تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ ۱۳۹۸/۱۲/۱۲ | کد خبر: 162431 | منبع: | پرینت |
در ۱۸ سال گذشته، شبیه به دوران حاکمیت امارت اسلامی، طالبان در مناطق تحت تسلطشان، مردم را از ابتداییترین حقوق حیات محروم کردند. بستن مکاتب، ویرانکردن تأسیسات عمومی، باجگیری از مردم به بهانهی تأمین منابع مالی جهاد، راهزنی، سنگسار زنان، کشتار و شکنجهی مخالفان فشردهی بسیار کوچک از کارنامهی طالبان است.
ملا هبتالله آخندزاده، رهبر گروه طالبان به مناسبت امضاشدن توافق صلح ایالات متحده و طالبان، در پیامی خطاب به مخالفان گروه تحت رهبریاش گفته است که جنبش طالبان، مخالفان خود را مورد عفو قرار میدهد. گویی رسم سرای در روزگار ما چنان شده که جلادان به قربانیانش بخشش هدیه میدهند. برخلاف طالبان، برای مردم افغانستان اما دشوار است که هزاران جنایت و زخم جانکاهی را که این گروه بر خاطرهی تاریخ ثبت کردهاند ببخشند.
طالبان به سختی میتوانند ادعا کنند که جرم مردم افغانستان و مخالفان این گروه، چیزی بیشتر از مخالفت و نهگفتن به تفکر طالبانی باشد. اگر مخالفبودن با تفکر طالبانی، سبک زندگی، نظم اجتماعی و سیاسی مدنظر طالبان را جرم فرض کنیم، سزای این جرم هرچه باشد، کشتار دستهجمعی، خونریزی، اعدام و سرکوب نیست. اگر سخن از داد و عدل و بخشیدن یا نبخشیدن باشد و مردم افغانستان در عمل توان و صلاحیت تصمیمگیری در مورد مصالحه با طالبان و تعیین نسبت با گذشته، حال و آینده را داشته باشند، پرسش این است که جرم طالبان چیست و این گروه بابت ارتکاب جرایمی که انجام داده است، چه مکافاتی باید بپردازد؟
از سالهایی که استیلای طالبان بر افغانستان از جنوب کشور کلید خورد، آغاز میکنیم. در میانهی ولسوالی جندهی غزنی و شاهجوی زابل، منطقهای موسوم به کندیپشت قرار دارد که یکی از بدنامترین محلات کشتار قومی و نژادی جنگجویان طالبان بود. این گروه، دهها غیرنظامی را صرفا به جرم تعلق نژادی و قومی به گروهی خاص، در این منطقه به رگبار بستند. «کلهمنارهای کندیپشت»، یکی از خاطرات رقتبار و نفرتآور دوران استیلای طالبان بر افغانستان است. طالبان پس از تصرف پایتخت، در مسیر پیشروی به سمت شمال کابل، تاکستانهای شمالی را به آتش کشیدند. در شنیعبودن جنایت سوزاندن مزارع، تاکستانها و درختان همین بس که چنین اتفاقی در کل تاریخ بشر به ندرت رخ داده است. پس از شکستهشدن محاصرهی بامیان و تصرف این ولایت به دست طالبان، جنگجویان این گروه، صدها غیرنظامی را در ولسوالی یکاولنگ قتل عام کردند. جنگجویان طالبان، جنایت مشابه را با گرایش تصفیهی قومی در مزارشریف پس از تصرف این شهر انجام دادند و صدها غیرنظامی را به جرم تعلق قومی به رگبار بستند.
در طول حاکمیت پنجساله و سیاه طالبان بر افغانستان و مشخصا پایتخت، نصف جمعیت افغانستان در پستوی خانهها تبعید و صدها هزار زن و دختر از حق کار، آموزش و حتا گشتوگذار در معابر عمومی و جادهها محروم شدند. در نیمهی دوم دههی هفتاد خورشیدی، کمتر زنی در کابل و دیگر شهرهای کشور، از گزند شلاق طالب بر ساقهایش فرار کرده است. در آن دوران نکبتبار، سهم زنان افغانستان از جهان، به صرفا تماشای محیط از پشت پنجرهها با پردهی پوشیدهی خانهها یا جالی برقعها محدود میشد. جادهها، میدانها و استدیومهای ورزشی کابل، محل هزاران نمایش خونین و بیرحمانهی سنگسار، اعدام و تیرباران انسانها بود. در آن سالها، شلاقزنی، شکنجه و توهین و تحقیر انسانها به جرم رفتارهایی چون نداشتن ریش، پوشیدن شلوار یا نافرمانی از دستورات خفقانآور طالبان، جزو رخدادهای روزمره و معمولی تلقی میشد.
