امروز هیچ کسی در افغانستان بالای تاسیس حکومت مرکزی در افغانستان اعتماد نمی تواند. ولی غنی غلزی شله که وی به پیروی از عبدالرحمن بارکزایی این کار را کردنی است اما نمی گوید چه رقم؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۸ ۱۳۹۹/۴/۹ | کد خبر: 164007 | منبع: | پرینت |
چرا تجزیه افغانستان یگانه راه حل معضله افغانستان است؟
چرا در افغانستان حکومت شکل گرفته نمی تواند؟
هر وقت امریکا تجزیه را مطرح کند، غنی غلزی عبدالله را شریک قدرت قبول می کند!؟
بیجا نبود که غلزی ها وقتی از اثر یک کودتای خونین بتاریخ هفتم ثور ۱۳۵۷ش قدرت را از بارکزایی ها گرفت، برای شش ماه متواتر افسران جوان خلقی بالای دختران حرمسرا در زندان مخوف دهمزنگ تجاوز جنسی می کردند و قرار اظهار شاهدان عینی برای یک ساعت برای دختران و زنان جوان خاندانی اجازه استراحت نمی دادند تا اینکه از اثر وساطت شاه ایران این بخت گشتگان حرم سرای آخرین بقایای بارکزایی ها توسط پرواز مخصوص هواپیمایی ملی ایران از کابل به روم انتقال داده می شوند.
باید دلیل این جنایات را سراغ کرد.
علیرغم آنکه عبدالرحمن در حالت مریض صعب العلاج بود تصمیم می گیرد به مزار شریف رفته و مجازات شورشیان ترکستانی را با چشم سر تماشا کند. عبدالرحمن برای هجده ماه نظارت مستقیم مجازات را زیر نظر داشت که در ادبیات انگلیس ها بنام جنایات در حق ترکستانی ها درج تاریخ دوران عبدالرحمن گردیده است. صرف آنهایی که در شورش بالفعل شرکت کردند منظور نبود بلکه هر عامل شورش بالقوه مورد خشم و غضب عبدالرحمن قرار گرفت. مجازات غیر انسانی شامل حال و احوال مردم از تمام حلقات اجتماعی، قومی، مذهبی و سیاسی بود. علمای مذهبی مجازات گشتند، اعضای خانواده امرای ازبیک بخاطر ازبیک بودن شان مجازات گشتند، کسانی که در اردوی مخالف شامل خدمت بودند ولو مخالف شرکت در شورش بودند مجازات گشتند، بارکزایی هایی که چهره و قیافه شان خوش عبدالرحمن نمی آمد با همان بی رحمی گرفتار و مجازات گشت که یک هزاره بخاطر هزاره بودن و شیعه بودن خود.
شکل و شیوه مجازات بی نهایت بیرحمانه و خلاف هر اصول شناخته شده بشری بود. این مجازات شامل قطع کردن اعضای بدن از قبیل بریدن دست و پا، قطع خصیتین، بریدن گوش، تیل داغ، کشیدن چشم ها از حدقه، و هر نوع مجازات که فکر قد می داد می گشت. هیچ زن و دختری از مجازات و خشم و غضب امیر خلاصی نداشت. زنان با جبر و زور در عقد نکاح اعضای قبیله بارکزایی در آورده می شدند، توقیف شدگان زن و مرد ولچک زده به کابل فرستاده می شدند. کارمندان اداره عبدالرحمن و محافظین زندان طور دلخواه بالای زنان و دختران اسیر تجاوز جنسی می کردند. حتی آنهایی که وفاداری خویش را نسبت به عبدالرحمن ابراز و ثابت ساخته بودند به جزیی ترین بهانه گرفتار و اعدام می گشتند. در مورد هواخواهان، این اتهام وارد می گشت که چرا جلوی اسحاق خان را گرفته نتوانستند تا علیه شخص امیر دست به بغاوت نزنند.
