هنجار شکنیها گناه پنداشته میشود و گذر از گناه بهسوی بخشش در این جامعهی قبیلهای، حول رابطههای خونی صورت میپذیرد. در این جغرافیا هرگناهی تاوانی دارد حتی قَتلِ نفس اما ناموس نه.... | ||||
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ ۱۳۹۹/۴/۸ | کد خبر: 163986 | منبع: | پرینت |
در جامعهی افغانستان هر چیزی که به تکرار کشیده شد، قبح خود را از دست میدهد، حتی تسلیخ انسان. امروز در این جامعه حتی مرگ در پی تکرار به عادت بدل شدهاست. انسانهای اینجا از مرگ آدمها چنان سخن میزنند که گویی مرگ دیگر آن تلخی ترسآور را ندارد. اما یک استثنا در این میان وجود دارد و آن مسالهی ناموس است که علیرغم تکرار تجاوزهای ناموسی هنوز مرکز ثقل خشونت میباشد. فرهنگ در جامعهی افغانستان فرهنگی گناهباور است که در مرجعیت ناخودآگاه اما تعیینکننده خود، گناهان را به بخشودنی و نابخشودنی تقسیم کردهاست.
هنجارشکنیها گناه پنداشته میشود و گذر از گناه بهسوی بخشش در این جامعهی قبیلهای، حول رابطههای خونیصورت میپذیرد. در این جغرافیا هرگناهی تاوانی دارد. حتی قَتلِ نفس به قیمتی بخشوده میشود. تنها یک گناه است که بخشندهگی در پی ندارد، چون اینجا هنوز قیمتی که جبرانش کند برآن نهاده نشدهاست و آن ناموس است. پرسش این جاست که ناموس چه ارزشیست که گاهی حتی تاوان قتل میشود و جایگاهی بلندتر از حیات انسان مییابد؟
حتی در ادبیات این مردم جایگاهِ ناموس بر هر چیز دیگر حتی باورهای دینی شان ارجحیت و رفعت دارد. عرف (بد دادن) در جنوب و شرق افغانستان مشکل دشمنی برخاسته از قتل نفس را در موارد زیادی پایان دادهاست. در برابر خونی که از یک طرف ریخته شده، طرف مقابل یک دختر به نزدیکان مقتول میدهد و به این ترتیب دشمنی ختم میشود. ناموس جبران قیمت حیات میشود اما برای جبران تجاوز به ناموس، این جامعه هیچ قاعده و قیمتی جز نفرت و تداوم دشمنی و معامله به مثل ندارد. ناموس عالیترین دارایی این اجتماع است.
برای تحقیر کسی هیچ عملی موثرتر از تحقیر ناموسی نیست، چرا که تجاوز به ناموس، خلای در ناخودآگاه طرف قربانی ایجاد میکند و تا آخر عمر این خلا هرگز و با هیچ چیز پر نمیشود. همچنان که اعتبار و شان اجتماعی قربانی را برای همیشه نابود میکند. از این منظر وقتی به قتلهای ناموسی در جامعه افغانستان نگاه میکنیم، دلایل اصلی پنهان ماندن بسیاری از این قبیل قتلها روشن میشود.
گناه بزرگتر علنی شدن موضوع تجاوز ناموسی است که برای هر دو طرف قضیه، زیانهای بیشمار اجتماعی و حیثیتی به دنبال دارد. همین امر باعث میشود تا میل به پنهانکاری در چنین قضایایی بیش از افشا و ابراز آن باشد. هر گناهی در جامعهی افغانستان قابل بخشش است اما تجاوز و دست اندازی به ناموس بخشودنی نیست و در پس هر قضیهی تجاوز، دشمنی بزرگ و لاینحل شکل میگیرد.
حساسیت قضایای ناموسی چنان زیاد است که حتی قربانیانیکه توان انتقام را در برابر تجاوز به ناموس شان ندارند به ندرت میل مراجعه به قانون در آنها دیده میشود. این امر دلایل متعددی دارد؛ اما یکی از مهمترین دلایلش، جایگاهیست که ناموس در نظام عرفی، سنتی و روانی اجتماع دارد و این باور را ایجاد کردهاست که انتقام قانونی، پاسخ کافی برای مسالهی تجاوز به ناموس نیست.
