تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ ۱۳۹۹/۲/۱۶ | کد خبر: 163271 | منبع: | پرینت |
گاهی بین زندگی و مرگ ننگین فرمانرویان امروز و امپراتوران دیروزشباهت های بی تردید وجود دارد و یکی از این شباهت ها فرجام حکومت داکتر نجیب و داکترغنی با فرجام سقوط امپراتوری روم است!
بلی مردانی که با ایجاد ترس، خون و مرگ بر مردم حکومت می کنند:
نرون فرمانروای دیوانه روم در دسامبر سال ۳۷ میلادی متولد شد در سال ۶۸ میلادی کشته شد.
او به رفتار ظالمانه شهره است. نرون نه تنها هزاران مسیحی را از دم تیغ گذرانید بلکه نزدیکانش را هم به راحتی کشت. او رسمی از شکنجه و آزار و اذیت ها را باب کرد که تا صدها سال پابرجا ماند.نرون شهر روم را به آتش کشید.
زمانی که مجلس سنا، نرون دیوانه را دشمن ملت اعلام کرد، او می دانست که دیگر وقت فرار است، مانند داکتر نجیب تصمیم گرفت به سمت شرق، جایی که هنوز مردم به او وفادار بودند برود اما افسران ارتشش از کمک به او سر باز زدند و این تکه شعر از «انه اید» شاعر روم باستان را خطاب به او نقل قول کردند: «آیا مردن این قدر ترسناک است؟»
چاره ای جز بازگشت به تنها مکان امن باقی مانده نداشت. می گویند او در قصر به سختی خوابش برد و وقتی بیدار شد، دید گاردی وجود ندارد. وقتی که ترس وجود او را فرا گرفته بود، پیام هایی به دوستانش فرستاد ولی هیچ جوابی دریافت نکرد
نرون می دانست که به زودی به طرز فجیعی کشته خواهد شد. بنابراین ابتدا به اطرافیانش التماس کرد تا او را بکشند، اما وقتی نرون صدای نزدیک شدن اسب ها را شنید، تصمیم گرفت خودش به زندگی اش پایان دهد و امپراتوری روم در میان خانه جنگی و آتش و خون چنان سقوط کرد که دیگر کسی خریدار مقام امپراتوری روم نبود و رومیان این مقام را به حراج گذاشتند و بالای آن قیمت گذاشتند اما کسی خریدار نبود در تصویر می بینید. در فرجام امپراتوری روم غربی، تحت سلطه بربرها قرار گرفت.
حال که زوال حکومت غنی نزدیک است، پست های صدارت، مارشالی، وزارت، سفارت، سر پرست و شورای صلح را به حراج گذاشته است!
ثریا بها
>>> جناب ادیب فهیم فکر میکند درتمام کشور باید یک مارشال باشد بنا از اینکه ممبادا دوستم مارشال شود نا خوشنود است
>>> از روی ناچاری غنی احمدزی به حراج گذاشتن پست های صدارت ومارشالی روی اورده تا به بقای دوام قدرت خودش برسد در غیر ان سقوط زود هنگام حکومت اش را پیشبینی واقعی کرده است در غیر ان غنی چنان قدرت خواه یکه تاز بخودش است که حاضر نبود تا خورد ترین چوکی را هم بکسی دیگر واگذار گردد .
>>> امید است این پست های اساس دولتی را اینطور اسان و. ساده نفروشند چون این اشخاص و افراد نه لیاقت ونه شخصیت آنرا دارند ونه تحصیلات عالی وای به ان روزی که به دوستم رتبه مارشالی را تفویض کنند و. یا اینکه عبدالله عبدالله صاحب اختیار صلح شود صلح را هم شاید به آسانی فدای خواهشات نفسانی خود کند ،او. نتوانست در مقابل غنی که میلونها تقلب را مرتکب شده بود ایستادکی کنند باز در مقابل طالبان فکر نکنم هیچگاه سختی نشان دهد .