هستی و نیستی اوقاف ضبط گشت. زمین هایی که متعلق به زیارت شاه ولایت مآب بود و پولی که بنام زیارت شاه مآب از طرف زایرین کمک می گشت ضبط و تحویل خزانه حکومت گشت. صدها ملا، پیر و رهبران مذهبی صرف و صرف بخاطر ملا بودن و پیر بودن رهبر مذهبی بودن توقیف و اعدام یا زندانی می گشتند. ۱۲۰ تن از متولیان روضه مبارک متعلق به گروه انصاری بکابل انتقال و در ملای عام بدون هیچ دلیل دو نیم زنده اره شدند. ملک و ذلیت تجار و زمین داران محلی ضبط گشت و افراد را تا حدی شکنجه می داد که مجبور گردد محل اخفای ذخیره های نقدی خویش را علنی سازد. تجارت ملی اعلام گشت. تاجرانی که مال خویش را بجای هند به طرف روسیه یا کشورهای شمال دریای آمو حمل می کردند به جزای اعدام محکوم می گشتند.
این دستور عبدالرحمن ضربه خورد کننده بالای تجارت افغانستان بود. مثلا میوه جات از قبیل انگور و خربوزه بخاطر نبود ترانسپورت زمینی یا هوایی و بخاطر دوری از مزار به هند صادر شده نمی توانست. آنچه عبدالرحمن در ذهن داشت عملی شدن آن از ناممکنات بود. در حالیکه انگلیس ها برای امیر ماموریت آوردن کلاه حریف های انگلیس را می داد ولی امیر، بدون هیچ شک و تردید، به بردن سر می پرداخت. در حالیکه عبدالرحمن مشغول معاینه عساکر بود، سربازی بالای وی فایر کرد ولی تیر خطا رفت و به یک شخص که در همانجا حاضر بود اصابت کرد. سرباز فورا گرفتار گشت. عبدالرحمن دلیل را که تیر به وی اصابت نکرد برکت تعویذی قلمداد کرد که وی سر بازوی راست خود می بست.
چاپلوسی که گزارشات سفر امیر به ترکستان را برای انگلیس ها در هند می داد بی نهایت مبالغه آمیز و خلاف واقعیت ها صورت می گرفت. دو انگلیسی ای که در ترکستان مشعول سروی و نقشه برداری بمنظور استخراج معدنیات بود و قضایا را با چشم سر شاهد بودند، اقدامات ضد بشری و وحشیانه امیر را تایید می کردند. این وضعیت انگلیس ها را در یک موقعیت بی نهایت ناگوار بخاطر حمایت شان از عبدالرحمن قرار می داد. در سال ۱۸۸۸م روابط بین عبدالرحمن و حامیان انگیسی وی از شبه قاره هند در وضعیت ناگوار قرار داشت. شماری از سیاسیون انگلستان باین امکان فکر می کردند که قسمت های پشتون نشین جنوب افغانستان از مناطق غیر پشتون نشین جدا گردیده و جزو حاکمیت انگلستان گردد.
یکی از حامیان این نظر جنرال رابرتس بود. وی طی یاداشتی در سال ۱۸۸۵م نوشت حفظ افغانستان بشکل یک کشور واحد و حایل بین روسیه و انگلستان مستقر در شبه قاره هند یک کار بیهوده است. تلاش برای حفظ افغانستان بحیث یک کشور واحد یکی از ناممکنات است. سر پای نگهداشتن افغانستان بحیث یک کشور مصرف گزارف پولی و نظامی کار دارد که ایفای آن از عهده انگلستان بیرون است. حمایت از عبدالرحمن در مقام و منزلت امارت کابل، بالای چتلی ششتن و زور زدن برای انگلیس هاست. حفظ افغانستان بحیث یک کشور از طریق اعمال ترور و وحشت نسبت به ساکنین این کشور در هیچ اصول و قانون بشری روا نیست.
