تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۳۹۸/۱۲/۹ | کد خبر: 162379 | منبع: | پرینت |
تاجیکان در چند چیز استادند. یکی در کلوخ بر آب گذاشتن و گذشتن و دوم در مسوولیتگریزی.
حالا مهم نیست که با کوچک تاجیک روبهرو باشی یا با بزرگش، شکایت تاجیک همچون نی مولانا پیوسته در خروش است. اگر عرب به خراسان بزرگ و با شکوه تاجیک حمله نمیکرد، اگر مغول بلخ و هری باستان، گهوارهٔ تمدن بشری و مادر شهرها را خراب نمیکرد، اگر انگریز دست را با پشتون یکجا نمیکرد، اگر پشتون قبیلهیی نمیبود و قدرت سیاسی را از دست تاجیک نمیگرفت، اکنون جهان تاجیک گل و گلزار بود و ما در سرزمینی زندگی میکردیم که نه بیعدالتی را میشناخت و فقر و بدبختی را.
به پوسیدگان سالخوردهای که یک عمر خود را با شعارهای انترناسیونالیستی و اخوت بازی دادند، کاری ندارم. جوان عزیز، چرا سر در گریبان خودت فرونمیبری؟ اگر پشتون اینقدر عقبمانده و قبیلهیی است، چرا بیشتر از دوصد سال است که بر تو حکم میراند؟ اگر تو از پشتون قبیلهییتر نیستی، چرا مرزهای ذهنیات از پنجشیر و بدخشان و تخار و بلخ فراتر نمیروند؟ چرا دست کم مانند همان پشتونی که به قبیلهیی بودن متهمش میکنی، دور «ارزشهای» تباریات جمع نیستی؟ وقتی کسی به نام خلیلزاد به تنهاییاش، مسعود و ربانی و قانونی و دوستم و محقق و الا آخرت را بازی میدهد، تو با کدام رو به خودت حق گپ زدن میدهی؟ آقای متمدن، با کدام زبان و جهانبینی میخواهی با جهان مدرن تماس برقرار کنی؟ تو هنوز زبان مادریات را به درستی بلد نیستی، میخواهی امریکا خریدار داستان تو باشد؟
تو چرا خودت را نمیسازی؟ گیریم فردا پشتون از قدرت سیاسی دست کشید، با کدام درایت و فهم سیاسیات میخواهی حکومت کنی؟ مگر حکومت پس از فروپاشی دولت نجیب به تمام معنا در دست تاجیک نبود؟ آن زمان که هم سرود ملی به «زبان تو» بود و پرچم دلخواه تو برافراشته، مگر بغییر از افراشتن پرچم اسلام بر فراز کاخ سفید و کرملین دغدغهٔ دیگری هم داشتی؟
عفران بدخشانی
>>> اگر پشتون بيشتر از دويست سال است كه برتاجيك (پارسيان)سوار است بخاطر لياقت پشتون نيست بلكه بخاطر انگليس و آمريكاست كه بعنوان ابرقدرت براي عقب ماندن فارسي زبانان و اختلاف بين آنها پشتون را حمايت كردند پشتون ها در ايران جنايت كردند و اين به اسم تاجيك ها تمام شد ابتدا ايراني ها از ما بدشان آمد و شروع به توهين به ما كردند بعد پشتون ها شروع به دروغ گويي و ساختن كليپ هاي دروغي برعليه ايراني ها كردند و ما تاجيك ها از ايراني ها بدمان آمد پشتون ها با قدرت تمام با حمايت آمريكا و انگليس وحدت فارسي زبانان را از بين بردند و دشمني ايجاد كردند تا بتوانند با وجود عقب ماندگي بر ما مسلط شوند
>>> یک وقتی مارشال فهیم قسیم در یک بیانیه اش گفته بود که اسلام سرحد را نمی شناسد.
همین بی سرحدی اسلام بود که به دبار فانی سپردش.
>>> از کوچکترین واحد اداری که قریه و قریه دار است شروع کنید.
حال که کار از مصلحت و خیر گذشته پس هرکه زور داشت حق با اوست.
