تاریخ انتشار: ۲۰:۲۸ ۱۳۹۹/۱/۱۷ | کد خبر: 162915 | منبع: | پرینت |
باور سیاسیون امریکا بر افسانه ها در افغانستان عامل اصلی تراژدی امروز است!
یکی از دلایلی که چرا امریکا به پیروی از شوروی در افغانستان مرتکب این همه اشتباهات جبران ناپذیر گشت، باور های سیاسیون امریکا بر افسانه ها در شناخت افغانستان، تاریخ و مردم افغانستان است. سیاست سازان و مطبوعات امریکا برداشت غلط از تاریخ افغانستان و مردم افغانستان دارد. اکثریت مطلق این افسانه ها از باور بالای نشرات سرکاری افغانستان و مصاحبه ها با سیاسیون ابن الوقت فراری افغانستان از قبیل زلمی خلیلزاد و اشرف غنی صورت گرفت. امروز حمایت امریکا از اشرف غنی که وفاداری هیچ گروه مطرح در افغانستان را با خود ندارد، می باشد. تا وقتی این ذهنیت در مورد افغانستان بدل نگردد و واقعیت های افغانستان مدنظر گرفته نشود، صلح در افغانستان ناممکن است.
یکی از افسانه هایی که سیاسیون امریکا در قصر سفید و مطبوعات امریکا را بصوب گمراهی سوق داد قبولی این افسانه بحیث یک واقعیت از نگاه رهبران جهادی مستقر در پشاور و طالبان و همچنان گروه تروریستی القاعده برهبری اوسامه بن لادن تا زمان مرگش در ماه می ۲۰۱۱ بود که شوروی در افغانستان از نگاه نظامی شکست خورد. واقعیت امر این است که شوروی ها در هیچ عملیات نظامی شکست نخورد. هر بار شوروی ها خواستند عملیات کنند، موفقانه اهداف خویش را بدون هیچ مقاومت ضربه کاری زدند. شوروی ها هر قدر می خواستند در افغانستان مانده می توانستند. شکست شوروی ها در افغانستان شکست سیاسی بود. وقتی روس ها فهمیدند که جنگ شان در افغانستان هیچ ثمر و فایده ندارد، دست از سرتنبگی برداشته و آبرومندانه افغانستان را ترک کرد.
افسانه خطرناکتر دیگر این بود که امریکا از روی فریب کاری اعلام کرد که چون روس ها از افغانستان رانده شدند بناء امریکا نیز از مداخله بیشتر در امور افغانستان دست کشیده و افغانستان را بخود افغان ها محول ساختند. واقعیت ها کاملا ضد این نظر است. اگر این ادعای امریکا درست می بود، امریکا باید بعد از خروج سربازان شوروی از لجاجت و شماتت برای سرنگونی حکومت نجیب منصرف می گشت و بخواست وی برای تشکیل یک نظام جدید با قاعده وسیع با شرکت تمام طرف های درگیر لبیک می گفت. ولی امریکا هر گز از حمایت مجاهدین علیرغم قول و قرارش در امضاء معاهده ژنیو دست بر نداشت و به تعهدات خویش وفا نکرد. حتی بعد از شکست رژیم عراق، تانک های عراقی را از طریق پاکستان در دسترس مجاهدین برای سقوط رژیم کابل قرار داد.
در نتیجه این ماجراجویی های امریکا جنگ در افغانستان برای سه سال بعد از خروج قشون سرخ از افغانستان بشکل بیرحمانه با حمایت فعال امریکا ادامه یافت. تا اینکه در ماه اپریل ۱۹۹۲ رژیم کابل سقوط کرد و اردوی افغانستان منحل گشت و امریکا هم افغانستان را بحالش برای مجاهدین رها کرد. مجاهدین تا توانستند بین هم زدند و نسبت به ساکنین بی دفاع افغانستان از هیچگونه جنایات دریغ نکردند. این امر سبب گشت که پاکستان با استفاده از موقع برای معرفی یک گروه تروریستی دیگر زیر نام طالبان دست بکار می شود.
