اشرف غنی از خیر تجزیهٔ وزارت مالیه گذشت؛ البته نه به میل خودش که زیر فشار امریکا.
داستانش را همه می دانند و لازم به تکرار نیست؛ اما در مورد برخورد این چنینی اشرف غنی، دو سه نکته قابل یاد آوری است.

نخست این که تعدیل این تصمیم، دو دلیل داشته می تواند؛ یا این که اشرف غنی نمی دانسته و چنین تصمیم گرفته، یا این که تصمیم می گیرد و عمل نمی تواند، هر دو حالت شایسته کسی که خود را رییس جمهور می داند نیست.

دوم این که اشرف غنی خوب بلد است که در وقت نیاز، جگر زیر دندان بگیرد و مخالف میل خود عمل کند؛ اما وقتی وارش برابر شد، کار خود را می کند.
و بالاخره این که اشرف غنی، نمونهٔ واضح یک دیکتاتور است و درس خواندن در لبنان و کار در بانک جهانی و زنده گی در امریکا، هیچ تأثیر بر این خوی ذاتی وی نداشته است. دیکتاتوری و خود رایی اشرف غنی در سال های گذشته به کرات رخ نموده و تجزیهٔ وزارت مالیه - که همه می دانستند یک تصمیم نادرست است- یکی از نشانه های آن بود که حالا به هر دلیلی، این تیرش به خطا رفته.

فهیم دشتی

>>>   هدف غنی این بوده که جلو فسادرا بگیرد اما چون دست ما زیر سنگ امریکاست از روی ناچاری ومجبوری باید مطابق خواست آنان عمل شود

>>>   اشرف غنی هم پول های وزارت مالیه را زده است و هم از بانک ها را و هم از کمک های جهانی را و در آینده نیز اگر در همین چوکی زیاست جمهوری بود،خواهد زد.
اگر شما در آینده از او بپرسید که پول های وزارت مالیه چه شد؟
او جواب میدهد:مه چه میفهمم؟
بروید و از وزیر مالیه بپرسید.

وقتی که مه میخواستم کنترول عواید و مصارف وزارت مالیه را بدست خود بگیرم.شما اعتراض کردید.
حالا بروید و از وزیر مالیه بپرسید.
تا آن زمان ارغندیوال نیز مثل روسای د افغانستان بانک،به خارج خواهند گریخت.
همین حالا دونالد ترامپ نیز در امریکا،کسی را که مسؤل شفافیت از رسیدن کمک های دو و نیم تریلیون دلاری به بخش های اقتصادی و باقی بخش های امریکا است،برطرف کرد و در عوض اس شخص دیگر را معرفی کرد.
حالا شخص جدید مثال همان روباه که بعد از کندن کله گرگ توسط شیر.مسؤلیت تقسیم شکار را به عهده گرفته بود،شکار را تقسیم خواهد کرد و برای صبحانه شیر دل و جگر را در نظر میگیرد و برای چاشت اش دست ها و ران های گوسفند را و برای شب نیز برایش شوربای کله و پاچه تیار میکند.
باقی میماند شکمبه و قبره های گوسفند که چیزی ندارد.

>>>   غنی لقمه کلانتر از دهن برداشته بود اما با یک پس گردنی امریکا از دهنش افتاد
خزانه را یک باره می خواست که به خانه ببرد و دلجم با بی بی گل طوری خرچ کند که هیچکس پرسان نکند
دزد دیده بودیم اما شاه دزد هم دیدیم
واقعا که اوغان ها به کلان های شان خوب به جا نام " شاغلی" گذاشته اند

>>>   غنی دزد است و بی بی گل شاه دزد.
دزد و شاه دزد هردو میگردد تباه
گر کشد مظلوم ز دل یک باره آه
آه مظلوم قصر ظالم را به خاک یکسان کند
اشک مظلوم سیل شود این ارگ را ویران کند

>>>   جناب دشتی صاحب ! اشرف غنی نمونه واضح از فرهنگ و آئین قبیله ای است یعنی در یک دست تلوار و در دست دیگرش قرآن است.تلاش کرد با زور تلوار وزارت مالیه را پارچه پارچه کند اما نتوانست لذا به مقتضای خوی و سنت قبیله تلوار را مخفی و قران شریف را رو کرده و ماست مالی را شروع نمود. شاگرد اولش که با اخلاق قبیله آشنایی ندارد و بلد نیست چگونه ماست مالی کند ، داستان را از بیخ و بن منکر شد یعنی خر شان از کره گی دم نداشت مخالفین اتهام می بندند

>>>   غلام غلام بود ،غلامست و غلام خواهد بود .

>>>   غنی دزد بودن خود را برای جهان ثابت کرد
وارخطاست که در طی 5 سال آینده تمام نشده زودتر تا برای هفتاد پشت خود اعم از مسیحی و کوچی جم کند
گور پدر ملت ، کور شده باید مالیه بدهد
ملتی مالیه دهند کی است به غیر فارسیوان نادان
هرکس به این دزد جهانی مالیه بدهد بداند که پول تناب دار خود را داده !@@
خس دزد ها زندان میروند شاه دزد ها در ارگ فرمان می دهند

>>>   غنی اوغان ....ترین و مداری باز ترین و بی ....ترین کاسه لیس های مدرن است که برای مقام و چوکی حتی آبروی خود را هم در نظر ندارد
غنی برای قدرت و چوکی هرچیزی که داشته باشد می دهد فرق نمیکند آبرو باشد ناموس باشد ، وطن که از او نیست که برایش دل بسوزاند ، دو روز دیگه یا به گور می رود یا به زور
اوغان را گفتند نکو این کار بداست که دختر خودرا برای اجرای یک کار پیش صدتا بی ناموس اداره به اداره روان میکنی
اوغان گفت : پروا نداره کار اجرا شوه

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است