تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ ۱۳۹۹/۲/۱۶ | کد خبر: 163272 | منبع: | پرینت |
بیش از هشت سال است که تمام ۱۱ وکیل ولایت غزنی هزارهاند، این امر هزینهی سنگینی را بر هزارههای غزنی تحمیل کرد، زیرا همولایتیهای غزنی ما از این امر ناراحت بودند/ هستند و حتی حامد کرزی از این امر بهشدت عصبانی بود و رسما اعلام کرد که هزارهبودن تمام ۱۱ نماینده غزنی برایم قابل قبول نیست.
اما پافشاری و ایستادگی جناب معنوی؛ رییس اسبق کمیسیون انتخابات و با حمایت برخی از نمایندگان پارلمان دیگر ولایات، قانون تطبیق گردید و باوجود مخالفت شدید کرزی، تمام یازده نماینده هزاره ولایت غزنی که رأی آورده بودند، وارد مجلس نمایندگان شدند.
در نتیجه، همولایتیهای ما قصود این امر را از هزارههای غزنی گرفتند، از یکسو در قالب طالب، دهها مسافر بیگناه را در مسیر راهها کشتند، مدام گروگانگیری و راهزنی نمودند و از سوی دیگر، حکومت محلی غزنی از حضور هزارهها کاملا تصفیه نمودند، هرگاه ما از وجود تبعیض، بیعدالتی و انحصار در حکومت محلی غزنی، شکایت کردیم، گفتند آیا با اینکه تمام ۱۱ نماینده غزنی از شماست، ما اعتراض کردیم که حالا شما از نبود هزاره در حکومت محلی غزنی شکایت میکنید؟
اما نمایندگان محترم، همینکه وارد پارلمان شدند، مردم را چنان فراموش کردند که چندین بار مردم اعلامیه مفقودی نمایندگانشان را منتشر نمودند، حتی برخی از نمایندگان غزنی به مجرد اینکه چوکی دارای امتیاز بیشتر در حکومت پیدا کردند، نمایندگی مردم را رها نمودند، در حالیکه اخلاقا چنین حقی را نداشتند و باید کرسی نمایندگی مردم را حفظ و برای موکلینشان کار میکردند و اجازه میدادند که در چوکیهای حکومتی، کسان دیگری از مردم ما جلوس میکردند.
حالا که مردم هزارهی غزنی، کمپاین ولایتشدن جاغوری را آغاز کردهاند، مردم سایر ولایات نیز با آنها همراه شدهاند، اما باز میبینیم که نمایندگان ما غایب هستند و هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند، در حالیکه وظیفه دارند، همزمان با کمپاین مردم، آنها فعالیتهای عملیشان را در این راستا آغاز و بعد از هشت سال نمایندگی، حداقل در یک کار با مردم همکار و همنوا شوند.
محمد نسيم جعفری
>>> عمین مردم و همین نمایندگان
مردم غزنی به خصوص جاغوری برغم داشتن سواد و دانش، تعهد ندارند. ملاهای جاغوری با یک وعده آبگوشت مجلس روضه در خانه یکی از نمایندگان در قم تا سال آینده شکم شان چرب و بلی قربان گوی او می شوند. سال دیگر در ایام فاطمیه روز از نو و روزی ار نو دوباره همان محفل و همان کاسه آبگوشت و دعای همیشگی برای سلامتی نماینده. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
حافظ خوش طمع شرمی از این قصه بدار
عملت چیست که فردوس برین می خواهی
جاغوی ولایت شود چه می شود؟ ولایت نشود چه می شود؟ دایکندی ولایت شد چه شق القمری شد؟ بامیان همین طور فقط سال یک بار جشن دمبوره و رقص مختلط مردان و زنان و از وسط پای یکدیگر چرخیدن دیگر چه کاری انجام شده است؟ چرا انسانیت را فراموش و به ولایت شدن جاغوری چسپیده اید؟
>>> ولایت شدن جاغوری باید با سنجش سیاسی همراه باشد.
یک وقت نشود که جاغوری ولایت شود و در تشکیل آن ۴ ولسوالی پشتون نشین باشد و دو ولسوالی هزاره نشین.