پس از سقوط حاکمیت طالبان، در ۱۸ سال گذشته، گذشته از جنگ این گروه با نیروهای امنیتی و خارجی، آمار قربانیان غیرنظامی حملات طالبان سر به دهها هزار نفر میکشد. شهرهای افغانستان از هرات تا کابل، از جلالآباد تا بغلان و از مزارشریف تا قندهار، هزاران حملهی انتحاری، موتربمب، حملهی مسلحانه و بمبگذاری را به یادگار دارد. شهرهای افغانستان پر از زخم طالب است. در پایتخت، کمتر کسی پیدا میشود که یک یا چند خاطرهی خونین از محلات مختلف شهر که با حملهی طالبان به خون و گوشت انسانها رنگین شده، نداشته باشد. در بیشتر حملات طالبان، آمار قربانیان و مجروحان ملکی چندبرابر تلفات نظامی بوده است. جادههای افغانستان، هزاران کشتار، گروگانگیری و ضرب و شتم افراد توسط جنگجویان طالبان را در خود ثبت کرده است.
در ۱۸ سال گذشته، شبیه به دوران حاکمیت امارت اسلامی، طالبان در مناطق تحت تسلطشان، مردم را از ابتداییترین حقوق حیات محروم کردند. بستن مکاتب، ویرانکردن تأسیسات عمومی، باجگیری از مردم به بهانهی تأمین منابع مالی جهاد، راهزنی، سنگسار زنان، کشتار و شکنجهی مخالفان فشردهی بسیار کوچک از کارنامهی طالبان است. مناطق تحت تسلط طالبان نهتنها جغرافیای جنگ، ویرانی، فقر و حامل دهها هزار زخم بر سینهی مادران، پدران، یتیمان و بیوهزنان است که در این حوزه، یک نسل بهدلیل دشمنی طالبان با آبادی و آموزش، سوخته است. به احتمال بالا، مجموع دخترانی که در مناطق تحت تسلط طالبان در ۱۸ سال گذشته به دانشگاه راه یافتهاند، از تعداد دخترانی که در یک سال از یک مکتب به دانشگاه راه مییابند، کمتر باشد. طالبان، در مناطق تحت سلطهیشان، یک نسل را سوزاندند.
برای مردم افغانستان، بسیار دشوار است که این حجم از جرم و جنایت طالبان را ببخشند و نادیده بگیرند. چه این که، برای فهرستکردن جنایتهای طالبان، به هفتاد من کاغذ نیاز میافتد و آنچه نگاشته شد، فشردهی ناچیزی از درشتترین رفتارهای این گروه در حق مردم بوده است. طالبان هرگز نمیتواند، این جنایاتشان را انکار کند یا از زیر بار مکافات آن، تبرئه شود.
واقع این است که فارغ از تعارفات و تکلفات در مجالس سیاسی، مردم افغانستان در پروسهای که با امضای توافق میان ایالات متحده و طالبان کلید خورده، نقش و تصمیم ندارند. همانطور که پس از شکست امارت اسلامی، مردم افغانستان در جایگاهی نبودند که نسبت به جنایتهای جناحهای مجاهدین در جنگهای بدنام و خونین داخلی تصمیم بگیرند. اگر مردم به واقع و در عمل، صاحب چنین صلاحیت و جایگاهی باشند، بخشیدن این همه زخم و جنایت بر گروههای مجاهدین و طالبان، دشوار و ای بسا ناممکن است.
