به کسانیکه جنگ های داخلی را به مجاهدین مربوط دانسته و بگونه ای تلاش می کنند اصل حقیقت را پنهان نموده و عامل اصلی این جنگ و تخریب افغانستان را مجاهدین بنامند در حالی که... | ||||
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۸ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ | کد خبر: 162193 | منبع: | پرینت |
ناکامی یک ابرقدرت و فاجعه ای که آغاز شد، اما چگونه به وجود آمد؟
به کسانیکه جنگ های داخلی را به مجاهدین مربوط دانسته و بگونه ای تلاش می کنند اصل حقیقت را پنهان نموده و عامل اصلی این جنگ و تخریب افغانستان را مجاهدین بنامند در حالی که در کودتای کمونیستی خلق و پرچم در اپریل ۱۹۷۹ کمونیست های افغانستان قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، رهبران حزب خلق و پرچم برنامه پاک سازی مذهبی، آموزشی و رواج برنامه های غیر اخلاقی را در دستور کار قرار داده و فاجعه آغاز شد. نیروهای شوروی 40 سال پیش به افغانستان حمله کردند.
مداخله ابرقدرت نظامی در همسایه جنوبی آن بیش از نه سال ادامه داشت، هزاران سرباز شوروی و حدود یک میلیون افغانستانی کشته کشته شدند، پیش نویس این کودتا یک سال و نیم قبل از حمله شوروی به افغانستان بر نامه ریزی شده و به همین ترتیب به هرج و مرج و خشونت گرایید، که تا به امروز پایان نیافته است.
پس از قیام های مردم علیه رژیم کودتا خصوصا در زمان حفظ الله امین مقامات در مسکو در هراس بودند، مبادا حفظ الله امین خود را به غرب نزدیک کند، در این حال گروه های مجاهدین اسلامی علیه رژیم کابل به شدت بیشتری حملات را آغاز نمودند.
هاردینر رییس بخش سازمان ک جی بی رهبرحزب کمونیست شوروی لیونید برژنف را ترغیب نمود تا نیروهای نظامی را وارد افغانستان نماید. نیروهای ارتش سرخ توانستند بخش زیادی از افغانستان را کنترول نمایند، ولی آنها موفق نشدند مقاوت مجاهدین را بشکنند.
رییس جمهور افغانستان نجیب الله توانست خود را تا اپریل ۱۹۹۲ در قدرت نگهدارد، نجیب می خواست از کابل خارج شود ولی او از طرف جنگجویان عبدالرشید دوستم در خطر بود و مجبور بود در کابل بماند. پس از اینکه طالبان افغانستان را درسال ۱۹۹۶ اشغال نمودند، نجیب الله احمدزی و برادرش شاهپور احمدزی را در یک پایه سیم تلفن در کابل حلق آویز کردند.
محمود منجم زاده
>>> کودتای ۷ شور توسط کمونیست ها
کشتن تره کی توسط کمونیست ها
کشتن امین توسط کمونیست ها
تبعید کارمل توسط کمونیست ها
اسارت نجیب به دست ملیشه های کمونیست ها
کشتن نجیب به امر پاکستان و توسط طالب ها
ویران شدن همه افغانستان بدون کابل و چند شهر بزرگ توسط کمونیست ها
ویران شدن کابل به وسیله گلبدین
>>> یک چال بسیاراسان وطنی وافغان فهم.
وطن تان راباتاجکستان٫ازبکستان وترکمنستان مقایسه کنید٫ انها تاهنوز با وجواستقلال کامل ازدامن روسها محکم گرفتند وماگویا علیه انهارزمیدیم.امیداست واضح شده باشد که کی هوشیاروکی احمق است.اگراحمق نبودندی پشت اخوان(اشرار)نرفتندی.
عاقل
>>> آقای منجم زاده: ایکه مزدوران روسی و روس ها اغاز گر جنایات درکشور بودند هیچ جای شک و شبهه نیست. وتبرئه تنطیم های جهادی از طرف شما همان قدر زشت است که تبرئه پوشالین خلقی پرچمی و روس ها. تنظیمهای جهادی تا اکنون چه در قالب تنطیمهای قبلی خود و چه در قالب طالبان در بربادی کشور نقش اساسی دارند.