>>> ما مردم هزاره و شیعه در غزنی بجای این یازده تا وکیل اگر به فرض یازده تا ... مذکر و مونث داشتن در طول 14 سال چه اتفاق می افتاد، اما قبل از آن یک نگاهی به وعده ها و کار کردهای وکلای محترم و محترمه ا:
1- یازده وکیل غزنی در طول این مدت اگر هرکدام یک کار برای غزنی می کردند، الان غزنی و ولسوالیهای آن شاید از بهترین ها در همه سطوح میان ولایات کشور می شد. درحالیکه بسیاری از این جنابان نه تنها هیچ گاه کنار مردم نبودن و کاری برای مردم نکردن، بلکه در بسیاری موارد مردم را فدای منافع شخصی و حزبی و چاپلوسانه اربابان قدرت کردند و در نقطه مقابل مردم بودند.
به طور مثال آنچه را برخی این وکلا از جمله سید سجادی در حق گروگانهای همراه با تبسم انجام دادن، یا در حمله بر غزنی کردن، یادآوری کرد. گلوی تبسم بریده شد و جاغوری بهترینهایش شهید شد اما این بی وجدانا همچنان بی هیچ شرم و ازرمی در چشم مردم نگاه کردند و شعار دادند. بسیاری از اینها که در فرصت مناسب اسنادش به بیرون خواهد آمد، در قضیه تبسم و حمله برجاغوری و کشتن جنرال حبیب دست داشتن. تبسم و مسئولیت قتلش که نیاز به تکرار ندارد.
2- وقتی حکومت غنی به بهانه نبود بودجه از تأئید پروژه پخته کاری یا اسفالت سرگ جاغوری در سال جاری سرباز زد، این بی وجدانای مردم فروش و خائین با گرفتن پول، مهر سکوت برلب زدن و حتا یک اعتراض خشک و خالی هم نکردند.
3- بحث ولایت شدن جاغوری از مسائلی بود که اینها با علم کردن آن برای مردم جاغوری رای جمع کردند. اکنون ده سال از این واقعه میگذرد این بی غیرت ها حتا نمیدانند که بحث ولایت شدن جاغوری کجا رسیده و چیکاری باید بکنند.
4- اینها هیچگونه منفعت شخصی برای خودشان در آبادانی مناطق هزاره نشین غزنی نمی بینند. بلکه تنها چیزی که در رایزنی های سیاسی شان با نهادهای اجرای حکومت داشته و دارند، یک امر اولویت شان است و آن منافع شخصی خودشان و جابجایی افراد وابسته به خودشان در این مناطق برای گرفتن رای های تقلبی فرداها.
5- بسیاری از این دوستان، قبل از وکالت هیچ چیزی نداشتن بلکه حتا بسیاری شان که بنده از نزدیک با آنها آشنایی داشتم و دارم، فقط یک زندگی طلبه گی یا درحد یک مسئول و مدیر مکتبی بیش نبودند. اکنون به برکت دوکان داری که از آدرس وکالت راه انداخته اند همه صاحب نان و نوایی در کشورهای دور و نزدیک هستند. همیشه همچون شاهان دوره های قبلی، اکنون که مردم در تنگای سخت از هر نظر لحاظ قرار دارند، اینها در بیرون از کشور در خانه ها و ویلاهای خریده شده از پولهای وکالت و فروش نمایندگی مردم در آغوش زنان طناز، عیش و نوش میکنند. هرعقل سلیمی با یک نگاه کوتاه و ظریفانه می دانند که چه خبر است.
5- بسیاری از اینها اصلا از جاغوری نیستند تا برای جاغوری دل بسوزانند. اینها اهل قرباغ هستند، بسیاری از اینها حتا باهم در شورای قرباغ تعهد سپردند که در خفا تا حد امکان از امتیازاتشان به نفع جابجایی قرباغ در بدنه دولت کار بگیرند.اما باید مواظب باشند که مردم سایر مناطق غزنی از مسئله بوی نبرند تا رای بعدی خراب نشود.
خوب حالا اگر ما به جای اینها یازده تا .... داشتیم چه می شد:
1-با داشتن یازده الاغ مونث و مذکر، بعد از ده سال اگر هرجفت الاغ ما، یک کره آورده بود، درحال حاضر ما صاحب یک گله خر بودیم که از هر لحاظ نسبت به این وکلا برای مردم منفعت داشت. مثلا اگر غنی دلش رحم میکرد کمکی به مردم غزنی برای مبارزه با کرونا می کرد، ما با داشتن یک گله خر قادر بودیم به راحتی این کمک ها را از طریق الاغ های داشته مان به غزنی ببریم، دیگه کرایه موتر ندهیم.یا اگر جاغوری را ولایت می کرد ما حتا قادر بودیم با داشتن یک گله خر والی و مخارج ایاب و زهاب و امکانات اداری اش را به جاغوری انتقال دهیم. حتا اگر والی سنگین وزن باشد
2- حداقل می توانیستیم با چین قرار داد ببندیم و برایشان الاغ صادر کنیم و از این طریق به اقتصاد کشور کمک نمایم.