گزارش ها از ترکستان مبنی بر ارتکاب جنایات توسط عبدالرحمن بحیث مزدور انگلیس ها در مطبوعات هند و لندن درز کرد که باعث اعتراضات شدید مردم عامی نسبت به سیاست استعماری انگلیس در شبه قاره هند و افغانستان گشت. گپ بجایی رسید که ملکه ویکتوریا طی احتجاجیه شدید اللحن به سالزبیری، گورنر جنرال هند، انزجار شدید خویش را نسبت به جنایات عبدالرحمن بارکزایی بحیث گماشته انگلیس نسبت به ساکنین اقغانستان ابراز کرد. حزب مخالف پارلمان حکومت را زیر فشار قرار داد تا واقعیت ها را علنی سازد ولی حکومت انگلستان باین دلیل این درخواست را رد کرد که پرستیژ و حیثیت انگلستان را بحیث یک قدرت استعماری صدمه می رساند. واقعیت امر این بود که افشای جنایات عبدالرحمن بارکزایی صدمه بزرگ بر عزت و حیثیت شخص سالیزبیری بحیث حامی عبدالرحمن بود. وی عزت و حرمت شخص خود را به عزت و حرمت انگلستان بحیث یک کشور استعماری می چسپاند.
جنایات و وحشت عبدالرحمن بارکزی بحران سیاسی را بین انگلستان و روسیه ایجاد کرد. عبدالرحمن برای جلوه دادن حقانیت موقف و موضع خویش روسیه را متهم می ساخت که از شورشیان ترکستان علیه وی بحیث نماینده انگلیس و مدافع منافع انگلیس در برابر روسیه حمایت می کند. این اتهام خشم روسیه را بر انگیخته و وزارت خارجه روسیه با الفاظ شدید اللحن برای وزارت خارجه انگلستان توصیه می کرد که جلو این مزدور خود را بگیرد تا از پخش همچو شایعات خوداری ورزد. همچنان جلوگیری از تجارت بین افغانستان و روسیه خشم روسیه را سبب گشته و سیلی از مهاجر که از اثر شرارت های عبدالرحمن از دریای آمو گذشته وارد حیطه تحت نفوذ روسیه می گشت باعث ناخوشنودی روسیه بود. حتی روسیه برای انگلستان آلتماتوم داد اگر انگلیس ها جلو این زنجیری بارکزایی خود را نگیرد یا گرفته نتواند روسیه مجبور خواهد شد که برای رفع تشنجات در دفاع از مردم عامی به مداخله نظامی بپردازد.
انگلیس ها سرمایه گزاری بزرگی را از طریق عبدالرحمن بارکزایی در افغانستان نموده بود. اما حاضر نبود بعد از جنگ اول و دوم افغان و انگلیس بار دیگر مستقیما در افغانستان مداخله کرده و تا وقتی وضعیت بضرر منافع انگلستان در منطقه خراب نمی شد، انگلیس ها دست امیر را در اذیت و آزار ساکنین بومی افغانستان باز می گذاشت. عبدالرحمن نیز سعی بلیغ بخرچ می داد تا گپ را به آنجا نرساند که انگلیس ها بار سوم مجبور به اشغال افغانستان گردند. تا سال ۱۸۸۸م انگلستان بیش از هژده لک روپی اجوره هر سال برای عبدالرحمن بارکزایی مزدور خویش پرداخت. علاوه برآن عبدالرحمن ۱۱۴ لک روپی بخششی و توب و تفنگ و مرمی بشکل مجانی برای سرکوبی مردم بومی از انگلستان دریافت می کرد.
جالبی گپ در چیست؟ شیر علی کاکای عبدالرحمن بکرات و مرات تقاضای کمک ناچیز از انگلستان را داشت که در مقایسه با کمک برای عبدالرحمن ناچیز بود ولی رد می گشت. اگر انگلستان به تقاضای امیر شیر علی لبیک می گفت انگلستان نیاز نداشت دست به اشغال دوم افغانستان برای برطرفی یعقوب پسر شیر علی و نصب عبدالرحمن از تاج و تخت کابل بزند. هیچ دلیلی نبود که ساکنین افغانستان با این حدت و شدت توسط یک اوباش بنام عبدالرحمن سرکوب گردند. میراثی که عبدالرحمن از خود بجای گذاشت شباهت به زخم ناسور دارد. امروز هیچ کسی در افغانستان بالای تاسیس حکومت مرکزی در افغانستان اعتماد نمی تواند. ولی غنی غلزی شله که وی به پیروی از عبدالرحمن بارکزایی این کار را کردنی است اما نمی گوید چه رقم؟
جناب مغز متفکر تاریخ افغانستان را سر چپه مطالعه می کند!
