تاریخ انتشار: ۱۷:۲۳ ۱۳۹۹/۱/۱۹ | کد خبر: 162938 | منبع: | پرینت |
... اين روزها هم براى تدريس فلسفه حقوق جزا و جرم شناسى و هم براى شماره در دست نشر مجله انديشه معاصر مقاله اى را از يك دانشمند سياه پوست امريكايى در باب جرم انگارى حملات لفظى نژاد پرستانه ترجمه مى كنم.
نويسنده كوشش مي كند به اين سوال پاسخ دهد كه چگونه اين جرم انگارى با اصل آزادى بيان ساز گار است. در مقام پاسخ به اين سوال از جمله مى گويد كه نژاد و نژاد گرايى يك برساخته اجتماعى است كه از ما مى خواهد مفهوم نژاد را نه به عنوان يك اسم بلكه به عنوان يك فعل در نظر بگيريم. در واقع معناى سياه و يا سفيد از يك تاريخ كه بر مبناى ايدیولوژى عمل كرده است پديد آمده است. به علاوه معناى فرهنگى نژاد از طريق ميليونها گفتار/ كردار كه همزمان جريان داشته ، ترويج شده است. لذا كندال توماس (نويسنده مورد اشاره نويسنده مقاله) مى گويد"ما نژاد شده هستيم"
معناى اين سخن اين است كه ما به صورت طبيعى و از پيش موجود نژاد نيستيم بلكه به مثابه يك برساخته اجتماعى در چارچوب مفاهيم نژادى دسته بندى شده ايم. به اين ترتيب ما را نژاد ، نژاد ساخته اند.
لذا رفتار ها و گفتارهاى نژاد باورانه ، عميقا به معناى ارايه تصوير فرادستى و فرودستى از افراد بشر، تحت عنوان نژاد است و به نابرابرى و تبعيض مى انجامد و از اين رهگذر به قربانيان خود ضرر مى زند.
محمد امین احمدی
>>> درامریکا وقتی فلم های کمره های امنیتی مشاهده میشود اکثریت سرقت های کوچک کار سیاه پوستان است که در فروشگاه ها انجام میدهند همینطور سایر خلاف کاری ها ،همانطوریکه مردم ما به کشتن خیلی علاقه دارند، کشتن هم نه تنها انسان بلکه هز زتنده جانی که باشد خوش دارند بکشند ، درقریه از مردم شیده بودیم هرکس چلپاسه ببیند وآمرا بکشد ثوابش آنقدر است که گویا یک چارک گندم را خیرات داده است،وقتی می پرسیدیم چرا تقصیر این چی بوده؟ حر فهای می گفتند ،
>>> احمدی صاحب محترم
انسان ها به رنگ های مختلف و چهره های مختلف خلق شده اند و تفکیک به اساس نژاد و چهره و قوم و منطقه تبعیض نیست بلکه قائل شدن تفاوت و تقسیم نا برابر امکانات و فرصت ها به اساس نژاد و قوم و زبان و امثالهم تبعیض است و ناروا حرام
>>> نژاد نژاد هم از تعامل و سهمگیری همان نژاد با سایر نژادها برجسته میشود و واقعاً هم تفاوت های ذاتی خود را دارند مثلاً یک نژاد زحمتکش است و دیگر نژاد مفت خور و سوءاستفاده جو ، یا یک نژاد بیشتر متعهد است و دیگر نژاد کمتر ، نژاد دیگری ساده و سازگار است و ... ، و هر نژادی که با سوءاستفاده جویی ، تن پروری ، یا چالاکی تعامل را زیاد بر هم میزند همان نژاد سایر نژادها را بیشتر نژادگرا میسازد وگرنه اگر همه تعامل سازنده و راستی داشته باشد نژاد در مقابل انسانیت و صداقت از بین میرود.
>>> نژادها برساخته اجتماعی نیست بلکه یک واقعیت عینی است. آقای فیلسوف به متون دینی مراجعه کنید. شما با کدام تخصص فلسفه حقوق جزا تدریس می کنید؟ آیا این یک برساخته اجتماعی نیست؟ از آنجا که به یک منبع پوشالی قدرت (قانونپوه) وصل هستید به خود اجازه می دهید که در هر موضوعی اظهار نظر کنید، در هر رشته علمی تدریس کنید، در هر موضوعی اظهار نظر کنید، هر جا نیرو لازم باشد قانونپوه شما را پیش کش می کند. به نظر می رسد در این خراب آباد هیچ چیزی وهیچ کسی در جای مناسب خود قرار ندارد. حضرت عالی با کسالتی که دارید: چند تا منصب دارید؟ ریاست دانشگاه، تدریس تمام وقت، عضویت در حلقه قانونپوه، عضویت هیأت صلح با طالبان و ... آیا این ظلم نیست؟ تبعیض نیست؟ حق کشی نیست؟
>>> اولتر شما باید مسلمان شوید بعد این گفتار ها را بیان کنید وقتیکه شما پیروی از دین اسلام نکرده و به یک دین ناقص که از طرف چند اخند نمکحرام ساخته شده پیروی میکند این گفتار تان نیز بی مورد است
>>> شمال افریقا یک منطقه ریگستانی و خشک و بی آب و علف است.
یگان مناطقی که نیم و نیم کله کشت ودرراعت میشود،وقت و نا وقت با خشک سالی و قحطی مواجه میشود.
بنأ در دوران برده داری.اکثر برده ها از همین مناطق خشک و بی آب و علف شمال افریقا بودند.
حتی در خود قرآن نیز در مورد برده ها و کنیز ها،آیات متعددی آمده است.
با فتح کانستان تینوپول و یا استانبول امروزی توسط ترک ها و تشکیل امپراطوری عثمانی،ارتباطات اروپا با شرق خصوصاً تمدن های چین و هند قطع میشود.
آنها جهت رافتن راه به هندوستان،میخواستند قاره افریقا را دور بزنند و بعد از طی ده ها هزار کیلومتر خودرا به هند برسانند.
در یکی ازین سفر ها کریستوف کولمت را باد های ساحلی قاره افریقا.بطرف غرب هدایت کرد و آنها به سواحل جزایر کارابین در امریکای مرکزی رسیدند و فکر کردند که هندوستان است و از همین رو نام مردم بومی این منطقه را اندیانر گذاشتند.
درین مناطق زمین و جنگلات فراوان بود،اما نیروی کار کم.
بنأ شروع کردند به خرید برده ها از کشور های افریقایی و در بعضی حالات توسط جنگ ها آنها را اسیر میکردند و به توسط کشتی ها به امریکا انتقال میدادند.
حالا این برده ها بدون معاش و فقط با دادن غذا،برای باداران شان کار میکردند.
حالا در یک جامعه یی که یک طبقه مردم،خصوصاً از یک نژاد از کمترین حقوق و امتیازات مالی بهره مند نباشند،خود بخود تفاوت نزادی از نگاه اقتصادی بمیان می آید و این تفاوت اقتصادی در دیگر عرصه ها مانند اجتماعی و کلتوری و غیره عرصه ها نیز سرایت میکند.
پس اساس بمیان آمدن نژاد پرستی در برده داری نهفته است و برده داری در اقلیم و آب و هوای شمال افریقا و رقابت های مذهبی در شمال افریقا نهفته است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است