در حالیکه مسوولیت بزرگ متوجه رهبران جاهل شوروی از طریق تحمیل یک باند بالای ساکنین افغانستان زیر نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان که ذره ای در بین ساکنین افغانستان محبوبیت نداشت و دفاع از آن در دهه ۱۹۸۰ بود ولی امریکا و متحدین آن مسوول جنایاتی است که در دهه ۱۹۹۰ در حالتی صورت گرفت که یک سرباز شوروی در خاک افغانستان نبود. امریکا در مهار کردن مجاهدین می توانست نقش بشر دوستانه خود را ایفا کند ولی نکرد. امریکا دست مداخله پاکستان را در افغانستان باز گذاشت. تا وقتی که امریکا و متحدین امریکا وجدان و ایمان شان را حاضر و حضور ندانسته و به نارسایی های خویش در قدم اول اذعان نکند یا نتواند و بعد در راه تلافی آن صادقانه قدم بر ندارد، معضله افغانستان بشکل ارواح این کشورها را دنبال خواهد کرد.
عبدالحمید
>>> کی گفته که امریکا در افغانستان دچار اشتباه شده؟
امریکا از همان آوانی که گروه های ارتجاعی، ضد تمدن و ضد انسان و انسانیت یعنی افراطی های مذهبی سراسر کشور های اسلامی به شمول القاعده را منسجم ساخت و به افغانستان فرستاد به مرام خود رسید و شوروی را مجبور به اخراج از افغانستان کرد. بعد با آوردن طالبان و تشویق شان به اقدامات غیر انسانی و غیر اسلامی نفرت مردم را بیشتر ساخت تا وقتی به افغانستان تجاوز کنن مردم به گفته خود شان برایشان گل بپاشند. امروز با به مسند نشاندن مزدور های شان چون اشرف غنی، اسانکزی، کرزی و حنیف اتمر پروژه داعش سازی را به پیش میبرد و مردم ما را هم با این مزدوران به گروگان گرفته و با نیرنگ کهنه انگلیس ، تفرقه بانداز و اداره کن خیلی هم مؤفق است.
کجاست اشتبآه امریکا؟
>>> پیش از کمونست هاوپیش از آمدن شوروی گوریلاهای ساخت نصیرالله بابر وبوتو در زمان حکومت قانونی واسلامی سردارداود خان شروغ به یاغی گری وشرارت کردند وهمین نام تاریخی اشرار اولین بار زمان حکومت داود خان بر این ها ابلاغ شد
>>> بدوش کــرزی است:
معاش دفتر کرزی قطع شده است
اشرف غنی: کرزی دودی زما خوری خو جف جف isi ته کوی
شش ماه است که معاش کارمندان دفتر حامدکرزی را اداره امور اجرا نکرده است. حنیف اتمر مشکل مالی کرزی را با اشرف غنی در میان گذاشته است.
اما بنا به اطلاع، اشرف غنی با عصبانیت به اتمر گفته است:
کرزی دودی زما خوری خو جف جف isi ته کوی، ولی د پاکستان په عوض ماته مزدوری نکوی چه دوه برابر ورته خرچ درکم.
این گفته اشرف غنی نشان دهنده عقده عمیق او علیه درانی هاست. پنج سال قبل هنگام ورودش به ریاست جمهوری اولین کارش برون انداختن خانواده پادشاه سابق افغانستان(ظاهرشاه) از حرمسرای ارگ بود. با وصف تاکید زیاد اطرافیان غنی برای احتراز از بیان کنایه علیه درانی ها، وی گهگاه ناخودآگاه در مناسبت های مختلف الفاظ سبک به آدرس قندهاری ها از زبانش برون داده است.
