اشرف غنی سه هدف را دنبال می‌کند:

۱ - تحقق آنچه در زمان عبدالرحمان خان ناتمام ماند یعنی ایجاد یک دولت کاملا متمرکز "افغانی- پشتونی". آن استبداد ناتمام اکنون می‌باید در شکل رژیم ریاستی قوم‌محور، به زبان دیگر افغان‌محور باز تولید گردد و نهادینه شود.

۲ - ایجاد دولت افغانی با فرهنگ قبیله‌ای افغانی؛ چنانکه واژه "افغان" دال مرکزی این دولت و این فرهنگ باشد. بقیه دال‌های شناور و گفتمان‌ها تحت تاثیر و در اطراف این دال مرکزی تحقق پیدا کنند. این همان آرزوی تحقق نایافته محمود طرزی است که بخشی از فصل ناتمام امانی را در بر می‌گیرد.

این آرزوی قوم‌محورانه با کودتای ثور/اردیبهشت ۱۳۵۷حزب دموکراتیک خلق و به‌ویژه در دوران زعامت ببرک کارمل و نیز ایجاد دولت برهان‌الدین ربانی گرفتار انقطاع و کاستی شد؛ به زبان ساده‌تر روند پشتونیزه کردن افغانستان در چهارچوب اندیشه‌های قومگرایانه-پشتون‌محور محمود طرزی به شدت آسیب دید و آن دولت افغان‌تباری که باید ساخته می‌شد، شکست خورد.

غنی می‌خواهد این فصل ناتمام را تمام کند. سرود ملی افغانی، زبان افغانی، پول افغانی، قدرت افغانی، پرچم افغانی، بانک افغانی، فرودگاه افغانی، نام‌ها افغانی و غیره ... باید به ارزش‌های قابل قبول همه اقوام غیرافغان تبدیل شود. تحمیل تذکره افغانی برخلاف رای مجلس نمایندگان به منظور نفی و زدودن بقیه هویت‌های غیرافغان از گام‌های مهم غنی در راستای "افغانیزه" کردن یا تحقق همان فصل ناتمام امان الله بود.

۳ - تطبیق "نظام‌نامه ناقلین به سمت قطغن" (۱۳۰۶)
این نظام‌نامه که به "نظام‌نامه ناقلین" معروف است، زمینه آن را مساعد کرد تا ده‌ها هزار هکتار زمین و ملکیت‌های مردمان بومی و غیرپشتون در شمال و شمال‌شرق افغانستان در اختیار ناقلین افغان** قرار داده شود. مردمان بومی به حاشیه شهرها و دهکده‌ها رانده شدند و زمین‌های زراعتی و حاصل‌خیز به ملکیت افغان‌ها درآمدند.

هدف امان‌الله خان در دوران حاکمتیش تحقق نیافت، به‌هم زدن جمعیت اقوام غیرافغان یا به عبارتی غیرپشتون در سراسر افغانستان بود. تلاش او در شمال و شمال‌شرق شامل تغییر نام‌ بود. صدها نام بومی در دوره‌های بعدی تغییر داده شد و در عوض آن نام دیگر یا به عبارتی پشتو گذارده شد: مثل شیرخان بندر به جای قزل قلعه در قندوز، شیندند به جای سبزوار یا تورغندی به جای قره‌تپه و غیره. این اقدام در عین حال به زعم بسیاری نوعی پاک‌سازی فرهنگی هم بود.