عبدالحمید
>>> کدام حرمسرا؟
در ارگ داود خان همراه خانم و اولاد هایش زندگی میکرد که برایش گفتند تسلیم شو ،تسلیم نشد،در نتیجه همراه تمام فامیل اش کشته شد.
داود خان را فکر میکنم با حبیب الله خان اشتباه گرفتی.
حبیب الله خان پسر عبدالرحمن خان که از پدرش یک دولت مقتدر را به میراث گرفته بود،هیچ پروبلمی نداشت و مستمری او از جانب انگلیس ها داده میشد، دارای حرمسرا بود که شامل تعداد بی شماری زن ها و اولاد ها و کنیز ها بود که هنگام سفر به ولایات که در آن وقت موتر نبود،صد ها شتر و اسب و گادی،حرمسرای وی را انتقال میداد.
فامیل ظاهر شاه همه بعد از کودتای داود خان به ایتالیا رفته بودند و پسر محمد نعیم برادر داود خان که داماد ظاهرشاه بود،نیز در سفارت لندن کار میکرد که پسر کوچک اش در مکتب خصوصی درس میخواند،اما بعد از انقلاب ثور و کشته شدن داود و برادرش نعیم،دیگر معاشات آنها قطع شده بود و پسرش را از مکتب خصوصی کشیدند و به مکتب عادی رفت و در پهلوی درس کار نیز میکرد.
>>> آقای حمید شما وامثال تان که دم از تجزیه وفدرالیزم میزنید لطفا اول ساختار اتنیکی ولایات را مطالعه کنید که تاجیکها در چه موقفی قراردارند از بدخشان تا هرات من خو صرف تاجیکها را در بدخشان اکثریت میمینم اگر خودت نمیدانی لطفا مطالعه کن اگر میدانی لطفا تشریح بده که تاجیکها چگونه حالت بهتری بعد از تجزیه خواهند داشت.
چراغعلی
>>> چون سیصد سال است حقوق اقوام خراسانی غیر پشتون زیر پای اوغان ها به شده است.
>>> منظور از حرمسرا فامیل های خاندانی و اعیان و مجددی ها بود که همه در اسارت کمونیست ها بود.
>>> هركسى كه مى خواهد افغانستان تجزيه شود بايد مجازات شود زيرا همين اشخاص خترناكتين تروريست ها اند .
>>> حمید جان! از خانواده من دو برادر بنام رسول خان و اشرف خان که اجداد من است در جنگ میوند به شهادت رسیدند روح شان شاد و دو برادرزاده من سال کذشته در حمله آمریکا شهید شدند وتو تاریخ افغانستان را تاریخ "کثیف"میگویی ویا میخواهی کشور عزیز ما افغانستان را تجزیه کنی اگر تو بجای من میبودی در مقابل مطلب فوقالذکر شما چی مینوشتید.