گذارش نامه
>>> نا امن ترین کشور های دنیا
بر اساس شاخص جهانی در سال ۲۰۱۹ افغانستان نا امن ترین و خطرناک ترین کشور جهان است. این کشور ۳۸۰۴ کشته غیر نظامی را در درگیری ها تجربه کرده است که از این میان ۹۲۷ نفر آن ها کودک هستند. افغانستان حملات مرگباری از سوی طالبان در سراسر کشورش تجربه می کند. این کشور بیشترین تعداد کشته شدگان ناشی از جنگ و تروریسم را نسبت به سایر کشور ها دارد.
سوریه دومین کشور خطرناک و نا امن جهان است. جنگ داخلی این کشور را از سال ۲۰۱۱ درگیر کرده است که دومین و کشنده ترین جنگ در قرن بیست و یک شناخته شده. طبق آمار ها تخمین زده شده که چهارصد و هفتاد هزار نفر از جمله پنجاه و پنج هزار کودک در درگیری های سوریه کشته شده اند. خشونت ها در این کشور به حدی زیاد بوده که حدود شش میلیون نفر از سوریه فرار کرده اند و بیش از شش میلیون نفر در داخل این کشور آواره شده اند. سودان جنوبی اما در رتبه سوم قرار دارد و با درگیری های مداوم، نا آرامی های داخلی، جنایات گسترده و خشونت آمیز مانند سرقت ها، یورش ها، آدم کشی ها ، آدم ربایی ها و … شرایط مساعدی ندارد. علاوه بر این سودان به دلیل شرایط اب و هوایی خاص در معرض بلایای طبیعی بسیاری است. چهارمین کشور خطرناک جهان یمن است. جنگ داخلی یمن از سال ۲۰۱۵ بین دو جناح آغاز شد که باعث مشکلات زیادی مانند خطر گرسنگی، شیوع بیماری های کشنده و … در این کشور شد و بدترین بحران انسانی جهان را دارد.
>>> مشکل ما مردم افغانستان این است که به هر قضیه از دید عاطفی خود و منافع کشور خود نگاه میکنیم و توقع ما از دیگران هم رعایت اخلاق سیاسی و داشتن احساس ترحم نسبت به ما و در نهایت کمک و دستگیری و آباد سازی ما است.
غنی با همه بدی های فطری و ذاتی اش حد اقل در یک مورد همیشه صداقت داشته و آن اینکه میگوید دوست و دشمن همیشگی ندارد.
این یک قاعده عام در مناسبات بین دولت ها است.
روس ها از ابتدای همکاری شان با افغانستان هدف و اهدافی در افغانستان داشتند که گاهی برای رسیدن به این اهداف باید کار های به نفع ما هم باید میکردند اما در نهایت اهداف شان درست بر خلاف منافع ما بود.
آمریکا هم یک زمانی افغانستان را دربست به روس ها رها کرده بود و فقط در فکر حفظ پاکستان بود.
وقتی متوجه شد که یک فرصت تاریخی برای ضربه زدن حریف به دست آورده با بسیج همگانی تمام کشور های همسو به کمک مجاهدین شتافت و تا فروریزی روس پشت مجاهدین ایستاد، اما بعد از فرو پاشی رژیم نجیب راه ملت ما و راه آمریکایی ها از هم جدا شد و سیر بعدی را همه دیدیم که چه شد.
اینکه مسولیت تراژدی افغانستان به دوش کیست؟
از نظر من به دوش خود ما
ما مردم افغانستان هیچگاه هدف واحد و مسیر از قبل تعین شده نداریم و فقط واکنشی عمل میکنیم و هر روزه هم به اساس منافع مادی و پولی و مقطعی و شخصی جا عوض میکنیم و گاه با این هستیم و گاه با آن در حالیکه این وطن ما است و ما باید از همه کشور ها در جهت رفاه و آسایش ملت خود استفاده کنیم نه اینکه برای اهداف دیگران مورد استفاده قرار گیریم.
>>> بدوش غنی یهودی است تا زمانیکه این شخص در قدرت باشد افغانستان روی خوبی را نمی بیند
>>> حق و راست گفتی آقای حمید :
افغانستانی های فراری یعنی اشرف غنی کوچی و زلمی خلیل زاد موچی .
