تاریخ انتشار: ۱۷:۳۹ ۱۳۹۹/۲/۳ | کد خبر: 163130 | منبع: | پرینت |
جمعيت اسلامي افغانستان از پرقدرت ترين احزاب اسلامي افغانستان، كه از پنج دهه به اينسو فعاليت هاي سياسي و نظامي دارد و در معادلات نظام هاي افغانستان نقش تعيين كننده دارد. اين حزب مقتدر كه رهبري آنرا پروفيسور برهان الدين رباني فقيد عهده دار بود، يك سازمان فراگير وهمه شمول كه از همه اقوام، اقشار و طيف هاي مختلف جامعه افغانستان نمايندگي ميكند. اين حزب سياسي به همان پيمانه اي كه پرنفوذ و قدرت مند است ضريب مخالفانش هم در داخل و هم بيرون از افغانستان بالا ميباشد. مبارزات اين حزب پايه هاي نظام داود خان را متزلزل ساخت، جهاد مسلحانه و مبارزات سياسي آن در برابر نظام هاي كمونيستي وابسته به اتحاد شوروي سابق در افغانستان از نظر هيچ كسي پوشيده نيست.
دفاع و مقاومت آن در برابر هيولاي وحشي طالب، تروريستان عرب، پنجابي و سایرين ثبت تاريخ زرين كشور است. شكست دو اشغالگر سرخ و سياه (اتحاد جماهير شوروي سابق و پاكستان) از افتخاراتي است كه اين حزب بيشترين سهم و مسووليت آنرا بدوش كشيده است. تقابل اين حزب با اشغالگر مدرن امروز نيز متصور است، كه تحت عنوان ترويج ديموكراسي، مبارزه با تروريزم و توليد و قاچاق مواد مخدر افغانستان را به افغانستان يورش و اشغال نمودند و نظام دست نشانده خودرا كه در ضديت تمام با مردم سالاري قرار دارد در اين كشور نصب و از آن حمايت ميكند و مضاف بر آن جهت تقويت نظام دست نشانده، گروه تروريستي طالب را كه از بدو اشغال كشور به تمويل و تجهيز آنها پرداخته است وارد نظام و به احيای دوباره امارت طالباني دست بزنند.
جمعيت اسلامي سازماني كه فعاليت و مبارزاتش را اوايل دهه هفتاد ميلادي تحت رهبري پروفيسور برهان الدين رباني شهيد در كابل آغاز و بعدا بنا به وضعيت اختناق و استبداديكه در نظام داودخان حاكم بود، رهسپار پاكستان شدند. جمعيت اسلامي يگانه حزبي بود كه رهبري آنرا يك تاجيك تبار به عهده داشت اما بقيه احزاب ديگر در پاكستان همه برهبري پشتونها فعاليت داشتند:
حزب اسلامي به رهبري گلب الدين حكمتيار
حزب اسلامي به رهبري مولوي خالص
حزب اسلامي به رهبري قاضي وقاد
حركت اسلامي به رهبري مولوي نبي
محاذ ملي به رهبري سيد احمد گيلاني
نجات ملي به رهبري صبغت الله مجددي
اتحاداسلامي به رهبري عبدالرسول سيَاف
تعدادي از اين احزاب فعاليت نظامي ملموس و قابل ملاحظه اي در افغانستان نداشتند و صرفا بخاطر زر اندوزي از سهميه مجاهدين كه در آن زمان از طريق كشور هاي اسلامي و غير اسلامي صورت ميگرفت ايجاد شده بود و هر از گاهي أز آنها بنام تنظيم هاي اسلامي بدون سرحد نام برده ميشد.
جمعيت اسلامي افغانستان كه مقر آن در پشاور پاكستان قرار داشت اعضاي رهبري آنرا بيشتر پشتونها تشكيل ميداد، پشتون هاي جمعيت اسلامي به همان پيمانه اي كه از امتيازات جمعيت در پاكستان برخوردار بودند با پيروزي دولت مجاهدين اگر در كنار دولت قرار ميگرفتند بدون شك مشكلات دولت را در برابر طالبان و اي اس اي پاكستان كاهش ميدادند، تعدادي از آنها نه تنها همكاري نكردند بلكه با آي اس اي پاكستان، طالبان و گروه حكمتيار كه در تقابل با دولت مجاهدين قرارداشتند همكار شدند تا دولت مجاهدين را كه برهبري يك تاجيك تبار شكل گرفته بود هرچه زود درهم شكنند.
