ـ تمدن ناشناخته/ روژه دوپاسکیه
5ـ اسلام دین آینده جهان/ جرج برناردشاو
باور کنید اسلام دین زندگی است باور کنید اسلام نظام سیاسی است و اصولا دین سیاست است. باور کنید که اسلام عصاره ادیان الاهی است باور کنید که
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هی عیبی که هست در مسلمانی ماست
باور کنید که شما در این زمینه تخصص ندارید و الا این گونه دین تازی نمی کردید.
چرا در باره تجاوز ارتش سرخ در کشور نمی نویسید؟
چرا در باره تجاوز 18 ساله غرب به این کشور نمی نویسید؟
چرا از جنگ های افغان و انگلیس نمی نویسید؟
چرا از غارت و چپاول غربیان و شرقیان نمی نویسید؟
چرا همگان سر دشمنی با اسلام دارند؟
اگر طالبان و داعش و ... ساخته و پرداخته آمریکا است، چرا فریاد تان را بر سر آۀمریکا نمی کشید؟
توصیه: اگر یاور دین نیستید دشمنی هم نکنید. چون چوب خدا صدا ندارد.
>>> ملا مجیب الرحمن وهابی یهودی محصول کارخانه افراطی آل سعود است این ملای حرام زاده از پدر آق شمشیر بر فرق زنان مظلوم میزند و بضد مادر، خواهر، زن و دختر خود کمر بسته است اول باید بستگان این ملای افراطی جواب این جنایتکار را بدهند و او را از خانه بیرون کنند. زنش باید از وی طلاق بگیرد، مادر اش شیرش را بر وی حرام کند. دخترش آزادی خود را بزور بگیرد. این ملای سلفی باید از طرف تمام مردم جهان، افغانستان و بشریت ترد شود و... مردم شریف هرات باید مشت محکمی به دهان این ملای وهابی و سلفی مزدور سیا و انلگیس و آل سعود بزنند.
>>> برادرم من ازت عذر میخواهم؛
و خدا هم شاید ازت عذر بخواهد که در خلقتش نسبت به زن اشتباه بزرگی را مرتکب شده است. اشتباه خدا برای خلق نمودن زن با سیمای ظریف؟ گیسوی بلند، وجود نحیف، روحیه لطیف و ...را بدون اخذ اجازه از مجیب الرحمان ها آفریده است. او خدای که نمیدانست زن را مادرت، خواهرت، دخترت و همسرت خلق نماید و او خدای که نمیدانست موجودی را واسطه ای بین خودش و مجیب الرحمان ها قرار دهد که اگر این واسطه نبود حال شما نبودید! او خدای که هیچ ندانست که کشور مثل افغانستان و قرائین افغانستان نیاز به زن ندارد و بر اثر بچه بازی ها شاید نر را نر تولد نماید و زن موجود خاک برسر اضافی و بار گران بر دوش مجیب الرحمان هاست.
من هم به این نتیجه می رسم که از برادران نر خود نه آنهای مرد هستند عذر بخواهم که خدا برای آفریدن من و امثال من در افغانستان اشتباه بزرگی را مرتکب شده و حتی اکسیژن را تا دو سه سال دیگر برای تنفس نمودن به صورت کپسول وار از نر ها باید خرید برای زنده ماندن آن را بر گردن ها خود آویخت و تنفس کرد و سخت احساس اضافی بودن به من دست میدهد...چنین افکار که زن ستیزانه بر جامعه معلول قد بر می افشاند متحییر کننده بوده جهان خلقت را به تعجب وا میدارد و من منحیث زن افغانستان در برابر زنان دنیایی خاکی ام احساس سر افگنده گی میکنم که چرا منحیث یک زن به دنیا آمدم و تا کنون این هوا را بی ننگانه که صاحبان دین من اجازه تنفس آنرا نداده دزدانه تنفس میکنم و زنده مانده ام!
