دولت از اصل داعیه و مطالبه هزاره ها برای سال های سال چشم پوشی خواهد کرد، نه تنها جاغوری ولایت نخواهد شد که هیچ ولسوالی دیگری نیز ولایت نخواهد شد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۸ ۱۳۹۹/۲/۱۷ | کد خبر: 163292 | منبع: | پرینت |
۱- از دیرباز یکی از مطالبات مردم ما تعدیل واحدهای اداری ظالمانه ای است که از گذشته به میراث رسیده است. قطعا باید روزی این واحدهای اداری ظالمانه به گونه درست و قابل قبول تعدیل گردد. تعدیل این واحدها نیازمند تلاش های همگانی و منسجم و منطقی مردم، جامعه مدنی، شخصیت های متنفذ، احزاب سیاسی و شخصیت های دولتی عدالتخواه است.
۲- از چند روز به این سو تلاشی در فضای مجازی صورت گرفته تا ولسوالی جاغوری تعدیل گردد و به ولایت ارتقا پیدا نماید. این کمپاین در روزهای نخست با همراهی بسیار خوب عدالتخواهان در داخل و خارج از کشور همراه بود. فضای مجازی و شبکه های اجتماعی لبریز از این دادخواهی عمومی گردیده بود. اما متاسفانه دو سه روزی است که دوستان ما به هزار راه روان شده و موازی با بحث ولایت شدن جاغوری، بحث ولایت شدن بهسود و ناهور و برخی مناطق دیگر را مطرح کرده اند.
۳- بنده به این عقیده هستم که باید واحدهای اداری ظالمانه در سراسر کشور و در راس همه در هزارستان تعدیل گردند. ولسوالی های که زمینه و استعداد و استحقاق ولایت شدن را دارند باید به ولایت ارتقاء پیدا نمایند و ولسوالی های که بزرگ و پرجمعیت هستند اما استحقاق تعدیل به چند ولسوالی را دارند، باید به چند ولسوالی تعدیل گردند. اما معتقدم اکنون که بحث ولایت شدن جاغوری مطرح شده باید تمام مردم ما انرژی خود را بر روی ولایت شدن این ولسوالی متمرکز سازند. از پراکندگی و تفرقه بازی و موازی گرایی و تمام فعالیت هایی که انرژی جمعی ما را پراکنده و ضایع می سازد جدا اجتناب نمایند.
۴- از یاد نبریم که بحث تعدیل واحد اداری نباید مانند داستان پست های ارشد دولتی شود. در زمان آقای کرزی و غنی اگر قرار بود یک پست معینیت را در وزارتی به هزاره ها ندهند- که معمولا نمی دادند- از بزرگان هزاره می خواستند تا روی یک نفر توافق کنند. با توجه به ویژگی مهم هزاره ها- که عمدتا اهل خودرایی و اختلاف و عدم تحمل همدیگر هستند- فرد مورد توافق همگان یافت نمی شد و این چنین بود که وزارت مربوط عذر می آورد که باتوجه به این که هزاره ها روی یک نفر توافق ندارند ما آن را به کسی دیگری می سپاریم!
۵- حالا نیز با این پراکندگی و فریاد ولایت خواهی هزاره ها اطمینان دارم که پس از چندی متولیان امر عذر خواهند آورد که با توجه به عدم توافق جمعی هزاره ها در اولویت بندی تعدیل واحدهای اداری، از خیر همه در می گذریم تا اختلافی میان خود هزاره ها و میان هزاره ها و حکومت بروز نکند!
با شیوه برخورد فوق، دولت از اصل داعیه و مطالبه هزاره ها برای سال های سال چشم پوشی خواهد کرد، نه تنها جاغوری ولایت نخواهد شد که هیچ ولسوالی دیگری نیز ولایت نخواهد شد!
بنابر این از همه دوستان عدالتخواه آرزومندم تا تلاش نمایند از پراکنده کاری و موازی گرایی عبور نمایند و در درجه اول همین بحث ولایت شدن جاغوری را به سرانجامی نیک برسانند و در درجات بعدی بحث تعدیل سایر واحدها را دنبال نمایند!
فقط یک نکته: با ولایت شدن جاغوری به عنوان و نام بحشی از غزنی باستان موافق تر هستم!
عارف رحمانی
>>> از همه مهمتر باید یک سیستم ایجاد واحد های اداری به وجود بیاید.
چند اصل و شرط مهم برای ایجاد ولایت و ولسوالی و علاقه داری و قریه داری و ده داری و امثالهم تثبیت شود و به اساس آن اصول هر محله ایکه در هر جای کشور واجد شرایط معین شد خود به خدا به یک واحد اداری تبدیل شود.
این اصول و شرایط باید از طریق پارلمان و وزارت عدلیه و نهاد های فرهنگی و سازمان های اجتماعی و سیاسی پیشنهاد شود و از طریق یک پروسه شفاف و با ارائه دلایل مقنع جمع بندی شود و در نهایت به حیث قانون از پارلمان بگذرد و طی مراحل شود و در جریده رسمی نشر شود و آنگاه است که مشکل به گونه اساسی حل میشود.