یا همه گناها را بر گردن امیر عبدالرحمان آویزان میکنی علت های که امیر را به چنین نظم مجبور کرد آنرا تشریح نمیکنی هدفم نا فرمانی هزاره های بامیان است ولی من به ظلم امیر برائت نمی دهم .لالا جان بیا در داخل کشور مقابل هر کس وگروه که میخواهی مبارزه کن نخست در مقابل اشرف غنی ویا هرکس که باشد بیا آنها که تو به مبارزه تجزیه دعوت میکنی خودت رهبری آنها را به عهده گیر مانند اشرف عنی گه میگوید دا گز او دا میدان شهامت داشته باش ومبارزه کن مانند کرزی دیموکراسی به خانم همسایه نخواه از خود شروع کن در غیر آن صدای دهل شنیدن از دورخوش نیست . شما هر وقت قلم خویش در نفاق مردم افغانستان بکار میبری که کارآ کاری شیطانی است،مردم بیچاره آنقدر که روشنفکران بنام فکرمیکنند، احمق نیست . دوستان گرامی هدف بنده به هیچ صورت ثبوت این نیست که گویا خدا ناخواسته در جم ملیتهای غیر پشتون خدمتگداران حقیقی نیستند ویا کم است بنده میخواهد بگوید که چنین رویش خصوصیت ملیتهای اکثریت واقلیت است. ملیتهای اکثریت مدام در غم کشورش میباشند واقلیت ها در غم تحفظ خود میباشند و چنین برخورد در تعداد زیار کشورهای کثیرالملیت موجوداست، و ملیت اکثریت قریانی متجاوزین میشود .جبر تاریخ بگویم یا جای افتخار که پشتونها در آن مناطق سرحدات کشور قرار دارند که از آن طرف در سالهای متمادی انگلیس ودیگران تجاوز کرده واولین قربانی و فداکاری پشتونها داده واکنون هم میدهند. تجاوز که از سرحدات شمال صورت گرفت اولین مقاومت در مناطق پشتون نشین شروع وآغازشد بعدا همه ملیت های شریف افعانستان در دفاع از وطن شرکت کردند.پشتونهای که در مقابل اجنبی ها می جنگد هزاره ها چرا نمی جنگد.اگر هر میلت دیگر مانند پشتونها قربانی میداد قسم به خدا که نه صفحه تلوزیون ،نه وسایل اطلاعات جمعی ونه شبکه های اجتماعی از لاف پتاق اش در امان نمی ماند.این بدبختی پشتونها است که خودشان قربانی میدهد و امتیازات نصیب دیگران میشود،خلاصه سخن چیزی که در افغانستان در جریان است ویژه گی وخصوصیت ملیتهای اکثریت واقلیت است وافعانستان مجزا ازاین نیست واین یک مرحله تکاملی تاریخ وگذر به ملت سازی است با این باید کنار آمد ونتیجه گرفت به امید کشورکه انسانیت مقام والا در آن داشته باشد.
باحترام
قیوم امید
>>> جواب نظر دهنده اول
همین پیام دروغ تو یعنی تجزیه یعنی ما هم جور نمیشویم تو عبدالرحمان و داود خان ظالم و جنایتکار را دوست داری ولی من سمنگانی از این اشخاص متنفر میباشم و هرگز دوست ندارم نام اینها را بشنوم من تاجیک حبیب الله را خادم دین رسول میدانم تو به او تهمت دزدی میزنی پس ما با هم جور نمیشویم تو برو پشتونستان خودت من هم خراسان پرافتخار و تاریخی خود را احیا خواهم کرد من احمد شاه مسعود و کمال الدین بهزاد را دوست دارم من حتی سلیمانی را هم دوست دارم حتی اگر به من تهمت زدی جاسوس ایران من هم بر تو میگویم جاسوس پاکستان هستی !خیالت راحت او هم برادر و هم رزم احمد شاه مسعود و جنرال فهیم بود پس من او را دوست دارم من حتی استاد لایق شیر علی شاعر پرآوازه تاجیک را دوست دارم همان بقول تو اهل کولاب بود اما من او را دوست دارم تو هم برو با ملالی و خوشحال ختک خوش باش اما من این ها را مفاخر خود نخواهم دانست بزرگان من فردوسی رودکی عطار سعدی حافط سنایی ابوریحان و ابوعلی سینا است پس تو سمت خود شو و من سمت خود میشوم تو جنوبی شو و من شمالی میشوم.
