تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ ۱۳۹۹/۲/۲۰ | کد خبر: 163322 | منبع: | پرینت |
چنانکه دیده میشود سریال عثمان در مقایسه با سریال قیام بینندهی بیشتر دارد. با آنکه این سریالها جنبههای هنری کمتر دارند و از لحاظ فنی و تکنیک فیلمبرداری نیز در آنها کاستیهای فراوانی دیده میشود، این پرسش مطرح میشود که چرا پربیننده اند؟
از نگاه من عوامل و دلایل زیر اند که به این پرسش پاسخ میدهند:
۱- خشونتپذیری ذهنی مردم یا تطبیق انصافی همراه با خشونت؛
۲- محرومیت جنسی جوانان و حسرت میانسالان و سالمندان؛
۳- جو غالب فکرِ دینی_مذهبی؛
۴- جاذبهها و زیباییهای هنرپیشهها و موجودیت جلوههای عاشقانه و داستانی این سریالها به ویژه سریال عثمان؛
۵- زمان مناسب و کمیت و پیوستگی نشر این سریالها به ویژه زمان و کمیت نشر سریال عثمان؛
۶- مردم رویاهای بیانناشده و نداشتهی خود را در این سریالها میبیند و از زبان قهرمانان و هنرپیشههای این سریالها آن رویاها را میگویند. آن رویاها میتواند مثبت و معقول باشد یا منفی و منزجر. رویاهایی چون نبود انصاف و داد و محققشدن آن در جامعهی ما؛ رویاهایی چون استیلای دینی_مذهبی، کشورگشایی و کفرستیزی؛ رویای قهرمانداری و قهرمانسازی؛ رویاهای داشتن معشوق و معشوقهی زیبا و حسرت چنین داستانوارگیهای عاشقانه؛ رویای افشاگری خاینان و کیفردهی آنان و دهها رویای دیگر.
تلویزیون طلوع جامعهشناسی خوب دارد و خوب میداند چگونه تجارت کند؛ اما ایکاش تعهد و رسالت اجتماعی این رسانه نیز در کنار فهم بازرگانی و سودآورش، متوازن و فربهتر میبود!
دیدن و تماشای این سریالها با آنکه در وضعیت کنونی و انزوای خانگی برای وقتگذرانی و گرفتن اطلاعات تاریخی خیلی خوب و مناسب است؛ اما از بعد دیگر به دلیل اِعمال خشونت و تکرار آن در این سریالها، اثرگذاریهای منفی بر ذهن مخاطبان دارد و خشونت را در اجتماع نهادینه میکند. این کشتنها و قصاصهای پیهم، خشن، میدانی، بدون برگزاری دادگاه و بدون سانسور در این سریالها، به ویژه در سریال عثمان، برای کودکان و نوجوانان بدیآموزیهای فراوانی دارد و آنان را از این رهگذر، از این پس در این راه و این شیوه ترغیب میکند.
به گونهی نمونه برادرزادهام پیش از این با تأثیرپذیری و بدآموزی از فیلمها و سریالهایی، که از رسانههای تصویری پخش و نشر میشوند، گوشیام را به جای تفنگچه به سویم نشانه میگرفت و اخطار کشتن میداد؛ اکنون خطکش را به جای تیغ در گردم میگذارد و میگوید: «تُره میکشُم.»
جنبههای مستندسازی، روایتی و آگاهیهای تاریخی این سریالها خیلی خوب و مطلوب اند و من نیز به این دلیل هر دو سریال را دنبال میکنم؛ اما آن صحنههای وحشتناک و پیوستهی این سریالها سخت برایم آزاردهنده اند و ناگزیر میشوم چشمانم را در آن هنگام برای لحظهای ببندم.
تلویزیون طلوع اگر نمیتواند یا نمیخواهد این سریالها را نشر نکند، دستِ کم باید صحنههای خشونتبار آنها را نشان ندهد.