عبدالله ریحان
>>> يک مقايسه خوب وعلمانه وعاقلانه وعارفانه و آنهم ازيک زن شجاع پارسى زبان و افشاگر گل محمد خان مهمند فاشيست فرهنگ و زبانهاى غير پشتونى.
افغانستان که يک دولت درمانده و يا شکست خورده و ناکام است.
نخست ناتوانی در اعمال حاکمیت سرزمینی جغرافیایی بر قلمروی خود؛
دو : ناتوانی در حافظت از مرزهایش .
سه: ناتوانی در حافظت از شهر وندان اش
توان اعمال حاکمیت دولتهای ناکام ضعیف است چنانکه آنان توان انجام وظایفِ اداری- سازمانی موردمبنى بر رفع نیاز هاى مردم و عدم توانايى کنترول و تقسيم عادلانه منابع شرشار براى شهروندان اش را ندارند.
حتى قادر به ارائهٔ خدماتِ عمومی، در سطح حداقلی هم نيست.
از آنجا که تعریف دولت سازمانی است که انحصار کاربرد مشروع زور دولتى را در قلمرو خود دارد، دولتهایی که انحصار کاربرد زور مشروع زور دولتى را در قلمرو خود از دست میدهند و خشونت مشروع مى شود - دولت درمانده خوانده میشوند. مثل سومالی یا افغانستان.
درماندگی دولت افغانستان ويژه گى ديگرى هم دارد که ملت ها و مليت ها و اقوام و قبايل با زبانهاى گوناگون را نتوانست حس شهروندى بدهد و يا شهروند سازد.
اقليت و اکثريت در کشور درمانده تعريف از روند سياست نبوده و بر پايه سياسى سازى اعضاى نهادها استوار نبوده بلکه برپايه قومى سازى مانند افغان سازى و يا پشتونسازى و درى سازى و دربه در سازى گداسازى و غير استقلال سازى وابسته سازى با بافت عنکبوتى.
اگر چه در ستان هزار نعمت ما چه از ديدگاه فرهنگى و اجتماعى٬ زبانى و مليتى ٬ تبارى و قبايلى ٬ دينى و دنيايى ٬ معنوى و مادى ٬ هنرى و ادبى ٬ سنتى و صعنتى٬ مذهبى و دينى و کان از آثار دورانهاى کهن ولى دولت درمانده و يا شکست خورده و ناکام است همه اين هفت رنگهاى کمان رستمى را مى خواهد يک رنگ سياه و سفيد (در علم رنگشناسى فزيک سياه و سفيد رنگ اصلى نيست : آبى و زرد و سرخ اصلى و از آن کليه رنگ ها ساخته مى شود ) کنند و آنهم زير نام "افغان".
اين نام است که سد و مانع شهروند سازى است. هنوز اين نام نهادينه نشده و معنى اش منحوس و مفهوم يا معنای ضمنی (انگلیسی: Connotation) )اش لقب تبارى يا " "قوم المترادف" پشتونتبار است.
درماندگی دولت البته جنبه های داخلی و دلایل عدم موفقیت یک دولت از بدو تأسیس آن شرایط همچون انقلاب های دائمی کاخى ارگى ، کودتاهای پى در پى و عدم صلاحیت و فقدان اقتصاد و فقدان زیرساخت هاى مهم دليل رد "مشروعيت زورمندى دولتى يا دولت قانونى" از سوى شهروندان در پیش زمینه هااست. با وجود این ، حاکمان پشتون احساس مسئولیت این ناتوانی نمی کردند و هم نمى کنند و مسووليت ناکامى خود را در تمام زمینه ها به گردن ديگران چه اقوام و نهادهاى درون کشورى و چه بيرون کشورى همسايه ها و دولتهاى خارجى بجزء حاميان درنده خارجى شان صدها وهزار فرسنک دورتر.