امیر سامان* سمنگان
>>> حاکمان اوغان پختون آنقدر جاهل و بیغیرت بی عزت است هر سال در میدان آمده زیر اشغال امریکا و انگلیس اتن رقص میکند که جشن استقلال را تجلیل میکنیم، در حالیکه در حال همان رقص امنیت اش را عسکر کشور اشغالگر خارجی گرفته می باشند۰ غنی و شمار دیگر یاوه گوی گذافه گوی بی برنامه از این غول های لافوک ارگ نشین چه توقع دارید؟
دموکراسی را هم این طایفه جاهل با مسابقه تقلب رای گوسفندی این قوم متعصب اشتباه گرفته اند۰ او مردم خواب برده مگر به چشم خود ندید که تعلیم یافته این ها خر کوچی صاحب دست های گوسفندخیل بابای شان را در داخل پارلمان کشور بلند کرد؟ آن هم شد متفکر دوم تمام دنیا برای این گنده خر های جاهل۰ همان گوسفند خیل به زور همین متفکر متقلب حال وزیر است و حتی عبدالله چیزی هم گفته نتوانست، به حمایت همان اشغالگران امریکایی و به مشوره آن یک اوغان دیگر امریکایی شده خلیلزی۰ بار دوم دوم غنی ریس جمهور نه شد عبدالله کرزی استاد عطا استاد سیاف افتخار هم میکنند۰
>>> از قبیله زیاد توقع انسایت را نکنید۰ همین که دزدی اختلاس ویا تقلب و جعل کردند بابا یا انا ویا ملی اتل میشوند۰ از این قوم تقلب، وطنفروش، نوکر بیگانه،انتحاری، و خیانتکار شما چه توقع دارید؟ از یک ولسوالی دوردست در حدود نیم ملیون رای نشان دادند که ۴۰ درصد آن رای بانوان بود، در حالیکه در تمام آن ولسوالی یک زن هم در دولت کار نمیکند و حتا یک مکتب دخترانه فعال هم ندارد۰ متقلب اعظم و چُنوک هایش هم سرسخت ایستاد بودند که ما از این راه ها دفاع میکنیم۰ این ها همینکه به چهار پای راه نمیروند خوش هم باشید۰
>>> آقای عبدالحمید:
اگر قدرت تفکر دارید، به این بیت مولوی بزرگ فکر کنید:
گر قلم در دست غداری بود
لاجرم منصور بر داری بود
اراجیفی را که در این نوشتار سرهم کرده اید، محض می تواند از قلم تنفرانگیز «غداری» چون شما تراوش کند. چون معلومات دقیق در بارهٔ تاریخ و چیز تازه ای برای گفتن ندارید، به تکرار واهیات و افواهات می پردازید. تأسف بر حال ملتی که غدارانی چون شما و ترکی و غنی را در دامن خود می پرورد.
داود روئین
>>> برادران محترم افغانستان سلام، بعدآ باید تذکر نمود که بعضی افراد مثل حمیدک لعین که از یک قوم و مذهب خاص میباشد ولی خودرا از جمله مخالفین پشتونها واز قوم محترم تاجیک وانمود میسازد و اهداف شوم قوم و مذهب خویش را به پیش میبرد در حالیکه حمید .....به هیچ یک از اقوام بومی افغانستان تعلق ندارد و از ناقلین چنگیز میباشد و از احساسات دیگر اقوام بردار سوء استفاده مینماید. ولی بشما اطمینان میدهم تا یک نفر باشنده افغانستان زنده باشد کشور ما افغانستان عزیز متحد و یکپارچه خواهد بود انشاءالله و این ارمان را خائنین مثل حمید .....و امثالهم ان به گور خواهد برد. باشندهگان افغانستان به یک دیگر احترام دارند و از فحش و دشنام دادن اجتناب میورزد بجز اولاد چنگیز
علی جمشیدی از خیرحانه
>>> داود جان روئین
شما کمی به نوشته خود بدقت نگاه کنید بعد حقایقی را که آقای عبدالحمید قشنگ تشرح داده اند اراجیف بخوانید۰ واقعا که شنیدن حقیقت تلج است و درد دارد ولی کوشش کنید کمی مدنیت از خود نشان بدهید و اخلاق تان را از دست ندهید۰
>>> آقای علی جمشیدی منظورت از اولاد چنگیز کیست؟
اگر منظورت شیعیان سادات و هزاره است ما اولاد و پیروان علی علیه السلام هستیم و کدام ربطی با چنگیز و مغول نداریم توجه کنید خود شما ناخواسته با توهین به اقوام شیعه افغانستان موجبات تفرقه و اختلاف قومی و مذهبی را فراهم نکنید.