ولی
>>> اشرف غنی نتواسته است در منشن از برنامه کاری خود در مورد طالبان موفق امیز باشد او فقط گفته های خلیل زاده را تکرار می کنند و طالبان هم حاضر نیستند با اشرف غنی مذاکره کننند خبر می رسد که طالبان بیشتر علاقه دارند ، که با گرویکه حامد کرزی و داکتر عبدالله است مذاکره نماید که در این مورد اشرف غنی مخالفت کرده است او گفته طالبان مجبور اند یا بامن مذاکره نمایند یا با هیچ کس خدا با داد مردم افغانستان برسد
>>> آقاي منجم زاده!
عنوان انتخابي نوشته تان مرا به مطالعه ان كشانيد ولي من چيزي تازه اي دران نيافتم.
.....
چه گب هاست در هرات چرا از هرات نوشته نه ميكنيد كه چند خانه وچند دكان وچند ملا دارد.
مگر موضوع ملا مجيب الرحمن را چرا انعكاس نه ميدهيد وبابه مذاق تان برابر نيست ؟
انتخابات چطورشد؟ چه شد كه به داكتر غني نزديك واز عبدالله بريديد؟
نصرالله از شهر مونشن المان
>>> سر مقاله را خواندم چیزی جز جملات متحدالمال تکراری و قضاوت های یکجانبه و بدون تحلیل عمیق چیزی دگری در ان نیافتم.دوستان قلم بدست ما اگر شوق نوشتن وانهم سر مقاله را دارند قبو ل زحمت فرموده پیرامون عنوان سرمقاله حد اقل چند جلد کتاب ذیربط یه محتویات سر مقاله را ورق بزنند ..
دوست ما اقای منجم زاده و امثال انها برای انکه بازار توهین و تحقیر کردن خلقی ها و یرچمی ها گرم است هر چه به ذهن شان خطور میکند مینویسند در حالیکه من در دکانها و کتابفروشی ها کنار جاده ها پورتریتهای دکتور نجیب الله را برای فروش میبینم کسی این افراد را بزور وادار نه ساخته است که چنین کاری کنند پس چرا مردم کابل هنوز هم افسوس انزمان را میخورند.
برای انکه صحبت طولانی نه گردد از منجم زاده صاحب و دگران که شوقی چاپ نام شان هستند و روی مسایل تاریخی مضمون مینویسند انتظار میرود تا طور همه جانبه و نه از روی عقده و سلیقه ای شخصی مضمون بنویسند ...
من شخصا چند جلد کتاب را پیرامون مبارزات سیاسی و علل دلچسپی جوانان میهن ما به مارکسیزم مطالعه کردم بعدا علاقمندی وافر جوانان را به این اندیشه در ایران امریکای لاتین و افریقا مطالعه کردم و اینرا هم مطالعه کردم که عده ای از جوانان میهن ما در ایران و مصر و دگر کشور ها چرا به سوی اخوانیت رو اوردند؟؟؟ در جستجوی ان شدم که چرا و بر کدام اساس عساکر شوروی به افغانستان امدند و کدام میثاقها و پیمان ها در این رابطه میان دو دولت حاکم وجود داشت و در انزمان جمهوری دموکراتیک افغانستان از جانب چه تعداد کشور ها به شمول الایات متحده امریکا برسمیت شناخته شده بود اینرا هم مطالعه کردم که مداخلات نظامی پاکستان چگونه از سرحدات میان دو کشور علیه دولت وقت اغاز یافت و هنوز هم ادامه دارد در عرصه ای بین المللی شاهد ان هستم که چگونه دولت ها برای حفظ منافع خود شان و یا حاکمیت شان از کشور های دگر تقاضای کمک مینما یند طور مثال کمک روسها و ایران به سوریه و یا پیاده کردن قوتهای ترکیه در لیبیا و یا قرارداد های دو جانبه در سالهای ۱۹۶۰ میان کشور انقلابی انگولا و کوبا ...حضور نیروهای امریکا در اروپای غربی و یا جاپان در کوریای جنوبی و یا جزایر فلیپین ...حمایت امریکا از اسراییل و سکوت تمام کشور های اسلامی در برابر نظام تبیض پرست اسراییل به شمول جمهوری اسلامی افغانستان ...