آقای هبتالله! اکنون که مردم افغانستان در جایگاه تصمیمگیرنده و بخشنده نیستند، شما بهراحتی و با تمام وقاحت میتوانید مانور دهید که مخالفان گروه تحت رهبری و کارنامهی بدنامشان را بخشیدهاید. مردم حتا در جایگاهی که تصمیمگیرنده نیستند نیز در مورد بخشیدن شما و گروه تحت رهبریتان اکراه و تردید جدی دارند. شما و دیگر گروههای جهادی دخیل در چهل سال جنگ افغانستان میتوانید از درماندگی و ناتوانی مردم افغانستان در تعیین سرنوشتشان استفاده کرده و این توافق را به معنای بخشیدن جرم «مخالفت مردم» بر آنها، تفسیر و تعبیر کنید، اما واقع این است که در نادعادلانهترین و بدویترین محیط جهان نیز، بخشیدن یا نبخشیدن، حق انحصاری قربانیان است نه جلادان.
خادمحسین کریمی
روزنامه اطلاعات روز
>>> هدف از عفو طالبان بيقين گروهايي اند كه در مقابل شان جنگيده اند و نگذاشتند تمام وطن را به پاكستان تسليم كنند. اما طالبان نيكتايي دار مثل، كرزي، غني، احدي، خليلزاد وغيره براي آنها لابيگري ميكردند و خلقي هاي بگيل در صف آنها ميجنگيدند. غني خو يك آدم فاشيست ، عقده مند و چاپلوس است. درزمان نجيب در پهلوي او خيزك ميزد تا به مقامي برسد. مردم هميشه قرباني بوده و طالبان بحيث قاتلين چطور ميتوانند مردم را كه قرباني داده اند، ببخشند. يا اينكه آي آس آي براي آنها يك معادله نو پيدا كرده است.
>>> به نظر من هدف از عفو ملا هبت الله شامل حال زورمندان خاصبین خاینین ملی و دزدان میلیون دالری وطنفروش ها معامله گر ها قوم پرست ها حق یتیم خور ها قاتل ها جانی فاحشه های سیاسی ها وتقلب کاران ........ و امثالهم که در دولت فعلی مصروف فعالیت هستند بوده است .در غیر صورت مردم عوام بیجاره افغانستان مظلوم ترین مردم استند که همیشه بوسیله زورمندان مورد تهدید واقع بوده است.
مسرت
>>> حضرت مولوی!
انچه از قتل و کشتار وخانه سوزی ومحروم نمودن اولاد وطن از تعلیم وتربیه وکشانیدن مرد م به وحشت وبربریت انجام دادید ومنابع زیر زمینی ومواد معدنی ملت را به اغیار بخشیدید ووسیله انتقال ان به خارج گردیدید وبازار مواد مخدر را با ارباب ها یکجا گرم وپر رونق ساختید موزیم ها را توسط باداران پاکستانی چپاول کردید وبه ملا های دین فروش وبت پرست . بت ها را بخشیدید واثار تاریخی کشور را از بین بردید وبیش از بیست سال است که زیر غطا وپرده ای ای اس ای وسی ای ای برای بدنام کردن وجه ای اسلام ومسلمین خدمت مینماید بسیار بسیار جای تعجب است که امروزه شما امده اید تا ملت مسلمان وبا دیانت را که از چهل سال بدینسو به جرم مسلمان بودن وداشتن غیرت وحمیت اسلامی که دارند توسط شما وباداران تان به شهادت میرسند عفو میکنید از کدام جرم وبه داشتن چه گناهی اینهارا مجرم قرار داده اید تا عفو مینماید بسیار جای شرم وخجالت است که بیست سال ملت را بخاطروجود اجانب وبیگانه ها به قتل رسانیدید وباز خود می اید با همان اجانب به میز مذاکره می نشینید وتوافق صلح امضا مینماید وهمین امروز نماینده ای شما اعلان میکند که ما بعد ازین بالای خارجی ها حمله نمیکنیم وفقط داخلی ها را به قتل میرسانیم بنا ءملت حق دارد که بگوید شما از اسلام ومسلمانی فاصله دارید وارشادات اسلامی را نمی دانید بهتر است به غیر از مدارس پاکستان به جای دیگری تعلیم درست اسلام را از سر اغاز کنید ودر مکاتب اسلام شناسی اموزش ببینیدویا خودرا مسلمان ومومن قلمداد نکنید وبدون انهم یک تعداد شما وهمراهان تان چون استانکزی وتنی وسایرین مربوط به حزب دیموکراتیک خلق بودند وهمینها بودند که شما را به گمراهی وملت وکشور را به تباهی سوق میدادند وشما ها صرف به نام واسم امیر والی وحاکم خوش بودید وکار اصلی به دست انها انجام میشد
معلم محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم سانچارک
>>> مردم هرگز طالب را نمی بخشد.
