احزاب و سازمان هاى سياسى امروز (چه چپ باشند و چه راست) همه تاريخ زده هستند و تاريخ مصرف شان گذشته است، بهتر است جوانان پشت اين رهبران مافياى قومى و تنظيمى را رها كنند و در صدد ايجاد دو تشكل بزرگ فراگير غير قومى شوند، خود شان از ميان خود رهبر انتخاب كنند.

بخواهيم نخواهيم دو انديشه در افغانستان وجود دارد: يكى انديشه چپ و يكى هم راست، اين واقعيت انكار ناپذير است، پس جوانان چپگرا حزب خود را بسازند و جوانان كه گرايش راست (اخوانى) دارند حزب خود را بسازند، هر دو در يك رقابت سالم به ميدان مبارزه درايند، البته نه مانند اسلاف خود با خشونت، بلكه با رقابت سالم و مسالمت آميز اگر مى خواهند افغانستان با همين مرز هايش حفظ شود و آزاد از سلطه بيگانه ها.

بنابرين تا وقتى كه چنين تشكل ها ايجاد نشود اپوزيسيون واقعى شكل نخواهد گرفت و تا وقتى كه اپوزيسيون به مفهوم واقعى آن شكل نگيرد همين رهبران و فرزندان شان به فرمان بيگانه ها پيوسته بگذشته خون مردم را مكيده روان خواهند بود، تا نواسه ها و نبيره هاى شان.

"عيسى نشسته نزد شما وانگه از هوس/ دل تان خواهد كه بندگى سُم خر كنيد"
ض، بهارى

>>>   وزارت خارجه پاکستان گفته "به سفیر افغانستان تاکید شده که این کشور نگرانی‌هایی درباره فعالیت‌های این گروه در پاکستان دارد که کاملا واضح است. همچنین موضع پاکستان در این باره به طور منظم با جانب افغانستان و دیگران شریک شده است."
همچنین به سفیر افغانستان یادآورشده که "اسلم فاروقی در فعالیت‌های ضدپاکستانی در افغانستان دست داشته، و او باید برای تحقیقات بیشتر به پاکستان تسلیم شود.

>>>   سفیر افغانستان دراسلام اباد بیشتربه نفع پاکستان کار میکند تا افغانستان ،
پاکستانیبها یا واضحتر آی اسآی می خواهد اسلم فاروقی داغش جنایت کار را رها سازد وتحت نام اینکه او برخلاف پاکستان فعالیت نموده به این بهانه آن جنایتکار را دوباره مکافات وآژاد نماید
درهمین حال عاطف مشعل هم همنوابا آی اسآی گفته است: اسلم فاروقی باید به پاکستان تحویل داده شود
اگرمن صلاحیت میداشتم سر عاطف را خشک میتاراشیدم وتذکره وپاسپورت افغانستان را از او واپس می گرفتم ، تا او درپاکستان خدمت وزندگی نماید،