به هر صورت حرف از وحدت و يكپارچه شدن سران جمعيت اسلامي است ، سازمانيكه با وحدت سرانش در داخل افغانستان پيروزي هاي چشمگيري را به مردم افغانستان به ارمغان آورد. طلسم فاشيزم قومي را كه حاكميت در افغانستان را يكسره از آن خود ميپنداشتند گاهي آنرا زير نام شاهي موروثي ساختند و زماني با اعلان جمهوريت به استبداد قومي قومي پرداختند و با اعلان امارت به حذف تمام اقوام دست زدند، براي ابد درهم شكستند.
امروز اگر پشتونها با پشتوانه استعمار گران عرب، پاكستان، امريكا و انگليس نظام بپا كرده اند در عين زمان در جوار ارگ فاشيزم حكومت همه شمول تاجيك، هزاره، ازبك ، پشتون..... شكل گرفته است. اين معني آنرا مي ميرساند كه ديگر اين قوم به سان گذشته به تنهايي نميتواند بالاي مردم افغانستان حكومت تك قومي شان را تحميل كنند. تاريخ چهل ساله جنگهاي اخير بخاطر برپايي عدالت اجتماعي در اين كشور، گواه روشن و مصداق اين مدعا است.
سياست مداران پشتون به اين واقعيت پي برده اند كه ديگر نميتوانند يكه تازي كنند و بزعم خود هرچه بخواهند انجام دهند. احياي ترفند تفرقه بانداز و حكومت كن كه از بادار شان (انگليس) براي شان به ارث مانده حالا از ان به شيوه هاي مدرن سود ميبرند. يكي از آن شيوه هاي استعماري به تحليل گرفتن بيز هاي مردمي يا احزاب مخالف نظام شان است. قسمي كه قبلا تذكر داده شد تنظيم جمعيت اسلامي از مقتدر ترين سازمانهاي اسلامي در افغانستان است و شخصيت هاي بانفوذ از چهار سوي كشور را در عضويت يا رهبري با خود دارد. اين تنظيم جهادي قبل از سقوط دولت نجيب و استقرار دولت اسلامي در افغانستان مورد خشم و خار چشم دولت هاي چون پاكستان، كشورهاي تروريست پرور عربي و حاميان بيروني شان قرار گرفته است ، زيرا آنها ميخواستند گلب الدين حكمتيار رهبر حزب اسلامي عضو آي اس آي را كه در دوران جهاد به قتل، كشتار و ترور شخصيت هاي جهادي مي پرداخت و از آن به شهرت رسيده بود را بديل و جايگزين رژيم كمونيستي نجيب دركابل نمايند. خوشبختانه پلان استعماري شان با وجود سازماندهي كودتا توسط شهنواز تني به نفع حكمتيار ناكام شد و نظام كابل بدست پرتوان احمدشاه مسعود قهرمان ملي كشور فتح گرديد و حكمتيار باهمه پشتوانه هاي استعماري اش به شكست مواجه شد و به چهار آسياب فرار نمود.
اگر به كاركرد ها و پيروزيهاي جمعيت اسلامي با يك نظر اجمالي نگاه كنيم خواهيم ديد كه اين تنظيم جهادي توانست در پشاور پاكستان در ميان چندين تنظيم جهادي قدرتمند باقي بماند، در مبارزه و جهاد عليه اشغالگران خارجي فايق آيد و با شكست دادن رژيم وابسته به كرملن به تاًسيس اولين دولت اسلامي در كشور نايل آيد. حكمتيار دشمن و قاتل مردم افغانستان را كه هواي رياست جمهوري جايگزيني نجيب كمونيست را بسر ميپروراند را شكست دهد و فراري نمايد. در برابر امارت غير انساني واسلامي طالب به دفاع از مردم پرداخت و تا امروز در برابر بي عدالتي نظام هاي دست نشانده غرب مبارزه دارد و حتي باوجود فشار هاي بيروني به ايجاد حكومت موازي دست زده كه در تاريخ افغانستان اصلا سابقه ندارد.
با درنظرداشت اين همه عملكرد ها دشمنان داخلي و خارجي اش موازي با پيشرفت هاي آن به تخريب و تضعيف آن فعالانه مبادرت ميورزيدند.