ای کاش نر بودم تا هیچ حرکتی غیر انسانی و ناشایست بر من جرم و گناه پنداشته نمیشد و ای کاش نر بودم تا دنیا را از آدرس دین و مذهب به کام میکشیدم و کسی نمی گفت بالای چشمت ابروست!! ای کاش نر بودم تا جهان را بر برتریت خودم وادار میکردم که این خود شفتگی مرا به رسمیت بشناسد و ای کاش نر بودم که هوس هایم عبادت، خیانت هایم مرهمت، ستم هایم عدالت، شماتت هایم جسارت، بی ننگی هایم غیرت، بزدلی هایم شجاعت و ...به اثبات می رسید و به به و چه چه های اطرافم را همانند بلبل های خوش آواز در شاخساران درختان باغ جهالت به گوشم میشنویدم و مسرور میگشتم.
اما چه کنم؟ چه کنم که زن هستم و کسی هستم که هر قدر کناره گری میکنم عاجزه نام می شوم هر قدر گذشت میکنم سیاسر نام می شوم و هر قدر خود گذری و فداکاری میکنم بر شیر پستان من توهین می شود و هر قدر وفا داری میکنم فاحشه نام می شوم!!! گیج می شوم و دنیا دور سرم میچرخد و به این نتیجه می رسم که ای برادرم عذر میخواهم که خلق شدم و به دنیا آمدم...
سارا "رضایی"
>>> جوانان روشنفكر ما قصد جسارت ندارند فقط ميخواهند اظهار وجود كنند كه جوان هست و جوياى نام. اينها عقل شان به چشم شان است خوب حق دارند ديدند و مى بينند كه مجاهدان و ملا ها چه شاهكار هايى خلق كردند و ميكنند. اينها مثل امان الله خان ، نيت شان خير است اما سواد و معلومات شان در حد همان رشته تحصيلى شان است.
ملا هاى ما قصد مردم آزارى ندارند تنها عيب شان اين است كه فقط روى يك نقطه تمركز كرده اند و آن اينكه قرآن را سر نيزه مى بينند.
امام صادق مى فرمايد: العالم بزمانه لا تَهجُمُ عليه اللّوابس. يعنى كسى كه از اوضاع و احوال زمان خود ، با خبر و آگاه باشد ، پريشان نمى شود و پريشان گويى نميكند.
كافيست تا يك ملاى موقعيت نشناس دهان باز كند ، آنگاه جوان روشنفكر چنان ميدان را خالى مى بيند كه هى بى پروا مى تازد ، بى هدف تير مى اندازد و بدون انديشه و تفكر ، رجز خوانى ميكند.
بچه جانم !
هزار نكته ى باريكتر ز مو اينجاست -- نه هركو سر بتراشد قلندرى داند
با احترام :
خاله چادرى دار
>>> ملای مزدور داعشی که از طرف آل سعود، استخبارات موساد و سی آی ای و ارگ مولوی غنی احمدزی دستور گرفته تا افراطیت را در هرات پخش کند و بین شیعه و سنی اختلاف اندازد و اقوام فارسی زبان را بنام دین از هم جدا کند و زمینه را برای داعش و طالب در بین فارسی زبانان آماده کند، یک شخص فاسد و منحرف و جاسوس است. روح خواجه عبدالله انصاری و جامی و علی شیرنوایی و گوهرشاد بیگم و بهزاد و هزاران شاعر و نویسنده هرات به این شیطان مفسد و مزدور استعمار و اشغالگران و افراط داعش و طالب لعنت میفرستند و او را از فرهنگ و جامعه هرات باستان ترد میکنند. ملای دین فروش و تفرقه انداز و جاسوس در بین مردم شریف و فرهنگ پرور هرات جا ندارد. مدلنگ نیز توسط همین استخبارات خارجی که ملای ضد انصاری را دستور تخریب فرهنگ و آزادیهای هرات را داده اند اجرا شده است. هدف اصلی اسقرار افراطیت است مدلنگ برای شعله ور کرده خشم دینی مردم است کاری ملای داعشی در گازرکاه هرات انجام میدهد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است