اگر ما علاقمندی و قرابت های ایدیالوجیکی خود را کنار بگذاریم و به تحلیل واقعی قضایا عمیقا بپردازیم شاید قضاوتهای ما بهتر و معقولتر و یک جانبه نه خواهد بود . زمانیکه ما تصمیم نوشتن را میگیریم مسوولیتهای خود را هم فراموش نکنیم.هزاران جوان تازه قلم بدست و تازه کار و یا خواننده ای جوان چه از طبقه ای اناث و یا چه از ذکور نوشته ها را مرور میکنند و انها باید مطالب تحقیق شده و درست را برای مرور بدست بیاورند ... از لاف ها و احسات یک جانبه بگذریم به واقعیتها تن در دهیم . بسیاری اوقات مطالب و تبصره های پیرامون مسایل افغانستان به نشر میرسد که با خواندن ان حالت تهوع برای انسان دست میدهد.گاهی منکر ارزشهای معنوی خود میشویم گاهی منکرتحولات در دورانهای مختلف تاریخی هستیم گاهی انقدر متعصب و شوونیست میشویم که به جز خود قوم و قبیله ای خود از انسان بودن دگران انکار میکنیم ...
منجم زاده صاحب .. امروز قلت کتب پیرامون علل قیام نظامی هفتم ثور امدن قوتهای شوروی و علل خروج ان بر اساس قراداد سال 1987 در جینیوا
کشور سویس وجود ندارد هم روسها و هم افغانها اثار فراوان در این رابطه نوشته اند ...شما میتوانید امروز به دیکشنری دیپلوماتیک که به زبانهای مختلف در بازار موجود است مراجعه کنید و در این دکشنری چشم شما با متون هزاران قرارداد ها ی سیاسی در طی قرون گذشته تا حاضر بر خواهد خورد و انگاه درک خواهید کرد که چه انگیزه های برای امدن قوتهای شوروی در افغانستان وجود داشت و ایا از لحاظ حکم های حقوق بین الدول افغانستان منحیث یک دولت حق عقد قرارداد با همسایگان و سایر کشور ها را داشت یا خیر...اینرا هم فراموش نکنید که افغانستان با پاکستان چگونه روابط طی چند دهه داشت و چرا پاکستان در صدد خرابی اوع در افغانستان بود ....
فراموش نکنید که اگر ببرک کارمل و یا دکتور نجیب الله در انزمان مثل حفیظالله امین و یا بشار الاسد ریس جمهوری سوریه عمل میکردند و برای انها زنده ماندن و یا نماندن مردم مطرح نمیبود کشتن مردم هر روز و شب کار مشکل نمیبود و در فکر عیاشی و خریدن خانه های مجلل در امارات متحده عربی و غرب و کانادا میبودند .. شاید تا امروز قدرت شان دوام میکرد و همان اش و همان کاسه میبود... شما میتوانید به یکی از ویدیو ها که جریان مصاحبه امین با نماینده ای بی بی سی بود مراجعه کنید ... در انجا از حفیظا لله امین پرسیده شده است که از نظر شما اعمار سوسیا لیزم در افغانستان امکان دارد و اگر دارد چه مدت را در بر خواهد گرفت .. امین در جواب میگوید که من در ظرف پنج سوسیالیزم را اعمار خواهم کرد و اگر به قیمت نصف نفوس افغانستان تمام خواهد شد و اگر ششم جدی نمیشد امین نیم نفوس کشور را نابود میکرد...
با عرض حرمت و احترام
تبریز
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است