تضعيف جمعيت اسلامي از پشاور پاكستان آغاز گرديد، زمانيكه استاد سيّاف از حبس كابل توسط حفيظ الله امين رهاشد و بلا درنگ وارد پاكستان گرديد و در چوكات سازمان جمعيت بنا به سابقه عضويت آن بحيث معاون انتخاب گرديد. اما بعد از مدت كوتاهي به هدايت رهبري جمعيت استاد سياف به رهبري تنظيم هاي جهادي زير نام اتحاد اسلامي به فعاليت آغاز نمود و ديري نگذشت كه اين اتحاد ازهم پاشيد وتعدادي از نخبه هاي جمعيت جذب و گرفتار دام استاد سياف شدند كه از جمله از انجنير احمد شاه معاون جمعيت و ياسر رئيس تنظيم و دعوت و استاد احمد زي ریيس مالي جمعيت ميتوان نام برد. استخبارات پاكستان هم خواست تا قوماندانهاي جمعيت را مستقلانه و جدا از رهبري سياسي و نظامي ان إكمال نمايد تا از آن طريق بتواند از قدرتمندي جمعيت در داخل بكاهد. يك تعداد ديگر از قوماندانهاي جمعيت را كه بيشتر انها به قوم پشتون ما تعلق داشتند با طهور طالبان مجبور به همكاري و پيوستن با آنها نمودند.
كرزي، عبدالله، اشرف غني، خليلزاد و... حاميان بيروني شان در پاچه ساختن سازمان جمعيت نيز از هيچ گونه سعي وتلاش دريغ نكردند كه نتيجه اين تلاشها، سران جمعيت را در برابر هم قرار داده است و هر آن يكي بر عليه ديگر ميتازد و توطيه مي كنند. ممكن است فردا اين تازيدنها و توطيه چيني ها به يك جنگ كاملا عيار مبدل شود كه مهار آن از كنترول بيرون خواهد بود!
آگاهان ميدانند كه اينهمه انقسام و چند پارچگي جمعيت و تقابل تقابل سران آن باهم يك چيز تصادفي نيست، اين نتيجه دو دهه كار كرد هاي كرزي، اشرف غني احمدزي، خليلزاد، استخبارات باديه نشينان عرب، پاكستان و در رأس همه امريكا و همپيمان نزديكش انگليس ميباشد. جمعيت با برنامه بيست ساله اينها به اين سرنوشت دچار شده است. سران آنرا با تطميع پول هاي گزاف، دادن مقام هاي إعزازي در دولت و وعده وعيد هاي ديگر به اينجا كشانده است. عبدالله عبدالله مهره خطرناك ديگريست كه در لباس دوست و نيروي خودي قلب جمعيت را خنجر زده و تا نابودي كامل به دشمني اش در لباس دوست ادامه ميدهد.
استخبارات دوران كرزي از عارف سروري گرفته تا امرالله صالح در راستاي تضعيف جمعيت و حتي تا حذف فزيكي سران آن دريغ نكرده و براي خوش خدمتي آن از هيچگونه آصيب رساني به اين سازمان دريغ نكردند. نبيل، استانكزي، اتمر..... از جمله كساني اند كه در رهبري ترسيم و عملي سازي نقشه انحلال جمعيت و حذف فزيكي اعضاي برجسته آن قرار دارند واز اين عمل شان رهبري جمعيت كاملا مطلع اند. ما مي بينيم كه اعضاي جمعيت نه تنها در دو جبهه عليه هم قرار گرفته بلكه در چهار جبهه عملا حضور دارند؛ به طرفداري از عبدالله عبدالله، در طرفداري از اشرف غني احمد زي، اعضاي جمعيت بدون مرز كه وساطت بين دولت و دولت موازي فعاليت مينمايندو تعدادي هم درين شرايط حيثيت تماشاچي و يا بيطرف را بخود گرفته اند.
سران جمعيت اسلامي بايد بدانند كه اصلا ميدانند اگر اختلافات شان را كنار نگذارند و دست وحدت و يكسويي بهم ندهند مرگ حتمي و قريب الوقوع سراغ شان آمدني است. سران جمعيت بايد خوب بدانند كه امريكايي ها براي بقاي منافع شان در منطقه طالبان دشمنان قسم خورده شما را سر قدرت ميآورند، طالباني كه هيچ نوع دشمني با غني، كرزي، عبدالله وديگر دارودسته نظام ندارند. آنها ميآيند تادشمن اصلي شان را كه سالهاست در برابر آنها ميجنگند باقوت تمام يا تابع و مزدور خود بسازند و يا بقتل عام شان دست بزنند.