تمام واحد های اداری را که در دسترس دارید تسخیر کنید اما نه با یورش و تخریب بلکه با درایت و فهم
اولین کار باز سازی احزاب سیاسی است.
دنیا به سر نیامده و مثل پنج سال قبل این پنج سال هم میگذرد و فاشیسم بد نام تر از همیشه خواهد شد.
مگر از این فرصت ۵ ساله استفاده کنید و احزاب سیاسی خانه تکانی کنند ، عناصر جوان و فعال زیر نظر پیران خردمند و با تجربه با استفاده از شیوه های مدرن خود را بازسازی کنند و تلاش صورت گیرد که دولت ملزم به رعایت قانون اساسی شود و انتخابات شورای ولسوالی و ولایتی هرچه زود تر بر گذار شود و تمام مواد قانون اساسی که از سوی فاشیسم قبیله به تعطیلی کشانده شده دوباره فعال شود و زمینه انتخاب شهردار ها و والی ها مهیا شود و تا حد ممکن تمرکز فاشیستی قدرت از دست ارگ بیرون شود.
در انتخابات بعدی چند حزب قوی و موثر با یک برنامه واحد داخل میدان شود .
رسیدن به ارگ نباید هدف باشد بلکه رسیدن به اهداف تدوین شده از همه راه های ممکن و مشروع باید هدف قرار گیرد.
حال اگر در قدرت سهیم نیستید پس در مسوولیتی هم سهیم نیستید و این فرصت خوبی است که در بین مردم کار اساسی صورت گیرد.
>>> عفران بدخشانی خودت تفرقه انداز هستی که ان شاءالله
هرگز در راه شر کامیاب نمیشوی
>>> غفران عزیز!
ایکاش در میان تاجیکان دگراندیشان چندی مانند شما میبود. بدون تبصره تحلیل عالمانه دیگری پیرامون تاجیکان را که چندی قبل به قلم توانای اسد بودا در یکی از سایت ها خوانده بودم میگذارم. البته اسد بودا از دیگراندیشان ملت نجیب هزاره هست که خوشبختانه در میان ایشان جوانان اندیشمند زیادتری را سراغ داریم:
عذابِ مردم تاجیک
ارزشناک ترین کشف واقعیت از قلم اسد بودا
کامو اس سنگِ طورهی سیزیف را اینگونه جمعبندی کرده است: سیزیف محکوم بود «تختهسنگی را بیوقفه تا قلّهِ کوهی بغلتاند؛ به قلّه که میرسید، تختهسنگ با تمامیِ وزنِ خود دوباره به پایین میافتاد. خدایان با دلایلی موجّه به این نتیجه رسیده بودند که هیچ “کیفر”ی بدتر از کارِ بیهوده و بیاُمید نیست». بهنظر میرسد برداشت کامو از اسطورهی سیزیف رویکرد فعالان سیاسی تاجیک به انتخابات و دولتداری را توضیح میدهد. اگر مردم تاجیک را سیزیف تصور کنیم، عبدالله همان تختهسنگی است که مردم بیوقفه تلاش میکنند آن را «تا قلّهِ کوهی بغلتاند». وقتی به قلّه که میرسد، «تختهسنگ با تمامیِ وزنِ خود دوباره به پایین» سقوط میکند. سالهاست فعالانِ سیاسی و دار و دستهی جهادی تاجیک، خود را محکوم میدانند این کار بیهوده و بیامید را تکرار کنند ولی قرار نیست این «تختِ سنگِ عذاب» بهجایی برسد. هر بار پس آنکه روی شانههای مردم به قله میرسد، دوباره به نقطهی صفر و درون دره بر میگردد.
