تاریخ انتشار: ۱۳:۱۳ ۱۳۹۸/۱۱/۱۴ | کد خبر: 162048 | منبع: | پرینت |
مغز بشر حاصل تکامل هزاران ساله است که ما این دورهها را به عصر غارنشینی، حجر، مفرغ و استفاده از ابزارآلات میشناسیم. انسان در آن اعصار برای بقای خود نیاز به جنگیدن داشت و هرکسی بهتر میجنگید، شانس بیشتری برای زنده ماندن داشت. در چنین وضعیتی که هزاران سال را دربرگرفت، مغز رشد و نمو یافت و جنگ و جنگیدن را نشانهای از زندگی و جنگاوران را نمادی از قهرمانی تشخیص داد.
با عبور از دورههای طولانی جنگ و بقاء و ورود بشر به دوره مدنیت که هنوز آغاز راه است، تفکر جمعی با پیش فرض دادههای مغزی، تاکنون نتوانسته خود را با شرایط جدید که توأم با زندگی مسالمتآمیز است، مطابقت دهد. لذا هنوز میبینیم که جنگ نشانهای از زندگی و جنگاوران، نمادی از قهرمانی هستند.
تغییر بنیادی این دیدگاه بشر، نیاز به تکامل مغز دارد که در آموزههای آسمانی، به تکمیل جمعی عقلها یا عقول در آخرالزمان تعبیر شده است. در این تعبیر، عقول همان تکمیل دادههای مغزی است که بشر را از سمت خون به سوی خِرد سوق میدهد. به عبارت دیگر، مغز به هراندازه که تکمیل شود، به همان اندازه صاحبان آن از جنگ دوری کرده و خود را از حضور جنگاوران بینیاز میبینند.
آنچه در تعلیم حکیمان برای رسیدن به مدینه فاضله اشاره شده، به جز تکامل مغز از سوی تنش به سمت بینش، چیز دیگری نیست. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره تکامل مغز و انطباق بدن با محیط، به یادداشت دیگرم تحت عنوان "چرا به طبیعت وابسته هستیم؟" مراجعه شود.
مرادی
>>> مرادی جان
از همین سخن ماهم مینالیم که چرا قاتلین خائنین و جانیان به قهرمانان کشور مبد شده اند مانند شادروان مسعود، شهید عبدالرازق، بابه مزاری و....
>>> اقای مرادی!
طوریکه نوشته اید جهش از تنش به بینش دراثرتکامل مغزرخ میدهد.یعنی اگر ملت همچوما درصورتیکه مغزش عوض تکامل پوپنک زده شوددرهمین مرحله تنش برای قرن های متمادی باقیی خواهدماند.قهرمانان شان طبعا فضلا ودانشمندان نه بلکه قلدران خواهدبود.
پس وای برما.
عاقل
>>> تمدن بشری ضرورت به کنترول نفوس و حفظ محیط زیست دارد،در غیر آنصورت این تمدن بشری به نابودی محکوم است.
بشریت باید از انرژی های تجدید پذیر استفاده کند،در غیر آنصورت قلت و ختم انرژی های تجدید پذیر،سبب بحران کمبود انرژی در جهان و در نتیجه جنگ های بیشتر میشود.
کثرت نفوذ نیز سبب ازدیاد جنگ میشود،زیرا منابع کره زمین کفایت زندگی ده ها ملیارد نفوذ را نمیتواند کند.
در روابط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دولت ها با یکدیگر،باید عدالت در نظر گرفته شود،در غیر آنصورت یک تعداد محدود کشور ها رشد بی سابقه پیدا میکنند و یک تعداد اکثریت کشور ها نمیتوانند در رقابت های تجارت بازار آزاد،موفق بدر آیند و در نتیجه این بی عدالتی نیز سبب افزایش جنگ ها میشود.
ارزش کشور ها نباید به اساس رشد اقتصادی شان و به اساس قدرت نظامی شان باشد.زیرا این سبب میشود که کشور های بیشتری بخاطر بلند بردن حیثیت و وقار و جایگاه شان در جامعه جهانی و همچنان بخاطر دفاع از ارزش های خویش و دفاع خویش،دست به تولید سلاح های کشتار جمعی بزنند.
در مجموع وظیفه تمام جامعه بشری است تا در راه صلح و صفا و صمیمیت و انکشاف اقتصادی و حفظ محیط زیست و کنترول نفوس در جهان کوشش کنند تا باشد که یک جامعه مرفه برای همه بمیان بیاید و همه در صمیمیت و دوستی باهم زندگی کنند.
ادامه بقا و زندگی بشریت در روی کره زمین،مربوط به خود انسانها میشود و بغیر از خودشان،هیچ موجود دیگری نمیتواند به آنها کمک کند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است