در جامعهی افغانستان طبیعت تجاوزی که اتفاق افتاده پنهانکاری و واکنش بسیار خشونتبار را در خود نهفته دارد. شاید در صورتی که در افغانستان ثبات سیاسی کافی وجود داشته باشد با استفاده از برخورد قانونی با کسانی که تحت تاثیر فشارهای حیثیتی و روانی، برخورد خشونتبار با قضیه داشتند، امید این میرفت که ترس از پیآمد به کاهش قتلهای از این دستکمک کند. اما ضعف قانون در افغانستان باعث شده تا آخرین امید پیشگیری از وقوع حوادث تلخ، نیز در دسترس نباشد.
در جامعهی افغانستان، زن بی آنکه خودش از صلاحیت و ارادهی تعریف و تبیین آزادیها و ارتباطات خود برخوردار باشد، به عنوان بستر اصلی این منازعه از دو سو تحت فشار و تهدید قرار دارد، به عنوان داشتهای بسیار خصوصی و حساس، برای نزدیکانش و به حیث پاسخ به عطش سیری ناپذیر جنسی مرد و یا هم گاهی طعمهی انتقام، در جامعهی سرکوب شده و سنتی افغانستان که البته این خود نیز بخشی از مشکلات مربوط به حیات زنان در جامعهی افغانستان، حتی در حوزهی مسایل جنسی است. آمار قتلهای که در این زمینه اتفاق میافتد بسیار بالاتر از چیزیست که در رسانهها و یا گزارشهای منابع رسمی مطرح میشود.
رابطهای مستقیم هر گونه امر و قضیهی ناموسی به شان و اعتبار اجتماعی نزدیکان دخیل در قضیه و محافظه کاری مسوولان محلی و در حدی قابل محاسبه حتی همسویی مسوولانه محلی با واکنشهای نزدیکان در قضایایی ناموسی میتواند منطق تمایل به پنهانکاری و بلند بودن آمار قتلهای ناموسی را نسبت به آنچه در گزارشها میآید واضح سازد.
مسالهی ناموس سنگ زیرین گفتمان غالب امروز در جامعهی افغانستان است؛ اما با شرم و ننگی که ـ به باور این اجتماع- محتوای بحث ناموسی حامل آن است، هرگونه بیان صریح آن دشواری های را به همراه دارد.
ریحانه تمنا
>>> زنهای افغانستان بسیارزیبا خانه دار شوهردوست وناموسی هستند.
>>> موضوع تجاوز در تمام کشور ها جرم پنداشته میشود و متهم محکوم به مجازات میشود.
حتی در بعضی کشور ها اگر خانم یک شخص میل و رغبت زناشوهری نداشته باشد و شوهر با زور این عمل را انجام دهد،تجاوز شمرده میشود و خانم میتواند به محکمه مراجعه کند.
اما در بعضی کشور ها و ادیان موضوع تجاوز از طرف مردم جدی پنداشته میشود و بدون مراجعه به محکمه،قانون را بدست خود میگیرند و خود متهم را مجازات میکنند.
بعضی کشور های خورد و کوچک مانند پولند و چک و سلواکیا که میان دو ابر قدرت نظامی مانند روسیه و آلمان قرار دارند،از بس که این کشور ها در طول تاریخ یا تحت تجاوز روسیه قرار گرفتند و یا تحت تجاوز آلمان و بر ناموس شان تجاوز صورت گرفته است،موضوع ناموس چنان برایشان بی اهمیت شده بود که حتی اگر یک مهمان به خانه شان می آمد،برای رفع غریزه جنسی وی،خانم و یا دختر خود را برای هم بستری به مهمان پیشنهاد میکرد و اگر مهمان ازین کار امتناع میورزید،یک قسم نمک ناشناسی فکر میشد و صاحب خانه قهر میشد.
در سال دو هزار و پانزده که حدود یک میلیون پناهنده بعد از آزاد شدن سرحد وارد اروپا شدند و اکثریت شان مسلمان بودند و اتحادیه اروپا میخواست که آنها را بطور مساویانه در تمام کشور های اروپایی تقسیم کند،پولند و چک و هنگری ابا ورزیدند و گفتند که ما بخاطر کلتور این مهاجرین که اکثریت شان مسلمان بودند،آنها را قبول نمی کنیم.