فعلا" دلایل ولایت شدن جاغوری چیست؟
اگر قرار شود جاغوری ولایت شود درجه چند خواهد بود؟
کدام ولسوالی ها شامل این ولایت خواهد بود؟
از نظر جغرافیایی به هم پیوستگی وجود دارد؟
و
>>> سامانه بوت بوت اما عمل کوچ نهی برادر ولایت سازی چه درد را دوا میکند که عدالت نباشد و خود سری در دستگاه حکومت داخل ارگ بحدی نا محدود ان رسیده تا زمانیکه عدالت اجتماعی واقعی برقرار نگردد و حق بحقدار داده نشود این ولایت خواهی ها و ولایت شدن ها سازکار درست نیست بهترین کار تقسیم چهار زون است و زونها تحت اداره و نظر مردم کار خویش را به پیش ببرد و سهم تمام چهار زون بدون هیچ کم و زیاد عادلان تقسیم گردد زونها در منطق خود شان تشکیلات اداری و تقسیم قدرت دولتی و امتیازات مادی و معنوی خود شانرا بسرانجام رسانند .
>>> با عرض حرمت
این که پراکندگی عامل بدبختی ما است در آن جای شک و تردید نیست. البته این امر ریشه در گذشته تاریخی و مسایل جامعه شناختی و جوسیاسی حاکم بر مردم ما دارد.
جناب رحمانی گرامی: شما حداقل ده سال است که برکرسی نمایندگی مردم غزنی تکیه زده اید، خدا و وجدانت را قاضی قرار بده و ده کار اصولی که برای مردم ما کردید را نام ببر درسال یک کار؟ جناب رحمانی من منتظرم در زیر همین پست برایم این کارکردت را به عنوان یک موکلت یادآوری نمایی؟
>>> برای دزدای شمالی پول بده حتی حاضرند با اسرائیل هم یک شوند "
اینه کته سر شان داغش بر آمد
معاون شورای کوهدامن فرمانده داعش برآمد
در عملیات دیشب نیروهای امنیتی در قریه کچکین از مربوطان ولسوالی شکردره که داعشی ها کشته و اسیر شدند. در این میان انجنیر شاکر معاون فعلی شورای کوهدامن و عضو شورای شمالی بزرگ و فرمانده نظامی حزب اسلامی حکمتیار نیز دستگیر شده است.
یک سال قبل نیز از این رسانه خبری را نشر کردیم که برادر زاده های انجنیر شاکر در حال حاضر در جبهه جنگ در صف داعش فعالیت میکنند و در شمالی هم نفوذ کردند اما نهادهای ذیربط امنیتی توجه نکردند.
ریشه های گروه تروریستی داعش در ولسوالی های شمالی خیلی ریشه دوانده و برای برچیدن آن کار زیاد نیاز است، وقتی معاون امان الله گذر در شورای کوهدامن و عضو شورای شمالی بزرگ فرمانده داعش می باشد پس باید پذیرفت که وضعیت خیلی نگران کننده است و فقط جوانان شمالی میتوانند با بسیج در عرصه های مختلف این ریشه ها را بخشکانند
گذارش نامه
>>> چرا جاغوری ولایت شود؟
بخاطری که هزاره نشین است؟
اگر از نگاه مساحت فکر کنی،بامیان و دایکوتدی و جاغوری و ارزگان،همه را یکجا کنی،به اندازه یک ولایت هلمند نمیشود.
پس باید ولایت هلمند و قندهار و فراه و چخانسور که بزرگترین ولایت ها هستند،به چندین ولایت تقسیم شوند؟
قندهاری ها که ولایت خود را لوی قندهار میگویند،نمیگذارند که تجزیه شود.
پکتیا وال ها نیز ولایت خود را لوی پکتیا مینامیدند،اما در زمان ببرم کارمل و یا داکتر نجیب،لوی پکتبا به سه ولایت تقسیم شد:پکتبا،پکتیکا و خوست.
تقسیم ولایات به چندین ولایت،از نگاه تشکیلات و بودجه برای مردم ولایات متذکره خوب است،اما از نگاه لوی بودن،به نقص شان تمام میشود و دیگر نمیگویند لوی قندهار ودیا لوی هلمند و لوی پکتیا و غیره.
اما هزاره ها بخاطر نفوس سیاسی شان میخواهند که تعداد ولایات شا زیاد شود.
اگر به همین منوال پیش بروند و دولت جلو شان را نگیرد،شاید روزی پل سوخته کابل یک ولایت شود و کوته سنگی دیگر ولایت و کارته سخی دیگر ولایت و شهرک حاجی نبی نیز یک ولایت دیگر شود.
>>> تاریخ ظهور قبیله اوغان پختون مهاجر پشتونستان به سرزمین زیبا خراسان باید اسماعیل یون ، خانم ارین یون ، طاقت حرامی ،کمال ناصر اصولی کوچی و ستار سادات ملتانی بخوانند.