فَرسَنگ یا پرسنگ واحدی برای اندازهگیری مسافت و نزدیک به 6,24 کیلومتر است. ريحان بيرونى مسافت دور کره زمين را از رود کابل که سرچشمه سنهد تقريبا 6000 فرسنک (37.440 کم ) تغمين نموده بود. مسافت دور کره زمين در خط استوأ 40.075 کم مى باشد
https://www.thinkib.net/mathhlsl/blog/19923/measuring-the-earths-radius-1000-years-ago
آنها يعنى پشتونان که خود شان افغان معنای ضمنی قوم حاکم دولتى مى پندارند و مى گويند٬ قدرت ، ارتش و پلیس ، اقتدار دولتی ، به اصطلاح دولت و حتی قانون اساسی در اختيار داشتند و دارند. احد اقل يک قدرت خارجى و اقمار قدرت خارجى در سه مرحله گذشته جوان بيشتر از يکقرنى اش و نه تنها حاد شدن درماندگی ٬ شکست و ناکامى دولت بلکه حتى نابودى نام کشور در اجنداى تاريخ ننگين شان قرارداشت.
اما آنها به جای اینکه دلایل عدم پيروزى "قوم اکثريت خود" را بررسی کند و آنچه را که اشتباه کرده اند مورد بررسی و بازنگرى قرار دهند و راه هاى بيرون رفت از اين حلقه ابلسيى جستجو نمايند و طرح جديد حکومتدارى نوين يا بهتر کنند ، نه ، آنها دیگران را مقصر دانستند ، مانند شهروندان قومی ، زبانی و اجتماعی و مذهبی کشور وهمسایگان و کشورهای خارجی را به دلیل ناتوانی خودشان.
پشتون ها ، که خود را اکثریت می نامند، از زمان نامگذاری افغانستان تا کنون مسئولیت شکست را بر عهده داشتند. همچنین هیچ نهاد - حتی مطبوعات - برای پاسخگویی بر بى مسووليتى دولت شان وجود نداشت که بپرسد از دولت چرا? اکثريت خو پشتون بود. دولت قومى و نه دولت همه قومها!
همه اقوام غير پشتون افغان شوند ولى پشتون افغان است و افغان پشتون بيشک منطق افغان! افغان افغان ازدست افغان بلى دولت کامياب ایران به مدت40 سال در محاصره اقتصادی و سیاسی 40 کشورغرب بوده است ، اما همين 40 کشور 40 سال است که کمک های مالی ، سیاسی و نظامی به دولت ناکام پشتون حاکم انجام داده اند و 20 سال است که افغانستان را به طور نظامی اشغال کرده اند. و سیاستمداران پشتون حاکم ? آنها نیز خوشحال هستند و در جمع مردم در جنجال رقابت استدلال می کنند در باره اینکه چقدر این پشتون و آن پشتون هر دو با پسوند زى وفادارتر به اشغالگران آمریکایی هستند.
اما آمریكا ، علیرغم پيمان استراتژی با امضأ اتمر خادم کرزى اوغنى احمدزى با "مخالفان" دولت ، یعنی با پشتونهاى طالبان پیمان صلح را امضا کرد. و امضا خليلزاد دستنشاندگان خودامريکا را در ارگ کابل به يک پيسه رسوا و شرمسار و سرخم کرد وای وا! این چه صلح خواهد بود؟ در حالی که طالبان پشتون و تروریست ها ى پشتون غیر پشتون ها را می کشند و از 29 فبرورى 2020 تا اکنون تعداد از جان باختگان و زخميان از مرز دهها هزار گذشته است. و دولت درمانده مجبورشده 5000 زندانيان طالبان را آزاد نمود. تهد نامه دولت افغان که زندانيان طالبان آزاد شده مبنى بر از سرگيرى دوباره حملات شان عليه ضد غير پشتونان را آتش کباب کوچى خواهند کرد. طالبان پشتون- پشتون نمى کشند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است