>>> سوم تعد ادی ار تاجک ها مخصوصا شمالی جان در دزدی راهزنی خیلی مهارت دارند ، مختلسین غاصبین دزدان دوره کرزی 80 فیصد از شمالی بودهند
>>> به جا فرمودید ، تاجیک ها در دوره ربانی حتا شهر فیض آباد را شهر ساخته نتوانستند در آنوقت با جوزجان از هیچ نگاه قابل مقایسه نبود در حالیکه جنگی درین ولایت وجود نداشت ، این ها حکومت اربابی قشلاقی داشتند عریضه بگیر پول بده بود حکومتی و اداره ای نداشتند . به این ها عریضه بنویس تا در بدر بگردند و شکایت کنند و بس . به یک پول همدیگر را میفروشند بطور نمونه دوشاخدارش عطا محمد نور و امرالله صالح را ببینید که با بی شرمی ، بی حیائی و دیده درائی چند روی بدل کردند و بعدن قضاوت کنید .
>>> سلام علیکم بدخشانی صاحب!
چقدر زیبا نوشتی. قلم ات رسا عمرت دراز!
>>> تاجکهارا چنگیزی ها وتیمور تباه وبرباد ساخت.
گلزار از کانادا
>>> این سرشت مردم تاجیک است (چای نخورده جنگ نمی شود) مگر دیگر مردم اول می جنگند بعد چای را در غوندی خیر (به زبان عامیانه) و بعد از پیروزی می نوشند.
حتی قبل از مهاجرت مردم هزاره همین شیوه در بین مهاجرین کشور ما در امریکا، اروپا، کانادا و استرالیا بر قرار بود. با آمدن هزاره ها بلانس تغییر خورد و حتی سطیره آنها بیشتر است.
آزاده
>>> تاجیک ها و پشتون ها از یک قوم آریایی هستند ما همه برادران پشتون خود را دوست داریم پشتون ها هیچ وقت بر ما تاجیک ها ظلم نکردن بلکه این هزاره های مغول و ازبک های تیموری هر بودند که ملیون ها تاجیک را به قتل رساندند مثلا وقتی مغولان به بلخ حمله کردند هیچ انسانی در بلخ باقی نمانده بود وای ظلم عبدالعلی مزاری .... بر تاجیکان در کابل و ظلم دوستم ... بر تاجیکان در مزار شریف خلاصه پشتون ها برادران ما استاد من تاجیک پ نجشیری برادران پشتون خود را دوست دارم
>>> چرا هیچ کس از ظلم مزاری ...بر تاجیکان یاد نمی کند وقتی مزاری در کابل بود تاجیکان را به قتل رساند و همچنان دوستم .... که هزاران تاجیک را به قتل رساند آیا ماجرای کابل که مزاری ....با زنان پشتون واما اکثریت تاجیک چی کرد یاد تان رفته ما یاد ما نرفته
>>> تاجیکان به جای لاف زدن ها در مورد تاریخ و فرهنگ و افتخارات باستانی بایستی به اندرز آن بزرگمرد ادب خویش گوش فرامیدادند که میفرماید:
به یزدان اگر ما خرد داشتیم
کحا این سرانجام بد داشتیم
>>> به حیث یک هموطن شما از تمامی هموطنانم خواهش میکنم که از توهین و تحقیر یکدیگر دست بردارید چون چنین گفتاری بغیر از تفرقه اندازی کدام سود دیگر نخواهد داشت، مشکل اساسی همه افغان ها اینست که همیشه سطحی فکر میکنند.
اگر خوهان دمکراسی واقعی و دولتی که برخاسته از رای اکثریت مردم ما از سرتاسر وطن باشد هستید پس تمام مردم با احساس صرفنظر از اینکه از کدام قوم و به کدام زبان صحبت می کنیم و به کدام دین و مذهب عقیده داریم شروع به ساختن احزابی کنیم، که برنامههای جامع برای ترقی و آرامش همه مردم این دیار داشته باشد و مردم به این احزاب خاص به خاطر اینکه برنامه های جامع برای ترقی و آرامش همه مردم این دیار دارند رای بدهند و عضو آن شوند باور کنید که اگر چنین احزابی ملی بوجود بیایند بازار این احزاب که بر اساس زبان و قومیت بوجود آمده اند کساد شده و دیگر نخواهند توانست که از کارت زبان ،قومیت و مذهب به نفع خود استفاده کنند.
نوابی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است