تعداد مهاجران و پناهجویان افغانستانی در جهان
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۲    ۱۳۹۹/۴/۱ کد خبر: 163892 منبع: پرینت

مهاجران افغانستانی در جهان:
پاکستان ۲,۴۵۰,۰۰۰
ایران ۲,۴۳۰,۰۰۰
اروپا ۶۸۸,۱۹۸
قاره آمریکا و استرالیا ۵۱۲,۲۴۳
سایر کشورها ۵۵۱,۰۸۷
مجموع کل جهان ۶,۵۳۱,۵۲۶
کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مهاجران
پناهجویان
نظرات بینندگان:

>>>   اين محاسبه ناقص است، كم از كم هشت مليون مهاجر افغان در جهان است، و مهاجرين افغان در ايران زيادتر از يك و نيم مليون نيستند و اكثر شان تا حال پاسپورت افغاني دارند و أصلًا كارگران افغان هستند.

>>>   مهاجران افغان به طور مستمر و غیرقانونی وارد ایران میشوند نه افغانستان آمار دقیقشان را دارد نه ایران در ایران هم مدام در حال زاد و ولد هستند درحالیکه ایرانیها تک فرزند شده اند و امکانات کشورشان را برای جمعیت ۸۵ میلیونی ایران کافی نمیدانند مهاجران افغان کماکان مثل چند دهه گذشته قاچاقی وارد ایران میشوند چطور بعد از گذشت ۲۰ سال و اینهمه مهاجرت قاچاقی افغانها به ایران هنوز جمعیت افغانهای مقیم ۲ میلیون ۴۳۰ هزار نفر است ؟!
مهاجران افغان مقیم ایران به نسبت مهاجران عراقی و پاکستانی و ارمنی مقیم ایران زاد و ولد بسیار بالایی هم دارند همین امسال هم با وجود کرونا و تحریمهای ایران قاچاقی از مرزهای ایران وارد ایران شدند
بعد از ۲۰ سال با اینهمه مهاجرت هنوز آمار ۲ میلیون چند صد هزار نفری دارند ؟!
امسال که سر کشته شدن مهاجران قاچاق افغان در شلیک پلیس ایران بحث و دعوا هم داشتید هنوز هم میگویید ۲ میلیون نفرند ؟!
خود ایران هم آمار دقیقشان را ندارد از بس قاچاقی وارد میشوند انهم روزانه

>>>   پس کدا مردم در افغانستان است ? چند نفرافغانهاى پاکستانى در افغانستان است?
غنى و نيمه اوغنى بشرميد سر کدام تابع ها ى اوغان ونااوغان حکومت مى کنيد . بجاى که اقوام و مليت ها وملت ها حاکمان ٬ و شاهان و رييس جمهوران خور را انتخاب کنند. حاکمان ٬ و شاهان و رييس جمهوران افغانستان ملت خود را انتخاب مى کند و آنهم ملت پشتون ويا افغان ملت. رند بچه افغان!