چون طالب جنایت کار بود و است.
طالب بعد از دوباره زنده شدن ادعا میکرد که کشتار به خاطر حضور قوای خارجی است.
حال که با باداران خود توافق نامه غلامی مجدد امضا کردند باز هم اعلامیه دادند که کشتار مردم را دوباره سرعت می بخشند و این دلیل دیگری ندارد جز فطرت شیطانی و خونخواری شان چون طالب را همزمان دو شوهر است یکی پاکستان و دیگری آمریکا و چندین شوهر صیغه یی مثل عربستان و قطر و روس و ایران و چند تای غیر مشروع دیگر.
>>> شکی نیست که در طول چهل سال خصوصآ در دو دهه اخیر تعداد زیاد هموطنان بیگناه و مظلوم در جنگ میان قوای اشغالگر و طالبان شهید شده اند
اینکه کی ، کی را ببخشد گپ بعدی است
لیکن ، هدف از اعلامیه و بخشش طالبان به ارتباط عفو عمومی شان شامل کسانی است که در مدت اشغال به نفع خارجی ها کار کرده اند از حضور در اردوی افغانستان گرفته تا جاسوسی به نفع خارجی ها و حتی تبلیغات و کمنت های فیس بکی به نفع اشغال و امریکا
آمنه سلجوقی
>>> خودش را کسی به ده نمی ماند ادعا دارد که خر اش در خانه ملک بسته شود ملا هیبت این اصیل الاصل پاکستانی ملای مسجد در منطقه باله پاکستان سر پیاز بیخ پیاز مال مواشی چکاره که عفو در کشور ما را اعلان کند این ملا چه تحصیل یافته در انگلیس عضو فعال سازمان جهمنی ای اس ای و عضو سابقه دار ام اکس ای ۶ انگلیس رهبر گروه مزدور و جاسوس ای اس ای سخنی را که زده به مثابه گاز شکم خر بوی ناک و متعفن است که انسان از بوی و گنده گی ان لحظه ای دل بد میگردد و بعد اش با استفراغ دیگر چیزی در ذهن انسان باقی نمی ماند امارت اسلامی طالبانی در نصوص قرانی و سنت نبوی جایگاه نداشته و ندارد بلکه این نام امارت و امیر المومنین را بنیاد گرایان اسلمی بخاطر سر کوب مخالفان شان انتخاب کرده اند اما در قران و سنت جایگاه جایگاه نداشت و ندارد هدف بنیاد گرا ها اسلامی ازین نام مردم را در مقام گوسفند و امیر المومنین را چوپان دانسته مخالفت با امر امیر شان مخالفات با اسلام و اسلامیت میپندارند و قتل شخص خلاف امر امیر المونین شانرا روا و مطابق به دستورات اسلامی بضم خود شان میدانند در کشور عده محدود تحتتاثیر چنین تبغات طالبان رفته که انها از اسلام و قوانین اسلامی اصلا بی خبر و اشخاص بیسواد در نقاط دور دستکشور ما زندگی میکنند رهبر طالبان و کلان های جنگجوی شان اکثرا پاکستانی و یا خریده شده و جاسوس ای اس ای پاکستان افسران فراری کمونیست شاخه حزب خلق هستند کهیکیاز انها شیرمحمد استانکزی است که تحصیلات اش را در هندوستان در رشته نظامی به اکمال رسانده است .
>>> فعلا فرق دولت و طالب در چه است ؟
هردوي شان پيمان با امريكا امضا كرده اند و به جان همديگر افتاده اند.
إبر هاي موسومي مياييند و ميروند ولي افتاب هميشه روشن ميماند . بدون شك چهره قهرمان ملي از پشت إبر هاي كاذب دوباره در حال درخشش است. اصليت طالبان قبلا هم براي ملت مومن افغانستان معلوم بود ولي فعلا بيشتر واضح شد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است