سیدرضا از ولایت غور
>>> همهٔ خائنين و غلامهای حلقه بگوش بيگانه برای خوش نگهداشتن مالکين خود و اندک مزد خواهان تجزيهٔ کشور عزيز ما افغانستان هستند ، اين غداران مانند مالکين شان ارمان تجزيه را به گور ببرند .
>>> داود جان روئین
شما کمی به نوشته خود بدقت نگاه کنید بعد حقایقی را که آقای عبدالحمید قشنگ تشرح داده اند اراجیف بخوانید۰ واقعا که شنیدن حقیقت تلج است و درد دارد ولی کوشش کنید کمی مدنیت از خود نشان بدهید و اخلاق تان را از دست ندهید۰
>>> نویسنده مطلب واقعیتی را نوشته که سخت است و دیده میشود که مثل مرچ کار کرده۰ اما واقعیت باید در هر حال بیان شود۰ دلت که خوشت آمد یا نه۰
>>> سلام محترم اميد قيوم صاحب: گل گفتي واقعا" حميد خان به خواب زمستاني رفته....همين كه كامنت شما را بيبيند از خواب بيدار ميشود.
ب،م از كابل
>>> اوغانستان همین حالا هم یک کشور تجزیه شده متفرق و فاقد وحدت ملی واقعی است. آنعده از کسانی در مقابل این نوشته عکس العمل شدید نشان داده اند عصبانیت شان ناشی از ترس شان است که نشود این افتراق قسمی واقعا به یک تجزیه واقعی تبدیل شود. البته این کشور بلاخره تجزیه هم خواهد شد اگر اصلاحات عمیق سیاسی اجتماعی در جهت تامین عدالت اجتماعی واقعی در آن رخ ندهد. نسبت به ادامه حالت رقتبار فعلی شاید تجزیه به نفع مردم هم باشد.
وقتی هم خانه خوب شده نتوانستیم شاید همسایه خوب شویم.
>>> غیر پشتونهای ساده دِلی که از روی سادگی و خوبی خود را افغان مینامید، فردا روزش که رسید، باز هم پشتون افغان اصیل میباشد، و با کوچکترین اعتراض که اگر انجام دهید، شما افغان نا اصل میباشید، لهذا فریب بیجا بنام وحدت ملی نخورید۰
پشتونها تمامیت خواه هستند، به وحدت ملی واقعی باور ندارند، و بهترین کاری که میکنند به زور و به ریا همه را یکسان نام میگذارند، و این یکسان سازی جبری، آنهم بنام قوم خودشان را وحدت ملی تلقی میکنند۰
وحدت ملی این شکل بدست نمی آید۰ کار و مبارزه درازی در پیشرو داریم۰
>>> نویسنده مطلب واقعیتی را نوشته که سخت است و دیده میشود که مثل مرچ کار کرده۰ اما واقعیت باید در هر حال بیان شود۰ دلت که خوشت آمد یا نه۰
>>> تا که زندگی مشترک با پشتون یا اوغان ادامه دارد همه این بدبختی ها هم ادامه دارند.
کدام قومی و کدام گروهی مگر بستر مناسب برای تقلب خیانت دزدی انتحار انفجار زورگویی تعصب تمامیت خواهی و عقبگراهی را بیشتر از همه مساعد ساخته است؟ جواب واضع است، اوغان. اصلاح شدنی هم نیستند.
>>> من یک سوال دارم پشتون های پاکستان خود را افغان میدانند؟ خیر
تاجیک ها خود را افغان میداند؟ خیر
ازبک ها خود را افغان میداند؟ خیر
ترکمن ها خود را افغان میدانن؟ خیر
و بلوچ و هم خود را افغان نمیداند
اما هزاره ها بخشی از سر زور و تهدید کلمه افغان را قبول کردند اما هنوز بخشی از مردم هزاره افغان را منحیث هویت خود قبول کرده نمیتانند.
پس این کلمه منحوس افغان کدام تاریخ و بدست کدام شخص ایجاد گردید؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است