>>>   مجموع کل تعداد مهاجران و پناهجویان افغانستانی در جهان ۶,۵۳۱,۵۲۶
بهتر است که بقیه ساکنان نیز از افغانستان به کشورهای همسایه مهاجرت کنند. و بعد کشور خالی می شود. سپس دولت منحل می شود و بدین ترتیب گليم اش جمع و شعر افغانستان به واقعيت مى انجامد.
چطور بود شعر افغانستان ? "سرود ملى افغانه پيش از انقراض" : "تا يک نفر افغان است, زنده افغانستان است. "
اول- ستان: واژه "ستان" و "استان" و آن پارسى است. ستان واژه پارسى من را فورى پس دهد. پسوند مکانى "تون" ات را گير! ; سرود ملى افغانه پس از انقراض : نام و نشان افغان بدون ستان
"تا يک نفر افغان است - زنده يک افغان است. "
۱- منشاء لغت يا اصطلاح «ملت»
۱.۱. در زبان پارسى باستان نخستين امپراتورى جهان ۵۵۹ –۵۳۰ پ.م. به «ملت» «استان» (بخوان « اُستان» « اوستان» گفته مى شد. دارا يا "داراى يوس" ( داراى نيکويى ها) دار يوس چهارمین شاهنشاه (۵۲۲–۴۸۶ پیش از میلاد) سال ۴۹۴ پیش از میلاد به یونان در در جنگ نزدیکی جزیره لاده موفق شد . سال ۴۹۰ پیش از میلاد در جنگ ماراتن بین ایران و یونان شکست خورد . داريوس يکسلسه پديده هاى فرهنگى چه زبانى و هنرى و موسيقى کاريز و قنات سازى و باغدارى مى سازى از انگور ٬ مُگ (جمع آن مُگان) معرب مُغ و مُغان (روحانی مجو سى زرتشتی که سرود نوا و موسيقى مى نواخت و مى رقصيد) امروز در زبان عربى واژه اوستايى زبان پارسى را معرب مُغينه به معنى زن آوازخوان و هنرمند ورقاصه .دارا ٬ دينار (دينا روس) ٬ سيتار ( "سيتارا آريانا" "پندورا پرزارويم "- "سيتار پارسى " يا سيتار آريانا) ٬ کانُن يا قانون (سازه صنتور و قواعد موسيقى ) ٬ تار ٬ حولى (حوليکا) ٬ «نا » «ان» وغيره را به يونان آورد.
۲.۱ امپراتورى يونان اسکندر مقدونیه(۳۵۶ ق م در پلا – ۳۲۳ ق م در بابل)، معروف به اسکندر کبیر در قرن سوم پيش از ميلاد به آريانا ايران زمين و يا ايرانشهر آمدهم فرهنگ و هنر و يک نيمه زبان "يونانى - باخترى" آورد . در زبان يونانى « ملت» « ايتنوس» ناميده مى شد.
۳.۱ امپراتورى روم زبان لاتین دوهزار و چند سال پيش به «ملت» «ناتسيو» مى ناميد.
حدود سال ۱۴۰۰ میلادی «ايتنوس» يونانى و «ناتسيو» لاتین به زبانهاى «هندو جرمنى» (اروپايى) " ناتسيون " و« نيشن » وغيره شد.
لطفا همين سه واژه هاى پارسى («استان» « اُستان» « اوستان») ؛ « ايتنوس» (έθνος éthnos) زبان يونانى و «ناتسيو» ; natio زبان لاتین nasci (زاده) (nascilize or nostrifiaation: يعنى زادگاهى شدن با تعبير نو شهروندى شدن) را مورد پژوهش و تجزيه و تحليل قرار داده و شباهت ها و تفاوت ها را بر پايه زبانشناختى مقاسيه اى حلاجى نماييد . ساختار لغوى و ريشه لغت ها و معنى مفهوم .
ا- ساختار: هر سه واژه ها «اوستان» « ايتنوس» و «ناتسيو» با شش حرف « ا- و س - ت ا- ن» ساخته شده است. معنای و مفهوم هر سه واژه "زادگاه" است . و «ستان» يا "جاى زاده شدگان" مى باشد. « اُستان» ستان است و "ايست" گردانهاى يک ريشه- واژه است. جاى "است شده گان": گروه یا مجموعه عظیمی که ویژگی های مشترک آن مانند سنت مشترک ، آداب و رسوم مشترک هنر مشترک ، تبار مشترک ، فرهنگ مشترک تاریخ واقتصاد مشترک و به ویژه زبان مشترک به عنوان شاخص عمده و اصلى استانى نسبت داده می شود.
«مليت » در متن‌های پارسى " تولدى يا به دنیا آمدن" ستان و يا ان زادگاهى است یعنی گروهی از مردم که دارای یک قومیت، زبان، فرهنگ و تاریخ واقتصاد مشترک هستند.
تا سالهاى ۱۹۶۰ميلادى و حتى پس از آن در " تذکره" ها نام زاده شدگان يا نوزادان در شناختنامه و شناسنامه از سوى "مَلک" هاى روستاها درج مى شدند.
ب - اصطلاح «ملت» زمان نوين بويژه در کشورهاى که جمعيت شان در خطر انقراض مى باشد و يک نياز را فضيلت ساخته اند.براى ساخت کشور و دولت با فضيلت
دوم- ارگ خالى، گلخانه خالی، سپيدار خالى ، کشور خالی، رييس جمبورخالى .....
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته، آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد
غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد
عاشق از آوازه‌ دیدار می‌ترسد
پنجه‌ی خنیاگران از تار می‌ترسد
شهسوار از جاده‌ هموار می‌ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد
سازها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سال‌های انتظار بر من و تو بد گذشت
آشنا ناآشنا شد، تا بلی گفتم، بلا شد
گریه کردم، ناله کردم، حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه‌ ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید، خفته در خوابی نجنبید
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد
غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد
عاشق از آوازه‌ دیدار می‌ترسد
پنجه‌ خنیاگران از تار می‌ترسد
شهسوار از جاده هموار می‌ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد
چشمه‌ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانه‌ ما را به دست کم گرفت
جام‌ها جوشی ندارد، عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله‌هایم هیچ کس گوشی ندارد
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته، آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
بازآ، تا کاروان رفته بازآید
بازآ، تا دلبران ناز ناز آید
بازآ، تا مطرب و آهنگ و ساز آید
با گل‌افشانان نگار دل‌نواز آید
بازآ، تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم
شعر و کمپوز امیر جان صبوری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است