داکتر لطیف پدرام

>>>   جناب اشرف غنی اینکه می گفت:
مابا زورمندان دزدان وقانون شکنان یکجا نمیشویم صد فیصد دروغ بود ،
ایوب سالنگی دزد سرگردنه که هزاران لیتر تیل وزارت داخله را فروخت چوکی های حوزه ها معاونین حوزه ها وقوماندانی های امنیه ولایات رابه سرقفلی میداد رابازهم بحیث معین مالی ارگان های محل تعیین کرده است ،
شاید این هدایت امریکائی ها باشد تا کسانی رادرحکومت دربست های بالا تعیین کنند که پولدارهستند مانند امریکائی ها که رئیس جمهور باید ملیونر ووزرایش هم هرکدام باید صاحب یک شرکت بزرگ وسرمایدار باشد ،حالا اگر جناب اشرف غنی این هدایت امریکائی هارا هم نادیده بگیرد شاید پول نان مارا هم امریکائی ها قطع کنند یا اینکه بدتر از همه چوکی را زودتر از اشرف غنی بگیرند
نه از طریق سوسیالزم چیزی شدیم ونه از تعقیب راه تمپ
ریالزم چیزی خواهیم شد ، راه عام آنست که ماباید همه به وطن خود خاین باشیم درظاهر مسلمان و.درباطن وطن فروش ومنافقت پیشه باشیم ،بنام اسلام وقتی مشکلات آمد قیمت اجناس را دهخ چند بالا ببریم واز ان پول حرام اولغاد خود را نان دهیم تا آنان هم حرام خور تربیه شوند ،اگر شرکت هوائی داشتیم وقتی دیدیم دست هموطنان مسافر ومجبور ما زیر سنگ است برای انتقال شان از هند الی کابل قیمت تکت طیاره را که 140 دالر بود به پنجصد دالر افزایش دهد عهمین وقتش است که گوشت واستخوان هموطن خودرا بخوریم،
ما افتخار میکنیم که افغان هستم
ما افتخار میکنیم که مسلمان هستیم

>>>   مثلث فاشیزم غنی، اتمر و گلبدین با اشتراک طالبان در آینده نزدیک با حمایت امریکا و پاکستان تکمیل میشود و شمال را اگر بتوانند بزور غارت و چپاول میکنند. مردم برای حفظ ننگ و ناموس خود آماده دفاع باشند. غنی از عبدالرحمن فاشیست تر و خاین تر است.

>>>   در طول ۱۸ سال ۵۰۰ نفر در قدرت بلند اند که از یک چوکی به چوکی دیگر چرخ می خورند از برای خدا ایا در افغانستان همین ۵۰۰ نفر تحصیل وسیاست مدار است ویا کسی دیگر هم از برای خدا دلم کفید چه کنم اگر خود کشی کنم باز مردار می شوم من خودم نمی خواهم چوکی را مگر به عدالت خداوند و یهودی ها در حیران ام

>>>   اندیشمند گرامی آقای پدرام!
بیماری ای را که بر این قوم طاری شده است به دقت تشخیص کرده اید. سوال اساسی در این جا که آیا درمانی وجود دارد؟
داود

>>>   و فصل غنی هم نا تمام میماند چون کرونا کار خود را خواهد کرد.
اما در فصل کنونی تیم ثبات و همگرایی اگر از خود ثبات نشان دهد فصل جدیدی در افغانستان گشوده خواهد شد و اگر از هم پاشید وظیفه نسل جوان است که ابتکار عمل را به دست گیرند و با باز سازی دژ های استوار چون جمعیت و حرکت و وحدت و جنبش و تمام سازمان های شاخه و پیرامون شان خود را آماده نبرد به سالها و سده های پیشرو نموده و نگذارند که خواب پریشان فاشیسم به حقیقت تبدیل شود.

>>>   اهـــــــدافی که عبدالله عبدالله تعقیب می نماید :
1- تاجای امکان کوشش می نماید که یگانه آرژوس شخصی اش درآخر زندگی برآورده شود اپر چند روزی بنام صدراعظم تعین گردد تا برای یکسال مردم مراجعغه واکلیل های گل بگردنش بیاندازند واو از پول کـد 91 برای شان چای میوه مهماتنی بدهد ویکسال را درین موضوع نمصروف باشسد
2- هدف دومس اسنکه مصطفی مستور هم بنام یک وزیر دریکی از وزارت خانه ها تعیین گردد
3- یک ودو سفیر هم برایش سهمیه داده شود
3 - برایش هر هفته صرف دوساعت فرصت داده شودتااخبار تکراری هر هفته را که از طریق همه رسانه های صوتی تحریر وتصویری داخلی وخارجی بارها نشر گردیده یک بار دیگر برای اعضای کابینه دوباره نشخوار کند
دیگر خواهش وخواستی ندارد مشروط براینکه از او کسی کار یابرنامه نمواهد چون نه قصدش رادارد ونه هم می فهمد که چی کند
ر