شما جمعيتي ها بوديد كه در برابر طالب جنگيديد شمال وشمالي را از كوشته هاي آنه پشته ساختيد. آن تروريست ها اينبار با پشتوانه مستقيم باداران شان وارد ميدان ميشوند آنچنانيكه كرزي و غني را بالاي تان تا حال تحميل كردند. كرزي و غني احمدزي بيست سال طالبان را از پولهاي كمك شده، بيت المال و يا هم پول هاي سياه تمويل نموده اند سلاح و تجهيزات دولت را در اختيار شان قرار داده اند تا آنها نيرومند باشند و باالآخره زمينه امدن و تسليم دقيق قدرت را به آنها آماده ساخته اند. شما خوب ميدانيد كه كرزي و غني از بطن تشكيلاتي طالبان و از حاميان اصلي شان در مجامع بين المللي بودند و هردوي اين طالبان نكتايي پوش تا امروز شما را در مجموع ملت ما را به سخره گرفته اند! كرزي، عبدالله، غني، طالب و حاميان بيروني شان تصميم قاطع اتخاذ نموده اند با ايجاد تفرقه در ميان تان يا جذب جريان هاي خدي شان نمايند و يا حتي با حذف فیزيكي به حيات سياسي شما براي ابد پايان دهند. نفاق و تفرقه فعلي كه در ميان شما در جريان است، دشمنان در كمين نشسته تان هركدام تان را جدا جدا درهم ميشكنند تا بالآخرة اين صف و تنظيم مقتدر را از فراراه خود دور سازند. براي سران جمعيت باز هم فرصت است كه بايد همه باهم يكدست شوند و به نداي میليوني ملت شان گوش فرا دهند، با قاطعيت در برابر بيعدالتي نظام استبدادي فاشيزم پشتونيزم همچون كوه هندوكش استوار بايستند.
با اين كارشان ميتوانند نظام دلخواه با راي اكثريت مردم را روي كار آورند و همچون سد آهنين در برابر توطيه هاي جهاني كه همانا آوردن و اقتدار بخشيدن دشمنان شما(طالبان) در زعامت آينده كشورتان هست بايستيد و مقابله كنيد كه بدون شك و مبالغه جمعيت يكپارچه شما ميتواند حافظ موازنه قدرت در افغانستان باشد.
شــــمــــس
>>> ترس غنی از جمع شدن جمعیت است.
روزی که کنگره جمعیت دایر شود غنی سکته میکند.
>>> این ها حزب نبودند تنظیم بودند که به اساس قوم وتقسیم غنایم دورهم جمع شده بودند ، حزب دارای اساسنامه مرامنامه ومقررات می باشد مانند حزب دموکراتیک که اعضایش با وجود اینکه از فقیرترین مردم بودندحق العضویت برای حزب خود می پرداختند ، ۀآیا در طول چهل سال یک عضو جمعیت یا یک عضو محاذ ملی یکم افغانی حق العضویت پرداخته باشد ویا میدانند که اساسنامه شان چی است ؟
اعضای این کگروپ ها صرف بخاطر چور زورگوئی قانون شکنی ووند گیری درتنظیم ها شامل شدند
ر
>>> آیا افغانستان این مصرف را پوره کرده میتواند ؟؟؟؟
سخنگوی سازمان بیمه طبی چین اعلام کرد که مصرف درمان یک بیمار مبتلا به کروناویروس بستگی به شدت و ضعف روند بیماری دارد.
سخنگوی این سازمان گفته است که بطور متوسط هزینه درمان یک بیمار 3 هزار دالر است و در صورتی که روند بیماری سخت باشد، این هزینه می تواند از 21 هزار دالر بالا برود. در موارد خیلی شدید، این هزینه تا 200 هزار دالر افزایش می یابد.