حالا در عوض ده هزار سرباز امریکایی را که امریکا از آلمان بیرون میکند،در پولند جابجا میکند و دولت پولند برای امریکا بخاطر اقامت این سربازان پول نیز میدهد.
دونالد ترامپ دیگر چه میخواهد؟
هم ....مفت برای سربازان اش و هم پول مفت برای سربازان اش.
دیگر چه میخواهد؟
>>> بخدا قسم از دنیای غرب حالم به هم میخورد و اوقم میگیرد که چقدر پستی و رذالت رسیده اند و با زنها به مثابه سگ رفتار میشود و فقط زن یک کالا است درود بر اسلام عزیز و اهلبیت عصمت و طهارت که راه پاکی و طهارت و عفت و تقوا را به ما آموختند.
علی تقوایی
>>> در زندان پلچرخی در پنجرء که ما بودیم چند تن از هندوباوران هم به اتهام عضویت در یک تنظیم جهادی، زندانی بودند.
باری دوستی روایت می کرد که در یکی از روزهای جمعه یکی از زندانیان از جماعت ریش درازان خرد تراشیده، آنان را کش کشان می برد که بیایید به نماز جمعه!
آنان می گفتند، ما مسلمان نیستیم، هندو باوریم، چیزی از نماز جمعه نمی دانیم، اما آن مرد می گفت: خیر است اگر هندو هم که باشید باید نماز جمعه را بخوانید!
این روزها سخنی شنیدم از یک بندهء برگزیدهء خدا که می گفت: من در زبان های پارسی دری و پشتو بی سوادم و چیزی از این زبان ها نمی دانم و چیزی در این زبان ها در پیوند به افغانستان نخوانده ام.
اما حکیم الحکما او را محکم از قول گرفته و کش کشان می برد و می گوید: خیر است اگر بی سواد هم که باشی بازهم باید وزیر شوی، هر باسواد می تواند وزیر باشد ما باید به جهان ثابت سازیم که بی سوادان ماهم می توانند وزیری و دبیری کنند!
پرتونادری
>>> جناب علی تقوایی، واقعاً جای تأسف است شما ها در مورد زنان که در کشور های سکولار پیشرفته که همه ادیان آزادی های فردی و...قابل احترام و کسی نه به ناموس کسی نظر دارد نه خانمی مورد بی احترامی آقایون قرار می گیرند نه کسی میگوید بالای چشمت ابرو است ،همه مشغول درس،و کار هستند نباید در هیچ موردی قاضی بود و قضاوت کرد آینو باید بیاد داشته باشید که اگه بدون خواست کسی به خانمی لمس تا کار خلافی رو انجام داد این جا قانون است و به شکایت یه خانم زندان و دادگاه وجود دارند نه مانن کشور شما روزانه صد تجاوز، بی احترامی هتک حیثیت توهینی و صد ها مورد در مورد زنان بگوش می رسد نه قانون وجود دارد نه دادگاهی و همه روزه خودکشی زنان رو فراموش کردهاید هیچ گاهی قضاوت بی مورد نکنید.
>>> من فیعلا سال هاست در استرالیا مهاجر هستم و از وضعیت زنان در افغانستان خبر ندارم اما امیدوارم زنان و دختران ما عفاف و حجاب خود را محفوظ دارند و مردان ما هم تقوا و غیرت دینی داشته باشند و از خدا پروا کنند اما این طور که در مورد غرب گفتید هم حقیقت ندارد شنیده ای میگویند آواز دهل از دور خوش است! آنچه در مورد حقوق زنان صب تا شب گفته میشود با آنچه مطابق حقیقت کف شهر ها و محل کار و مدارس است مطابقت ندارد من ۳ سال در اروپا زندهگی کردم نمیگویم در غرب انسان خوب وجود ندارد اما همین غرب زنان را تا مرتبه اسارت و حیوانیت و مدل سازی تبلیغات پیش برده است اگر شما ندیدید من دیدم که گردن زن قلاده سگ بسته و او را دنبال خود روان میکردند انحرافات زشت اخلاقی همجنسگرایان و هوسبازان از بی شرمانه ترین رفتارها با انسان هیچ ابا ندارند.
علی تقوایی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است