زیب و زینت بس همین
زمین بوس
>>> خبر عاجل نظر به راپور ریس جمهور غنی را مرض کرونا آغشته شده است دعا حاجت برایش کنید
>>> موضوع سر این نیست که کی به افغانستان حمله میکند و یا نمی کند.
بلکه اصل موضوع این است که هر کس در منطقه حمله کند.چه روس باشد و چه امریکا و چه چین باشد و چه هند و چه پاکستان باشد و چه ایران ث چه عرب ها باشد و چه ترکیه و چه غیره ممالک دیگر منافع خود را و یا تمامیت ارضی خاک خود را و یا امنیت نظامی و سیاسی و اقتصادی خویش را در خطر میبینند و بطور متحدانه و با انفرادی و بطور آشکار و یا پنهان،در لباس دوست و یا دشمن،مخافت خود را مسلحانه و یا غیر مسلحانه،بطور آشکار و یا پنهان،اظهار میکنند.
چه فکر میکنید؟
آیا کشور هندوستان که شما همیش او را کشور دوست خود میدانید،از حمله قشون شوروی به افغانستان راضی بود،با وجودی که قوای روس علیه مجاهدین و جنرال های پاکستانی میجنگیدند و کشور هند پاکستان را منحیث دشمن خود میداند و با یست ازین کار روس ها خرسند میبود.
اما ابداً نه!
زیرا هندوستان میدانست که اگر روس ها پاکستان را اشغال کنند،در حقیقت کشور خود شان زیر خطر تجاوز قرار میگیرد.
از همین خاطر بود در بالیود ستاره یی بنام نصرالدین شاه ظهور کرد،اما نباید آنقدر قوی میبود که خود هندوستان را اشغال میکرد.بنأ یک آدم لاغری را انتخاب کردند که تنها مانع ورود روس ها بطرف جنوب شود.
مثلی که ایران سپاه فاطمیون را از هزاره ها تشکیل کرده است. ازین سپاه در جنگ های عراق و سوریه استفاده شد،اما نباید آنقدر قوی باشد که باعث ایجاد پروبلم به خود ایران شود.
همین چند وقت پیش دومالد ترامپ در سفری که به هند داشت،به نریندرا مودی پیشنهاد کرد که اگر دولت هند بخواهد،ما میتوانیم روی موضوع کشمیر بین پاکستان و هند وساطت کنیم!
اما نریندرا مودی در جواب گفت:
تشکر از حسن نیت شما!
ما را از خیر شما تیر.کدام شر به ما نرسانید.ما خودمان موضوع کشمیر را بین خود جل و فصل میکنیم.
بنأ کشور های منطقه در عین حالی که با یکدیگر سیال هستند،در عین حال با هم دیگر شریک نیز هستند.
این سبالی و شریکی نه تنها در بین کشور ها،بلکه در بین انسانها و حتی در بین حیوانات که شما اًنها را بی عقل میدانید،وجود دارد.
>>> دوستان گرامی به نظر من در تحلیل اقای عبدالحمید روی اینکه کی ها مسوول خرابی اوضاع در کشور اند کمبودی مرچ و نمک نوشته را کم ذایقه ساخته است...با تاسف نزد اکثریت دوستان که از حکومات کرزی و غنی در دوهه ای اخیر نا راضی اند وجود دارد این ذهنیت وجود دارد که گویا مقامات امریکایی به حرف و مشوره های اشرف غنی یا کرزی و یا خلیل زاد و یا یکعده افغانستانی های پشتون چسپیده به دربار قصر سفید در امریکا گوش میدهد..که منطقی به نظر نمیرسد...
ایالات متحده امریکا بهترین تحیل گران در هر عرصه که بخواهید دارد در این کشور کمی هیچ عالم نویسنده محقق و اقتصاد دان مورخ محسوس نیست و بهترین سیاسیون جهان از بهترین پوهنتونهای امریکا سند فراغت دارند..