با دریغ صاحبان و متصدیان این رسانه به بُعد بازرگانی و سودآور این تلویزیون، بیشتر از رسالتمندی اجتماعی و رسانهیی آن توجه و تمرکز دارند. آنان با یک تیر دو نشان میزنند؛ هم طیف ملا و مذهبی را با نشر این سریالها و رعایت محدودیتهای رمضانی خوش میسازند هم سود و عاید بیشتر از برنامهها و سریالهای دیگر این رسانه میکنند که پیش از رمضان پخش و نشر میکردند. کش این سریالها در ساعت هشت شب و دوی پس از چاشت در ماه رمضان بسیار زیاد است و پربینندهتر از هر برنامه و سریالی اند که تا حالا از این رسانه نشر شده اند و این زنگ خطریست برای تقویت افکار و اندیشههای تندروانه، بنیادگرایی دینی و توجیه و تعمیم خشونت.
در سرانجام و در کل میتوان گفت که پیامدهای منفی نشر و پخش این سریالها بیشتر از پیامیهای مثبت آنها خواهند بود.
باوربامیک
>>> ما خو تا فعلا این سریال مریال ره ندیدیم ولی نظر دومی خودت که در مورد "محرومیت جنسی جوانان" گفته ای قابل قدر است. باید بعد از ین سریال های سکس را پخش نماید تا هنرنمایی خوبتری داشته باشه و در ضمن جوانان از لذایذ جنسی بیشتر بهره مند شوند.
>>> ملتی که از خود با وجود داشتن وزارت نامنهادی به نام اطلاعات و فرهنگ (کلتور)هنوز پالیسی مدون فرهنگی از خود نداشته؛ تاریخش وقهرمانان تاریخی اش همه جعل و داشته های تاریخی و اندوخته های فرهنگی را بدست خود ویران و تباه کند. و تمامی تاریخ پنج هزار ساله اش به همان افسانه قبیله و داشته های فرهنگی اش به همان اشتر و غژدی کوچی سقوط کند. حتی کلمه زیبای فرهنگ خود برایش وازه بیگانه محسوب شود و شدت فقر فرهنگی اش به حدی برسد تا عوض کلمه فرهنگ واژه نامانوس کلتور را ازان دوردست ها به عاریت بگیرد - سرنوشتش همیشه همین بوده و همین خواهد بود.
نسل دهه های شصت و هفتاد و هشتاد را بخاطر بیاورید که چگونه مسوولین امور برای اغفال و سرکوب اذهان عامه - تدخیر افکار و چلوگیری خیزش های مردمی و زدودن رنجهای بیکران فقر و بیکاری و بیچارگی و آگاهی از عوامل عقب مانی - برای نگهداشتن مردم در ظلمت جهل و بیدانشی- دولتمردان همیشه از همان توصیه مشهور نابخردانه و انسان ستیز هاشم خانی (فیل مرغان را گرسنه نگهداشتن) فلم های هندی را بهترین وسیله کنترول و اغفال مردم میدانستند. تا از یکطرف رقاصه های هندی چون مواد مخدر مردم رااز واقعیت ها دور و به رویا پرستی نگهدارد و از جانبی هم مردمان را به قلدری - بی بند و باری - بی مسوولیتی - لاابالی و چاقوکشی سوق داده و از آنان قهرمان های فلم همانند قهرمان دیو ظلمت یعنی داراسنگ بسازد. همان بود که زمینه به دارا سنگ های وطنی درین شوره زار فرهنگی در همه بخش ها (هنری عقیدتی چپ و راست) مساعد کردید و وسیله کشتار دوملیون انسان مطلوم را فراهم ساخت. حالا هم سوژه هاهمان سوژه های فلم هندی اند و همان قهرمان سازی ها. البته با یک تفاوت؛ و آن اینکه فلم سازان و اکتوران ترکی و گردانندگان امریکایی جای هندی را گرفته اند و جای داراسنگ های هندی را داراسنگ های ترکی و امریکایی.
اما قهرمانان ما! عوض سلیم شاهین ها و گلبدین ها و اسدالله سروری ها حالا ملا عمرها و ملا برادر ها و ابوالبکر بغدادی ها و ایریک پرنس ها اند. و این ملت بازهم قربانی همان قهرمانان فلم ها اند.
>>> نظر دهنده اول شاید اگر در غیر ماه مبارک رمضان این پیام را نشر میکردی کمتر افسوس میخوردم آی بشر آخر کارت مرگ است کجا از پروردگارت فرار میکنی؟!
فحشا خواست شیطان است آیا ما برای یک زندگانی سرتاسر حیوانی آفریده شدیم یا برای زندگی شرافتمندانه و طاعت و بندگی و احسان و صداقت و پاکی؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است