شیوع ویروس کرونا از اواخر ماه دسامبر سال 2019 در شهر «ووهان» چین آغاز شد و در حال حاضر به تمامی کشورها و مناطق مختلف در جهان سرایت پیدا کرده است. به استناد جدیدترین آمار منتشره، تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در جهان به یک میلیون و 699 هزار و 631 نفر رسیده است. براساس این آمار، 102 هزار و 734 نفر در جهان نیز بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست دادهاند
>>> گربه زرد اس ست ولی شغال سبز.
>>> نگارنده محترم چند اشتباه بزرگ رادر تحرير متن هذا( عمدن) مرتكب شده اند:- جمعيت اسلامى هيچگاه يك تنظيم همه اقوام ساكن افغانستان نبوده ونيست! رهبرى ان واكثريت مطلق ان را برادران تاجك تشكيل ميدادند، ازبكها، تركمن ها، هزاره ها ....بخش ناچيز اعضاى حزب را تشكيل ميدادند، اين حزب در بدخشان، تخار،كندز، بغلان،سمنگان، غور وهرات اكثريت داشتند، در بقيه ولايات خاصتن ولايات شرقى،جنوبى وجنوبشرق هيچنوع فعاليت قابل ياداورى نداشتند.خلاصه يك حزب براى تاجكها بود، بعد از به قدرت رسيدن مجاهدين اين خصلت دشمنى با ساير اقوام جمعيت ( مخصوصنبا پشتون ها) روشنتر تبارز كرده ، قدرت را انحصاركرده وعلنا ازبه ميان امدن حكومت تاجكهابحث ميشد، ساير اقوام به شمول پشتونها به حاشيه رانده شده واين وضعيت جنگ داخلى را باعث گشت،مسوليت جمعيت در جنگداخلى بيشتر از همه است.حكومت تاجكان استاد ربانى با همه اقوام در دشمنى قرار گرفته وبا تمام انها جنگيد، نتيجه ان انحلال اردوى قوى بجا مانده از كمونيستها شده ، شهر كابل تخريب وحيثيت واعتبار مجاهدين شديدن لطمه ديد.
جمعيت اسلامى فعلن از هم پاشيده وبه چندين دسته تقسيم شده است، وهيچكاهى قادر نيست در اينده افغانستان رول ارزنده بازى كند!
>>> جمعيت حالا از ضعيف ترين حزب به حساب ميرود. يك اتمر صاحب توأنست كه اعضاي برجسته جمعيت رابين خود انداخته . وبه تدريج انحلال حزب راشاهد خواهيم بود. إستاد عطا، قانوني، داود كلكاني،مولانا فريد ، أوريا صاحب و امثالهم.... اشخاصي استند كه از حزب جمعيت خسته شده و تمايل زياد به سياست تكنو كراتهارا از خود نشان ميدهد.
ب،م- از كابل
>>> اگر اين جعميت اينقدر خوب و مقتدر بود و داعيه بر حق داشت پس چرا اين رقم ذبون شد و از هم پاشيد؟؟ و چرا به بسطح ملى و بين الملى اينقدر بدخواه و دشمن دارد طبق گفتار نويسنده!! از اين معلوم مى شود كه جميعت زد انسانيت بوده و يك گروهگك معتصب و خودخواه مى خواهد كه بر مردم حكومت كند چيزيكه نه شايستگش را دارد و نه نفوس و نه قدرت!! نويسنده فراموش كرده كه كه بنويسد كه اين حزب در هر جا از معامله و نوكرى به قدرت رسيده هست نه از رأى مردم و شايستگى و در زير ركاب امريكايها الله اكبر مى گفتند و وطورًا دو دسته به امريكايان و متحدين شان تسليم كردند! چيزيكه عيان هست حاجت به بيان نيست!!
زنده باد افغانستان و مردم أصيلش
...
>>> نتيجه به قدرت رسيدن جمعيت در سال (١٣٧١). نتيجه سازش با طرفداران ببرك در حكومت بود، كه بالاثر پيمان جبل السراج به قدرت رسيدند،باردوم هم (بعد از ١١ سپتمبر) به كمك امريكايان قدرت را غصب كردند!
>>> برای معلومات عمومی و آقای باور باید گفت که سخن گفتن به پشتو کسیرا پشتون نمی سازد
با اینکه محترمین مرحوم سید احمد گیلانی مرحوم حضرت صاحب و استاد سیاف از رهبران معزیز افغانستان بودند و هستند مگر هر سه رهبر اصلیت عرب دارند و در قوم پشتون نمیباشند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است