سیاست توسعه طلبانه امپریالیزم انگلیس و امریکا از زمان تاسیس کشور شورا ها در سال ۱۹۱۷ در روسیه شوروی شکل جدید به خود گرفت که اعمال و ادامه ای این سیاست پیامدهای درد افرین و بد تر از اعمال روشهای استعمارگران غربی در افریقا اسیا و امریکای لاتین بوجود اورد. کودتای نظامی امریکا و انگلیس بر ضد مصدق در ایران جنگ های امریکا در ویتنام وکامبوج به حمایت چین از خمر های سرخ.. جنگ افغانستان جنگهای ایران ـعراق حمله بر عراق جنگ های سوریه جنگهای یمن -عربستان سعودی همه ادامه ای همان سیاست استعمار نوین است و این سیاست سالهای بعد ادامه خواهد داشت و هر بار یک صحنه ای جدید جنگ توسط امپریالزم ایجاد خواهد شد تا با خرابی وضع در هر گوشه ای جهان امپریالیزم بتواند اهداف اقتصادی خود را دنبال کند..انچه گفته امد این است که امریکا بدون ضرورت به مشوره های ما به مشوره های کارمندان کارکشته ای پاکستانی در منطقه اتکا دارد و هم امپریالزم امریکا و انگلیس معتاد به جنگ اند تا بتوانند منافع خویشرا به نحوی در جهان تامین کنند . ما شاهد هستیم که امریکا بار ها اعلام کرده است که هر گاه در هر گوشه ای جهان منافع و امنیت انکشور به خطر بیافتد امریکا دست به هر عمل نظامی خواهد زد..برای مهار کردن چنین سیاست ها در گذشته جنبش های ملی و ازادی بخش در جهان بودند که علیه غول قدرت رزمیدند و پیروز شدند چون کوبا ویتنام ... در افغانستان جنبش چپ همواره در پی افشای خطرات ناشی از سیاست های امپریالیزم در تبانی با ارتجاع منطقه و داخل کشور با حمایت روحانیون مرتجع از طرق مختلف برای روشن ساختن اذهان مردم افغانستان کار گرفته است . متاسفانه نه تنها محترم عبدالحمید هستند عده ای که یااز روی عقده و یا از روی تعصب علیه جنبش های چپی واز نقش دوران ساز انها بخصوص حزب دموکراتیک خلق لفغانستان انکار مینمایند.. بر هر حال حزب دموکراتیک خلق افغانستان از طریق تریبیون پارلمان نشر جراید از طریق براه اندازی تظاهرات و اعتصابات که سوم عقرب در دوره ای ظاهر شاه روز تاریخی برای روشنفکران متعهد کشور میباشد مردم را از عواقب استعمار نوین مطلع ساخته است و در این راه قربانیان بیشمار را نیز داده است ...
جمهوری سوسیالیتی ویتنام نیز در یک پیکار خونین مثل افغانستان با امریکا در گیر بود اما تفاوت افغانستان با ویتنام در این بود که افغانستان در جهالت مذهب غرق است و همین حربه ای مذهب بزرگترین سلاح بدست مخالفین شاه امان الله قریب یک قرن قبل و جمهوری دموکراتیک افغانستان قرار گرفت در حالیکه حزب کمونیست ویتنام در راس جنبش ازادی خواهی قرار داشت و نقش مذهب هیچ محسوس نبود ما به صراحت تفاوت بین این دو ایدیالوجی را میبینیم حزب دموکرتیک خلق افغانستان بعد از تحلیل استراتیجی و تاکتیک بخصوص جناح پرچم به وضاحت درک میکرد که رهبری حزب هیچ نوع تمایل مبنی بر توسل به سیاست های ماجراجویانه از طریق اعمال کودتای نظامی نداشت وحزب در فکر کار در میان مردم بود تا از طریق کار خستگی نا پذیر مردم خود اماده ای قیام و رهبری کشور گردند نه یک حزب .. دوستان میتوانند به محتویات جریده پرچم و نشر کتاب عبدالوکیل و کتاب محترم حسن شرق مراجعه فرمایند.
فخر اهنگر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است