>>>   واقعیت های انکار ناپذیر۰ موفق باشید آقای پدرام۰

>>>   لوئی گومرت نماینده ایالت تگزاس درمجلس نمایندگان آمریکا می گوید:
ما درافغانستان یک نظام متمرکز ساخته ایم که فساد و فاجعه می زاید. آن هم درکشوری که خیلی قبیله ای است. ما دراعمار یک سیستم متمرکز درافغانستان کمک کردیم؛ حال آن که مردم آن جا خواستار نظامی فدرالی هستند. چه گونه می توان صلاحیت ها را کامل در دست یک نفر داد و توقع داشت که فسادی هم صورت نگیرد!
گذارش نامه

>>>   اتحاد مدیران داعش اشرف غنی و حنیف اتمر قبل از انتخابات پر تقلب گره خورده بود. نیرنگ طرح شده سی آی ا برای چند پارچه ساختن حزب جمعیت که حنیف اتمر محقق عطا محمد نور و چند ضد طالب دیگر را در یک تکت انتخابی جمع کرد و در وقت انتخابات پاشید، خریدن امرالله صالح وچندِ دیگر همه از ترفند های جاسوس تربیه شده سی آی ا و ام آی ۶ اشرف غنی و حنیف اتمر بود که بسیار مؤثر بود. هنوز کجاست؟ زمین آی شمال همه توسط یک تاجک امرالله صالح به ناقلین تقسیم میشود و قدرت تک قومی برای صد ها سال دیگر تحکیم میشود، اگر مردم و رهبران واقعی شان بی تفاوت بمانند.

>>>   او به اندازه یی فاشیست و قوم پرست است که حتی بیچاره خانم اش را نمیگذارد که زبان فارسی را بدرستی یاد بگیرد و شکسته شکسته فارسی تکلم میکند.
اما اگر به زبان پشتو از نزد اش سوال کنی،آنچنان روان تکلم میکند که فقط بگویی در پشاور پاکستان تولد شده باشد.
با وجودی که لسان مادری او عربی و در امریکا همراه شوهرش و اولاد ها انگلیسی حرف میزد.
بهر صورت کوشش های زهره داود برای فارسی یاد دادن به بانوی اول مملکت نتیجه داد و شوهرش داود سلطان زوی منحیث شاروال کابل مقرر شد.
امید وار هستم که اینبار دربای کابل را دزدیده به امریکا فرار نکند.

>>>   اقاى پدرام!
مهاجرت ها در طول تاريخ بشرى هميشه صورت گرفته ( به رضا وبعضن هم به زور) شما خودمثال خوب ان استيد، كه از انطرف دريا به اين سو مهاجر شديد.شما با ياداورى اين مطالب سعى داريد كه اجندا ايران را درين كشور تطبيق كنيد، يكبار به ارتباطات خود از زمان تحصيل تا حالا با استخبارات ايران نظر بياندازيد!

>>>   قوم مهاجر معلوم است۰ همان غول های اطراف مغاره های کوه سلیمان پاکستان امروزی، آخرین گروه قومی که به مجموعه قوم های ساکن خراسان باستانی پیوستند ولی همه چیز را به گند کشیدند چون بی نهایت بی فرهنگ و شرور بودند و هستند۰

>>>   ای اوغانک،
وطن اصلی تو خیبر پختونخوا پاکستان ویا همان علاقه غیر سوبه سرحد پاکستان است۰ خوش نیستی شتر ات را گرفته برو گم شو به وطن اصلی۰
این زبانی که تو ناقل اوغان به آن مینویسی زبان من است و این ملک که تو به آن پناه آوردی ملک آبائی من است و تو یک ناقل مهاجر اوغان بیش نیستی۰

>>>   دوکتور پدرام با شهامت و آشکارا واقعیت ها را بیان میکند، و آن واقعیت ها بیخ و بنیاد استبداد قبیله را به لرزه درآورده اند۰
دوکتور پدرام کسی است که تمام تابو های اوغانهای قبیلوی و تمامیتخواه را دیگر شکسته است۰ او با صراحت و جرعت سرشار امروز تهداب لرزان و شاریده استبداد خونین و پوسیده قبیله اوغان را چنان به لرزه درآورده است که استحکام دوباره آن خواب است و خیال است و محال، و فروپاشی آن حتمی۰
زنده و سربلند باد پدرام۰
بلی، از پدرام با هر وسیله ممکن حمایت گردد۰

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است