تاریخ انتشار: ۱۸:۵۷ ۱۳۹۹/۳/۳۱ | کد خبر: 163888 | منبع: | پرینت |
امروز روزجهانی پناهنده نام گرفته است.
"پناهنده" و "پناهجو" مفاهیم نوین در ادبیات، سیاسی-حقوقی است. پدیده "پناهنده" در جهان معاصر، در گستره و اهمیتی که سازمان ملل متحد، وادار شده است تا روزی را به این عنوان اختصاص دهد، نشان از گسترده بودن، مهم بودن و وخیم بودن وضعیت جامعه بشری بطور عموم، و وضعیت پناه جویان بطور خاص، دارد.
تصویب "حقوق پناهندگان" از سوی سازمان ملل متحد تاکید و تصریح دارد که، دولت ها و جامعه بی المللی بصورت عملی و اخلاقی خود را به رعایت حقوق بشر و حقوق پناهندگان ملزم بدارند؛ و به نقض آشکار حقوق بشر و حقوق پناه جویان خاتمه دهند.
افزایش شمار پناه جویان داخلی و خارجی در جهان، حاکی از آنست که نابرابری و نقض حاکمیت دولت ها و نقض حقوق شهروندان از سوی حکومت ها، رفتارهای نژادپرستانه و تبعیض آمیز، برخلاف تمام گزارش های مثبت و ادعاهای خوش بینانه در حال افزایش و تشدید است.
جهان امروز، بیش از گذشته با رنج، فقر، محرومیت، انواع تبعیض، برتری نژادی و قومی، گونه های مختلف نابرابری بصورت سیستماتیک، هدفمند و گسترده، بصورت آشکار و پنهان گلاویز می باشد.
در این میان مردم افغانستان، بخصوص در زمینه بیجاشدگی داخلی و خارجی رنج مضاعف و تاقت فرسای گوناگون، از جمله رنج آوارگی و بی وطنی را از چندین دهه تا کنون متحمل شده اند، و هنوز هم هیچگونه چشم انداز امیدبخش و تسکین دهنده، از این بابت فرا روی شان وجود ندارد. زیرا عوامل آوارگی و بی خانمانی هم چون نبود یک حکومت با اقتدار و سالم، مسوولیت پذیر، جنگ، فقر، مافیای اقتصادی و سیاسی، دخالت غرض ورزانه قدرت ها و دولت های سودجو در مقدرات مردم و....همانند ابرهای تیره و سنگین، بر حیات مردم ما بصورت دوامدار سایه افکنده است.
شکور اخلاقی
>>> خداوند آرامش كامل را در جهان و خصوصاً افغانستان تأمين نمايد، تا هيچ كس محتاج به پناهندگي و هجرت از خانه و كاشانه خود نشوند، و اميدوارم علماي جهان اسلام يك نشست همه جانبه نموده و اين موضوع را در شرائط فعلي جهان بررسي نموده و مسلمانان را به عدم ترك ديار تشويق نموده و در ضمن جهان اسلام بايد يك قوه ضربتي مشترك تأسيس نمايند كه در زمان ضرورت مطابق هدايات اسلامي بالاي هر متجاوز داخلي، خارجي ، و تنظيمي مانند طالب، داعش و القاعده حمله نموده تا به اسلام باز گردند و تسليم شوند. چون زيادترين پناهنده در پنجاه سال اخير در جهان از كشور هاي اسلامي است، و اين يك درد سرطاني شده كه با مرور زمان ملت ها را نيست و نابود ميكند، در حاليكه تنها يك گروه محدود و يا گاهي يك فاميل بخاطر داشتن و يا گرفتن قدرت با عث نا ملايمات در كشور هاي اسلامي ميشوند كه مليون ها انسان بيگناه را تباه و بر باد مي نمايند.
پناهنده مظلوم افغان
>>> وقتی رهبران ناموس فروش و بی غیرت شوند مهاجرت آغاز میشود.
>>> ملیت با وفاداری (هر چند ظاهری) به یک ملت دیگر و آرمان هایش میتواند تغییر کند. دین هم با ایمان قلبی یا حتی عمل ظاهری به دین دیگر قابل تغییر است. هر دو هم نقش مهمی در آینده یک مملکت دارند. اما پدر و مادر و رنگ پوست و زبان مادری خود شخص (نه نسل های بعد) و ویژگی های ظاهری و بدنی را نمیتوان عوض کرد. کسی که تبعیض برای دین و ملیت قائل شود از نظر من نژاد پرست نیست (صرفا نظر شخصی است). کسی که برای چیز های غیر قابل تغییر تبعیض قائل شود نژادپرست است. البته منکر نیستم نسب و اصالت خانوادگی میتواند برای امتیازاتی بیاورد و البته برای شخص محدودیت هایی هم می آورد. مثلاً خان زاده یا فرزند مسئول بودن احترام می آورد اما اگر همین فرزند تخلفی انجام دهد شدید تر نسبت به بقیه باید مجازات شود. منکر این هم نیستم کشش خونی و روحی در میان مردم وجود دارد (که بسیار هم درست است ولی در بعد شخصی نه اجتماعی). یعنی کسی که هم برادرش و هم یک غریبه نیازمند هستند اگر مالی از خودش (نه بیت المال) دارد مسلما باید به برادرش کمک کند (چون شخصی است) ولی اگر همین دو کارشان به محکمه و قضاوت کشید انسان باید برابر به آن ها نگاه کند (چون اجتماعی است). یا نطفه دست خود انسان نیست ولی حرامزاده باید از کارهایی محروم باشد. نژادپرستی هنگامی است که شما حقی را ضایع کنید. جهان امروز از همین رنج میبرد که عده ای با دیدگاه افراطی به دنبال برابری کامل هستند و عده ای دیگر حتی به خاطر رنگ پوست به هم حمله میکنند. تا هر دوی این نگاه ها وجود دارد بدبختی و پناهندگی هم وجود دارد. لطفاً مردم را توجیه کنید نه این که مزخرفات سازمان ملل (در واقع سازمان دولت های زورگو) را تکرار کنید. عدالت هیچگاه به معنی برابری نیست و هر انسان باید سر جای خودش و با حقوق مخصوص خودش باشد. در آخر بگویم با تعریف گروه افراطی برابری خواه (که اکثر مردم دنیا در حرف از همین گروهند و در عمل خیر) از نژادپرستی من یک نژادپرستم که البته از این موضوع اصلا ناراحت نیستم.
>>> قدیما پرندگان مهاجر بود از دست انسان
امروز انسان مهاجر است از دست همنوعشان
از قدیم در اوغانستان میگفتن جنگل است دیگه یعنی کشور را می گفتن جنگل
امروز جنگل که هیچ از منگل هم گذشته
منگل که نغمه را برباد داد نه منگل داس را می گویم که هر لحظه آدم درو میکند
در جنگل های بیرون پرورش میدهند و در جنگل اوغانستان رهایش میکنند تا برای شان آهو شکار کند
آهوی بیچاره مجبور است مهاجر شود و سربه کوه و بیابان بزند دربدر و آواره
کسانی که وحشی جنگل نیست وحشت جنگل را می بیند و باید فرار کند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است