تاریخ انتشار: ۱۷:۴۳ ۱۳۹۸/۱۱/۲۱ | کد خبر: 162138 | منبع: | پرینت |
بریژنیف: اگر تو این را نمیدانی سکوت کن و دهنت راببند..."
وقتی می بینم که خانمی به اسم رولا غنی "بی بی گل" در چنین مسندی لم زده و در میزهای مدور اشتراک می کنند که نه شایستگی، نه اهلیت اش را دارد و ضمنا اخلاقا این مسند برای وی ساخته نشده است...، باور کنید با خود میگویم الهی! این چه تحقیر بزرگی است به یک کشوری که 30 میلیون شهروند در آن زیست میکنند؟
طور مثال، وقتی این خانم در اتاق فکر مرکز مطالعات استراتژیک مطالعات بین الملی در واشنگتن اشتراک میکند و در آنجا سخنرانی میکند. آیا توهینی به "مرکز فکر" نیست، چه رسد به "مرکر مطالعات استراتژیک مطالعات بین المللی"؟
سوالی بوجود می آید که این خانم بقول معروف سر پیاز و یا ته پیاز؟ از نام کدام مرجع و با چه صلاحیتی؟
در این مورد یک ضرب المثل خیلی عامیانه ولی پرمفهومی داریم و آنهم به کسانی گفته میشود که به اصطلاح "پای خود را از گلیم خود زیاد بیرون می کنند..." که نه جایگاهی خود را به مثابه یک مهمان می شناسد و نه هم حرمت صاحب خانه را بجا میکنند یعنی: "هم خود مه جایی و هم خرمه جایی..."
گرچه قصد توهینی را به کسی نداشتم و ندارم ولی این قول معروف حکایت از حقیقت تلخ جامعه ما است که این ضرب المثل کاملا در مورد صدق میکند.
می خواهم خدمت شما دوستان سخنان نواسه بریژنیف را که چندی قبل در تلویزیون دولتی روسیه که در مورد عدم مداخله اعضای خانواده شان را در سیاست و دولتداری بیان کرد متذکر شوم.
گرچه به هیچ وجه با این وضعیت نه قابل مقایسه است و نه هم زیبنده است ولی به شکل یک نمونه متذکر میشوم:
به گفته وی، لویند بریژنیف خوش نداشت که اعضای خانواده ما در مورد دولت و سیاست مداخله کنند و از مشوره در مورد خانواده را برحذر میداشت.
نواسه بریژنیف خود بیان میکند:
روزی مادرم در سر میز غذا به پدر کلانم (بریژنیف) گفت، از آنجایی که مواد غذایی خصوصآ نان نرخش اش خیلی ارزان است مردم در مقابل نان بی احترامی می نمایند و حتی به خوکان و به دیگر حیوانات میدهند، پدر آیا بهتر نیست که قیمت نان را بالا ببرید تا مردم اندکی صرفه جویی نمایند؟
پدرکلانم (بریژنیف) با اینکه مادرم را بسیار دوست داشت ولی اینبار بابسیار ناراحتی و عصبانی شدید به مادرم گفت: "نان نه اینکه مواد غذایی است، بلکه «سیاست» است، اگر تو این را نمیدانی بهتر است سکوت کنی و دهنت را ببند."
ولی حالا معلوم نیست که خانم بی بی گل در چه بخش و در چه سطحی سیاست امور دولتداری آکاهی دارد که بتواند این چوکی را در انحصار خویش قرار بدهد و مشوره بدهد؟ جواب معلوم است، ممکن است در هیچ بخشی و در هیچ زمینه ای...
ولی یک چیزآشکار است، اشرف غنی احمدزی بارها گفته است و نیز عملا اثبات نموده است که بقیه کارهای باقیمانده امان الله را تکمیل میکند... و میخواهد روزی تصویر بانو بی بی گل هم در تاریخ جعلی زمامداران این کشور چون خانم امان الله به اصطلاح شاه مترقی (شاه بنیانگزار تفکر قبیلوی) ثبت نماید.
مردم افغانستان با اینکه در این مدت حاکمیت اشرف غنی زخم های ناعلاج و آسیب های فروانی را متحمل شده اند و بی بی گل به این زخم ها نمک اضافی علاوه میکند.
عطا صفوی
>>> برادر گرامی آقای صفوی!
به خاطر حقایقی که بیان کرده اید متشکرم.
دیوانه ای که خود را متفکر دوم جهان جا می زند، به سرحدی به جنون مبتلا است که می خواهد از گذشته ای که تاریک و برگشت ناپذیر است، آینده بسازد. او با ادعای داشتن مدرک دکتورا، یک قرن به عقب می رود و نمی داند که جهان از زمان امان الله (لاتی) تا امروز صد سال به جلو رفته است. معلومات او در بارهٔ تاریخ، محدود به کتب تاریخ صنوف پنجم و ششم دوران ظاهرشاه است. این مردک متقلب و دلقکک صفت طرح تازه ای ندارد که عرضه کند. شکی نیست که ما مردم بدبختی هستیم که چنین مجنونی بر ما حکم می راند. خانم ایشان که عیسوی یهودالاصل است خود را با دیده درائی تمام پشتون و متخصص امور سیاسی و استراتیجیک معرفی می کند و سایر اعضای خانوادهٔ فاسدش از کد ۹۹ تغذیه شده و از تجار کشور باج می گیرند. ولی با این همه اجحاف و رسوائی، مردم این سرزمین آرام نشسته و به این مجنون و مداری سیاسی و هواخواهانش اجازه می دهند که هرچه دل شان خواست بکنند و کسی نیست که از آن ها حساب بخواهد. افسوس به حال این جماعت خوابیده و بی خبر.