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی در اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات
>>> Abdula Watandar
ولایت شدن جاغوری مهم است
دوستانی می گویند که اگر جاغوری ولایت شود و اسم این ولایت هم جاغوری باشد، ما از تاریخ غزنی و غزنوی ها بی بهره و بریده می شویم. به نظر من این یک نگرانی جدی نیست. جاغوری می تواند ولایت بشود، و ما هم می توانیم مثل میلیون ها انسان منطقه مان به تاریخ غزنی و غزنوی ها افتخار کنیم و آن را بخشی از میراث تاریخی خود بدانیم.
تاریخ غزنی و غزنوی ها، تنها مربوط ساکنین ولایت غزنی و حتی افغانستان نیست. آدم ها از آسیای میانه تا پاکستان و هند و ... تاریخ غزنی و غزنوی ها را مال خود شان می دانند. اگر قرار باشد نامگذاری های اخیر، مردم را با تاریخ تمدن های گذشته ای منطقه بیگانه کند، هیچ نامی بیگانه کننده تر از "افغانستان" نیست. اگر ما تحت این نام می توانیم به تاریخ غزنوی ها و ... افتخار کنیم ، نام جاغوری هم مانع جدی در راه این افتخار کردن، ایجاد نخواهد کرد. رابطه ای ما با تاریخ و میراث تاریخی ما هم که بیشتر از افتخار کردن نیست. نام موشک های ما "غزنوی" و یا "غوری " نیست. و تا کنون کسی یخن پاکستان را نگرفته است که چرا شما غزنوی ها و یا غوری ها را از خود می دانید، و تولیدات صنعتی و نظامی تان را غزنوی و یا غوری نامگذاری می کنید. آنچه فعلا مهم است، ولایت شدن جاغوری است تا لااقل بخشی از مردم به منابع و امکانات به صورت عادلانه تر دسترسی پیدا کنند.
>>> Nauroz Hamid
مشکل در اینست که شایستگی و اهلیت و همچنان جرم و جنایت برای خیلی ها تباری تعریف می شوند. برای دوستم پرستان، دوستم قهرمان است، برای گلبدین پرستان، گلبدین مجاهد کبیر است، برای غنی پرستان غنی بابا است. این فهرست را همینطور می توان ادامه داد. دنباله روان و شخصیت پرستان نمی خواهند از این زندگی متعفن و پر از لجن شان نجالت یابند. اینها به زندگی در منجلاب خو گرفته اند، خصلتی که مدام رمز اقتدار رهبران قومی بوده است. شخصیت پرستان از فرط خودباختگی فکر می کنند که بدون این و آن رهبر قومی، که پشت آنها بایستند و سایه ی شان شوند، هیچ هستند، هیچ هایی که در فکر خودباخته ی شان فقط در زیر سایه رهبران قومی معنی می یابند و این تاجران قومی استند که به بودن شان هستی و معنی و زندگی می بخشند. عبور از خودباختگی، آگاهی و توشه ی از خودباوری لازم دارد. باور به اینکه نجات دهنده ی در راه نیست، هرچه هست، همین خود ما هستیم!
>>> حوریه ضمیر پنجشیری
امریکا یک میلیارد دالر را از افغانستان گشتانده غنی روده قاق سرطانی کوشش میکند که واقعات کرونا را هزار چند برابر نشان بدهد تا به بهانه کرونا همان یک میلیارد دالر را پس باید عاید کند باید مریضان کرونا را تا عید فطر به ۱۰۰۰۰ مریض برساند . غم پول که چی قسمی بدست آورد مداری های خدا زده خدا شرمانده بی ننگ های غدار ....
>>> اگر جاغوری ولایت شود کی والی خواهد شد؟
>>> به نام افغانستان افتخار میکنم. هر گاه شما خراسان طلبان اشک یتیمی را پاک کردید توته نانی بدست طفل گرسنه ای دادید انگاه میشود که شما را انسان خراسان نام نهاد و با تقدس یاد کرد..
>>> وجهه تسمیه جاغوری چیست؟
چرا نام جاغوری ، جاغوری است؟
من فکر میکنم شاید کسی بوده که تکلیف جاغور داشته و این محل به آن فرد منسوب است.
شما چه فکر میکنید؟
>>> در حمایت از نظر دهنده محترم که از جناب رحمانی خواسته ده خدمت در برابر هر سال وکالت باید از ده نمانیده غزنی پرسید که ده نفری در برابر هر سال وکالت ده کار اساسی برای غزنی ارائه کنید. در غیر این صورت باید از مردم شریف غزنی عذر خواهی کنید و بی عرضه گی تان را اعلام کنید. به موج سواری معتاد شده اید. یک روز جنبش فلان روز دیگر جنبش فلان و ...
>>> اطلاعیه
ده نفر از باشندگان ولایت غزنی ترکیبی از زنان و مردان ده سال پیش که به ناحق نماینده شدند، از آن روز مفقودان عرصه سیاست اند آنان فقط در مراسم عروسی و خیرات دیده می شوند.
>>> غزنویان غوریان طاهریان صفاریان سامانیان همه افغان بودند ؟! افغان کی وارد خراسان شد!! ۳۰۰ سال کی نام خراسان جعل شد ۱۵۰ سال
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است