>>>   این پیشنهادی بود که من قبلاً از طریق همین سایت در یکی از نظریات خود کرده بودم.
چون هم در کشور های منطقه و هم فرامتطقوی چنین ساختمان احزاب وجود دارد.مثل مسلم لیگ و پیپلز پارتی پاکستان،مثل حزب کانگرس و حزب بهاریا جنتا هند،مثل حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا،مثل حزب سوسیال دموکرات ها و دموکرات های مسیحی آلمان و به همین منوال در اکثر کشور های دیگر.
در زمان های سابق اکثراً این احزاب از انتخابات امریکا پیروی میکردند و هر حزبی که در امریکا انتخابات را میبرد،در دیگر کشور ها نیز مطابق آن در کشور هایشان احزاب چپی و راستی به قدرت میرسیدند.
اما حالا رهبران بعضی کشور ها،خصوصاً اروپا،منافع شخصی خود را و حفظ قدرت خود را بر منافع عامه ترجیح میدهند و در دنیای یک قطبی در فکر حفظ قدرت خویش هستند.
از یک طرف خوب است که استقلالیت خویش را حفظ میکنند ،اما از طرف دیگر در اثر سرد شدن روابط شان با امریکا صربات اقتصادی را متحمل میشوند.
اما بعد از حادثه یازدهم سپتامبر امریکا میخواهد که در تمام عرصه ها کشور های جهان با سیاست آنها موافق باشند،چه احزاب دست راستی باشند و چه دست چپی.
اما احزاب کشور ها از خود اساسنامه و مرامنامه دارند و آنها نمیتوانند مرام خود رذ مطابق به منافع امریکا تغیر دهند.
بنأ ازین خلا منافع در بعضی کشور ها حالا استفاده میشود و اجزاب پوپولیستی و ملی گرا ها روز بروز رشد میکنند.
اما در رشد این احزاب نیز احزابی که در سر قدرت هستند،رول دارند.
زیرا آنها به امریکا قسمی نشان میدهند که ما در کشور هایمان ثبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را حفظ میکنیم.
اگر شما در فکر بر انداختن ما شوید،احزابوپولیستبی به قدرت میرسند و ملیت پرستی دوباره درین کشور ها رویکار می آید.
اما حالا خود امریکا نیز ازین احزاب پو پولیستی حمایت میکنند.زیرا اتحادیه اروپا با وجودی که عضو پیمان ناتو است.اما از نگاه سیاسی و اقتصادی در حقیقت یک ابر قدرت جدید در عوض شوروی سابق برای امریکا گردیده است ،در پهلوی ابرقدرت اقتصادی چین و ابرقدرت تظامی زوسیه.
بنأ حالا جنگ امریکا در سه جبهه دوام دارد. در مقابل چین،در مقابل روسیه و در مقابل اروپا.
این که این جنگ امریکا سبب اتحاد این سه ابر قدرت در مقابل امریکا خواهد شد،هنوز معلوم نیست و همچنان این که این سه ابر قدرت توان شکست امریکا را داشته باشند،هنوز معلوم نیست.
زیرا امریکا شاهرگ اقتصادی جهان را در دست دارد و هفتاد فیصد داد و ستد های مالی در جهان به اساس دالر صورت میگیرد.
هرچند روسیه و چین و برازیل و هند و افریقای جنوبی میخواستند یک بازار مشترک اقتصادی بین خود سازمان دهند،اما امریکا با تغیرات قدرت احزاب و دولت های بعضی ازین کشور ها مانع ازین کار شدند.
بهرصورت در طول تاریخ امپراطوری ها آمدند و رفتند و امریکا نیز آخرین امپراطوری نخواهد بود که برسر قدرت بماند.
بنأ جهان در آینده نیز اگر توسط حوادث طبیعی و با غیر طبیعی و یا جنگ جهانی،به موجودیت بشریت در روی زمین خاتمه ندهد،شاهد رهبری دسته جمعی و یا شاهد ظهور ابر قدرت جدید خواهد بود.

>>>   فکر میکنید نسل جوان اخوانی امروز از دیروز بهتر است. اگر گلبدین در نسل قبلی تیزاب به رخ دختران پاشید و سیدال را در صحن دانشگاه کابل با ضرب چاقو کشت. امروز گلبدین های دیگری وجود دارند که جوانان را از خوابگاها شان در دانشگاها به پایین پرتاب و صدها جوانان دیگر را در مدارس و مساجد و دهات و قصبات شان با وسایل گوناگون پیشرفته تری به کام مرگ میفرستند. پس توقع رقابت سالم از ایشان یک آروزی واهی است.

>>>   شخص ایکسی که حتی شرم داری نام خود راکامل بنویسی،بسیارخیال پلو میزنی ،بیا د ،دنیای واقعی.....
حاجی احمد مومنی

>>>   فعلا نه تفکر چپ وجود دارد ونه تفکر راست پای منفعت در میان باشد متعصب ترین اخوانی کمونیست می شود وسرسخت ترین کمونیست به اخوانی شش آتشه.

>>>   حزب نو نسازید
احزاب جدید را بازسازی و مدرن سازی کنید.

>>>   کدام اندیشه چپی ،مگر شما کمونستان ،که نام کمونست ها در دنیا بد کردید به کدام حرمت میخواهید در افغانستان احزاب نیک و. خوب داشته باشید مگر همین شما نو. اندیشه چپی ها نبودید که از کشته ،پشته جور کردید مگر شما نبدید صد ها جوان تحصیل کرده این وطن را بنام ضد انقلاب زندانی کردید و. از بین بردید
کدام حزب راستی ،مگر همین راستگراها نبود که کابل جان را به خاک و. خون کشاند ،شهر کابل ویران و مردم با ایمان آنرا که در مقابل کمونستان نفرت داشت رهسپار کشور های بیگانه کرد ،ای چپگراها و. ای راست گراها مگر مردم افغانستان چه خطا کرده بود که هر کدام به نوبه بالای مرده آن چشن گرفتید ، باید در افغانستان حکومت روی کار آید که عدالت و حقانیت را مد. نظر گیرد و. خود فروش و تعبیض پرست و قوم پرست نباشد ،حکومت حق و. عدالت را تحکیم ببخشد نه ظلم وستم را !!!!!!
عبدالله ریحان

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است