برادر عزیز! از ماست که بر ماست!
سلیمی زابلی
>>> آقای صفوی: دقیق ومعقول فرمودید قلم تان رساباد.
>>> ابله باشد که خود را گم کند
قد خدای خانه مردم کندرولا غنی که اشرف غنی انرا بنام بی بی گل یاد کرده و دیگران به پیروی از ان انرا بی بی گل میگویند واقعا خلاف قانون و صلاحیت بکار های دولتی مداخله میکند انهم بر ضد دیگران و بنفع غنی احمدزی شوهر اش نا اگاهانه و دور از اصل حقیقت سخن رانی کرده این کار رولا غنی را نه ما چه در زمان حکومت نادر خان و ظاهر شاه تا سردار داوود خان و ترهکی و امین و کارمل و داکتر نجیب الله و حکومت مجاهدین و زمان طالبان و حتی در زمان حکومت حامد کرزی چنین مداخله و دست درازی در کار حکومتی ما شاهد نبودیم در حالیکه خانم های شان همه افغان و از همین کشور ما بودند اما خانم رولا غنی که نه ازین کشور بوده و نه سابقه درین کشور دارد مانند شوهرش بدون اگاهی از موضوع در عالم خیال و تصور خودش در هر موضوعی که خواسته باشد خود خواهانه حرف میزند و تعدادی از چک چکی را با خود میداشته باشد که گویا سخنش بجا و درست بوده حالنکه بر خلاف حقایق موضوع سخن گفته است در گذشته ها در قانون اساسی واضح گفته شده بود کسی که خانمش خارجی باشد و از نسل افغان نباشد هرگز بیحث ریس جمهور و یا معاونین ریس جمهور شده نمیتواند حتا که در پست های حساس کشور هم تعین و مقرر شده نمی توانستد درین قانون اساسی فعلی چنین چیزی دیده نمیشود که خانم رولا غنی لبنانی الاصل شهروند امریکا خانم غنی حالا بوق میزند .
>>> باعث شکست امان الله خان ثریا زن اش شد
باعث شکست غنی بی بی گل مادرش میشود
>>> يك وقت يادم است در افغانستان شتر گنسينا هنر پيشه هندي را شتر گنده سينما ميگفتند . فعلا اشرف و لورا هم مغز هاي انچناني شهر خربزه اند.
>>> تو باید نزد داکتر عصبی مراجعه کنی رفیق صفوی.
>>> نواسه برزنیف راست میگوید.
چون در شوروی هر چهارسال بعد کنگره حزب دایر میشد و برزنیف در بیانیه اش در کنگره حزب همیش اقتصاد شوروی و امریکا را به اساس تولید گندم مقایسه میکرد که در امریکا چقدر گندم تولید شده است و در شوروی چقدر گندم تولید شده است؟
امریکا انواع و اقسام تولیدات صنعتی داشت که در تمام بازار های جهان بفروش میرساند و از کیفیت خوب برخوردار بود و یک فیصد ارزش صادرات خود را از خارج گندم میخرید.
اما شوروی به جز از گندم و تیل و گاز.چیزی برای صادرات نداشت و در مارکین جهانی با کشور های غربی و جاپان از نگاه کیفیت اجناس رقابت کرده نمیتوانست.
زیرا در اقتصاد دولتی نه کمیت وجود دارد و نه کیفیت.
دردهه هفتاد میلادی قرن گذشته،بعد از تشکیل اوپک.قیمت نفت و گاز بالا رفت و شوروی پیسه دار شد و بالای افغانستان حمله کرد.
بعد از حمله شوروی به افغانستان،امریکا در همدستی با کشور های اوپک،قیمت نفت را پایین آوردند و در نتیجه شوروی به بحران اقتصادی مواجه شد و قوای خود را از افغانستان کشید.
>>> راست گفتی زابلی
ای مرد
ای فرزند مرد
یک جماعت چند میلیونی چهار ماه است که چشم به تلویزیون دوخته اند که هوا علم نورستانی و همتایش در کمیسیون شکایات کی را برنده اعلان میکنند.
حال آنکه این دو خانم توان مدیریت داخلی فامیل های خود را ندارند چه رسد به انتخابات.
هردو مثل خر در گل بند مانده اند و شتنک میزنند.
بی بی گل میداند که ماه حمل بیوه میشود و در فکر پلان گذاری زندگی پسا غنی است و اینکه هم بستر بعدی اش در تخت خواب کی باشد.
>>> هدف از تولید و صادرات و واردات نبود.
هدف این بود که مادر نواسه برژنف ندانسته در کاری مداخله میکرد که ربطی به او نداشت و صرف دختر برژنف بودن یا عروسش بودن این حق را به او نمی داد که در مسائل سیاسی و دولتی مداخله کند.
حال بی بی گل هم خانم غنی است و این خانم بودن برایش هیچ حقی نمیدهد که فضولانه در امورات سیاسی و دولتی مداخله کند.
چه رسد به داشتن دفتر و بودجه و سفر های رسمی و اشتراک در مباحثات جهانی.
چون در قوانین افغانستان هیچ جایگاهی و مقامی و امتیازی زیر نام خانم اول تعریف نشده.
>>> از سرک تا پچک تاریخ اینها یا زاده خارجی بوده اند، یا نوکر و غلام خارجی، ویا خود خارجی بوده اند.
حال بی بی گل غنی هم کدام استثنا نیست.
دین ما ایسلام او کوم ما پشتون است.
>>> بی بی گل را بد نگویید حد اقل برای ما افغانهای عیسوی کار میکند و باعث هدایت شما براه عیسی مسیح میشود.
دانیال بیسوس احمد زی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است