باور کنید خیلی ضرر کردم کاش بجای اینها یازده تا خر داشتیم. الان مدال بهترین تولییدکنندگان خر به مردم عزنی تعلق می گرفت. اینها به هیچ دردی نمی خورند.
خوب حالا حرف آخر غرض از حرف ها اینست که تنها این بی وجدانا مقصر نیستند ماهم مقصریم، چون به اینها رای دادیم، اگرچه بسیاری از اینها منتخب مردم نه بلکه منتخب رشوه و پولی هستند که برای مسئولین اتنخابات دادند. یک مورد که من یادم هست، رقم دو میلیون دوصد و چند هزار افغانی رشوت بود که به مسئولین وقت انتخابات غزنی داده و با آن هم نفر به سختی برآمد اونم زور دکتر شاجهان به همراش بود اگر نه افتاده بود
ولی در انتخابات پیشرو اگر برگذار شد یادمان نرود و جوگیر دروغ اینها نشویم از خجالتشان در بیاییم. رای به اینها دیگه خیانت است.
>>> نمایندگان غزنی کجایند؟
نماینگان غزنی را نسیم به کوی قاف برده است. به تعبیر عوام نمایندگان غزنی گم شده اند از نظر فقهی و حقوقی نمایندگان غزنی غایبان مفقود الاثر اند باید احکام و آثار حقوقی بر آن مترتب شود.
>>> رهبران ايراني هزاره نماي، هزاره ها را مجبور به فرار از افغانستان ميكنند، ضرورت به ولايت سازي نيست، بگذاريد مردم كنار هم زندگي نمايند،
>>> غزنی یازده نماینده دارد، ولی چرا همیشه از یک نفر درخواستهای ما مطرح می شود؟ آیا این طبیعی است که در هنگام انتقاد یازده وکیل ما فراموش شده فقط یک وکیل به یاد میافتد؟
شما در طول ده سال همین جنابی که با عکس محقق از جاغوری رای آورد، از تلویزیون هم نمی بینید چه رسد حضوری؟ چرا یکبار ازش یادآوری نمی شود.
یا برخی از وکلای خانم قبل از اینکه در میان موکلانش باشد در میان مشتریانش بوده است
سجادی به تنهایی که نمی تواند بار همه وکلا را بکشد، شما خوب است جمعی همه اینهارا خطاب قرار داده ندا سر دهید نه فقط سجادی را؟
>>> پاکستان خودش هم تا حدی هزینه ها و خصوصاً قربانی زیادی از حمایت مجاهدین و طالبان را پرداخته ولی ایران که هیچ قربانی هم نپرداخته چرا از زمان حزب حرکت اسلامی ، اوایل جمعیت اسلامی ، حزب نصر (وحدت) ، سپاه محمد و ... گرفته تا سالها و خصوصاً ماههای اخیر بیشتر از پاکستان و حتی تمام کشورهای مداخله گر منطقه، طالبان را تسلیح ، تجهیز و تمویل میکند ، جمعیت اسلامی را دشمن نظام و حتی دشمن آینده قومش کرده ، از کلانترین اختشاشات اجتماعی تا تخریب کوچکترین امکانات عامه (پایه های برق) دریغ نمیکند و ... تا بلکه درد افغانها به از تحمل خارج شود و به شورش تبدیل گردد؟؟؟
متآسفانه از بیسوادی و خصوصاً عقده های قومی خودمان استفاده میکند و یک قوم خاص مان (در این روزها) و خصوصاً یک ولایت خاص مان (ولایت شمال شرق) را شستشوی مغزی داده که تا بی آبرویی و نابودی آینده قوم خود، جاسوسی و خودزنی میکند و بی خبر از اینکه ایران ذاتاً یک کشور خودخواه و خودبین است و به مراتب بدتر از پاکستان خود را باکلاس تر و برتر از جهانیان میدانند و هیچ قوم افغان را نزدیک و دوست خود حساب نمیکنند.
این مملکت از دست و اختیار خودمان رفته و قدرت بزرگی بنام امریکا خریداری نموده که اگر هم بخواهیم به ایران پاکستان چیزی از آنان داده نمیتوانیم و فقط به ناحق همسایه های ما به ما چنین درد میدهند و فقط عقده های خود را خالی میکنند و ما را هم غرق در عقده های بیشتر و وابستگی های بیشتر به امریکا میکنند و بس.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است