تاریخ انتشار: ۲۲:۱۱ ۱۳۹۸/۱۱/۱۲ | کد خبر: 162029 | منبع: | پرینت |
در مورد ویروس کرونا که از چین شروع گردیده و ممکن است به سرعت در تمام جنوب آسیا و خاورمیانه گسترش یابد، باید متوجه موارد ذیل بود:
۱- ویروس کرونا پیشتر از آنکه یک موضوع صحی باشد، یک پروژه امنیتی-اقتصادی مثل داعش است.
۲- طراح تولید و گسترش ویروس کرونا صهیونیزم جهانی یا به عبارت دیگر محور اسراییل-امریکا می باشد.
۳- ویروس کرونا به منظور آسیب امنیتی جنوب آسیا و خاورمیانه، ورشکستگی اقتصادی چین و فرار سرمایه از این مناطق به امریکای شمالی برنامه ریزی شده است.
۴- طراحان پروژهٔ کرونا یعنی کشورهای بلوک صهیونیستی، خطر این بیماری را مانند داعش بزرگ نمایی نموده و آن را بیش از اندازه وحشتناک و خطرناک تبلیغ می نمایند.
کشور های منطقه باید با جدیت، هوشیاری و آرامش روانی بدون اینکه خود را ببازند و تسلیم صهیونیزم جهانی شوند با پروژه کرونا مبارزه نموده و آن را چون پروژهٔ داعش به شکست مواجه نمایند.
(س. م. چکاوک)
>>> به نظر میرسد ویروس کرونا درست در آغاز سال نوی چینی ها توطئه آمریکا برای ضربه زدن به اقتصاد چین بود که موفق هم شد
>>> چین پر قدرت باعث ثبات سیاسی جهان میشود
>>> به نظر دهنده دوم !
رهبری دنیا کار آسانی نیست.
اگر به تاریخ نظر بیاندازیم،در گذشته نیز تمدن های بزرگ و قدرت های بزرگ جهانی بودند،که در پی تسلط بر جهان بودند و لشکر کشی ها نمودند و ملت های دیگر را بزور و یا له رضا تحت سلطه خویش در آوردند،اما در نهایت امر این امپراطوری ها یا در اثر گسترش زیاد و عدم توانایی این امپراطوری ها در کنترول آنها و یا هم مقاومت و اعتراض این ملت ها در مقابل این امپراطوری ها و یا هم در اثر کودتا های رهبران در داخل این امپراطوری ها،این امپراطوری ها شکست خوردند.
اما نا گفته نباید گذاشت که تشکیل این امپراطوری ها و در نتیجه تجمع افراد خبره و با علم و دانش در اطراف این امپراطوری ها،زمینه پیشرفت علمی جامعه بشریت را نیز فراهم کرده است.
این امپراطوری ها شامل مصر باستان،بابلی ها،آشوری ها ،هخامنشی ها،یونان باستان،روم باستان،یهودیت،بودایی،هندویرم،مسیحیت،اسلام،چنگیز خان،عثمانی ها،هسپانیوی ها،پرتگالی ها،ناپیلیون،انگلیس ها،روس ها و بالاخره امریکایی ها.
اگر چینی ها هم به یک امپراطوری تبدیل شوند،نظر به کثرت تفوس آنها،کشور های اطراف آنها تحت شعاع قرار میگیرند و از طرف دیگر در صورت عدم موجودیت امپراطوری دیگر،خودش تحت ضربات و امتقاد کشور های دیگر قرار میگیرد.
حالا چون کشور های دیگر ترس از نفوذ سیاسی و نظامی و اقتصادی امریکا در کشور هایشان دارند،شاید یک تعداد شان در اطراف چین جمع شوند و برضد امریکا شعار بدهند.اما در نبود قدرت و امپراطوری امریکا،خود همین کشور ها برضد چین عمل خواهند کرد.
چنانچه ما شاهد این مدعا هنگام ورود قوای شوروی به افغانستان بودیم که تمام گروپ های مجاهدین متحدانه برضد شوروی میجنگیدند،اما زمانی که شوروی بیرون شد،خود این گروپ ها بین خود شروع به جنگ کردند.
زمانی که چنگیز خان آسیای میانه و سرزمین مسلمانها را اشغال کرد،بعضی ملا ها او را مسلمان میدانستند،اما بعضی ملا های دیگر بخاطری که او رکن پنجم اسلام یعنی حج را قبول نداشت،کافر میدانستند.
اما کشتن میلیون ها مسلمان توسط چنگیز برای ملا ها بی تفاوت بود.مهم مسلمان بودن و یا مسلمان نبودن او بود.
به همین شکل متاسفانه در طول تاریخ بشریت،قدرت عبارت از قانون بوده است و هر کشوری که قدرت داشته است،خودش برای خودش برای منافع خودش قوانین طرح کرده است.
حالا رییس جمهور جدید امریکا قانون جدیدی وضع کرده است که عبارت است از:امیریکا فرست.یعنی امریکا باید اول باشد.در هر زمینه یی.از زمینه سیاسی گرفته تا نظامی وداقتصادی و کلتوزی و اجتماعی وغیره.
این خودش یک درخواست غیر قانونی است.
این خودش منتج به این میشود که سرمایه گزاران بزرگ جهان،غرض حفظ سرمایه هایشان و از دست ندادن آنها.رو به امریکا ودبازار امریکا بیاورند و در نتیجه باعث خرابی وضعیت اقتصادی دیگر کشور ها شود.
بنأ اینجا وظیفه سازمان ملل متحد است که به کشور ها بفهماند که نباید با فرمانهای غیر عادلانه،صلح و ثبات و عدالت اجتماعی و اقتصادی کشور های دیگر را صدمه بزنند.
ما طرفدار بازار آزاد اقتصادی جامعه جهانی هستیم.اما کشور های عضو بازار اقتصاد جهانی باید در روابط تجارت جهانی شان،عدالت را در نظر بگیرند و قوانینی وضع نکنند که بر اساس آن برای خود امتیاز بیشتر قایل شوند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است